بانک میخواهد وظیفه اصلی خود یعنی تجمیع پولهای پراکنده، تبدیل کردن این پولها به سرمایه و بعد تخصیص این سرمایه به فعالیتهای اقتصادی را انجام دهد. اولین کاری که باید در بانکداری اسلامی اتفاق بیفتد این است که یک بانک دولتی شکل بگیرد که بتواند تمام این وجوه را در اختیار بگیرد و اجازه نده دولت اقتصادی که ناشی از تجمیع وجوه است، مورد سوءاستفاده فعالان بخش خصوصی قرار گیرد که بعد آنها بخواهند به زعم خودشان و در راستای نظام سرمایهداری از این پولها استفاده کنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، ششمین جلسه گفتوگو درباره آثار و اندیشههای شهید سیدمحمدباقر صدر با موضوع «بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر» با حضور دکتر تاراس چرنینکو اقتصاددان و اسلامشناس روس و دکتر علی سعیدی عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم به صورت بر خط از صفحه اینستاگرام پژوهشگاه شهید صدر پخش شد.
در این جلسه، دکتر علی سعیدی عضو هیأت علمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم که شروع کننده بحث بود گفت: اثرات کار شهید صدر را در نظامهای بانکداری ایران و کشورهای دیگر ملاحظه میکنیم؛ این آثار باعث شده است تا ساختارهای بانکداری بدون ربا مبتنی بر عقود اسلامی شکل بگیرد و در برخی بانکهای بینالمللی و بویژه در سیستم بانکداری ایران با جرح و تعدیلات یا تکملههایی در حال پیادهسازی است.
نکته مورد نظر شهید صدر در بانکداری که در مقدمه «بانکداری بدون ربا» و همچنین مقاله «مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی» در کتاب «اسلام راهبر زندگی» بر آن تأکید شده است، تمایز خیلی پررنگ بین «بانکداری اسلامی» و «بانکداری بدون ربا» است که در جزوهای جداگانه با عنوان «البنک اللاربوی» منتشر شده است.
شهید صدر بحث درباره بانکداری را با تقسیم جامعه به جامعهای با حکومت اسلامی و غیر اسلامی شروع میکنند و میگوید گاهی در جامعهای اسلامی قرار داریم که در آن بخشهای مختلف حکومت و اجزای جامعه، ارزشهای اسلامی را رعایت میکنند و ما میخواهیم از یک الگوی جامع اسلامی در عرصه اقتصاد صحبت کنیم که ساحتهای مختلف زندگی اقتصادی را مبتنی بر اندیشههای اسلامی ساماندهی کند. در این شرایط بانکداری ما با اهدافی که در نظام اقتصادی اسلام طراحی شده و در کتاب اقتصادنا و مجموعه «اسلام راهبر» تصویری جامع از آن وجود دارد فعالیت خواهد کرد.
شهید صدر ادامه میدهد در مقابل زمانی در یک شرایطی قرار میگیریم که دست بسته هستیم و نظام حاکم بر جامعه، نظام اسلامی نیست؛ برای مثال در یک نظام سرمایهداری قرار گرفتهایم و بر تغییر کل نظام قدرت نداریم، حکومت در دست اسلامشناس نیست و معیارهایی که اسلام برای حکومتداری و تنظیم امور مسلمین تعیین کرده است، وجود ندارد؛ در این شرایط ما فقط میخواهیم در حد محدودی به صورت مستقل از سایر اجزای اقتصاد اسلامی دنبال یک نظام بانکداری باشیم که فقط شبهه ربوی بودن نداشته باشد. اسلام در همه شرایط برای انسان برنامه دارد، پس در این سطح نازل هم باید دنبال الگوی بانکداری بدون ربا باشیم.
اما شهید صدر درباره آن سطح اول که ارزشهای اسلامی بر جامعه حاکم باشد، یک طرحواره را تحت عنوان مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی که در مجموعه «اسلام راهبر زندگی» چاپ شده است مطرح میکند که اگر بخواهیم در یک نظام اقتصادی اسلامی، یعنی نظامی که شامل اجزای مختلفی هست، بانک را در نظر بگیریم، به طور طبیعی بانک باید از آن صبغۀ مکتبی ما و از آن جهتگیریهای مکتبی اقتصادی ما نشأت بگیرد و عرصه پولی اقتصاد را ساماندهی کند.
متأسفانه علیرغم اینکه شهید صدر تأکید میکند در یک نظام اسلامی باید دنبال چنین نوع بانکداری برویم، پس از انقلاب به این نکته توجه نشده و صرفا بحث بانکداری بدون ربا که برای جوامع غیراسلامی بوده مد نظر قرار گرفته است.
شهید صدر برای این منظور تلاش میکند که با طرح بانکداری در نظام سرمایهداری، آن ویژگیهای مکتبی بانک را در نظام سرمایهداری شناسایی کند و بعد طرح خود را در زمینه بانک در جامعه اسلامی ارائه کند. از نگاه شهیدصدر، دو عملکرد را میتوانیم برای بانک متصور شویم؛ نخست اینکه بانک به عنوان ارائه دهنده خدمات پولی و مالی در جامعه است؛ همانطور که بانکها خدمات پرداخت و دریافت و نگهداری وجوه را انجام میدهند. این خدمات اگر چه بخش عمدهای از کارهای بانک است، اما چون مبلغ و کارمزدی را در ازای کاری دریافت میکند، از حوزه بحث ما خارج است.
بحث ما آنجاست که بانک میخواهد وظیفه اصلی خود یعنی تجمیع پولهای پراکنده، تبدیل کردن این پولها و وجوه پراکنده به سرمایه و بعد تخصیص این سرمایه به فعالیتهای اقتصادی را انجام دهد.
شهید صدر اینجا هم دو حوزه را تفکیک میکند و میگوید یک وقت در همین نظام سرمایهداری، بانک کارکرد عینی خود را در تجمیع وجوه و تخصیص منابع به حوزههای مختلف اقتصادی بازی میکند و بهنوعی اعتبار خلق میکند و توزیع میکند، یک وقت هم نحوه پیادهسازی این عملکرد در جامعه است که اینجا حوزه مکتبی بانکداری در نظام سرمایهداری مشخص میشود؛ در جامعه سرمایهداری تنها محرک، پول و سود است؛ اینجا بانکداری در نظام سرمایهداری برای اینکه بتواند آن وظیفه عینی خود را برای تأمین مالی اقتصاد انجام دهد از گزاره مکتبی «انسانها فقط برای کسب سود فعالیت میکنند» استفاده میکند و میگوید که من برای این تجمیع وجوه و اختصاص آن به نیازهای مختلف سودی را هم به عنوان بهره پول پرداخت میکنم.
بانک از این طریق سعی میکند ارزشهای نظام سرمایهداری را در جامعه نهادینه کند و بعد همین عمل بانک باعث میشود که وجوه پراکندهای که به خودی خود سرمایه نیست و کاری از آن در عرصه تولید ساخته نیست جمع شود و در یک بانک قرار گیرد و به سرمایه تبدیل شود. اینجاست که آن بانک صاحب قدرت میشود و میتواند در اقتصاد تأثیرگذار باشد و پولها را به نحوی که صلاح میبیند تخصیصدهد. اگر این پولها را به یک صنعت، حرفه و فعالیت خاصی تخصیص دهد، سایر مشاغل و صنایع را محروم میکند و این قدرت در بانک تجمیع شده است و بانک با این کار خود سعی میکند جریان کلی اقتصاد را در جهت اهداف سرمایهداری جهتدهی کند.
شهید صدر میگوید در مقابل این وظیفه مکتبی که بانک در نظام سرمایهداری دارد میتوانیم یک سری وظایف دیگر را برای بانک در چهارچوب نظام اسلامی، در نظر بگیریم. اولین کاری که باید در بانکداری اسلامی اتفاق بیفتد این است که یک بانک دولتی شکل بگیرد که بتواند تمام این وجوه را در اختیار بگیرد و اجازه ندهد که این دولت اقتصادی که ناشی از تجمیع وجوه است، مورد سوءاستفاده فعالان بخش خصوصی قرار گیرد که بعد آنها بخواهند به زعم خودشان و در راستای نظام سرمایهداری از این پولها استفاده کنند.
وقتی این پولها در قالب بانکی تحت اشراف و نظارت حکومت صالح اسلامی قرار گرفت، این حکومت به خاطر ویژگیهای ذاتی خود سعی میکند از این قدرت در جهت مصالح و منافع عمومی مسلمین استفاده کند.
از طرف دیگر در نگاه اسلامی پرداخت یا دریافت چیزی با عنوان بهره یا سود، به عنوان ربا تلقی میشود و از لحاظ فقه اسلامی جایز نیست؛ این تجمیع وجوه و تخصیص آن به مصالحی که در جهت مصالح مسلمین است میتواند به دو صورت باشد، نخست اینکه بازار پولی را مبتنی بر نظام قرض الحسنه طراحی میکند و میگوید چون در نظام قرضالحسنه حکومت و بانک دولتی ارزش حقیقی پول را تضمین میکند، بنابراین نه به آن اضافهای پرداخت میشود و نه سود یا زیانی متوجه آن میشود.
روش دیگر این است که این وجوه به صورت سرمایهگذاری در پروژههای خاص به صورت مضاربه یا مشارکت صرف شود بدین صورت که این وجوه در فعالیت اقتصادی خاصی سرمایهگذاری میشود و عایدیهای ناشی از آن فعالیت واقعی اقتصادی بین همه طرفها تقسیم میشود و بدینترتیب، بازار سرمایه اسلامی را طراحی میکند. طبق نگاه شهید صدر حتی این پول میتواند معاف از مالیاتهای شرعی، زکات و مانند اینها باشد؛ چون فرد به تعبیری میتوانست این پول را کنز کند و مشمول احکام زکات شود اما سپردهگذاری آن در بانک اسلامی باعث میشود این پول در اقتصاد گردش کند و آن مسأله اصلی که از کنز و احتکار اتفاق میافتد منتفی شود.
بنابراین شهید صدر بازار پول مبتنی بر نگاه اسلامی را با نرخ بهره صفر و با اتکا به قرض الحسنه طراحی میکند و بازار سرمایه اسلامی را مبتنی بر فعالیتهای واقعی و پروژههای عینی با سود یا زیان مشخص و توزیع آن سود یا زیان بین دارندگان وجوه طراحی میکند.
این اجمالی از بانکداری اسلامی در نگاه شهید صدر بود تا علاقمندان با مراجعه به مقاله «مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی» در فصل ششم کتاب «اسلام راهبر زندگی» شهید صدر، با نگاه عمیق این شهید بزرگوار آشنا شوند.
در ادامه جلسه دکتر چرنینکو اسلامشناس و اقتصاددان صاحبنظر در بانکداری بدون ربا، که در حوزه اندیشه شهید صدر بویژه در صحنه عینیت فعالیتهایی داشته است نیز گفت: شهید صدر(ره) در جلد اول کتاب اقتصادنای خود در نقد سیستمهای سوسیالیستی و سرمایهداری میگوید هیچکدام از اینها ارزشهای اخلاقی و معنوی را در اقتصاد خود در نظر نگرفتهاند؛ بلکه هر دو بر اساس ارزشهای مادی و مادهپرستی ساخته شدهاند؛ کشورهای سرمایهداری، آزادی ادیان داشته و دارند، ولی این توجه به دین فقط در ظاهر است؛ سیستم سرمایهداری حتی از سیستم کمونیستی و سوسیالیستی خیلی بیشتر مادهپرست است و این مسئله در معاملههای بانکی و تجاری بهصورت کامل آشکار میشود.
بنده هم در پیگیریهای اقتصادی خود به نتیجه شهید صدر(ره) رسیدهام که اینجا نقایصی وجود دارد؛ برای مثال در ریاضیات اگر به یک کیلو سیب، یک کیلو سیب اضافه کنیم دو کیلو سیب میشود، اما اگر بخواهیم به یک کیلو سیب چند ثانیه یا چند کیلومتر اضافه کنیم نمیتوان از آن نتیجه گرفت و این معادله از نظر ریاضیات باطل است.
اگر به مدل بانکداری و تمام معاملههای رباخواری نظر کنید، بهدنبال برداشت ربا یعنی پول اضافه به مرور زمان هستند؛ یعنی من به شما ده دلار میدهم و شما باید یک دلار اضافه کنید و یازده دلار به من برگردانید، اساس این چیست؟ اصولش چیست؟ کلاً قانون مقایسه خراب شده است.
یکی از قوانین بنیادین اقتصاد، قانون تولید است؛ اجداد اجداد ما برای تبدیل یک جنس به جنسی دیگر یک مقایسه عمومی بهعنوان معیار داشتند؛ جنس به پول و پول به جنس دیگر تبدیل میشد و آن جنس دیگر در منطقه محروم به یک جنس اضافه تبدیل میشد که اینطور تجارت آزاد میتواند با انتقال جنسها از منطقه تولید به منطقه نیازمند سود خود را ببرد و پول اضافه بگیرد؛ این حلال است؛ چون در آن کار انجام میشود و تولید وجود دارد؛ یعنی جامعه و اقتصاد کشور از این نوع تجارت ارتقا و توسعه پیدا میکند.
اما در معامله ربایی چنین چیزهایی نداریم؛ فقط پول را به پولِ اضافه تبدیل میکنیم؛ بهطور مختصر، هر معامله رباخواری از اساس، از پروسه تولید حمایت نمیکند؛ نه تولید و نه انتقال یا به عبارتی تجارت به نفعش نیست؛ نفع رباخواران فقط درآمد از نرخ بهره است و این نکتهای کلیدی برای درک نقش تخریبکننده اقتصاد رباخواری است که در بعضی کشورها از این مسئله حمایت میکنند.
برای مثال بانک معمولی رباخوار برای پرداخت پول، مبلغ وثیقه یا رهن وام را حدود ۲۵ درصد کمتر اعلام میکند سپس در زمانی که فرد وام خود را تسویه نکرد آن را ۲۵ درصد بیشتر میفروشد که این سود بسیار بیش از نرخ بهره بانک است؛ بنابراین سعی او در تصاحب این رهن و فروش آن است. این کار به این دلیل است که بانک در سود و زیان مشتری شریک نیست و اصلاً به نفعشان نیست که به مشتریانشان توصیه انجام معاملات درستی داشته باشند یا تجارتشان موفق باشد و در کل برای جامعه مفید باشد؛ چیزی تولید کنند یا خدمات مفید برای جامعه انجام دهند؛ این برای بانکداران رباخوار اصلاً مهم نیست.
بانکداری ربایی میتواند به بحران اقتصادی کشور منجر شود؛ امروز حتی بعضی کشورهای سرمایهداری، قوانینی را برای محدودیت کار رباخواران وضع کردهاند تا به مردم زیاد ظلم نکنند؛ البته از لحاظ شرعی ظلم کوچک و بزرگ نداریم؛ به فرموده حضرت علی (ع) بزرگترین گناه آن است که خود انسان آن را کم بشمارد. بنابراین حتی با سود و بهره نیم یا پنج درصد که در بعضی کشورهای به اصطلاح متمدن و پیشرفته میبینیم، میتواند به خراب شدن اقتصاد ملیشان منجر شود و زود یا دیر، مورد استضعاف تجار و مشتریان آینده قرار گیرد.
برای این است که رباخواران با تبدیل اقتصاد کشورها به اقتصاد اسلامی مخالف هستند و به هر نحو و با هر ابزاری سعی میکنند از پیشرفت این ارتقا و انتشار معاملات اقتصاد اسلامی یا غیر ربایی جلوگیری میکنند.
مسلمانان با اهل مسیحیت و یهودیانِ واقعی مؤمن، ارزشهای مشترکی در این زمینه دارند؛ هم تورات و هم حرفهای حضرت عیسی (ع) بهطور کامل مخالف رباخواری است و ما در این نکات بهطور مسلم مشترکاتی داریم. اگر مردم صلحطلب سراسر جهان، امتیازات اقتصاد اسلامی را میدیدند، هیچوقت بهدنبال وام معمولی نمیرفتند.
بعضی بانکهای اسلامی بر اساس اصول مشارکت سود و زیان یک کار مفیدی انجام میدهند، و در این راه مشتریان بیتجربه را از ارتکاب اشتباه بازار نگه میدارند؛ چون بعضی از قبل درست حسابوکتاب نمیکنند.
اگر مشتری بدون سابقه کاری برای گرفتن وام به بانک معمولی مراجعه کند، تنها مسئله مهم بانک این است که آیا میتواند رهن آن را بگیرد یا خیر؛ اگر رهن آن را گرفتند دیگر خیلی مهم نیست که تجارتشان چقدر موفق شود؛ اگر موفق نشود سود بانک ربایی بیشتر میشود.
اما بانک اسلامی شریک زیان احتمالی مشتری خود هم هست؛ بههرحال اگر مشتریانش سودی نداشته باشند، بانک هم نمیتواند سودده باشد؛ بنابراین خیلی با دقت بررسی میکنند؛ تمام پروژههایی که به قرضدهنده این بانک سپرده میشود به نفع خود بانک اسلامی است که مشتری او موفق شود و تجارت مشتری ارتقا پیدا کند و توسعه یابد.
نکته مهم اینکه بانک اسلامی به آسانی وام نمیدهد؛ اما اگر قرار شود که مشتری وام بگیرد، تا آخر عمر برده اقتصادی این بانک نمیشود؛ اگر هم احتمال سوددهی کار او قوی باشد، خیلی آینده خوبی دارد، چون غیر از مشتری خودش که میتواند حسابوکتاب کند، از قبل سابقه کاری نداشته باشد، قشنگ دقت نکند، بههرحال هیئت مدیران و متخصصان بانک خیلی زیبا این پروژه را بررسی میکنند، قبل از آنکه تصمیم نهایی بگیرند که فلان وام به فلان مشتری داده شود. این نوع بانکداری مدلی از جامعه اسلامی است که همه باید به هم کمک کنند.
به برخی از دوستان که در کارهای اقتصادی شکست میخورند میگویم شما پیشتر باید با من مشورت میکردید؛ حال بانک اسلامی هم نقش همین دوست صمیمی را برای مشتری دارد؛ خواه ناخواه مشتری باید با بانک اسلامی مشورت کند و بانک اسلامی خواه ناخواه باید او را نصحیت کند که وارد فلان پروژه بشود یا نشود و چقدر ریسک دارد و این مشورت از وظایف بانک اسلامی است.
این در حالی است که بانک ربایی چنین وظیفهای ندارد و در هر کشور سرمایهداری که میروید فقط تبلیغات میکنند، پلاکارد آویزان میکنند، ایمیلتان میآید، که فقط بیایید وام بگیرید؛ تنها گذرنامه را میگیرند تا بدانند چهچیزی دارید و چهچیزی ندارید تا برای رهن از آن استفاده کنند. هرچند این یک تله است؛ مانند باتلاق شما را در خود پایین میکشد. حال با گرفتن وام برای تسویه وام قبل، انسان بیشتر در این باتلاق فرو میرود و به عبارتی در تله اینها میافتد.
در بانک اسلامی هم مشتری به تله نمیافتد، هم به نفع بانک است چون مشتریِ خود را بیدار میکند، اگر پروژه را رد کردند، صد نفر دیگر با پروژههای موفق میآیند و آنها وام اسلامی را میدهند، چون شریک سود و زیان است، اگر پروژه خیلی موفق و سودمند باشد، برای مثال درآمد بانک اسلامی نسبت به بانک معمولی چند برابر هم بیشتر میشود؛ این به نفع مشتری و بانک است و همچنین به نفع دولت است؛ اگر اکثریت مردم در تله وام افتاده باشند، تله رباخواری افتاده باشند، دیگر خود دولت نمیتواند قوی باشد.
در بعضی کشورهای غربی بیش از نصف شهروندان تا حدود پنجاه هزار دلار وام دارند؛ اینان اقساط بچهها، نوادگان وارث وام پدران و اجدادشان میشوند؛ وامِ درسشان را میپردازند، وامِ املاکشان را میپردازند، هرقدر درآمد بیشتری داشته باشند، با این سیستم یک میلیونر اگر بیکار شد یا بحران اقتصادی در این کشور مانند سال ۲۰۰۸ میلادی ایالاتمتحده اتفاق افتاد، در روز آینده بلافاصله فقیر و ندار میشود.
کشور روسیه بهطور کلی خیلی از بانکداری اسلامی استفاده میکند؛ وزیر اقتصاد کشور ما برای کار توسعه بانکداری اسلامی در کشور روسیه جایزه گرفته است؛ خیلی از بانکداری اسلامی حمایت میکند، با اینکه خودش مسلمان نیست اما درک میکند که چقدر برای مشتریان و دولت منفعت دارد.
همچنین در کشور روسیه در پنج سال آخر یک سری قوانین برای محدودیت رباخواری تعیین شد؛ برای مثال از یک حدی میتوانند روی وام شما درصدی بگذارند اما بیش از آن نمیتوانند.
در بعضی مناطق مسلماننشین خیلی بانکداری بدون ربا زیاد است، در پایتخت مسکو چند بانک اسلامی فعالیت داشتند یا شعبه خودشان را گذاشته بودند.
منظور همین است که فعلاً کشور روسیه در مرحله ارتقا و توسعه اقتصادی است، و تجارت همه توسعههای تجاری در کشور خیلی موفق هستند؛ وامگیری معمولی اینقدر ریسک ندارند؛ اگر مقایسه کنید با کشورهای اسلامی که بعضی، کشورهای غیرمتمدن هستند. ریسک خود را بگیرند، شانس خودشان را بگیرند یا بازی شانس نکنند و وارد معامله اسلامی شوند، از این لحاظ ما آزاد هستیم و آزادی کامل داریم.
خیلی از مردم از اقتصاد اسلامی اطلاع دقیقی ندارند؛ این وظیفه ماست که این مدل اقتصادی را تبلیغ کنیم؛ شاید بعضی ندانند که بانکداری اسلامی و غیرربایی منحصر به مسلمانان نیست، این هم باز وظیفه ماست که تبلیغ کنیم، هر دیانتی که شما دارید، چنین اقتصادی را میپسندد و از لحاظ قوانین اقتصاد، نهفقط از لحاظ دینی، این میتواند برای همه سودمندتر باشد، یعنی فعلاً مرحله کار تبلیغی است، این پروژههای بانکداری اسلامی در کشور روسیه تازه راه افتاده است.
همچنین میتوان گفت که آن بانکهای اسلامی که در حال حاضر در کشور ما فعالیت دارند خیلی موفق هستند؛ از مشتریان محترم کم ندارند، پروژههای تجاری بزرگ انجام میدهند، راهاندازی میکنند؛ اما بههرحال میتوان گفت که در زمینه اقتصادی کشور روسیه از بعضی کشورهای اسلامی اسلامیتر است، عادلانهتر است؛ چون بهطور رسمی حکومت روسیه از این اقتصاد حمایت میکند؛ بهطور رسمی رئیسجمهور و افراد حکومت میگویند که مردم گوش بدهید، دقت کنید در تله وامهای بینهایت نبفتید، حسابوکتاب کنید؛ یک سری قوانین برای محدودیت کار رباخواران خونخوار گذاشتهاند.
هر روز تقریباً در اخبار میخوانم یا میشنوم که شما دقت کنید و دولت هم حمایت میکند که عموم مردم شکست نخورند، چون واقعاً نکته مهمی که ما هم باید در نظر داشته باشیم. من و شما هر دو اقتصاددان هستیم، اما عموم مردم اقتصاددان نیستند؛ همانطور که گفتم بانکهای رباخواری از بیسوادی مردم سوءاستفاده میکنند؛ آنها میگویند به رفقای خود نگاه کنید، هیچ مدرک تحصیلی و چیز دیگری ندارند، وام گرفتهاند و شرکت خودشان را باز کردهاند و موفق شدهاند، الان ببینید که چقدر درآمد دارند.
خیلیها از الگوهای اینترنتی پیروی میکنند، که سواد اقتصادی ندارند و به بانکهای معمولی میروند و میگویند که وام میخواهیم و میخواهیم شروع کنیم؛ رهن میدهند و به این راحتی آن از دست میدهند، اما مقصر کیست؟ در این موقعیت مقصر تنها بانک غیراسلامی، بانک رباخواری نیست؛ آن آدمهایی که خودشان حسابوکتاب نکردند و خودشان راحت تبلیغات اینترنتی را باور کردند و سواد اقتصادی ندارند، آنها هم مقصر هستند و باز آنها هم تنها مقصر نیستند.
بلکه از لحاظ اقتصادشناسی خود ما مقصر هستیم که به عموم مردم ابلاغ نکردهایم که معامله ربایی چه خطری برای خودشان و جامعه و دولت دارد؛ یعنی خیلی آدمهایی هستند که وارد این موقعیت شدهاند و خیلی آدمها در این زمینه مقصر هستند، اعم از خودمان که تبلیغ کامل نکردیم و عموم مردم که میروند؛ انسانها هرکدام آرزو دارد که موفق و ثروتمند باشد، یک کاخ بسازد، یک ماشین قشنگ بخرد، اما نمیداند که چگونه این کار را انجام دهد.
اقتصاد اسلامی اقتصاد معنوی است، ما معنویت داریم؛ در چهارچوب رباخواری ارزش هر آدم به اندازه درآمد اوست؛ اما در معادله اقتصاد اسلامی ارزش هر فرد به معنویت و اخلاق اوست؛ قاعدهگری اقتصادی این معادله را برطرف میکند به اخلاق و معنویت آدم اهمیت میدهد و در جلد اول اقتصادنای شهید صدر مرحوم، معادلههای سرمایهداری و کمونیستی مورد نقد و بررسی قرار میدهد، خیلی قشنگ و مفصل توضیح میدهند که این معادلههای مادهپرست چطور توجه نمیکنند؛
مارکس میگوید تولیدکننده ارزش اضافی میسازد؛ بر اساس ارزش اضافه، قیمت جنس نهایی را میتوان محاسبه کرد؛ اما بعضی از تولیدات مانند نقاشی، فیلمسازی، کتابنویسی، شاهکارهای هنری، اصلاً به اندازه انرژی، زحمت و وقتی که برای تولید آن سپرده شده است ارزیابی نمیشود.
پدر مرحوم من هنرمندی بود که درآمدش چند برابر یک کارگر بود؛ خود شوروی که نمیتوانست از لحاظ فلسفه مارکس توضیح دهد، اما این واقعیت را درک و قبول میکرد که هنرمندان، آدمهای معنوی، آدمهای خلاق و مبتکر هستند و ارزششان خیلی بالاتر است.
اگر به جلد دوم اقتصادنا توجه فرمایید برتری اقتصاد اسلامی را خیلی زیبا توصیف میکند، توضیح میدهد و از تجربههای مختلف مقایسه میکند، اگر جلد اول آن نقد سیستمهای موجود باشد، جلد آخر آن آینده روشن برای ما توصیف میکند و راهنمای ماست؛ من توصیه میکنم که همه این کتاب را کامل بخوانند، اگر نمیتوانند کامل بخوانند قسمت آخر آن را بخوانند؛ اما به نظرم نقد وضع موجود هم خیلی مهم است و یادمان باشد که برای مادهپرستان فقط ارزشهای مادی اهمیت دارند، ولی برای خودمان و طرفداران مدل اقتصاد اسلامی معنویت خیلی اهمیت دارد و کلاً بهطور کلی اقتصاد اسلامی اقتصاد عادلانه و معنوی است؛ هرگز این را فراموش نکنیم؛ بهعنوان معادله اقتصادی معنوی و بهعنوان پیشرفتکننده جامعه از همه لحاظ اعم از اقتصادی و مادی و معنوی و اخلاقی، چنین معادله اقتصاد اسلامی را تبلیغ میکنیم.