استادهادی تهرانی معتقد است محققان و دانشگاهها و انجمنها و تشکلهای اسلامی پراکنده کار کردهاند و همتی برای تصمیمسازی بر اساس نظریه نداشتهاند، لذا به اهداف اقتصاد اسلامی نرسیدهایم. او که سالها تجربه حضور در شورای مشورتی بانک مرکزی و کمیته فقهی سازمان بورس داشته تصریح میکند عملکرد کمیتهها خیلی خوب بوده؛ اما اقدامات انجام شده در حوزه شرعیسازی ابزارها، برای تسکین بوده؛ نه درمان! و متاسفانه با توجه به خلا نقش سسیستم بالادستی زحمات کمیتهها در حد مسکن باقی مانده است و نیز مدیریت درستی برای استفاده از تجربیات کارشناسان فقهی و اقتصادی و تنظیم ساختارهای اقتصادی بر اساس الگوی اقتصاد اسلامی، نداریم.
به گزارش شبکه اجتهاد، انجمن مالی اسلامی ایران در ویژهنامه دهمین همایش مالی اسلامی، مصاحبه اختصاصی با استاد مهدیهادوی تهرانی، مدرس خارج فقه و اصول و نظام اقتصادی اسلام با موضوع نظارت شرعی در بازارهای مالی انجام داده است که میخوانید:
تعامل فقهای دینی با متخصصان مالی و اقتصادی را چگونه ارزیابی می کنید؟
هادوی تهرانی: باید به این نکته توجه داشت که کار فقیه، استنباط احکام شرعی از کتاب و سنت (عقل و اجماع) است؛ یعنی کار فقیه، کار استنباطی است؛ به این معنا که فقیه به ادله شریعت مراجعه کرده و نظر شریعت در آن زمینه را بررسی میکند. در واقع کار فقیه، اکتشاف است؛ و نه ایجاد. البته که ما در بحث نظریه اندیشه مدون کار فقیه را توسعه دادیم و گفتیم استنباط مکاتب و نظامهای اسلامی هم به عهده فقیه است.
در حالی که کار کارشناسان اقتصادی و مالی، ایجادی است؛ یعنی ابزاری ایجاد میکنند که به آنها در دستیابی به اهدافشان کمک کند. بعنوان مثال، در موضوع مدیریت ریسک مالی ابزارهای مالی، کارشناسان مالی و اقتصادی راه حلهایی پیشنهاد میکنند. مثلا ابزارهای آتی(فیوچرز) یکی از راهحلهای مدیریت ریسک است؛ این راه حل توسط کارشناسان مالی خلق میشود و اینکه آیا این راه حل، با موازین شرعی همخوانی دارد یا نه، کار کشفی بوده و وظیفه فقیه است. اگر ابزارها با موازین شرعی سازگار باشد، استفاده از آن جایز است؛ ولی اگر ابزارها با موازین شرعی ناسازگار باشد، فقیه باید بررسی کند آیا جایگزینهایی در شریعت وجود دارد که آثاری شبیه فیوچرز در بازارهای مالی داشته باشد؛ ولی با شریعت همخوانی داشته باشد؟
بنابراین کار فقیه، از حیطه کاری متخصصان مالی بازار سرمایه جداست. بررسی سازگاری ابزارهای مالی با موازین شرعی، بر عهده فقیه است.
با توجه به تجربه شخصی در کمیته فقهی سازمان بورس، معتقدم هم فقیه باید با ابزارهای مالی بازار سرمایه آشنایی داشته باشد و هم متخصصان مالی و اقتصادی که قصد ارائه ابزار مالی نوین دارند، باید درک مناسبی از موازین شرعی داشته باشند تا در طراحی ابزارهای نوین مالی به یکدیگر کمک کنند و مکمل هم باشند.
به نظر شما، نظام مالی ایران تا چه حد توانسته است اصول شریعت را در بازارهای مالی رعایت کند؟
هادوی تهرانی: پاسخ به این سوال با دو رویکرد ممکن است. رویکرد اول، همان رویکرد متعارف است که آیا ابزارهای نوین مالی که ما در بازارهای مالی ایران به کار میگیریم، از منظر شرعی مورد پذیرش هستند؟ بعنوان مثال، ابزارهای آتی را در کمیته فقهی مورد بررسی قرار دادیم و متوجه شدیم از نظر فقهی این ابزار همان بیع کالی به کالی است و طبق فقه متعارف، بیع کالی به کالی باطل است؛ پس این ابزار باطل است. البته در کمیته فقهی بورس این بحث مطرح شد که ابزارهای فیوچرز برای مدیریت ریسک است و به روشهای دیگری هم میتوان مدیریت ریسک انجام داد. از این رو در کمیته فقهی سازمان بورس، ۴ الی ۵ روش دیگر پیشنهاد شد که آن روشها اشکال شرعی نداشت؛ ولی آثاری شبیه فیوچرز در بازار سرمایه داشت. آنچه امروز در بازار سرمایه ایران بعنوان ابزارهای آتی مورد استفاده قرار میگیرد، از همان روشهای جایگزین ایجاد شده است.
رویکرد دوم، که از نگاه بنده از اهمیت بسیار بیشتری نیز برخوردار است، این است که با توجه به مبانی، نهادها و اهداف اقتصاد اسلامی، آیا جهتگیری اقتصاد کشور، اسلامی بوده یا نه؟
ما در زمینه انطباق ابزارهای مالی با موازین شریعت، چقدر پیشگام هستیم؟
هادوی تهرانی: در سفری که سال ۲۰۰۸ به مالزی دأشتم، برای جمعی از متخصصان و بانکدارهای مالزی راجع به فیوچرز توضیحاتی ارائه کردم. بعد از پایان جلسه، مدعوین اظهار داشتند در خصوص فیوچرز از مراجع و فقهای خیلی از کشورهای اسلامی استفتاء کردیم و اولین بار است که میشنویم راهحلهای شرعی جایگزین فیوچرز وجود دارد! امروز نیز ایران از جهت تنوع ابزارهای بازار سرمایه، پیشگام است.
از نظر شما رویکرد مطلوب در استقرار بازارهای مالی اسلامی (بازار سرمایه اسلامی و بانکداری اسلامی) و تحقق نظام مالی اسلامی راستین چیست؟ چقدر در این زمینه موفق عمل کردهایم؟
هادوی تهرانی: در بازارهای ایران در بُعد قوانین و مقررات تقریبا مشکل شرعی وجود ندارد. مثلا در بانک مرکزی، قانون عملیات بانکی بدون ربا را مورد بررسی قرار دادیم و اشکال شرعی جدی نداشت (هرچند ممکن است در مقام اجرا اشکالاتی وجود داشته باشد). از این رو میتوان گفت از این منظر که فعالیتهای بازار سرمایه کشور منطبق بر شریعت است یا نه؛ پاسخ مثبت است. قانون بانکداری بدون ربا در ابتدا بعنوان قانون موقت تدوین شد؛ ولی به قانونی دایمی تبدیل شد و اگرچه تلاش شد جایگزینی برای آن در نظر گرفته شود؛ اما این مهم محقق نشد.
اهداف، معیار سنجش است. دو هدف مهم در اقتصاد ما “رفع فقر” و “تعدیل ثروت” معرفی شدهاند. باید بررسی کنیم جمعیت زیر خط فقر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چند درصد بوده و در حال حاضر، جمعیت زیر خط فقر چند درصد جمعیت کل کشور است؟ اگر از این منظر، میزان جمعیت زیر خط فقر کاهش یافته باشد، میتوان گفت اقتصاد کشور در جهت اسلامی حرکت کرده است و بالعکس!
در موضوع تعدیل ثروت (فاصله بین دهکهای اقتصادی) نیز چنانچه شکاف بین طبقات اجتماعی نسبت به قبل از انقلاب کاهش یافته باشد، ما عملکرد موفقی داشتهایم و اگر این شکاف افزایش یافته باشد، در تحقق اهداف اقتصاد اسلامی عملکرد مطلوبی نداشتهایم؛ شاید بازارهای ما ظاهرا مشکل شرعی نداشته باشد؛ ولی به اهداف اقتصادی نرسیدهایم. این نکته مهم، مغفول مانده است! ولو اینکه ابزارهای مالی و قوانین ما بر مبنای شریعت تنظیم شده باشند؛ اما چون ساختار حاکم، منطبق با معیارهای اسلامی طراحی نشده، در دستیابی به این هدف عملکرد مطلوبی نداشتهایم.
چالش اصلی نظارت شرعی در بازار سرمایه ایران چیست و چه راهکارهایی برای بهبود آن پیشنهاد میدهید؟
هادوی تهرانی: من در نظریه اندیشه مدون، حدود ۴۰ سال است بحثی در ایران و جوامع خارج از ایران مطرح کردهام و در کتابهای مکتب نظام اقتصادی؛ ساختار کلی اقتصاد اسلامی در قرآن؛ مکتب و نظام اقتصادی و… توضیح دادهام که اسلام، نظامی فرازمانی و فرامکانی دارد و مکانیزمی که میخواهد در چارچوب زمان و مکان مطرح شود باید بر اساس استنباط فقهی بررسی شود.
حدود ۱۰ سال قبل در سمینار بانکداری اسلامی(در دوره ای رئیس شورای علمی این سمینار بودم) گفتم ما فرض را بر این گذاشته ایم که ابزارهای اقتصاد سرمایهداری صحیح است، و برخی از این ابزارها با شریعت سازگاری ندارد و ما باید با اصلاحاتی، این ابزارها را شرعی کنیم. اما در واقع این ابزارها در اقتصاد سرمایهداری اثربخش است و کار میکند؛ ولی گاها در کشور ما کارایی لازم را ندارند؛ چون ما با برخی دستکاریها به منظور تطابق ابزار با موازین شرعی، از اثرگذاری و کارایی ابزارهای مالی میکاهیم.
در این چند دهه بهرغم تلاش بسیار دولتها، بحرانهای متعددی گریبانگیر اقتصاد ما بوده و ما هنوز نتوانستهایم بحران تورم و افزایش نرخ ارز و شکاف بین دهکها و... را مرتفع کنیم، چون فقط به اقتصاد بیمار، مسکن (تسکین دهنده) دادهایم و درمان قطعی مغفول مانده است! نظریه اندیشه مدون (که علاوه بر اقتصاد، در حوزه سیاست و فرهنگ و… هم قابل تطبیق است) را ۴۰ سال است مطرح کردهام، تلاشهای زیادی هم برای تحقق آن کشیده شده؛ ولی از آنجا که سیاستگذاران اعتقاد جدی به این موضوع نداشتهاند، هنوز به نتیجه نرسیدهایم!
مشکل اینجاست که محققان و دانشگاهها و انجمنها و تشکلهای اسلامی پراکنده کار کردهاند و همتی برای تصمیمسازی بر اساس نظریه نداشتهاند، لذا به اهداف اقتصاد اسلامی نرسیدهایم.
هم در شورای مشورتی بانک مرکزی و هم کمیته فقهی سازمان بورس سالها تجربه حضور داشتهام. عملکرد کمیتهها خیلی خوب بوده؛ اما اقدامات انجام شده در حوزه شرعیسازی ابزارها، برای تسکین بوده؛ نه درمان! و متاسفانه با توجه به خلا نقش سسیستم بالادستی زحمات کمیتهها در حد مسکن باقی مانده است.
مدیریت درستی برای استفاده از تجربیات کارشناسان فقهی و اقتصادی و تنظیم ساختارهای اقتصادی بر اساس الگوی اقتصاد اسلامی، نداریم.
راهحل رفع این چالش در اقتصاد اسلامی چیست؟
هادوی تهرانی: بعضا ما معتقدیم ابزارهای اقتصاد سرمایهداری از منظر اقتصاد اسلامی، ابزارهای نجسی هستند که ما تلاش میکنیم آنها را در بستر اقتصاد اسلامی پاک کنیم تا مردم بتوانند از آنها استفاده کنند؛ این اقدام موجب ناکارآمدی ابزارها میشود.
در بلندمدت باید یکی از این دو گزینه را برگزینیم. یا دربست اقتصاد سرمایهداری (غربی) را بپذیریم کما اینکه برخی کشورهای اسلامی مثل سنگاپور، با پیادهسازی و بکارگیری ابزارهای مالی متعارف و حذف ابزارهای ناکارآمد، توانستند رتبه اقتصادی کشورشان را ارتقا دهند. یا از ابزارها و راهحلهای موقت بعنوان مسکن استفاده کنیم و فکر درمان قطعی برای بلندمدت باشیم.
اگرچه عدهای کمبود سرمایه را مشکل اقتصاد ما میدانند؛ ولی معتقدم فقط ورود سرمایه، مشکلات اقتصاد ما را مرتفع نمیکند و نتیجه ورود سرمایه، توسعه ناکارآمدی است. باید ابزارهای اقتصاد اسلامی را طراحی کنیم و ساختار اقتصادی کشورمان را بر اساس آن ابزارها و در راستای دستیابی به اهداف اقتصاد اسلامی شکل دهیم تا مشکلات اقتصادی برطرف شود. ما کارشناسان فقهی و اقتصادی و همه امکانات مورد نیاز را داریم؛ ولی انگیزه کافی برای استفاده از امکانات برای حل مشکلات اقتصادی کشور نداریم.
برای مثال، در برخی کشورها مانند سنگاپور ۶ ساعته مجوز فعالیت اقتصادی صادر میشود، ولی در کشور ما برای دریافت مجوز باید کفش آهنی پوشید. در دولتهای مختلف وعده صدور مجوز در کوتاهمدت داده شده؛ ولی در عمل این اتفاق نیفتاده است.
از دیدگاه جنابعالی به عنوان یک فقیه، نقش و وظایف بانک مرکزی در حفاظت از قدرت خرید و کنترل تورم چیست؟ مداخالت دولت در این سیاستها تا چه میزان قابل پذیرش است؟ آیا معیار و ضابطه ای در این خصوص وجود دارد؟
هادوی تهرانی: در بحث نظام اسلامی گفته شده یکی از وظایف دولت، حفظ ارزش مالی اشیا است تا مردم با مشکل کاهش ارزش مال (دارایی) مواجه نشوند. به ظاهر اشیا مرتبا گرانتر میشوند؛ ولی این افزایش ارزش به سبب کاهش ارزش پول ملی است! یعنی ارزش مال و دارایی بصورت واقعی بالا نرفته است. بالا رفتن نرخ دلار هم به خاطر افت ارزش ریال ما بوده و حفظ ارزش پول، وظیفه بانک مرکزی است. البته بخشی از این مشکل دست ما نبوده، ولی بخشی از این مشکل هم ریشه داخلی دارد و جا دارد برای یافتن راهحلهای قطعی و بلندمدت، سرمایهگذاری صورت بگیرد.
در نظر داشته باشید که کشورهای بزرگ مثل آمریکا، سرمایهگذاری کلانی در حوزه هوش مصنوعی کردهاند و در این زمینه رقابت سنگینی بین این کشورها شکل گرفته و کارهای عجیبی هم با تکیه بر توامندیشان در حوزه هوش مصنوعی انجام دادهاند. در این میان برخی کشورها مانند چین در عین تحریم از سوی امریکا در زمینه ابزارهای پیشرفته هوش مصنوعی توانستهاند با تلاش و تکیه بر توانمندیهای داخلی هوش مصنوعی قابل قبولی را ایجاد کنند. مثلا DeepSeek در همین روزهای اخیر به بورس هوش مصنوعی در امریکا بیش از یک تریلیون دلار ضرر وارد کرد. بنابراین ما هم میتوانیم با سرمایهگذاری، در عرصه اقتصادی به شکوفایی بیشتری برسیم و به اهداف اقتصاد اسلامی هم دست یابیم.
از دیدگاه فقهی، قیمت گذاری ارز و مداخلات بانک مرکزی در بازار ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
هادوی تهرانی: بحث قیمتگذاری دستوری در شرایط خاص و برای گذر از یک وضعیت خاص، جایز است. در نظر داشته باشید که به تعبیری معمولا دولتها با هدف گذر از شرایط خاص از نوسان نرخ ارز بهره میگیرند و به نوعی، دست در جیب تمام مردم میکنند و به قیمت کاهش ارزش دارایی مردم، تامین مالی میکنند. البته که کاهش ارزش پول ملی توسط دولت در شرایط عادی جایز نیست؛ اما اگر هدف دولت، جلوگیری از فروپاشی اقتصاد کشور باشد، این هدف مهمتر از حفظ ارزش پول بوده و دولت میتواند این اقدام را انجام دهد.
خلق پول توسط بانکهای خصوصی را از منظر فقهی چطور ارزیابی میکنید؟
هادوی تهرانی: خلق پول اگر منجر به کاهش ارزش پول ملی شود، معنا ندارد و جایز نیست. از نظر اقتصادی بین حجم پول و ارزش پول رابطه وجود دارد و افزایش حجم پول موجب کاهش ارزش پول میشود و دولت، ضامن است. مگر در شرایط خاص که دولت به خاطر واجب اهمی، مجبور به خلق پول شود. البته دولتها معمولا به خاطر تعهداتی مثل طرح پرداخت یارانه نقدی (که همان زمان کارشناسان اقتصادی مخالف این طرح بودند) و… مجبور به تحمل فشار مالی شده و برای کاهش فشار مالی، اقداماتی همچون خلق پول و… انجام میدهند.
خلق پول توسط بانکهای خصوصی هم جایز نیست؛ مگر اینکه بانک مرکزی بعنوان حافظ ارزش پول ملی تشخیص دهد خلق پول توسط بانکها بصورت محدود و با رعایت شرایط و ضوابطی، در جلوگیری از بروز بحران و… در کشور موثر است. نظارت بانک مرکزی بر بانکهای خصوصی از اهمّ ابزارهای اقتصاد اسلامی است.
بررسی جامع چالشها و راهکارهای اصلاح ساختاری اقتصاد اسلامی
اقتصاد اسلامی، بهعنوان یک الگوی اقتصادی مبتنی بر عدالت، توزیع عادلانه ثروت و جلوگیری از ربا، در عمل با چالشهای متعددی مواجه است. در این تحلیل، چالشهای موجود، اصول تعامل فقها و متخصصان، روشهای انطباق ابزارهای مالی با شریعت، اهداف اقتصاد اسلامی، عملکرد جمهوری اسلامی ایران، چالشهای نظارت شرعی، نقش بانک مرکزی در کنترل تورم و اصول خلق پول را بررسی میکنیم. همچنین، پیشنهاداتی برای اصلاحات ساختاری بزرگتر ارائه خواهیم کرد.
—
۱. چالشها در تصمیمسازی اقتصاد اسلامی
الف) ضعفهای ساختاری و نهادی
عدم یکپارچگی سیاستگذاری اقتصادی و شرعی: فقها و اقتصاددانان غالباً در دو حوزه جداگانه فعالیت میکنند و ارتباط مؤثری میان این دو وجود ندارد.
تسلط ساختارهای متعارف بر نظام اقتصادی: بسیاری از مؤلفههای اقتصاد ایران، مانند سیستم بانکی و مالی، از الگوهای غربی گرفته شده و تنها اصلاحات محدودی برای اسلامیسازی آنها صورت گرفته است.
عدم وجود قوانین شفاف و کارآمد در تطبیق اقتصاد با شریعت: نبود یک چارچوب قانونی مشخص باعث شده که بسیاری از قراردادهای مالی اسلامی بهصورت صوری و غیرواقعی اجرا شوند.
ب) ناکارآمدی اجرایی
پراکندگی تصمیمگیریها: سیاستهای اقتصادی بهصورت مقطعی و بدون برنامهریزی بلندمدت اتخاذ میشوند.
ضعف در مدیریت نقدینگی و خلق پول: بانکها همچنان نقش اصلی را در خلق پول دارند و باعث تورم شدید میشوند.
عدم وجود نهادهای نظارتی مستقل: نظارت شرعی و اقتصادی اغلب تحت تأثیر ملاحظات سیاسی قرار میگیرد.
—
۲. اصول و مبانی تعامل فقها و متخصصان اقتصادی
ضرورت اجتهاد پویا و بهروز در اقتصاد اسلامی: فقها باید دیدگاههای اقتصادی مدرن را در اجتهاد خود لحاظ کنند.
همکاری بینرشتهای و تشکیل کمیتههای تخصصی: برای طراحی ابزارهای مالی اسلامی، همکاری بین فقها، اقتصاددانان و متخصصان بازار سرمایه ضروری است.
ایجاد مراکز مشورتی قوی بین فقها و اقتصاددانان: این مراکز میتوانند به تدوین سیاستهای کلان اقتصادی مبتنی بر شریعت کمک کنند.
—
۳. روشهای انطباق ابزارهای مالی با شریعت
بررسی فقهی ابزارهای مالی جدید: برخی ابزارهای مالی متعارف، مانند قراردادهای آتی و اوراق قرضه، با احکام شرعی ناسازگارند و باید جایگزینهای مناسبی برای آنها طراحی شود.
توسعه ابزارهای مالی جایگزین: مانند صکوک، مضاربه، مشارکت و مرابحه که بهعنوان ابزارهای مالی اسلامی شناخته میشوند.
نظارت شرعی بر اجرای ابزارهای مالی اسلامی: بسیاری از قراردادهای بهظاهر اسلامی، در عمل همان ماهیت سیستم ربوی را دارند و نیاز به نظارت دقیقتر دارند.
—
۴. اهداف اقتصاد اسلامی و عملکرد جمهوری اسلامی ایران
اهداف کلان اقتصاد اسلامی:
۱. عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت
۲. توسعه پایدار و استقلال اقتصادی
۳. مبارزه با فقر و کاهش نابرابریهای اجتماعی
۴. جلوگیری از استثمار و انحصار اقتصادی
۵. بانکداری بدون ربا و نظام مالی مبتنی بر شریعت
عملکرد جمهوری اسلامی ایران:
موفقیتها:
طراحی و اجرای برخی ابزارهای مالی اسلامی (مانند صکوک و عقود مشارکتی).
تشکیل شورای فقهی بانک مرکزی و نهادهای مشابه برای نظارت شرعی.
چالشها و ناکامیها:
عدم تحقق عدالت اقتصادی: شکاف طبقاتی همچنان بالاست و ثروت در دست گروههای خاصی متمرکز شده است.
وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی: اقتصاد ایران همچنان متکی به فروش نفت است که با اصول یک اقتصاد پایدار اسلامی مغایرت دارد.
تورم مزمن و ضعف در کنترل نقدینگی: عدم نظارت صحیح بر خلق پول باعث تورم شدید شده است.
—
۵. چالشهای نظارت شرعی در بازار سرمایه
ابهام در ماهیت برخی ابزارهای مالی جدید: مانند اوراق مشتقه که هنوز تطابق کامل با شریعت ندارند.
عدم وجود نظارت مستمر: برخی از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس، فعالیتهایی انجام میدهند که کاملاً با اصول اسلامی سازگار نیست.
ضعف در شفافیت اطلاعات مالی: شرکتها و نهادهای مالی اطلاعات دقیقی درباره میزان انطباق عملیات خود با شریعت ارائه نمیکنند.
—
۶. نقش بانک مرکزی در کنترل تورم
مدیریت نقدینگی از طریق ابزارهای شرعی: اجرای عملیات بازار باز اسلامی برای کنترل نقدینگی.
جلوگیری از خلق پول بیضابطه توسط بانکها: محدود کردن خلق پول بانکی بدون پشتوانه واقعی.
کنترل نرخ ارز و جلوگیری از نوسانات شدید: سیاستهای ارزی باید با اصول اقتصاد اسلامی و حمایت از تولید داخلی هماهنگ باشند.
—
۷. اصول و مبانی خلق پول و نظارت بر آن
خلق پول باید بر مبنای دارایی واقعی باشد: برخلاف سیستم متعارف که پول بدون پشتوانه افزایش مییابد.
نظارت قوی بر بانکها و جلوگیری از سودجویی نامشروع: برخی بانکها همچنان روشهایی برای کسب سود خارج از چارچوب شرعی دارند.
کاهش وابستگی دولت به استقراض از بانک مرکزی: دولت باید از راهکارهای جایگزین مانند مالیاتهای عادلانه و تأمین مالی اسلامی استفاده کند.
—
۸. راهکارهای اصلاح ساختاری برای تحقق اقتصاد اسلامی
الف) اصلاح نظام حکمرانی اقتصادی
کاهش دخالتهای سیاسی در سیاستگذاری اقتصادی
افزایش استقلال بانک مرکزی و نهادهای نظارتی شرعی
تدوین سیاستهای اقتصادی مبتنی بر عدالت و کاهش فاصله طبقاتی
ب) تغییر ساختار تأمین مالی و سرمایهگذاری
حذف وابستگی به سیستم بانکی و توسعه بازارهای مالی اسلامی
افزایش سهم مالیاتهای عادلانه و حذف رانتهای اقتصادی
ج) کنترل نقدینگی و کاهش خلق پول بیضابطه
اصلاح نظام بانکی و جلوگیری از خلق پول بدون پشتوانه
توسعه روشهای تأمین مالی غیربانکی و اسلامی
د) توسعه و تقویت بخش تولیدی
حمایت از تولید داخلی و کاهش وابستگی به نفت
حذف واسطهگری و سوداگری در بازارهای مالی و مسکن
—
نتیجهگیری
بدون تغییرات ساختاری گسترده، دستیابی به یک اقتصاد اسلامی پایدار، عادلانه و کارآمد ممکن نخواهد بود. اصلاحات باید همزمان در بخشهای حکمرانی اقتصادی، نظام بانکی، بازار سرمایه و سیاستهای مالی دولت انجام شود. در غیر این صورت، مشکلاتی مانند تورم، فقر، نابرابری اقتصادی و ناکارآمدی نظام مالی همچنان پابرجا خواهند ماند.
سؤال: به نظر شما، در شرایط فعلی ایران، کدام یک از این اصلاحات باید در اولویت قرار گیرد؟ اصلاح نظام بانکی، کاهش وابستگی به نفت، یا تغییر ساختار مالیاتی؟
تمام دانشکده های اقتصادی ، متخصصین اقتصادی و علما و فقها باید دست به دست هم بدهند و برای مشکلات اقتصادی کشور ، راهحل عملیاتی بدهند .
نوشتن هزاران کتاب و پایاننامه و مقاله در باب اقتصاد اسلامی ، وقتی وضعیت اقتصاد و معشت مملکت این طوریه ، هیچ فایدهای نداره .