حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیاکبر الهی خراسانی، بنیانگذار بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، با مدیریتی خردمندانه، اخلاقی متعالی و سعهصدری کمنظیر، این نهاد را از مرحله ایدهای نوپا به قطبی تأثیرگذار در پژوهشهای اسلامی جهان تشیع ارتقاء داد. ایشان در خاطره شاگردان و همکاران، نمادی ماندگار از پیوند علم، اخلاق و خدمت صادقانه به مکتب اهل بیت(ع) است؛ عالمی که با ارادتی خالصانه به امام رضا(ع)، هزاران اثر فاخر را به میراث گذاشت و امروز، در سخن نزدیکان، همچنان درخشان و حاضر است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر الهی خراسانی، بنیانگذار بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، عالمی فرهیخته است که زندگی و آثارش تجسمی از پیوند علم، اخلاق و معنویت به شمار میرود. زاده نیشابور و دلداده مشهد الرضا(ع)، او با مدیریتی حکیمانه و سلوکی عمیق، بنیاد پژوهشها را از ایدهای نوپا به مرکزی اثرگذار در عرصه پژوهشهای اسلامی تبدیل کرد؛ جایی که حوزه و دانشگاه دست در دست هم، هزاران اثر فقهی، قرآنی، تاریخی و هنری پدید آوردند.
در هفتمین روز درگذشت این عالم فرزانه، اساتید فرهیخته، شاگردان و همکارانش، با یادآوری دقت و جدیتش در اداره امور بنیاد، تلاش خستگیناپذیرش در تولید و انتشار دانش، و همراهی مستمر با پژوهشگران جوان، شاگردان و همکاران و سعهصدرش در مواجهه با نقدها تصویری جامع از شخصیت چندبعدی استاد الهی را بازگو میکنند؛ عالمی که اخلاق و مدیریت، علم و معنویت، ارادت به اهل بیت(ع) و دغدغه رشد نسل نوین را در هم آمیخته بود.
این یادمانه، با آثاری از اساتید: رسول جعفریان، محمدرضا مروارید، سیدمحمود مرویانحسینی، امیر سلمانی رحیمی، حسن آرام، رضا نقدی، سیدمحسن ناجی نصرآبادی، علیجان سکندری، اسماعیل رضایی برجکی، مرتضی انفرادی، محمدحسین محمدپور، حسین آزاد، سیدجلال ربانی، اصغر ارشاد سرابی، محمود نظریپور و محمد الهی، تصویری چندبعدی از استاد مرحوم علیاکبر الهی خراسانی ارائه میدهد؛ تصویری که هم ابعاد علمی و پژوهشی او، هم فضایل اخلاقی و معنوی، و هم توان مدیریتی و راهبریش در بنیاد پژوهشهای اسلامی را روشن میسازد و نقش او در تربیت نسل نوین پژوهشگران را بازتاب و تصویری جامع و چندبعدی از جایگاه او در عرصه پژوهش اسلامی و تربیت علمی ارائه میدهد.
مَضَی الَّذِی کانَ لِلـ«بُنیادِ» أبًا حجتالاسلام علیاکبر الهیخراسانی، پدر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
دکتر امیر سلمانی رحیمی (معاون اسبق پژوهشی بنیاد پژوهشهای اسلامی) و حسن آرام (معاون ترویج و اجتماعیسازی بنیاد پژوهشهای اسلامی): ادب از ادیب آموخته بود. در اخلاق، شاگرد، بلکه مرید میرزا جواد آقا بود. مقبول و پسند فقیهی وارسته، مرحوم آیتالله مروارید بود. به کرسی استادی دانشگاه تکیه زد و نسخهشناس و اهل تصحیح و تحقیق. و هزار فضیلت دیگر داشت،. اما بیش و پیش از همه، درخشان در مدیریت بنیادی کمنظیر.
بنیاد پژوهشهای اسلامی که امروز با افزون بر ۱۰۰ پژوهشگر و برخوردار از امکاناتی کمنظیر از ساختمانی زیبا و کتابخانهای مجهز تا افتخارات پرشمار در عرصههای ملی و بینالمللی و نهادی کمنظیر از حیث گرد هم آمدن شماری معتنابه از برجستهترین پژوهشگران، مصححان و محققان و مترجمان به زبانهای مختلف از حوزه و دانشگاه، شناخته میشود، در هنگام سپردن مدیریت و مسئولیت آن به مرحوم الهی، تنها یک نام با اندکی تغییر نسبت عنوان فعلی بود.
و این مرحوم علیاکبر الهیخراسانی بود که باید از تنظیم و تهیه اساسنامه گرفته تا ثبت و فعال کردن گروههای مختلف پژوهشی آن میکوشید و انصافاً، خالصانه، عالمانه و جانانه کوشید.
او بود که بنیاد را با یک طرح پژوهشی در واحدی مسکونی با دو اتاق فعال کرد و توانست با نشان دادن چهرهای غیرسیاسی اما پایبند به اصلیترین و بنیادترین ارزشها و نیازهای انقلاب و نظامی اسلامی، دهها، بلکه صدها نویسنده، نسخهشناس، مترجم و هنرمند و شاعر و نویسنده کتابهای کودک را در گروههایی که شمار آنها به ۲۰ گروه پژوهشی هم رسید، جذب کند و با کمترین هزینه، کتابهایی تولید و عرضه کند که برخی عنوانهای آن از خجند تا نواکشوت مانندی ندارند.
او بود که به تعبیر یکی از برجستهترین شخصیتهای علمی و اجرایی کشور توانسته بود با بودجهای کمتر از یک دهم مرکزی پژوهشی که قصد ذکر نامش را ندارم، ده برابر آن، تولید و اثربخشی داشته باشد.
و این او بود که با فروتنی، مشورت و جلب حمایت انسانهایی فرهیخته، صاحبنظر و مؤثر همچون مرحوم آیتالله واعظزاده و مرحوم دکتر برادران چهره فرهنگی آستان و استان را به مرز تحول و درخشش رساند و امروز کمتر شخصیت علمی در رشتههای گوناگون از فقه و تفسیر تا نجوم و جغرافیا و هنر اسلامی را میتوان سراغ گرفت که مستقیم و غیرمستقیم، ایشان و بنیاد را نشناسد.
… و خیل فرزند کاری او که میگویند: در بنیاد که بودیم؛ اگر به آرامی از کنارمان میگذشت و سلاممان را پاسخی کوتاه میداد، میدانستیم که مشغول قضای نافله است.
اگر بیاطلاع به اتاقت در بخش نشر میآمد، اول برای سلام و خداقوت و توصیهای اخلاقی در قالب بیان خاطرهای از میرزا جواد آقا و سفارش به صرفهجویی و رعایت غبطه وقف بود و بعد هم پیگیری کارهایی که به هر علت دیرتر روانه چاپ شده بود.
اگر صاحب قلمی با هر انگیزهای به دیدارش میآمد، با وجود عارضه در ناحیه کمر، تمام قد میایستاد و تا او نمینشست، همچنان ایستاده بود و هیچ کس بیبدرقه ترک او نمیگفت.
اگر نزدش ـ به عنوان مثال ـ از کمکاری یکی پژوهشگران یا کارکنان بنیاد شکوه و بدگویی میشد، بیدرنگ از ایمان و اخلاق پسندیده و رفتار مؤدبانهاش با دیگر همکاران سخن میگفت و اگر گوینده از خارج بنیاد بود، چنان از شمار عناوین و افتخارات بنیاد یاد میکرد که گویی میخواهد همه آن توفیقات را به شخص غیبتشده نسبت دهد یا بگوید: ما یک خانوادهایم؛ برادر و فرزندمان را با همه کاستیهایی که ممکن است داشته باشند، دوست داریم و همه را شریک خوبیها و بدیهایمان میدانیم. و فردا یا پس فردای آن روز او را به اتاق خود میخواند یا در تماسی تلفنی و با لحنی آرام و پدرانه، پیام دریافتی را اینگونه بازگو میکرد: دیروز کسی به اتاقم آمده بود، درباره یکی از همکاران چنین و چنان میگفت، اگر میشد که راه این گزارشها و حرفها را ببنیدیم، خوب بود.
اگر پژوهشگر یا مترجمی ناآشنا اثری برای چاپ آورده بود، پس از ابراز خوشحالی از اینکه اثرش را به بنیاد آورده، در حضور وی به معاون پژوهشی زنگ میزد، میگفت: من باید به اتفاق استاد خدمت میرسیدم ولی اگر ممکن است چند دقیقهای تشریف بیاورید. و پس از تشکیل جلسهای سه نفره، میفرمود: ایشان زحمت زیادی کشیدهاند. با هم به اتاقتان بروید. اثر را بررسی و نتیجه را به هیأت مدیره بیاورید تا انشاءالله تصویب شود و ما توفیق چاپش را پیدا کنیم.
اگر از او خواسته میشد در مصاحبهای شرکت کند، کمتر و بهندرت میپذیرفت و بهطور معمول، کسی دیگر را معرفی میکرد؛ میگفت: چهره رسانهای شدن مانع کار علمی و پژوهشی است.
اگر از او خواسته میشد که یکی از فرزندان خود را به کاری در بنیاد مشغول کند، هرگز نمیپذیرفت و نپذیرفت، میگفت: اگر شأن دستور دارد، مانعی نیست، ایشان بیاید، اما من از بنیاد خواهم رفت.
اگر متقاضی کار یا جویای موضوعی مرتبط با بنیاد را به مسئول مستقیم آن کار معرفی میکرد، چنان مینمود که گویی یکی از استادان یا دستکم بستگان نزدیکش است.
اگر ناگزیر بود همراه عالیترین مهمانان شرکتکننده در همایشی به مهمانسرا برود، تا آخر در کنارشان مینشست اما غذای آنجا را نمیخورد، میگفت: این غذا برای زائران و مهمانان امام (ع) است؛ ما خادم و حقوقبگیر و همیشه کنار سفره آن حضرتیم.
اگر به اقتضای مسئولیت و ترددهای فراوان ـ به تعبیر اداری ـ کارت نمیزد، اما مانند همه پژوهشگران و کارکنان تماموقت، از ابتدا تا انتهای وقت اداری در اتاق کارش بود.
اگر در جلسه بودجه شرکت میکرد، که همه ساله چنین بود، چنان دفاع جانانه و حماسی داشت که مدیران مالی به مزاح میگفتند: چشم، برای حفظ سلامت شما هم که باشد، همه مبلغ را تخصیص میدهیم.
و هزار درس دیگر … پیوسته به معاون اداری و مالی میگفت: بررسی کنید اگر راهی هست که کمکی به همکاران بشود و در محدوده اختیارات من یا هیئت مدیره است، پیشنهاد کنید تا تصویب و پرداخت شود.
پیوسته کارها و طرحهای پژوهشی را در همه گروهها و حتی گروه محققان منفرد، رصد میکرد و کارهایی چون طرحهای گروه فقه که خود مدیریتش را بر عهده داشت یا مانند: سفینه البحار، تاج التراجم، تقویم قدس و … که مستقیما به تصحیح و تحقیق آنها همت گماشته بود، در برنامهای منظم دنبال میکرد و میکوشید گرفتار روزمرّگی و آفتهای مدیریت نشود.
و پیوسته به همکارانش میآموخت که پژوهشگر، با نشاط و جدی باشند و بدانند که در چه دستگاه با عظمتی و پرمعنویتی کار میکنند.
و اکنون، دلمان برایش تنگ و اشکمان جاری و تسلیبخش خود به یاد لبخندهای پدرانه و دستان گرم و صدای اذان و دعایی هستیم که در گوشمان به هنگام خدافظی برای سفر حج و مانند آن زمزمه میکرد و سخت در تلاطم روحی که بر آن همسر محترم و فرزندان دانا و پراج و پویا در ترویج ارزشهای دینی و انقلابی چه میگذرد.خدایش بیامرزد و همه دوستان و ارادتمندان، بهویژه خاندان محترمش را صبر و اجر عنایت فرماید
فرزند حقیقی خراسان و دلداده علی بن موسیالرضا(ع)
دکتر رضا نقدی، مدیر گروه فرهنگ و هنر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی: حضرت استاد الهی خراسانی درواقع فرزند خراسان بود؛ خراسان به معنی واقعی کلمه آن؛ سرزمینی که در طول تاریخ، معدن اندیشمندان و بزرگان بوده است. بهخصوص نیشابور، زادگاه حجتالاسلام والمسلمین الهی خراسانی، در دورانی حرف اول را در زمینه علمی در جهان اسلام میزد.
ارادت خاص و شیفتگی و علاقه به امام رضا(ع) در سلوکشان بارز بود. ایشان بارها تأکید میکرد در حوزه مشهد و در کنار بارگاه امام رضا(ع) از محضر اساتید برجسته آن روزگار بهره بردهاند. اساتیدی مثل آیتالله میلانی و در زمینه ادب از محضر استاد محمدتقی ادیب نیشابوری. ارادت استاد گرانقدر به امام رضا(ع) تا آنجا بود که در زمان انتقال بنیاد پژوهشهای اسلامی در سال ۱۳۸۰ به جنب حرم مطهر رضوی، نزدیکترین اتاق به مرقد مطهر امام(ع) که نمای روبهروی گنبد مطهر رضوی از آن نمایان بود را برای کار و مطالعه انتخاب کرده بودند. در این اتاق، میز استاد بهگونهای تعبیه شده بود که رو به مرقد مطهر امام رضا(ع) باشد و این خود نشاندهنده ارادت خاص او بود.
زمینهسازی برای پیوند حوزه و دانشگاه
استاد الهی خراسانی به عنوان مؤسس و بنیانگذار بنیاد پژوهشهای اسلامی از همان ابتدای تأسیس این بنیاد سعی کرد پیوند حوزه و دانشگاه را در اینجا به کار بگیرد و خود نیز مدرس دانشگاه و حوزه بود و در این مسیر از اساتید بزرگ و برجسته حوزه و دانشگاه بهره برد. افرادی مثل استاد واعظزاده خراسانی، استاد مدیر شانهچی و دیگر استادان و محققان دانشگاه فردوسی مشهد مانند استاد پاپلی یزدی، استاد یاحقی، مرحوم استاد راشد محصل و دیگر اساتید بزرگ تا زمانی که استاد الهی خراسانی در بنیاد پژوهشها مشغول به کار بود با ایشان همکاری داشتند و آثار ماندگاری را به یادگار گذاشتند. کما اینکه زمینه فعالیت برای اساتید خارج از کشور نیز در این دوره مهیا شد.
استاد الهی خراسانی در روزگار خود از برجستهترین اساتید بود و آثار ماندگاری را از خود به یادگار گذاشت. ایشان با جذب اساتید برجسته عربی که در زمان صدام از عراق رانده شده بودند، به بهترین وجه از وجود آنها در زمینه تصحیح ترجمه و احیای تمدن اسلامی و معارف رضوی استفاده کرد. در زمینه پژوهشها عملکردی متناسب با زمانه و با اساتیدی از نقاط مختلف دنیا همکاری داشتند؛ اساتیدی از افغانستان، لبنان، سوریه، عراق، تاجیکستان، هند و پاکستان ازجمله پژوهشگران و محققانی بودند که با بنیاد همکاری علمی داشتند.
ایشان در طول مدت خدمتشان اهتمام بسیاری به حفظ احترام تمام کارکنان و پژوهشگران بنیاد پژوهشها از ذیل تا صدر داشت. همچنین فرصتی را برای همه جویندگان علم فراهم آورد تا در مسیر پژوهش و تحقیق رشد کنند. یادم میآید از بعضی افراد مثال میزد که توانستهاند خودشان را به مقامات علمی بالاتری در بنیاد پژوهشها برسانند. درِ اتاق استاد به روی پژوهشگران و کارکنان باز بود و تمام آنها میتوانستند درد دل خود را بدون واهمهای از مدیریت بیان کنند و او با سعه صدر به آنها جواب میداد.
زمانی مسئلهای وجود داشت که بنده به هر حال بهخاطر ملاحظاتی شرم داشتم با ایشان در میان بگذارم. در جلسهای، دیگران به مصداق «تِلْکَ شِقْشِقَه هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» این مسئله را با ایشان در میان گذاشتند و ایشان بسیار ناراحت شد و گفت نباید در مسائلی که مربوط به حوزه تحقیق و پژوهش است، اینگونه رودربایستی داشته باشید، بلکه باید با من مشورت کنید تا بتوانیم این مسئله را حل کنیم.
سعه صدر در مسیر تولید علم
در زمان تألیف دایرهالمعارف آستان قدس رضوی از اساتید بزرگ و محققان ارزشمندی از حوزه قم و مشهد و دانشگاه استفاده کردیم. ایشان با کمال صبر با آنها صحبت و آنها را جذب میکرد تا مقاله دایرهالمعارف آستان قدس را بنویسند و مدت زمانی که این روند مشمول زمان شده بود، ایشان با کمال متانت و صبر سعی کرد این کار به پایان برسد و یکی از کارهای فاخر و ماندگار بنیاد پژوهشها تألیف شود. آثار دیگر هم که ایشان به تولید و تهیه آنها اهتمام داشت، به همین شکل بودند، مانند تفسیر ابوالفتوح رازی، المعجم و… .
حاج آقای الهی خراسانی با سعه صدر و تساهل و تسامح علمی که داشت مورد احترام همه بود. در زمانی که ایشان مدیرعامل بنیاد پژوهشها بود گروههای متعددی که در حوزه و دانشگاه فعال بودند، در بنیاد پژوهشها هم به کار تحقیق و پژوهش میپرداختند. گروههایی مثل جغرافیا، تاریخ، تصحیح متون و… و رشتههایی مثل زبانهای آلمانی، فرانسه، انگلیسی و عربی در بنیاد مشغول فعالیت بودند و آثار بسیار ارزشمندی از آن زبانها به فارسی و برعکس برگردانده شد.
حضور در نماز جماعت بنیاد پژوهشها و عهدهداری امام جماعت از کارهای پرثمر ایشان بود. همانطور که پیشتر گفتم درِ اتاق استاد گرانقدر به روی همه محققها و ارباب رجوعها باز بود و ایشان با مهربانی و فروتنی از آنها استقبال و پذیرایی میکرد و با آنها به گفتوگو مینشست. از آداب میزبانی که از استاد آموختیم نیز فروتنی بود. استاد با کمال طمأنینه و صبر در هنگام پذیرایی از میهمانها اول از فعالیتهای بنیاد صحبت میکرد و تا جایی که مقدور بود از آثاری که مربوط به رشته آنها بود برای استفاده میهمانان در اختیار آنها میگذاشت. در زمینه خصوصیات اخلاقی و رفتاری استاد الهی خراسانی گفتنیها بسیار بوده و لازم است یک مجموعه مقالات درباره این شخصیت بزرگ فرهنگی، علمی و اخلاقی حوزه و دانشگاه بهخصوص که خادمالرضا(ع) بود، توسط بنیاد پژوهشهای اسلامی و حوزه علمیه خراسان منتشر شود.
الهی خراسانی، مدیری متدین و توانا
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، رئیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران: آشناییم با مرحوم استاد الهی خراسانی، از حوالی سال ۱۳۶۷ بود و نخستین باری که در یادداشتهایم از تایشان یاد کردهام، مورد زیر از تیرماه ماه ۱۳۶۹ خورشیدی است که چنین نوشتهام:
«از تیر ماه [۱۳۶۹] تاکنون که ۲۴ مهر ماه است چیزی ننوشتهام. تابستان برای مدت ۴۵ روز در مشهد مقدس در جوار قبر علی بن موسیالرضا علیهالسلام بودیم که بسیار خوش گذشت. منزلی در بنیاد پژوهشهای اسلامی داشتیم. در آنجا گروههای مختلفی مشغول تحقیق هستند که نوعاً کار فهرستی و اندیکس کردن آثار را میکنند. آقای واعظزاده تقریباً مغز متفکر آنجاست. آقای الهی خراسانی مدیر بنیاد آدم فاضل و دانایی است. جلسات زیادی با نجیب مایل هروی بودم. در کار خود مهارت دارد و زرنگ است. مشکلاتی برایش بوجود آمده بود و او را خیلی ناراحت و عصبی کرده بود، سیگار فراوانی میکشید. آقای الهی مدافع او بود و به طور مداوم سعی در حل مشکلات داشت».
بعد از آن، یعنی سال ۱۳۷۰ در کنگره شیخ فضل الله نوری خدمت آقای الهی خراسانی و یار همیشگی شان مرحوم استاد شانه چی بودم، دو یاری که تا زمان درگذشت مرحوم شانه چی همیشه با هم بودند. پس از آن هم به دفعات در کنگرههای مختلف در مشهد، و همین طور در جلساتی در قم خدمتشان بودم. مرحوم الهی بیش از همه، آیت اخلاق بودند، و در ثانی مدیری بسیار توانا و مؤدب که برای سالها ـ فکر میکنم تا سال ۹۴ که ریاست بنیاد پژوهشها را داشتند ـ این مرکز را به بهترین نحو اداره کردند. آن سالها، بنیاد، یکی از بهترین مراکز پژوهشی در حوزه علوم اسلامی در ایران بود، و زیر سایه مدیریت ایشان و شورای قوی و نیرومندی که داشت، آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشت. استادان دیگری که در کنار ایشان بودند، بویژه حضرت آقای واعظ زاده، در خلق این آثار سهم زیادی داشتند. در آنجا چندین گروه پژوهشی، با تعداد قابل توجهی پژوهشگر، در حوزههای تصحیح، تحقیق، فرهنگ نامه نویسی، و علوم قرآنی فعال میکردند. حاصل کار آنها صدها عنوان کتاب بود که غالب محققان و نویسندگان آن ایام با آنها مأنوس بودند. علاوه، کتابخانه بسیار مجهز و مرتبی داشت که تمام روزهای اقامتم در مشهد از آن استفاده میکردم. در ۴۵ روز اقامت مدام در سال ۶۹، بخشی از کتاب دین و سیاست در دوره صفوی را با استفاده از همان کتابخانه نوشتم.
تقریبا هر روز، دقایقی هم خدمتشان میرسیدم و ایشان با روی باز استقبال میکردند. برای بنده که هر سفر خدمتشان میرسیدم، لحظات و ساعات خوش همان بود که در اتاق آقای الهی بودم. طی این دیدارها در آن اتاق بیادماندنی، با بسیاری از بزرگان آشنایی بیشتری پیدا کردم. تصویری که از حضور استاد سید عبدالعزیز طباطبایی از آن اتاق دارم، همچنان به عنوان یادگاری گرانبها در ذهنم مانده است.
تجربهای که بنده از این دیدارها در باره مرحوم الهی داشتم، علاوه بر تدین و اخلاق و خلوص و ادب که در ایشان میدیدم، یک مدیر فرهنگی قوی بود، چیزی که ما سخت به آن نیازمند هستیم و آقای الهی در آن استاد بود. این افزون بر کارهای علمی و تصحیحی خود ایشان بود که ایشان در آن مشارکت داشت و نمونه آن تاج التراجم بود.
مرحوم آقای الهی، علاوه بر این ویژگیها، مردی اهل تساهل بود، و نمونه آن حمایت از نشر کتاب مادلونگ با عنوان جانشینی حضرت محمد (ص) و کتابهالم با عنوان تشیع بود. به اجمال عرض کنم، آنچه در خاطر بنده از مدیریت ایشان برجای مانده، نمونهای عالی و الگویی فراموش ناشدنی است که به ندرت در مراکز دیگر مشابه آن را دیدم. استادی که هم شایستگی علمی داشته باشد، هم رفتار دوستانه، و هم تا آخرین لحظه پیگیر کارها باشد. یکی از یادگارهای بیادماندنی خدمات ایشان تقویمهای سالانه بنیاد است که مسلما یکی از منابع مهم تاریخ برای سالهای پس از انقلاب است. همگی اطمینان داشتند که هر آنچه در این مجموعه آمده، دقیق و درست و مطابق با واقع است.
رواداری و گشودگی؛ راز موفقیت بنیاد در آغازین سالهای تأسیس
محمدرضا مروارید، معاون اسبق پژوهشی بنیاد پژوهشهای اسلامی: بنیاد پژوهشهای اسلامی سال ۱۳۶۴ با ابتکار گروهی از اندیشمندان و حمایت آستان قدس رضوی، در حالی فعالیت خود را شروع کرد که هنوز هیچ ایدهای برای اجرایی کردن کلان پروژههای پژوهشی وجود نداشت و آقای الهی خراسانی توانست از رهگذر ارتباطات گسترده خود با اساتید مشهد و اندیشمندان تهران و قم و دیگر شهرهای کشور و بلکه خارج از ایران، سازمانی را شکل دهد و با دستهبندی دقیق موضوعات و تشکیل گروههای پژوهشی، آن را به سمت و سوی درستی هدایت کند.
تنظیم اساسنامه، تدوین آییننامههای داخلی، ترسیم اهداف و برنامههای هر گروه و گذاشتن مدیران شایسته و مناسب در رأس هر گروه پژوهشی برای پیشبرد برنامهها، از عوامل موفقیت بنیاد پژوهشها در زمانهای بود که هنوز هیچ مؤسسه پژوهشی نامآوری در حوزۀ مطالعات و تحقیقات اسلامی در مشهد فعالیت نداشت و همین امر سبب شد که بنیاد به عنوان الگو و نمونه بارزی برای کارهای پس از آن شمرده شود.
نقش بیبدیل مرحوم آقای الهی خراسانی در شکلدهی به این ساختار و سازماندهی بنیاد چنان است که هنوز هم پس از چهل سال، هر چند موضوعات مورد پژوهش گروههای این مؤسسه دستخوش تغییر و تحول شده، اما بنیاد این نهاد همچنان بیتغییر باقی مانده است.
* بنیاد پژوهشهای اسلامی در دو سه دهۀ آغاز فعالیت، خود گرچه در پارهای از موارد به اقتضای زمانه، گاه به تولید و نشر آثار عادی پرداخته است، اما نگاه مرحوم آقای الهی و مدیران آن دوره، بیش از هر چیز به اجرای پروژههای پژوهشی بزرگ بود؛ پروژههایی که ایدۀ درستی در پشت آن قرار داشت و اجرای آن از عهده یک یا دو فرد بیرون بود و باید سازمانی مثل بنیاد و فراتر از آن، حامی بزرگی همچون آستان قدس رضوی از آن پشتیبانی میکرد تا به سرانجام برسد. بسیاری از این طرحهای تحقیقاتی با پشتکار و پیگیری و حمایت آقای الهی در همان زمان پایان یافت و برخی از آنها چنان دامنهدار و درازمدت بود که هنوز هم تمام نشده و پژوهشگران سختکوش گروههای بنیاد همچنان در حال تحقیق و پژوهش هستند.
روشن است که اگر در آن سالها بنیادی شکل نمیگرفت و مدیریت خردمندانهای بر آن حکمفرما نبود و چشمانداز درستی برای آن ترسیم نمیشد، ایدههای بلندپروازانهای از این دست هرگز از ذهن استادان و اندیشمندان راهی به عرصه عمل و اجرا نمییافت؛ نقش مرحوم آقای الهی خراسانی در این فرایند انکارناشدنی است.
* با توجه به ظرفیتهای گسترده آن روزهای شهر مشهد و برخورداری آن از دو فضای فرهنگی حوزه علمیه و حضور استادان و دانشآموختگان علاقهمند به عرصههای پژوهشی، کسی میتوانست بنیادی را مدیریت کند که خودش سابقۀ تحصیل و تدریس در هر دو فضای آموزشی را داشته باشد. چه کسی بهتر از آقای الهی خراسانی که با بهرهمندی از این ویژگی و داشتن ارتباطات گسترده علمی و فرهنگی با دیگر حوزههای علمیه و شخصیتهای علمی و فرهنگی، عهدهدار این مسئولیت شود؟
همین نگاه دوسویه به فضاهای علمی در کنار گشودگی فکری و سعهصدر، به آن مرحوم توانایی بخشید تا بتواند از ظرفیتهای هر دو حوزه برای پیشبرد برنامههای بنیاد استفاده کند و با بهکارگیری توأمان اساتید حوزه و دانشگاه، هم در هیأت مدیره و هم در گروههای پژوهشی، فضای علمی و فرهنگی دلنشینی را فراهم کند و برای هر کدام از پژوهشگران این دو عرصه دریچههای تازهای را بگشاید. راز موفقیت بنیاد در آن سالها را باید در همین فراهم کردن عرصۀ گفتوگو و دیگرپذیری و گشودگی و رواداری جستوجو کرد؛ اکسیری که اگر به درستی رهبری شود، با استفاده از آن میتوان کارهای بزرگی را به سامان رساند.
* این همه را باید در کنار ویژگیهای شخصیتی مرحوم آقای الهی خراسانی دید؛ روحانی روشننگری که از استوانههای علم و اخلاق دورۀ خویش درسهای بسیاری آموخته بود و همواره میکوشید تا آنها را حتی در محیطهای خشک اداری و سازمانی نیز به کار بندد و در پرتو معارف اسلامی و قرآنی و آموزههای پیشوایان شیعه، و به ویژه امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، با مهربانی و دلسوزی در حد توان و اختیارات خود کارگشای همکارانی باشد که در تحقق رؤیاهای او به یاریاش برخاستهاند. این را بسیاری از پژوهشگران دیروز و امروز بنیاد که دورۀ او را درک کردهاند، گواهی میدهند و بارها از این ویژگی برجسته آن مرحوم یاد کردهاند.
شخصیت اثرگذار نشر مکتب اهل بیت (ع) در مشهد
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود مرویانحسینی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی: حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر الهیخراسانی (رحمها… علیه) شخصیتی معنوی بود؛ حقیقتا اهل عبادت، ذکر و توسل به اهلبیت (ع). این بعد از شخصیت استاد، درکنار تمام اشتغالات علمی و سازنده اش، از اهمیت ویژهای برخوردار بود. درک عمیق او از مقام اهلبیت (ع) و توسل خالصانه به آن بزرگواران، همواره در گفتار و سکناتش نمایان بود. او نهتنها در خلوت خویش بلکه در عرصه عمومی نیز به زیور عبودیت و بندگی خداوند متصف بود.
یکی از جلوههای برجسته معنویت استاد، توفیق خدمت در حرم مطهر رضوی بهعنوان خادم حضرت رضا (ع) بود. این افتخار که نصیب بندگان خاص الهی و بزرگان دین میشود، نشان از پاکی نفس، خلوص نیت و ارادت قلبی استاد به ساحت مقدس آقااباالحسنالرضا (ع) داشت. درک عمیق از مقام و جایگاه خدمتگزاری در آستانمقدسرضوی، از ویژگیهای بارز ایشان بود و این خدمت را نهتنها وظیفه، بلکه اوج سعادت و سعادت میدانست.
بسیاری از بزرگان و مراجع تقلید نیز، در دوران حیات خویش، توفیق چنین خدمتی را یافتهاند که نشان از جایگاه والای این مناصب معنوی دارد. درک حضور در محضر امامرضا (ع) و خدمت به زائران حضرت، برای حجتالاسلاموالمسلمین الهیخراسانی جنبهای الهی و روحانی داشت که با هیچ مقام دنیوی، قیاسشدنی نبود.
بنیاد پژوهشهای اسلامی؛ ثمره روحیه دانشپروری
خود آقای الهیخراسانی بهواسطه شخصیت علمی اش، آثار و پژوهشهای بسیاری داشت و احیاگر آثار سطوری از مکتب اهلبیت (ع) بود؛ آثاری در حوزههای فقهی، قرآنی، کلامی و حدیثی. این تحقیق و پژوهش، تنها به نگارش مقالات و کتب خلاصه نمیشد، بلکه بازنگری، تصحیح و احیای متون کهن و ارزشمند دینی، یکی از دغدغههای اصلی استاد بود.
ازجمله اقدامات مهم ایشان، تأسیس بنیاد پژوهشهای اسلامی بود. این اقدام، نقطه عطفی در فعالیتهای علمی و فرهنگی مشهد مقدس بهشمار میرود. او از آغاز تأسیس بنیاد، همراه با مرحوم علامه فائززادهخراسانی، در بنیاد حضور یافت و مدیریت آن را برعهده گرفت. این همکاری نزدیک و همدلانه، زمینهساز شکوفایی علمی و پژوهشی بسیاری در این نهاد شد.
بسیاری از فضلا و محققان نیز در بنیاد پژوهشهای اسلامی، کارهای علمی را انجام دادند. روحیه مدارا، دانشپروری و فضل علمی که ایشان واجد آن بود، همراه با محبت و صمیمیتی که نسبت به علما داشت، باعث شد در سهچهار دهه اخیر، پذیرای مشتاقان ازسوی مراجع تقلید، علمای بزرگ، محققان و دانشمندان از داخل و خارج کشور باشد. این جذب حداکثری نخبگان و فرهیختگان، نشان از دیدگاه بلند و جامعنگر ایشان داشت.
طلاب و فضلای فراوانی نیز بهواسطه اهتمامها و زمینهسازیهای علمی استاد، موفق شدند در بنیاد پژوهشها، کار علمیپژوهشی انجام دهند و آثاری تولید کنند. این خود، بزرگترین میراث علمی برای حجتالاسلاموالمسلیمن الهیخراسانی محسوب میشود. بههرحال، اینکه بنیاد پژوهشهای اسلامی نزدیک به ۴ هزارو ۵۰۰ جلد اثر در سایه قرآن و در مکتب اهلبیت (ع) تولید کرده، حاصل مدیریت و اهتمام علیاکبر الهیخراسانی بوده است. این حجم عظیم از تولیدات علمی، گواه روشنی بر روحیه دانشپروری و پیگیری بیوقفه وی در این مسیر است.
مرد عمل و پایبند به آرمانها
یکی از ویژگیهای بارز الهیخراسانی این بود که کاری را به عهده میگرفت و پای آن کار محکم میایستاد؛ مرد کار و عمل بود. این از بزرگترین خدمات ایشان بوده است که هم در دنیا و هم در درگاه الهی، به ساحت علم و دانش، به ساحت پژوهش و تحقیق، به ساحت قرآن و مکتب اهلبیت (ع)، به توسعه مکتب و دفاع عالمانه از ارزشهای دینی و مبانی مکتب اهلبیت (ع) منجر شده است. از این نظر، بسیار ارزشمند بوده است.
این ویژگی «مرد عمل بودن» صرفا به معنای انجام وظایف نبود، بلکه تعهد عمیق به آرمانها و اهداف والای مکتب اهلبیت (ع) را نیز دربر میگرفت. او معتقد بود که علم باید در خدمت دین و جامعه باشد و در این راستا، هر کاری را که انجام میداد، با نهایت دقت، پشتکار و تعهد به اصول بود. این تعهد، در تمام دوران خدمتش، از فعالیتهای علمی و پژوهشی گرفته تا خدمات اجتماعی، بهوضوح مشهود بود. پایداری استاد بر آرمانها، الگویی برای کسانی است که در راه اعتلای فرهنگ و دین گام برمیدارند.
مدرس حوزه و حامی طلاب
درکنار همه این کارهای معنوی و علمی، خود استاد سالیان سال مدرس حوزه بود و محقق و محققپرور. این دو جنبه، یعنی تدریس و تربیت محقق، نشان از دغدغه عمیق وی درباره حوزه علمیه و نسل آینده روحانیت داشت. تدریس دروس حوزوی، ازجمله علوم اسلامی و همچنین تربیت محققان و پژوهشگران، بخشی از رسالت علمی الهیخراسانی بود که با عشق و علاقهای فراوان، آن را به انجام میرساند.
درکنار همه اینها، او یک امتیاز دیگر هم داشت و آن، توجه به مسائل معیشتی طلاب و فضلا بود. با تأسیس صندوق قرضالحسنه طلاب، واقعا یک نگاه حمایتی به زندگی طلاب و فضلای مشهد داشت. این هم یک جنبه غمخواری، مددرسانی و دستگیری استاد بوده است. این اقدام، نشان از درک عمیق الهیخراسانی از مشکلات و تنگناهای زندگی طلاب داشت و این دغدغه، انگیزه او را برای ارائه راهکارهای عملیاتی و حمایتی دوچندان میکرد. ایجاد چنین صندوقهایی، نهتنها گرهی از مشکلات مادی طلاب باز میکرد، بلکه روحیهای از امید و دلگرمی را نیز درمیان آنان زنده نگه میداشت.
میراث ماندگار یک عمر مجاهدت
آنچه الهیخراسانی تأسیس کرد، از بنیاد پژوهشهای اسلامی، آن صندوق قرضالحسنه، خدمات اجتماعی و آن عرصههای علمی، باقیاتصالحات اوست و شجره طیبهای است که باقیمانده از اوست. این بناهای ماندگار، حاصل عمر پربرکت و مجاهدتهای بیوقفه استاد در مسیر خدمت به مکتب اهلبیت (ع) و دین است.
فرزندان الهیخراسانی فضلای ارزشمندی هستند؛ جناب آقای حاجشیخمجتبی الهیخراسانی شخصیتی فاضل، ذوالفنون و فرهنگی و علمی است. هم آقای شیخمجتبی، هم محمد الهیخراسانی و هم برادر دیگرشان، فرزندانی عالم، نواندیش، فاضل و اهل بصیرت هستند. بله، این هم از آثار و برکات شخصیت حجتالاسلام والمسلمین الهیخراسانی است.
درواقع این جنبههای گوناگونی که وی از خودش بر جای گذاشت و این چند سال آخر هم که مرارت بیماری و نوعی درد و رنج را بر جان خودش به تقدیر الهی خرید، خودش اجر و پاداش فراوانی برای الهیخراسانی دارد. این مقاومت دربرابر بیماری و صبر دربرابر سختیها، خود نمونهای دیگر از کمالات استاد بود که اجر و پاداش الهی را برایش تضمین میکند.
حجتالاسلام والمسلمین الهیخراسانی از شخصیتهای اثرگذار مشهد بود در عرصه علم، حوزه، پژوهش و تحقیق و نشر آثار مکتب اهلبیت (ع). این نقش تأثیرگذار، نهتنها در زمان حیاتش، بلکه پس از رحلتش نیز ادامه خواهد داشت و یاد و خاطره او همواره در اذهان باقی خواهد ماند.
پیوند با فقاهت و پیشگامی در انقلاب؛ ابعاد دیگر شخصیت
انشاءالله پاداش این همه خدمات و ارزشهایی که در شخصیت او تجلی یافته بود، نزد حضرت رضا (ع) سبب مهر، رأفت و محبت و مقامات و درجات معنوی برای وی شود.
حجتالاسلام والمسلمین الهیخراسانی در انتسابش به بیت آیتالله مروارید، ایشان درواقع حلقه واسطی بود؛ هم بین مجموعههای علمی و پژوهشی، هم بین مجموعههای معنوی و فقاهتی؛ ایشان داماد مرحوم آیتالله مروارید بود. در عرصههای نظام اسلامی و آستانقدسرضوی هم منشأ خدمات و آثار ارزشمندی بود. این پیوند با بیت فقاهت و علم، بهویژه انتساب به مرحوم آیتالله مروارید، نشان از ریشهدار بودن الهیخراسانی در خاندان علم و تقوا داشت.
همچنین، حضور و مشارکت او در جریان انقلاب اسلامی و نقش حلقه واسطی که بین مجموعههای علمی، پژوهشی و معنوی ایفا میکرد، بیانگر جامعیت شخصیت و گستره فعالیتهای وی بود. این همکاریها و ارتباطات، هم در عرصههای نظام اسلامی و هم در آستانقدسرضوی، منشأ خدمات و آثار ارزشمندی برای استاد شد.
فروتنی و نواندیشی؛ الگویی برای نسل امروز
فروتنی حجتالاسلام والمسلمین الهیخراسانی زبانزد بود و ایشان شخصیت چندجانبهای داشت؛ هم یک حوزوی عمیق بود، هم به خاندان فقاهت و معنویت آیتالله مروارید منتسب بود و هم فردی نواندیش بود. ایشان یک مرحله هم در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کرد در دورههای خیلی گذشته؛ و جنبههای ارزشمندی در شخصیتش بوده است که واکاوی آن خودش میتواند آیینهای باشد برای مسیر رشد طلاب و فضلا. فروتنی، یکی از ویژگیهای نیکویی بود که در وجود استاد تجلی داشت و زبانزد خاص و عام بود.
این فروتنی، درکنار عمیق بودن در مسائل حوزوی، منتسب بودن به خاندان فقاهت و معنویت و نیز نواندیش بودن، شخصیتی جامع و الگویی بیبدیل را برای نسل امروز و فردای جامعه علمی و دینی میساخت. تحصیلات الهیخراسانی در دانشگاه فردوسی مشهد نیز، نشان از نگاه باز و رویکرد نواندیشانه او به علوم روز و تلفیق آن با دانش حوزوی داشت. این جنبههای ارزشمند شخصیت استاد میطلبد که عمیقتر، واکاوی و بهعنوان سرمشق و الگو برای طلاب و فضلای جوان معرفی شود.
الگویی از علم، معنویت و نظم
حجتالاسلام محمد الهی خراسانی، استاد حوزه علمیه مشهد و فرزند استاد فقید: مرحوم والد اصالتاً اهل نیشابور بود و در حدود هفده سالگی برای تحصیلات حوزوی به مشهد هجرت کرد. بهتدریج در مدرسه میرزاجعفر بهعنوان طلبهای درسخوان، منظم و مهذّب شناخته شد و توجه استادان را به خود جلب کرد. او همیشه میفرمود هویت طلبگیاش را مدیون سه استاد بزرگ است: مرحوم آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی، مرحوم آیتالله میلانی و مرحوم آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی. میگفت این سه شخصیت، مسیر علمی و معنوی او را شکل دادهاند. پس از رسیدن به سطوح عالی و درس خارج، تحصیلات آکادمیک را هم دنبال کرد و همزمان تدریس در حوزه و دانشگاه را آغاز نمود.
پیش از انقلاب، بهواسطه دامادی مرحوم آیتالله مروارید در جریان مسائل حساس آن دوران قرار داشت و همراه با علما و بزرگان در نهضت نقشآفرین بود. پس از انقلاب، با پیشنهاد مرحوم آیتالله طبسی مأموریت یافت نخستین مرکز علمی و پژوهشی وابسته به آستان قدس رضوی را پایهگذاری کند. به این ترتیب «بنیاد پژوهشهای اسلامی» شکل گرفت و او بیش از سی سال مدیریت آن را بر عهده داشت. در همین دوران آثار ارزشمندی پدید آورد که برخی همچون تصحیح «سفینه البحار» مرحوم شیخ عباس قمی بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد و مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. در کنار مدیریت و پژوهش، تدریس در دانشکده الهیات مشهد و دانشگاه علوم اسلامی رضوی را نیز ادامه داد.
از نظر معنوی، چهرهای ممتاز بود. اجازه اجتهاد و نقل حدیث از بزرگانی چون مرحوم سیدعبدالله شیرازی و آیتالله سیدابراهیم علمالهدی داشت و در عین حال اهل سلوک عبادی بود. نماز با حضور قلب، نوافل فراوان، دعا و توسل جایگاه ویژهای در زندگی او داشت. هر روز به زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف میشد و همیشه نیت نیابت از استادانش میکرد و دیگران را هم به این امر توصیه داشت. در کنار این روحیه عبادی، بصیرت و زمانشناسی کمنظیری داشت؛ چه قبل و چه بعد از انقلاب همواره همراه نهضت بود، در دوران دفاع مقدس بارها به جبهه رفت و در کنار رزمندگان حضور یافت. دیدارهای او با رهبر معظم انقلاب ادامهدار بود و ما را به دفاع جدی از نظام و رهبری تشویق میکرد. در عین صلابت در اصول، نگاه بازی داشت و معتقد بود باید با «چتر انقلاب» به جذب حداکثری رسید. از اینرو با طیف وسیعی از چهرههای علمی و فرهنگی ارتباط و تعامل داشت.
در زندگی خانوادگی نیز بر ادب و نظم تأکید ویژهای داشت. این نکته را نه فقط در گفتار، بلکه در رفتار و منش او میدیدیم. ما را از سستی و بیبرنامگی بازمیداشت و روحیه پرسشگری و پژوهش را از کودکی در ما زنده میکرد. بهخاطر دارم وقتی پرسشی میکردیم، پاسخ مستقیم نمیداد، بلکه میگفت: کتاب را بیاور و جستوجو کن. کتابخانه شخصی او با دهها هزار جلد کتاب، بهترین مشوق ما برای تحقیق و مطالعه بود. در کنار این، همواره بر آداب نماز، دعا، توسل و زیارت پافشاری میکرد و خاطرات معنویاش را با ما در میان میگذاشت.
هرگز ما را به ادامه دادن راه طلبگی خود توصیه نکرد، اما وقتی این مسیر را انتخاب کردیم، با روی باز استقبال نمود. با خوشحالی میگفت: «تا وقتی طلبه هستید دغدغهای از جهت معیشت نداشته باشید، من تا جایی که بتوانم شما را حمایت میکنم.» و حقیقتاً چنین هم بود.
الگویی عملی از پیوند علم و معنویت، پژوهش و عبودیت، نظم و ادب بود؛ عالمی که در سکوت و اخلاص، جهانی از تجربه و اندیشه را در دل داشت و زندگیاش سراسر درس برای ما بود.
الگویی برای مدیریت علمی-اخلاقی در کشور
سیدمحسن ناجی نصرآبادی، معاون سابق پژوهشی و برنامهریزی بنیاد پژوهشهای اسلامی: حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر الهی خراسانی، در طول بیش از سه دهه مدیریت خود، منشأ تحولات علمی و فرهنگی ارزشمندی شد؛ میراثی که جز با سلوک اخلاقی کمنظیر و نگاه علمی او ممکن نبود.
حجتالاسلاموالمسلمین الهی خراسانی از بزرگان و استادان فرهیخته حوزه علمیه خراسان بود که نزد شخصیتهایی همچون ادیب نیشابوری، مدرس یزدی، شیخ مجتبی قزوینی، آیتالله وحید خراسانی، میرزا جواد آقا تهرانی، میرزا حسنعلی مروارید و آیتالله میلانی تلمذ کرده و داماد مرحوم میرزا حسنعلی مروارید نیز بود.
: استاد الهی از ابتدای تأسیس بنیاد پژوهشهای اسلامی تا سال ۱۳۹۴ ریاست این مجموعه علمی را بر عهده داشت و طی آن بیش از سه دهه، با جذب استادان و نخبگان حوزه و دانشگاه، این مرکز را به یکی از مهمترین پایگاههای علمی و فرهنگی کشور بدل کرد.
در دوره مدیریت وی، گروههای علمی مختلف بهویژه در حوزه ترجمه زبانهای اروپایی و عربی شکل گرفت و آثار متعددی در اختیار مراکز علمی قرار گرفت. همچنین تصحیح و احیای بزرگترین متون فقهی شیعه، بهویژه در گروه فقه بنیاد، به سرپرستی ایشان انجام شد و به جامعه علمی عرضه گردید.
استاد الهی در حوزه قرآن و معارف اهلبیت(ع) اهتمام ویژهای داشت و تشکیل گروه قرآن به سرپرستی آیتالله واعظزاده و حمایت از انتشار اثر گرانسنگ «المعجم فی فقه لغه القرآن و سر بلاغه» از جمله یادگارهای اوست که در جهان اسلام کمنظیر است.
در زمان مدیریت این استاد بزرگ، بیش از ۲ هزار عنوان کتاب ارزشمند در حوزه علوم اسلامی و انسانی منتشر شد و ۱۰ اثر نیز عنوان «کتاب سال» یا «کتاب برگزیده حوزه و دانشگاه» را به خود اختصاص داد. این موفقیتها جز با سلوک اخلاقی استاد الهی خراسانی میسر نبود. ایشان شخصیتی صمیمی، مهربان و خوشبرخورد داشت و حتی در مواجهه با خطاهای همکاران، با متانت و غیرمستقیم تذکر میداد.
نکتهسنجی، خردورزی و سعه صدر مثالزدنی استاد الهی در مدیریت بنیاد موجب شد تا بسیاری از مشکلات و کمبودها، بدون ایجاد تنش و نگرانی در مجموعه حل شود. این ویژگیها او را به الگویی برای مدیریت علمی-اخلاقی در کشور تبدیل کرد.
بیاد عالمی که از جنس فیروزه بود
دکترعلیجان سکندری، عضو هیئت علمی بنیادپژوهشهای اسلامی: حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیاکبر الهی خراسانی(ره) در سال ۱۳۲۱ شمسی در شهرستان نیشابور در خانواده مذهبی بدنیا آمد. در سال ۱۳۳۵ شمسی برای فراگیری علوم دینی وارد مدرسه علمیه گلشن نیشابور شد و سپس در حوزه علمیه مشهدمثدس مشغول تحصیل شد و از محضر بزرگان حوزه خراسان هچون آیات عظام و حجج اسلام حاج شیخ مسلم غرویان، حاج شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، شهید سید عبدالکریمهاشمینژاد، حاج شیخ کاظم مدیر شانهچی، حاج شیخ محمد واعظزاده خراسانی، حاج شیخ حسنعلی مروارید، حاج میرزا جواد آقا تهرانی، حاج شیخ مجتبی قروینی، حاج سید محمدهادی میلانی، حاجی سید عبدالله شیرازی، حاج سید ابراهیم علمالهدی و حاج شیخ حسین وحید خراسانی بهره برد.
استاد در این مدت، موفق به ادریافت اجازۀ کتبی نقل حدیث از بزرگان از جمله مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی شد و همچنین از برخی مراجع، اجازۀ تصدی امور حسبیه دریافت کرد. ایشان در سال ۱۳۴۴ شمسی گواهینامۀ مدرسی علوم منقول از تهران را اخذ نمود و در سال ۱۳۵۲ شمسی مدرک کارشناسی فقه و مبانی حقوق اسلامی را از دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مشهد دریافت کرد. اهتمام به تدریس و تحقیق مستمر علوم اسلامی به ویژه علوم قرآن و حدیث و معارف اهلبیت(ع) از صفات شخصیت علمی ایشان بود. او در عین پایبندی به سنتهای اصیل حوزههای علمیه، بنیانگذار تدریس کتب نوآمد در حوزه علمیه مشهد شد و برخی آثار را برای نخستین بار تدریس و ترویج نمود و به رشد و جهش علمی طلاب کمک شایانی نمود.
در سال ۱۳۶۳شمسی از سوی تولیت وقت حرم مطهر رضوی مرحوم آیتالله واعظ طبسی به ریاست بنیاد تازه تأسیس پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی منصوب شد و اداره آن را به مدت حدود سه دهه برعهده داشت که فصل دیگری از خدمات درخشان آن مرحوم در این مرحله رقم خورد و منشاء آثار و تحقیقات کمنظیری گردید که برخی در جهان اسلام مطرح گردید. معظم له در خصوص تاسیس بنیاد برای اینجانب چنین تعریف میکردند که یک روز مرحوم دکتر علی محمد برادران رفیعی که در آن زمان رئییس سازمان کتابخانه بودند به من زنگ زدند گفتند تشریف بیارین دفترم و منم رفتم بعد از احوالپرسی گفتند: که قصد داریم مؤسسه ای علمی به نام بنیاد تاسیس کنیم. میزی گوشه اتاقشون بود، گفتند این میز در اختیار شما و اساسنامه بنیاد را بنویسید و من هم نشستم و اساسنامه را باهمکاری ایشان نوشتم و به این شکل بنیادپژوهشهای اسلامی که در کشور نادر بود در مشهد بنیانگزاری شد. در دوره ریاست بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، این مرکز علمی در جوار حرم امام رضا(ع) تبدیل به یک قطب علمی در جهان اسلام و تشیع گردید و با گردآوردن محققان صاحب نام خراسان و ایران، آثار ماندگاری را به کتابخانه ایران و اسلام تقدیم نمود. معظم بنیاد را مکانی برای تبلیع دین و دانش برای خود ساخته بود نه دکانی برای تجارت.
جرا عالمی از جنس فیروزه؟!
شایسته است برای لقبی که به ایشان دادهام به تاریخ بر گردیم. در ایران اما از گذشتههای دور این کانی را فیروزه مینامند. فیروزه مونث کلمه فیروز است که خود معرب کلمه پیروز میباشد. دلیل این نامگذاری را باید در مسایل اعتقادی پیشینیان جستجو کرد. چراکه ایشان بر این باور بوده اند که فیروزه باعث پیروزی، موفقیت و شادکامی میگردد. بر همین اساس بوده است که بعضی از پادشاهان ایران در جنگهایشان نگینهایی از فیروزه را همراه خود میبردند تا به پیروزی آنها کمک نماید. و یا سوارکاران برای جلوگیری از سقوط از اسب همواره فیروزه به همراه خود داشتهاند. به هر طریق فیروزه نام فراگیر این کانی در ایران بوده و هست. این وجه که استاد چون فیروزه ای در بنیاد بودند که باعث پیروزی، موفقیت و شادکامی همکاران در بنیاد شده بودند و بنیاد سربلند در کشور بود.
نامگذازی دربین افراد محلی که مشغول استخراج این کانی قیمتی از معدن آن هستند اما داستان دیگری را دنبال میکند. افراد محلی روستای معدن فیروزه این کانی به صورت عام « رِزْقی» نام مینهند. این کلمه به معنای چیزی است که جهت رزق و روزی اعطا میگردد و استفاده از آن از اعتقادات مذهبی افراد منطقه سرچشمه می گیرد. در این منطقه اعتقاد عمومی بر آن است که معدن فیروزه را خداوند جهت تامین روزی به ایشان اعطا فرموده است و به همین خاطر افراد محلی (مخصوصا در زمانهای گذشته) احترام فراوانی برای آن قائل بودهاند. الهی انصافا چون پدری دلسور و چون فیروزه رزق و روزی رسان برای همه همکارن خویش در بنیاد بود. بنیاد نخست با یک نفر تاسیس و با ۲۵۰نفر پزوهشگر و استاد فرهیخته تحویل آستان قدس داد و از بنیاد خداحافظی کرد. عاشَ سعیداً و ماتَ سعیدا
استاد الهی خراسانی را با توجه ویژگیهای که از سنگ فیروزه گفته شده باید مردی از جنس فیروزه نامید. چرا که از شهر فیروزه برخاست و چون فیروزه در عرصه پژوهشهای اسلامی و انسانی پیروزمند و سزبلند برآمد و چون فیروزه مایه برکت و رزق و روزی برای همکارانش بود مردی که نان داد و نان نبرید، چون فیروزه گرانقدر بود و عزیز از دنیا رفت تشیع جنازه و مراسم ختم گواه بر این مدعاست.
باغبانی که نهالی به نام بنیاد پژوهشها را پروراند
دکتر اسماعیل رضایی برجکی، رئیس گروه تاریخ و سیره اهل بیت(ع) بنیاد پژوهشهای اسلامی: در سال ۱۳۸۱ مستقیم از دانشگاه وارد بنیاد پژوهشها شدم، با دیدن اخلاق و رفتار مرحوم الهی و البته برخی همکاران ایشان در آن دوره، برای ادامه مسیر کاری و علمی خود در همین مرکز، متقاعد و مطمئن شدم.حجتالاسلام والمسلمین استاد علی اکبر الهی خراسانی را میتوان نماد و نمود تلاش خالصانه در عرصه علم و پژوهش در خراسان معاصر دانست. کسی که با گرد هم آوردن نیروهای متنوع فکری از حوزه و دانشگاه، بنیاد پژوهشهای اسلامی را بنا نهاد و شب و روز، همانند یک باغبان به نگهبانی و نگهداری از این نهال نوپا اهتمام ورزید و آن را از یک مجموعه کوچک به یکی از بزرگترین مراکز پژوهشی ایران و حتی جهان اسلام در حوزه علوم اسلامی و انسانی تبدیل کرد. ایشان بنیاد پژوهشها را همانند فرزند و حاصل عمر خود میدانست و هر روز برای رشد و بالندگیاش تلاش میکرد و راضی نمیشد حتی یک خشت از بنای آن کاسته شود.
بیگمان یکی از بارزترین شاخصههای اخلاقی و رفتاری استاد الهی خراسانی، داشتن سعه صدر بود که توانست افراد توانمند و حتی علاقهمند به پژوهش را جذب کرده و بهکار گیرد.
وی مردی فروتن بود و در برخورد نخستین، برخلاف بسیاری دیگر، از مرام و مسلک نمیپرسید، بلکه تواناییها و علاقهمندیها را در نظر داشت. در نتیجه، مجموعهای را شکل داد که در آن، اساتید و فضلای حوزه با فارغالتحصیلان و استادان دانشگاههای کشور و حتی برخی از اساتید از دیگر کشورهای مسلمان در کنار یکدیگر به فعالیت علمی بپردازند؛ یک نماد کاملاً عینی و عملی از اتحاد حوزه و دانشگاه.
تحمل دیگران، حتی منتقدان و مخالفان از دیگر ویژگیهای بارز حجتالاسلام والمسلمین الهی خراسانی بود، بهگونهای که بارها از نزدیک شاهد بودم برخی از پژوهشگران و یا دیگر کارمندان بنیاد با درشتی با ایشان سخن میگفتند و برخی شیوههای ایشان را رد میکردند، ولی ایشان هیچ گاه برخوردی تند یا اقدامی تنبیهی برای آنها در نظر نگرفت. حتی یکی از دوستان را که با تندی با ایشان صحبت کرده بود، به دفترش برده و به چای میهمان کرده بود.
تواضع و فروتنی ایشان بهویژه در عدم ستایش از خود بسیار مشهود بود. من به یاد ندارم هیچگاه از فعالیتهایشان که میدانستیم متنوع و متعدد بود و یا از داشتههای علمی خود سخنی بگوید؛ حتی در علومی که تخصص داشت.
یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی استاد الهی، کمگویی بود. با وجود آنکه فرصتها و امکانات بسیاری برای سخنپردازی داشت، حتی در جلساتی که سخنران اصلی بود، از زیادهگویی پرهیز میکرد.
ایشان بیشتر از آنکه بگوید، عمل میکرد و بیش از آنکه دیگران را به خدمت بگیرد، سعی کرد باری از دوش دیگران بردارد. به خاطر دارم در سفری که برای شرکت در کنگره بزرگداشت ثقهالاسلام کلینی (سال۱۳۸۷) همراه چند تن دیگر از پژوهشگران به تهران رفته بودیم، در یکی از اتاقهای مهمانپذیر حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مستقر شدیم و استاد الهی خراسانی و مرحوم استاد واعظزاده خراسانی در اتاق همجوار تشریف داشتند. مرحوم الهی در این مدت چند نوبت، با بزرگواری تمام نه در شکل و شمایل رئیس یا مدیرعامل، که چون پدری مهربان، احوالپرسی میکرد و پیگیر این بود که همه امکانات برای ما نیز فراهم باشد. خدایش بیامرزد و با اولیاء الله محشور کند.
مدیریت موفق اسلامی؛ اهمیت فوق العاده به نماز اول وقت و خوشحالی از موفقیتهای پژوهشگران بنیاد
دکتر مرتضی انفرادی، مدیر گروه مطالعات اجتماعی اعتاب مقدس بنیاد پژوهشهای اسلامی: سخن گفتن از فقدان مردی استوار در عرصۀ مدیریت اسلامی بسیار دشوار است، چگونه میتوان عظمت فردی را که محضر بزرگانِ دین را درک کرده بود در قالب کلمات گنجاند؟
ورود اینجانب به عرصۀ علمی عالم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم همزمان با مهر ماه سال ۱۳۸۱ به دانشگاه علوم اسلامی رضوی بود که در مجاورت ساختمان بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی قرار دارد؛ هیچگاه گمان نمیکردم که دست تقدیر برایم حضور در بنیاد را رقم بزند. حدود یک دهۀ بعد، پس از فراز و فرودها در این آستان مقدس با امضای مدیرعامل بنیاد پژوهشها که با خودنویس سبز رنگ بود، به این مرکز علمی و قلب تپندۀ پژوهشی حرم مطهر رضوی راه یافتم.
هرچند خوشه چینیام از خرمن خاطرات استاد الهی خراسانی زیاد طولانی نبود اما در همان چندین سالی که محضر ایشان را درک کردم، خاطرات جالبی در ذهنم نقش بسته است.
به یاد دارم که بیشترین دیدارِ من با ایشان در نمازخانۀ بنیاد بود، از ویژگیهای مهم رفتاریِ ایشان اهمیت فوق العاده به نماز اول وقت بود، به طوری که هر روز ظهر چند دقیقهای قبل از اذان در سجادۀ امامت جماعت حاضر میشدند و مستحبات پیش از نماز را با حال خوشی به جا میآوردند، ایشان در هر حالی، حتی با حضور مسئولان بلندپایه در بنیاد، اولویتشان نماز اول وقت بود و این درسی بود که ایشان از امام رضا علیه السلام به خوبی فراگرفته بود چنانکه آن حضرت نیز در بحبوحۀ مناظرات، هنگامی که زمان نماز فرا میرسید، شتابان در محضر خالق حاضر میشدند.
یکی دیگر از خاطراتم مربوط به روزهای ابتداییِ پس از تعطیلات عید نوروز سال ۱۳۹۳ بود که برای تبریک سال نو، دیدار با پژوهشگرانِ گروههای مختلف داشتند، در این دیدار نوروزی، با ابراز خرسندی و خوشحالی زایدالوصفی، افتخارات و لوحهای تقدیری که پژوهشگرانِ بنیاد در عرصههای مختلف علمی و پژوهشی کسب کرده بودند را به ما نشان میدادند و به گونه ای شادمان بودند که گویی یکی از فرزندانشان، حائز این افتخارات شده اند و این موضوع بسیار برایمان جالب بود.
در دوران مدیریتِ این استاد فرزانه، افتخار داشتم که در گروه پژوهشی مطالعات فرهنگی زائر و نیز گروه پژوهشی فرهنگ و سیرۀ رضوی، پیرامون معارف امام رضا علیه السلام تحقیق و پژوهش کنم و به توفیق الهی در دو دوره کتاب سال رضوی (هفتمین و نهمین دوره) موفق به کسب رتبه و تندیس این جشنواره شدم، همچنین در آخرین روزهای حضور ایشان در بنیاد در هفتۀ پژوهش به عنوان پژوهشگر برتر بنیاد معرفی و جایزۀ مراسم را از دست ایشان دریافت کنم.
علاوه بر سجایای اخلاقی، اعم از تواضع، حسن خلق، متانت، احترام به مخاطب و داشتن لبخند همیشگی بر لب، نکتهای که در رفتارشان برایم بسیار جلب توجه میکرد: حضور تمام وقتِ استاد در بنیاد بود، با عنایت به آموزهای دینی، یکی از ویژگیهای مدیریت موفق اسلامی، حضور مدیر در محل کار و خدمتش است که استاد الهی خراسانی به خوبی این موضوع را از آیات و روایات به منصۀ ظهور رسانده بود.
فقدان این عالم، تکانهای سخت بر پیکرۀ علمی و پژوهشی این آستان مقدس است؛ بهترین پاسداشتِ وی، ادامه دادن مسیرش است، مسیر اخلاقمداری، تواضع و توجه به پژوهشهای عمیق با همگرایی بین اندیشمندان حوزه و دانشگاه.
در پایان امیدوارم که ما جوانان، بتوانیم آرمانهای بلند این عالم فرزانه را در عرصۀ پژوهشهای ژرف جامۀ عمل بپوشانیم. روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد.
تندیس اخلاق در مدیریت علمی
محمدحسین محمدپور، پژوهشگر گروه ادیان و مذاهب بنیاد پژوهشهای اسلامی: حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیاکبر الهی خراسانی از برجستهترین چهرههای معاصر حوزهٔ علمیه و پژوهشهای دینی بود که عمر پربرکت خود را سراسر وقف ترویج معارف قرآن و اهلبیت(ع) کرد. ایشان نه تنها در عرصهٔ تدریس و تحقیق از چهرههای شناختهشده بودند، بلکه با بنیانگذاری و مدیریت بیش از سه دههٔ بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، نقشی بیبدیل در ایجاد و توسعهٔ این نهاد علمی ایفا نمودند. در دورهٔ مدیریت او، بنیاد به مرکزی پویا و الهامبخش تبدیل شد که آثار فاخر علمی در حوزهٔ قرآن، حدیث، کلام، تاریخ و معارف اسلامی را تولید و منتشر کرد و در کنار آن، بستری برای تربیت نسلهای تازهای از محققان و پژوهشگران فراهم آورد.
آنچه شخصیت ایشان را متمایز میکرد، پیوند کمنظیر میان سنت علمی حوزه و نگاه مدیریتی روزآمد بود. ایشان در عین پایبندی به اصالتهای علمی و اخلاقی حوزه، با ذهنی باز و مدیریتی مدبرانه، زمینهٔ شکوفایی استعدادها را فراهم میکردند. در دورهٔ مدیریت او، بنیاد پژوهشهای اسلامی نه تنها یک مرکز تحقیقاتی، بلکه خانهای برای اهل علم بود؛ خانهای که در آن پژوهشگران به منابع علمی دسترسی داشتند و در محیطی صمیمی و الهامبخش با راهنماییها و حمایتهای ایشان به پژوهش و تولید آثار فاخر علمی میپرداختند. موافقت ایشان با تأسیس گروهی به نام ادیان و مذاهب و ارج نهادن به مطالعات تطبیقی در عرصه دین پژوهی از جمله مصادیق بارز روحیه علمی و به دور از جزم و جمود حضرت ایشان بود.
من خود در طول چهار سالی که در دوره مدیریت ایشان در همین گروه ادیان و مذاهبِ بنیاد پژوهشهای اسلامی مشغول خدمت بودم، از نزدیک شاهد این روحیه و منشِ والا بودم. خاطرم هست که ایشان با رویی گشاده و بیانی متین، به پرسشها و دغدغههای پژوهشگران گوش میداد، با حوصله راهنمایی میکرد و با نگاهی پدرانه و در عین حال علمی، مسیر پژوهش را روشن میساخت. جلسات و دیدارهای او همیشه با آرامش، دقت و صمیمیت همراه بود. حتی در پرمشغلهترین روزها، از شنیدن دغدغههای علمی ما خسته نمیشد و کوچکترین پیشنهادها را با احترام میشنید و در صورت امکان زمینهٔ اجرایی شدنشان را فراهم میکرد. این ترکیبِ کمنظیرِ دلسوزی و دقت علمی، دلگرمی بزرگی برای ما بود و فضای کار را به محیطی پویا، امن و انگیزهبخش تبدیل میکرد.
رفتار علمی و فردی مرحوم الهی خراسانی نمونهای درخشان از تواضع، سختکوشی و دقت علمی بود. او به ارتقای کیفیت پژوهشها اهتمام ویژهای داشت و در عین پاسداشت سنتهای اصیل حوزه، از نوآوریهای علمی استقبال میکرد تا پژوهشهای بنیاد همگام با نیازهای روز پیش برود. شاگردان و همکاران او از حسنخلق، کرامت انسانی، نگاه حمایتی و تشویقهای سازندهاش یاد کردهاند؛ خلقوخویی که پژوهشگران را به کار و خدمت بیشتر در عرصهٔ علم دلگرم میساخت.
در کنار همهٔ اینها، او با حمایتهای هوشمندانه، به گسترش دسترسی پژوهشگران به منابع علمی، کتابخانهها، انتشار آثار تخصصی و معرفی نویسندگان و محققان جوان به جامعهٔ علمی کشور کمک میکرد. همین نگاه راهبردی بود که باعث شد بنیاد پژوهشهای اسلامی در دورهٔ مدیریت او به نهادی ملی و حتی فراملی تبدیل شود و نام و آثارش در مراکز علمی جهان اسلام مورد توجه قرار گیرد.
بیتردید یاد و نام نیک او در خاطرهٔ شاگردان، همکاران و تمامی کسانی که از مهر و مدیریت او بهره بردهاند، جاودانه خواهد ماند و آثار علمی و خدمات ارزشمندش همچون چراغی فروزان، راه آیندهٔ پژوهشگران را روشن میسازد. او با زندگی و منش خود نشان داد که مدیریت در نهادهای علمی نهتنها ادارهٔ امور، بلکه پرورش روحها، همافزایی اندیشهها و خدمت به حقیقت است.
آینهدار اخلاق و فروتنی
حسین آزاد، مدیر سابق اداری و مالی بنیاد پژوهشهای اسلامی: خبر جانگداز ارتحال استاد وارسته و عالم ربانی، مرحوم علیاکبر الهی خراسانی، بنیانگذار و مدیرعامل فقید بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، جان مرا در غمی عمیق و اندوهی سنگین فروبرد.
اینجانب مفتخرم که توفیق تلمذ و تمتع از ایشان را در طی ۲۰ سال همکاری پیدا نموده، موذن نمازهای جماعتش و امین مالی ایشان در سفر و حضرهایش باشم.
حقیربه برکت حمایت، ترغیب و تشویقهای آن بزرگوار، توفیق خدمت و قبول مسئولیت در بنیاد یافتم و این امر سبب شد تا از نزدیک شاهد سلوک اخلاقی و سجایای روحانی این عزیز سفر کرده باشم. گواینکه این مرام نیک، جانشینپروری ایشان در ایجاد انگیزه، تزریق خودباوری و حمایت تمامقد از متصدیان امور و نیروهای مستعد را بسیار شاهد بودم.
در مأموریتها بارها دیدهام که در نهایت تواضع، پیش از همگان کمر خدمت میبست و منتظر زحمت پذیرایی همراهان نمیشد و از این بابت همراهیان خود را پیوسته شرمسار اخلاصش مینمود.
از بزرگمنشی او بارها به خاطر دارم که از خطا و قصور برخی همکاران به دیده اغماض و تغافل میگذشت و به توصیه و اندرزش تنها به تلمیح و کنایه و استعاره بسنده مینمود.
مشی و مرامش تکریم و حرمتداری بود و هرگز ندیدم که با کسی آمرانه و یا لحنی عتابآلود سخن گفته و یا نان سفرهای را آجر نماید.
خاطرم هست در داوری آثار دومترجم بنیاد، یکی را به استحکام و استواری اسلوب و دیگری را به بداعت و روزآمدی ستود و هر دو را گرامی داشت تا احیاناً تکدری از وی بر دل نیفتد.
او افزون بر اوقات موظف، در بنیاد حضوری متراکم داشت و صرف نظر از ایامی که در صندوق قرضالحسنه طلاب حضور مییافت، بسیاری از دیدارها و جلسات خصوصیاش با محققین و مراجعین تا ساعات پایانی شب به درازا میکشید.
حقوق مأموریتهای خود را غالباً بر بنیاد میبخشید و در مبالغ واریزی به حساب خویش نیز وسواسی دقیق داشت تا مبادا مبلغی به گزاف دریافت نکرده باشد.
با آنکه بر فضائل علمی فرزند ارشدش بسیار مباهات میورزید، اما هیچیک از اقربا و منتسبین خود را به کار نگمارد.
به امور خیریه و نیکوکاری نیز متصف و متبرز بود؛ آنچنان که صندوق قرضالحسنه روحانیون را بنا نهاد و در کارگشایی و رفع حوائج طلاب جوان بسیار کوشید. همچنین در تأسیس، حفظ و استمرار خدمت شرکت تعاونی مصرف کارکنان و نیز تشکیل صندوق قرضالحسنه کارکنان، همتی دوچندان مصروف نمود و همواره از متولیانش مجدانه حمایت میکرد.
اگرچه شهید مفتح (أعلىالله مقامه) مبدع شعار وحدت حوزه و دانشگاه بود، اما به حق باید حاجآقای الهی (رحمهالله علیه) را مجری عملی این آرمان دانست؛ چه آنکه در بنیاد، جمعی عظیم از اساتید نامآور حوزه و دانشگاه (از ایران و دیگر کشورهای جهان) با علایق و سلایق مختلف را با انسجامی مثالزدنی به کار پژوهش و تحقیق فراخواند و پیوسته تکریم و پاس میداشت. نیز با مدیریتی هوشمندانه، در عین بهرهمندی از حضور و قلمفرسایی اندیشمندان فرهیخته (فقیه و ادیب، جغرافیدان و منجم، مصنف و مصحح، مترجم و مدرس، طراح، خطاط و نقاش و…) از ظرفیت نیروهای اداری و پشتیبان و همچنین عوامل خدماتی ـ که غالباً از فرصت تحصیلات عالیه محروم مانده بودند ـ توأمان بهره جست و با سعهصدر و تدبیر، در این مجموعه متکثر و متباین، وحدتی شگرف و همگرایی بیبدیل پدید آورد.
با وجود التزام عملی به مبانی نظام و انقلاب اسلامی و پشتیبانی از ولایت فقیه، هیچگاه در هیاهوی مسائل و موضوعات روزمره سیاسی دست نیالود و از این روی، اساتید و شخصیتهای مطرح علمی، ادبی و هنری با گرایشهای سیاسی گوناگون، همواره در بنیاد آمد و شد داشتند.
مرحوم الهی خراسانی، در کنار آثار ارزشمند و فاخر همچون سفینهالبحار و دیگر تالیفات ماندگار، مراتب تعلق خاطر خویش به ساحت استاد بزرگوارش میرزاجواد آقا تهرانی (قدس سره) را با تألیف کتاب «عبدصالح خدا» در بیان خصال این اسوه اخلاق ابراز نمود و الحق که خود نیز ملتزم و متزین به این صفات و ملکات گشته بود.
او پدری جامعالاطراف، مدیر و مدبر، متواضع و اخلاقگرا، متین و صبور، بزرگمنش و بلندنظر و مهربان و دلسوز برای همکارانش بود و با وجود برخی محدودیتها و کاستیها، همه همکارانش از اعماق جان از او رضایت خاطر داشتند.
امروز افزون بر بنیاد پژوهشهای اسلامی و آثار فاخر و ماندگار و نیز بهرهمندی از محققین و پژوهشگران مجرب و صاحب نام که مصداق صدقه جاریه علمی اوست، یادگارانی از نسل او نیز برجای مانده است که یاد و خاطره او همچنان زنده خواهند داشت؛ آنچنانکه اکنون وزانت علمی، طبع بلند و کیاست مدیریتیاش در وجود فرزند ارشد، فاضل و اندیشمندش «مجتبی»؛ فصاحت و بلاغت در خطابهها و منابر و تکفل به امور خیریه و معاشرت و مردمداری در سیمای فرزند معلم و با اخلاصش «محمد»؛ و تنعم رشحاتی از خصال و ملکات والای او در فرزند برومند دیگرش «علی»، متجلی و ظهور یافته است.
نام و یاد آن مدیر متخلق و آینهدار فروتنی، تا ابد در خاطر شاگردان و همراهانش جاودان خواهد ماند و چراغی فروزان برای رهروان آینده خواهد بود. روح بلندش غریق رحمت واسعه الهی باد.
شش برش از سجایای اخلاقی استاد الهی خراسانی
سیدجلال ربانی، مدیر داخلی نشریه مشکوه: بنده از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۳۹۴ در روابط عمومی بنیاد در خدمت ایشان بودم. ویژگیهای اخلاقی و رفتاری پسندیده ای داشتند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم:
قدرشناسی: استاد الهی خراسانی تا جایی که امکان داشت به طور مستقیم و بی واسطه از تلاش همکاران قدردانی میکردند. به خاطر دارم دی ماه ۱۳۸۱ در مراسم افتتاحیه ساختمان کنونی بنیاد بنده با همکاری برخی از همکاران نمایشگاه دائمی بنیاد (از فعالیتها و آثار) را در اتاق ۳۰۱ آماده کردیم. یکی دو روز بعد ایشان بنده را دیدند و گفتند: «ما از شما خیلی تقدیر میکنیم… برای نمایشگاه خیلی تلاش کردید…»؛ این عبارات (مستقیما و بدون واسطه) از زبان مدیر عامل یک مرکز پژوهشی برای بنده غیرقابل انتظار بود و به وجد آمده بودم. مهمتر از همه اینکه در من انگیزه ای به وجود آورد که از پس از آن بیشتر تلاش کنم.
نظرخواهی از همکاران: ایشان معمولا در انجام امور مختلف از همکاران در هر پست و جایگاهی (حتی نیروهای عزیز خدماتی) نظرخواهی میکردند. این کار باعث میشد حتی آن همکاری که کار خدماتی انجام میداد خود را در امور بنیاد شریک بداند و احساس تعلق خاطر به مجموعه داشته باشد.
حفظ میراث فرهنگی و هنری بنیاد: تعدادی از آثار هنری و تابلوهای نفیس خوشنویسی، نقاشی، تذهیب، نگارگری و… (اثر اساتید فقیدی چون: مرحوم آلفته، مهدیزاده، مهراف و… ) که در سالهای آغازین تأسیس بنیاد در گروه هنرهای اسلامی خلق شده بود در نمایشگاه دائمی نگهداری میشد. ایشان معمولا به نمایشگاه سر میزدند و از این آثار بازدید میکردند. یکی از روزها که به نمایشگاه وارد شدند مستقیما به طرف تابلوی ضامن آهو (اثر استاد مهراف) که کنار پنجره نصب شده بود رفتند و بعد نگاهی به پرده کرکره جلوی پنجره انداختند و گفتند «جهت این پرده باید طوری باشد که رنگهای تابلو در معرض نور مستقیم قرار نگیرد و محفوظ بماند». بنده از نگاه ظریف و دقیق ایشان متعجب شدم؛ با وجود اینکه خودشان هنرمند نبودند اما هنر و آثار هنری را به خوبی میشناختند و تا این حد در حفظ میراث فرهنگی و هنری بنیاد جدیت داشتند.
وقت شناسی و اهمیت دادن به زمان: گاهی اوقات در جلسات نگاهی به ساعت روی دیوار میانداختند و اگر دقیق نبود تذکر میدادند. روزی در نمازخانه بنیاد (بین دو نماز ظهر و عصر) بعد از اینکه اقامه را گفتند و میخواستند تکبیر الاحرام بگویند چشمشان به ساعت روی دیوار افتاد که باطری اش تمام شده بود؛ بلافاصله گفتند: «آقای نجفی چرا این ساعت خواب است؟!» آقای نجفی هم که در صفهای بعدی نماز جماعت ایستاده بودند همان لحظه رفتند و ساعت را برداشتند و روی زمین (به طرف دیوار) گذاشتند.
علاوه براین مواظب بودند اوقات همکاران در جلسات و مناسبتهای مختلف بیش از اندازه نگذرد و تا حتی در مراسمی که برای پاسداشت مناسبتهای مذهبی در نماز خانه بنیاد برگزار میکردیم تاکید میکردند: «بین دو نماز باشد (و حداکثر ۱۰ تا ۲۰ دقیقه)».
تاکید بر انجام امور با دقت و تامل: در تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرای امور همواره بر دقت و تأمل و پرهیز از عجله و شتابزدگی تاکید داشتند. میگفتند: «طرحها و فعالیتها را چندبار بازبینی کنید و افراد متخصص جوانب آن را بررسی کنند تا اشکالات آن رفع شود و از پختگی لازم برخوردار باشد».
اهمیت دادن به نماز: هنگامی که به عنوان امام جماعت نماز را اقامه میکردند بیش از هر چیزی به این مسئله اهمیت میدادند که حق نماز را ادا کنند. همواره نماز جماعت را با وقار و متانت و در مدت زمان مشخص اقامه میکردند. – بنیاد به عنوان مهمترین مرکز پژوهشی شرق کشور همواره مورد توجه و بازدید شخصیتهای طراز اول علمی فرهنگی و اجرایی داخلی و خارجی بود -. ایشان در کسوت امام جماعت هیچ گاه نماز را به خاطر هیچ کس و هیچ چیز کوتاهتر یا طولانی تر از حد معمول اقامه نمیکردند.
شعلهای که هنوز در بنیاد فروزان است
اصغر ارشاد سرابی، محقق و سرویراستار دائر ۀالمعارف آستان قدس رضوی: ز مادر همه مرگ را زادهایم. چه تلخ و سنگین بود این خبر: «حاجآقای الهی درگذشت!» دریغ و درد که چهنو مردی فرو پژمرد و روی از دیدار ما درهم کشید. لحظهای چهره مهربان و بزرگبالای باوقار او و خاطرات دراز و پر از فراز و نشیب «بنیاد پژوهشهای اسلامی» از ذهنم گذشت و دفتری افتخارآمیز و پر برگ و بار در برابر دیدگانم نمایان شد. خداوند رحمت کناد دکتر برادران را، اما در واقع آقای الهی بود که شالوده «بنیاد» را گذاشت و بنیان آن را استوار کرد و پایندگی و بالندگی و شهرت یافت.
آقای الهی آدمی بیتمکین، خشکاندیش و بیاراده نبود؛ بلکه شیخی بزرگوار، فراخدیدگاه، سلیمالنفس و آرام و بردبار بود و طبیعتی ملایم و مهرانگیز و خیرخواه داشت. از هیاهو و فخرفروشی، فریبکاری، کینهکشی و نانبری بیزار بود و در همه کارها صداقت را از یاد نمیبرد.
آقای الهی از تتلمذ در خدمت علمای بزرگ حوزه و تحصیل در دانشگاه به تجربههای ارزشمند و چشماندازی گسترده رسیده بود. از اینرو، با هنرمندی، مدارا و تسامحی که داشت، توانست در آن سالها اهل علم و دانش را از حوزه و دانشگاه (با هر سلیقه و رویکردی که داشتند) به گرد سفره گشوده و با برکت معرفت و دانایی «بنیاد» فراهم آورد و آثار سترگ آنان را در سایه همکاری به چاپ برساند. اگر بگویم جویباری که هنوز از دانش و پژوهش در «بنیاد» جریان دارد، به کاوش او جاری شد، سخنی به گزاف نگفتهام.
او بود که از رهگذر عشق و اعتقاد به مکتب ائمه اطهار (لیهمالسلام)، به ویژه امام مهربانیها حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام)، آتش شور و شوق تحقیق را در دل پژوهشگران شعلهورتر کرد؛ همچنان که امروز نیز همان روش در بنیاد جاری و ساری است.
بیشک آقای الهی نیز همچون هر آدمیزادی، مصون از خطا نبوده است. اکنون او در میان ما نیست، اما کارنامهاش در دسترس و کارها و خدماتش هویدا و قابل بررسی است. هرکه و هرچه بود، خیرخواهی داشت و هنگام گرفتاری و دشواریهایی که برای اعضای «بنیاد» پیش میآمد، آنچه از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد.
به نظر بنده، آقای الهی شیخی خوشاقبال و سعادتمند بود. یکی اینکه توانسته بود از درس مدرسان بزرگ و نامدار حوزه و دانشگاه بهرهمند شود و حتیالامکان دورههای درسی را درنوردد و خود را به مرتبه استادی برساند. دیگر اینکه به خاندانی اهل علم و پرهیز بپیوندد و فرزندان عالم و متخلق به اخلاق و دیانت تربیت کند. توفیق سومی هم نصیب ایشان شده است؛ چنانکه حدیثی از حضرت رسول (ص) نقل و مضمون آن چنین است که وقتی مؤمنی وفات یابد، کارنامه کردارش در سه مورد بسته نمیشود و همچنان باز میماند و پیدرپی پربارتر میشود: یکی به سبب صدقاتی مانند وقف از خود به یادگار بگذارد که سودش جاری و ثوابش باقی است؛ دیگر دانشی که به صورت مکتوب از او باقی بماند و مردم از آن بهره برند؛ و سوم فرزند یا فرزندان لایق و نیکوکار داشته باشد که برای پدر و مادر خود درخواست رحمت و مغفرت نمایند.
خداوند آقای الهی را بیامرزد و در بهشت برین جایگاهی رفیع به ایشان کرامت فرماید. بنده هم ضمن عرض تسلیت به آقازادگان عالم و ارجمند و بیت مکرم آن فقید سعید، شکیبایی را برای آنان خواهانم.
دعا میکنم خداوند همگی اهل «بنیاد» را (چه آنان که بر کار سوارند و چه آنها که هر یک بازنشسته و در گوشهای افتادهاند) تندرست و فرهمند بدارد. همچنین آرزومندم آن هنگام که ما نیز رخت از احاطه زمان و زمین به در کنیم و به جهان فراخ و پاینده دیگری روی نهیم، آیندگان با زدودن غبار آینه این زمان، با کندوکاو در صدر و ذیل این گفتارها، از ما نیز (به فراخور) به نیکی یاد کنند که: «العمر فانی و الخط باقی!»
استاد الهی، آیینهای از وسعت نظر، آیندهنگری و مسامحت
محمود نظریپور، مترجم و ویراستار: در سال ۱۳۷۳ خورشیدی که در مقطع کارشناسی دانشگاه علوم اسلامی رضوی پذیرفته شدم، هر بامداد از منزل پدر (فلکۀ آب) به سوی دانشگاه ره میپیمودم و از صحنهای صحنهای حرم مطهر عبور میکردم. هنگامی که به صحن آزادی میرسیدم، همه روزه روحانی موقر و آراستهای را میدیدم که زیر لب ذکر میگفت و با نگاهی آرام و مطمئن برای زیارت به سوی صحن میرفت. بعدها در دانشگاه دریافتم که آن روحانی منظم و وارسته حاج آقای الهی خراسانی داماد آیت الله مروارید و مدیر عامل بنیاد پژوهشهای اسلامی است. در طول سالیان تحصیل در حوزه و دانشگاه، آرام آرام به کندوکاو و پژوهش علاقهمند شدم و آرزو میکردم روزی بتوانم در بنیاد پژوهشهای اسلامی به تحقیق در علوم آل محمد بپردازم.
هنگامی که در سال ۱۳۸۳ کارشناسی ارشد گرفتم، گذارم به بنیاد پژوهشهای اسلامی افتاد و با کاملمردی سپیدموی و بسیار مؤدب به نام حاج آقای نمایی که معاونت پژوهشی آن بنیاد را بر عهده داشت، دیدار کردم. او دعوت به همکاری کرد و پس از توافق مقدماتی مرا نزد مدیر عامل برد. حاج آقای الهی با گشادرویی و ادب و فروتنی استقبال کرد و مرا به کار فراخواند. از فردای آن روز خدمت من در بنیاد که روزی آرزوی آن را داشتم، آغاز شد.
در آن سالها دو بار از دفترش درخواست کردم وقتی برای دیدار بدهند تا دربارۀ کتابهایی که برای ویرایش به من سپرده شده بود، نظر مدیر عامل را بدانم. بیدرنگ موافقت کرد و وقت داد. در اتاق وی هماره به روی پژوهشگران و دیگر کارکنان باز بود. درخواستهایشان را پاسخ میداد و اگر خدمتی از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد و هر یک را به گونهای مینواخت. افزون بر این، در هنگام نماز جماعت ظهر و عصر نیز در نمازخانۀ بنیاد در دسترس بود. همه روزه در بنیاد اقامۀ جماعت میکرد و نمازش بسیار با طمأینه و با خضوع و خشوع بود. در قنوت نماز پیوسته دعای امیر مؤمنان را میخواند: «الهی کفی بی عزّاً ان اکون لک عبداً و کفی بی فخراً ان تکون لی ربّاً، انت کما احب، فاجعلنی کما تحب».
آقای الهی با وسعت نظر و آیندهنگری و مسامحت، بسیاری از دانشمندان و فرهیختگان را به همکاری با بنیاد دعوت کرد و در این راه توفیق بسیار یافت. شماری از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه را در گروههای پژوهشی گرد هم آورد که حاصل جهد و کوشش علمی آنان آثار شاخص و پرباری بود و برخی کتاب سال شناخته شد. همه ساله در همان آغازین روزهای پس از تعطیلات فروردین، به رسم دید و بازدید عید، بی هیچ تکلف و تکبری برای تبریک به یکایک گروههای پژوهشی و غیر پژوهشی میرفت و دربارۀ اهمیت کار آن گروه نیز سخن میگفت و انگیزه میبخشید.
کارنامۀ پربار وی هماره یادآور خدمات بزرگ و درخشان اوست و نامش را در تاریخ بنیاد پژوهشهای اسلامی ماندگار ساخته است. باران رحمت الهی بر خاک پاکش فروریزاد و جایگاهش بهشت برین باد.