شبکه اجتهاد: «الوسیط فی اصول الفقه»، تالیف آیتالله جعفر سبحانی ، به زبان عربی است که به صورت مختصر، به بحث در مورد کلیه مباحث علم اصول فقه پرداخته است و ادله عقلی و لفظی را تبیین نموده است. این کتاب، در دو جلد تنظیم شده که جزء اول، مشتمل بر مقدمه مؤلف، مقدمه کتاب (شامل نه امر) و پنج مقصد به ترتیب ۱۲، ۳، ۴، ۱۰ و ۵ فصلی و جزء دوم، دارای یک مقدمه، سه مقصد و یک خاتمه است. نگارنده، بدون وارد شدن در نقل اقوال طولانی، سعی کرده است ضمن ارائه تاریخی مختصر از علم اصول فقه ، به بیان مهمترین مباحث مطرح در این علم بپردازد و تنها در جاهایی که لازم است برخی از اقوال را نقل میکند. برخى از اساتید علاقمندند از خصوصیات کتاب «الوسیط» آگاه شوند لذا آیتالله سبحانی به صورت موجز ویژگىهاى این اثر را بیان کرده است که در ادامه میخوانید؛
۱. در آغاز جلد اوّل به سیر تدوین علم اصول از قرن سوم تا قرن چهاردهم اشاره شده است تا روشن شود که این علم سابقه بسیار طولانى دارد تا آنجا که به عصر ائمه اطهار(علیهم السلام) منتهى مىگردد.
۲. میگویند موضوع علم اصول است ادله اربعه است، کتاب و سنت و عقل و اجماع، بنابراین باید براى هرکدام از این چهار دلیل، باب جداگانه گشوده شود در حالى که چنین کارى در کتابهاى درسى انجام نگرفته است، تا آنجا که بحث در «کتاب» در حجیت ظواهر حجیت، بحث در سنت در حجیت خبر واحد، حجیت عقل در قطع قطاع و حجیت اجماع محصل در اجماع منقول ادغام شده اند. ولى در این کتاب براى هرکدام از این چهار دلیل باب مستقلى گشوده شده است.
۳. بر مسائل هر علمى باید از دلایل متناسب با موقعیت آن علم استدلال نمود، از این جهت استدلال بر مسائل اصولى با قواعد فلسفى کاملاً ناروا است، از این جهت در این کتاب از قواعد فلسفى زیر بهره گرفته نشده است:
۱- الواحد لا یصدر منه إلاّ الواحد(در مبحث صحیح و اعم).
۲- بحث درباره جنس و فصل، ماده و صورت در مبحث مشتق.
۳- ترکیب اتحادى و انضمامى در بحث اجتماع امر و نهى.
۴. بحث درباره لا بشرط مقسمى و قسمى، در بحث مطلق إلى غیر ذلک که کوچک ترین ارتباطى به مسائل اصولى ندارند. و مساحتى از کتابهاى اصولى را گرفته اند.
۴. فقهاى عامه بر استنباط احکام شرعى با قواعد هفتگانه استدلال میکنند، مانند قیاس، استحسان، سد الذرایع و….» ولى در کتابهاى متأخرین بحثى از اینها صورت نگرفته، در حالى که در کتابهاى قدماء مانند «الذریعه» سید مرتضى، «عدّه» شیخ طوسى همه این قواعد مورد بحث واقع شده، و لذا در این کتاب، اصول هفتگانه یاد شده مورد بررسى واقع شده است. مسلماً یک فقیه نمیتواند از دلایل مخالف آگاه نباشد.
۵. بحثهاى جانبى مانند جبر و اختیار به مناسبت طلب و اراده، که خود بحث کلامى است مطرح نشده است زیرا کوچک ترین اثرى در استنباط ندارد جز این که طلبه را از رسیدن به مقصد باز دارد.
۶. غالباً ثمرات فقهى هر مسأله به صورت موجز مطرح شده است تا تدریس اصول فقه بسان قواعد ریاضى با تمرین همراه باشد.
۷. در اصول عملیه که یکى از آنها تخییر است باب مستقلى در رسائل و کفایه نیست، بخشى از آن در شک در تکلیف و بخشى در شک در مکلف به مطرح شده است و چنین کار این جا نوع ناهماهنگى در ذهن طلبه پدید میآورد. در این کتاب اصل تخییر، به طور مستقل مطرح شده است.
در پایان هیچ کار بشرى بدون کاستى نیست مسلماً این کتاب از این قاعده مستثنى نیست، لذا تذکرات اساتید مورد احترام مؤلف است که در چاپهاى بعدى رعایت شود.
گفتنی است، آیتالله جعفر سبحانی متجاوز از هفتاد سال در حوزه به تدریس اصول و فقه پرداخته و از تجارب خود در این تألیف بهره گرفته است.