شبکه اجتهاد: در روزهای گذشته، گفتوگویی از حسین دهباشی با آیتالله سید کمال حیدری انتشار یافت که گرچه بیش از آنکه فرصتی برای بیان نظرات مصاحبهشونده باشد، به شرح گزارش وی از حوزه علمیه نجف و قم گذشت؛ اما با این حال نکات مهمی درباره شخصیت و رویکرد علمی او را پیش چشم مخاطبان نهاد که این نوشته، تنها به یک نکته از آن میان میپردازد.
مصاحبه مذکور و طبعاً سخنان سید کمال حیدری، در عین حال که دربردارنده نکات و دغدغههای ارزشمندی بود، اما به گمان نگارنده، شیوه ویژه وی در گزارش از حوزههای علمیه قم و نجف، و رویکرد یکسویه و تعمیمگر وی در شرح نظرات بزرگان حوزههای علمیه شیعه، تا حدود زیادی خارج از چارچوبهای علمی و طبعاً در موارد بسیاری خالی از انصاف تلقی میشود.
آنچه آیتالله حیدری در خلال سخنانش در گفتوگوی مذکور به زبان میآورد، تنها دغدغهها و رویکردهای علمی و فقهی بخش محدودی از حوزههای علمیه را بازمیتاباند؛ اما نه با یادآوری و تصریح به اینکه آنچه گفته میشود، تنها نظرات بخشی از عالمان حوزههاست؛ بلکه ادبیات وی در مجموع بهگونهای است که یا همه و در مواردی «عموم علمای امامیه»، به باور وی فهم خود از احادیث را دین و در نتیجه مخالفت با فهم خود را مخالفت با دین و بالتبع پیامبر و سرانجام مخالفت با خدا تلقی میکنند.
برای نمونه، حیدری تصریح میکند که عموم علمای امامیه معتقدند اساساً زمان و مکان و شرایط اجتماعی و فرهنگی، هیچ دخلی در احکام فقهی ندارد و همه احکامی که در روایات نقلشده از معصومین آمده، بی کم و کاست باید در همه زمانها و مکانها اجرا شود.
او همواره بیآنکه به نامی اشاره کند یا دقیق و روشن سخن بگوید، به «اینها» و «آقایان»ـی ارجاع میدهد که معتقدند شناخت دلایل رفتار متفاوت ائمه معصوم در ادوار مختلف، برای ما قابل فهم نیست و از این رو، نظام سیاسی تنها باید حسینی باشد و رفتار دیگری مقبول نیست.
چنانکه سید کمال حیدری میگوید، «اینها» معتقدند اگر یک مرجع تقلید، اقدامی مانند ولیعهدی امام رضا(ع) انجام دهد و نائب حاکم ظالمی بشود، «مردم این را نمیپذیرند و فرهنگ طوری است که او را بایکوت میکنند.» او در گزارشی یکسویهتر، با نادیده گرفتن رویکردهای مختلف مراجع معاصر و گذشته، به صراحت تأکید میکند که همه ماجرا نهتنها در دست فقها، بلکه در اختیار یک تن از فقهاست و سپس پای میفشرد که «این آقایان تکثر را قبول نمیکنند و تعدد برداشت و قرائت را قبول ندارند؛ میگویند نظری که ما میدهیم، همان نظر دین است و مخالفت با آن، مخالفت با دین و خداست».
آیتالله سید کمال حیدری در این موارد که نمونههایی است از آنچه در گفتوگوی مذکور بدانها تصریح میکند، بارها نظرات و رویکردهایی به حوزههای علمیه قم و نجف منتسب میکند که اولاً مشخص نیست رأی و نظر کیست، و در ظاهر، گویی رویکرد همه یا دستکم عموم فقها و مراجع است؛ در حالی که بسیاری از آنچه وی تصریح میکند، در آرا و اندیشههای مکتوب و در دسترس عالمان، فقها و مراجع حوزههای علمیه، اثری از آن نیست.
وی در نقاط مختلفی از گفتوگو، بهجای آنکه به گفتارها و نوشتارهای صریح علما، فقها و مراجع اتکا کند، به لوازم تئوریک یا عملی نظریات آنها دست مییازد و برای نمونه، گویا صدور فتوای برخی از مراجع درباره مخالفت اندیشههای وی با اعتقادات مسلم شیعه امامیه را ملازم با حکم به خارج شدن از دین تلقی میکند؛ در حالی که حداکثر حکمی که یکی از فقهای ساکن نجف اشرف در پاسخ به استفتائی درباره آرای وی تصریح کرده، خارجشدن از مذهب بوده است. روشن است که خارجشدن از مذهب، نه لزوماً بهمعنای خارج شدن از دین است و نه اشارهای به اقدام عملی علیه وی دارد؛ بهویژه آنکه دو تن از مراجع مقیم قم، همین گزاره را هم بهکار نبرده و صرفاً اعتقادات ذکرشده در متن استفتا را مخالف با اعتقادات شیعه دانسته و درباره فرد معتقد به آن هیچ حکمی صادر نکردهاند. بنابراین گزارش وی درباره صدور فتوا علیه وی، به تمامی حاصل بدیهی فرضکردن لوازم نظری گزارههای موجود در پاسخ به استفتائات مذکور است.
در عین حال، سخنان وی بهگونهای است که گویا همه یا عموم عالمان و بزرگان و مراجع حوزههای علمیه، همراه و همسخناند و همگی، کسانی را که سخنی خارج از خطوط قرمز بر زبان جاری میکنند، خارج از دین و مخالف خدا قلمداد میکنند. در حالی که حتی همان کسانی که رسماً بیانیه صادر کردهاند، تنها «عدم توجه» به وی را «از مؤمنین» خواستهاند.
حیدری به درستی تأکید میکند که شناخت هر کدام از فقها، نه خود دین، بلکه اجتهاد وی از متون دینی است؛ اما گزارش او از مواجهه حوزههای علمیه شیعه با مخالفان فکری و نظری و همچنین کسانی که نظرات متفاوتی دارند، بهگونهای است که تنها نظرات کسانی را رویکرد حوزههای علمیه معرفی میکند که مبتنی بر تحلیل موردنظر اوست. بر این اساس، روایت او از حوزههای علمیه، و مواجهه حوزههای علمیه با مخالفان و گفتارهای خارج از چارچوب، کاملاً یکسویه و در جهت مخالفستیز و بیتحمل نمایاندن کل حوزههای علمیه است.
وی در بخش دیگری از گفتوگو، به نقل از «این آقایان» تصریح میکند که چون هر انسانی باید اهل دین و متدین باشد، و نماینده و سخنگوی دین هم علمای حوزه هستند، پس باید در برابر دین فقط اطاعت کنید و کسی که مخالف من است، مخالف دین است. حیدری، همه یا عموم علمای اهل سنت و شیعه را در این اعتقاد، همرأی معرفی میکند. با این حال تصریح میکند که آنچه میگوید، مبتنی بر مبانی آنها و «از نظر تئوری است، نه عملی». وی سپس یادآوری میکند که «ممکن است کسی بگوید ما کسی از شیعیان را ندیدیم که اهل سنت را بکشد؛ ولی بحث من تئوری است؛ نه عملی».
سید کمال حیدری، در فراز مذکور از گفتوگوی خود، گرچه تصریح میکند که از منظر تئوری سخن میگوید نه عملی، اما همچنان بهگونهای سخن میگوید که گویی شیعیان و بهویژه فقها و مراجع شیعه، هرکه را مخالف خود بیابند، از دین خارج میدانند و او را با دین و پیامبر و خدا مخالف میشمرند. او در ادامه تصریح میکند که «در حوزههای علمیه ما، اگر نظری مخالف نظر مشهور یا نظر رسمی باشد، فتاوا علیه او صادر میکنند که از دین خارج شدهای و از مکتب خارج شدهای». این در حالی است که چنانکه گفته شد، آنچه در فتاوای علیه وی دیده میشود، دستکم اثری از خارج شدن از دین ندارد؛ گرچه خود وی تصریح میکند که در آنچه انتشار یافته، نامی از وی برده نشده است.
همه آنچه گفته شد، تنها یک نکته از گفتوگوی مذکور است که گویا آنچه سید کمال حیدری در سالهای اخیر در مواجهه با برخی حوزویان دیده و شنیده، بر دریافت و برداشت وی و طبعاً گزارش وی از حوزههای علمیه تأثیر گذاشته است. از همین منظر است که آنچه سید کمال حیدری درباره وضعیت حوزههای علمیه شیعه در نجف و قم میگوید، از دید کسانی که از نزدیک با حوزههای علمیه در ارتباطاند، از چارچوب علمی فاصله گرفته و به تندی گراییده و با قضاوتهای نادرست و خالی از انصاف علمی مخلوط شده است. حسن اجرایی مباحثات