شبکه اجتهاد: پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظامی دینبنیاد در ایران اسلامی را میتوان نقطهی عطفی در تأملات و تلاشهای فقهی دانست. چهآنکه، تأسیس چنین نظامی به معنای اقبال مؤمنان به همهی ابعاد فقه و تمامی ارزشهای اسلامی است. اقبال به فقه مقتضی رویکرد جامع و نظاممند در مواجهه با آن است. چهآنکه، نمیتوان بخشهای فقه را مباحث بیارتباط با یکدیگر و غیر نظاممند دانست. در این میان، متولیان دانش فقه میبایست به تبع نظاممندی شریعت در عالم جعل و تشریع الهی، همهی ابعاد فقه را در جامعیتی نظاممند در اختیار جامعه اسلامی قرار دهند. این امر مقتضی تلاشی همهجانبه و مجاهدتی ضابطهمند از سوی فقهپژوهان و فقهاندیشان است.
نیازهای جامعهی اسلامی تنوّع چشمگیری دارند که پاسخهای جامع، نظاممند و در عین حال فقهبنیاد را از جانب دانش فقه و فقها میطلبند. این پاسخهای دینی حاوی بخشهای ثابتی است که حاکم اسلامی و مجموعهی کارگزاران را در ساختارسازی، رویهپردازی و اقدامات حاکمیتی یاری میکنند؛ اما این تأملات فقهی مقتضی توجه به نظاممندی فقه و تلاش برای نظامسازی در ابعاد مختلف با رویکرد فقهی است. ازاین رو، پرداختن به تأملات فقهی با دغدغهی نظامسازی نیاز کنونی و آیندهی جامعهی اسلامی است. این تأملات میتواند به «صورتبندی فقه نظامساز» بینجامد.
اگر جامعهی اسلامی میبایست از نظامهای عینی و علمی در خور خود برخوردار باشد، نظامهای مزبور میبایست بر ارزشهای اسلامی تکیه زنند؛ اما ارزشهای اسلامی در عالم تشریع از نظاممندی خاصی برخوردارند که بدون شناخت آنها در قالب منظومههای هدفدار و نظاممند نمیتوان انتظار داشت که به نحو مناسب در جامعه تحقق پیدا کنند. ازاینرو، تلاش برای «نظامشناسی دینی» و «کشف عقلانیت جامع اسلامی» میتواند و باید ما را به کشف و استنباط منظومهی معارف اسلامی در عرصههای مختلف رهنمون کند. این عقلانیت جامع اسلامی حاوی «نظامهای کلان اسلامی»، «نظامهای خرد اسلامی» و «زیرنظامهای اسلامی» است.
تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران معاصر تلاشی از سنخ تلاشهای تمدّنی است. چهآنکه، این نظام دینبنیاد با تکیه بر منظومهی ارزشهای اسلامی بهدنبال بازتأسیس تمدّن اسلامی است و این امر جز با نظامسازی در ابعاد مختلف امکان ندارد. «نظامسازی دینی» پیوند عمیقی با «نظامشناسی دینی» و «استنباط عقلانیت جامع اسلامی» دارد. چهآنکه، ایفای «رسالت نظامسازی دینی» توسط آحاد جامعه اسلامی و کارگزاران جز با تکیه بر «نظامهای مستنبط دینی» و به تعبیر دیگر، جز با تکیه بر «عقلانیت جامع اسلامی» امکان تحقق نخواهد یافت.
در این میان، دانش فقه صرفاً عهدهدار استنباط حکم تکمسألهها یا حتی حکم مسائل متنوع در عرصههای مختلف نیست. بلکه، میبایست با تکیه بر «نظاممندی شریعت اسلامی» در سطح «فقه نظامساز» ظاهر شود. این امر میبایست هم با تقویت تلاشها و مجاهدتهای عمیق فقهی و هم با تکیه بر تمامی تلاشهای پیشین انجام گیرد؛ اما بیتوجهی به نیازهای فقهی در جوامع اسلامی و نه فقط در ایران اسلامی، دغدغهی حرکت به سمت «فقه نظامساز» را تضعیف میکند. در مقابل، توجه به آیندهی تمدّنی جهان اسلام میتواند این دغدغه را به صورت فوق العادهای تقویت کند. چنانکه، توجه بسیاری از فقهای معاصر در اوایل پیروزی انقلاب اسلام به نیازهای ایران معاصر مجاهدتهای فقهی آنان را در راستای رفع نیازهای نظام به حرکت درآورد.
پیشنیاز دستیابی به این غایت اسلامی را میتوان توسعهی آموزشها و پژوهشهای تخصصی در عرصههای مختلف فقه دانست. تقویت این رویکرد آموزشی و پژوهشی در دوره معاصر اهمیت فراوانی دارد. چهآنکه، بسیاری از مسائل پیش روی نظام اسلامی قرار دارند که چندان مورد بررسی فقهی قرار نگرفتهاند. هر یک از فقههای تخصصی را میتوان معطوف به تقویت تأملات عمیق فقهی در نیازهای فزایندهای طراحی کرد که پیش روی فقهاست.
در این میان، «فقه نظامساز» را نمیتوان به توسعهی فقههای تخصصی تقلیل داد. بلکه، باید و میتوان به مقولهی «نظامسازی دانش فقه» به مثابهی رویکردی افقگشا در عرصهی فقهپژوهی و فقهاندیشی نگریست. پذیرش این رویکرد برآمده از نگاه جدّی و راهبردی به نظاممندی شریعت و نظاممندی فقه است. به تعبیر دیگر، اگر شریعت نظاممند باشد، جهتدهی ارزشی جامعه و نظامات موجود در آن را باید رسالت اصلی شریعت و فقه دانست. شریعت محصولی بشری نیست که متکی بر دانش ناقص انسان و امیال تغییرپذیر او باشد. بلکه، شریعت محصول علم، حکمت و رحمت مطلق الهی است. این اوصاف الهی مقتضی جهتدهی ارزشی حیات انسان است و بهگونهای این رسالت را زمینهسازی میکنند که دانش متصدّی کشف آنها از توانمندی لازم برای جهتدهی، نظامبخشی و نظامسازی در ابعاد مختلف برخوردار باشد.
به تعبیر دیگر، شریعت محصولی الهی است که عهدهدار نظامسازی در زندگی انسانی است. این امر توان و بنیهی لازم برای دانش فقه فراهم آورده است. ازاینرو، ارتقای فقه از مسألهبسندی و مسائلبسندی رایج به سطح استنباط نظامات عینی و معرفتی نه تنها میتواند توان مسألهکاوی فقهی را ارتقا دهد، بلکه میتواند زمینهساز ارتقای تأثیرگذاری و پاسخهای فقه به نیازهای نوشونده شود. بر این اساس، فقههای تخصصی را میبایست عهدهدار دو رسالت دانست:
یک. استنباط و ارائهی مجموعهی ارزشهای ثابت و جهتدهندهی مؤلفههای متغیر جامعه؛
دو. کشف نظام حاکم بر ارزشهای مزبور و جهتدهی نظام موضوعات مربوط به آنها.
در این میان، مؤسسهی آموزش عالی امام رضا (ع) با هدایت مستمر و مجاهدت علمی اندیشمند پرتوان آیتالله رشاد در سالهای اخیر تلاش کرده است در حدّ توان خود سهم مؤثری در توسعهی رشتههای فقهی داشته باشد. این مؤسسه به یاری خداوند متعال و دستگیری اهل بیت اطهار (ع) در چشمانداز فعالیت خود، طراحی و راهاندازی حدود ۴۰ رشته فقهی را قرار داده است. در حال حاضر، چند رشتهی زیر در مؤسسه برگزار میشود:
۱- دوره رسمی «تربیت مدرس فقه و اصول» (با رویکرد فقه نظامساز)؛
۲- دوره «فقه سیاست»؛
۳- دوره «فقه تربیت اسلامی»؛
۴- دوره «فقه مالکیت فکری»؛
۵- دوره «فقه زیستفناوری»؛
مؤسسه آموزش عالی امام رضا (ع) در نظر دارد در کوتاه مدت رشتههای زیر را نیز راهاندازی کند:
۱- دوره «فقه التقنین»؛
۲- دوره «فقه اطلاعات و امنیت»؛
۳- دوره «فقه اقتصاد».