به گزارش شبکه اجتهاد، کتاب «جریانسازی تاریخی فقه سلفی» به قلم علی بابایی آریا در هفت فصل ضمن بیان کلیاتی از تعریف، مفهوم و ادوار تاریخی سلفیه، در ادامه به تشریح سلفیان نخستین، سلفیان میانی، سلفیان جدید؛نوسلفیان، جریانشناسی فقه سلفی از ابن حنبل تا رشید رضا (مقارنه و تطبیق)، سلفیان جدید؛ وهابیان و جریانشناسی فقه وهابی از محمدبن عبدالوهاب تاکنون (مقارنه و تطبیق) میپردازد.
مولف در بخشی از مقدمه کتاب نوشته است: «پیشینه تحقیق درباره سلفیه به زمانی باز میگردد که محمدبن عبدالوهاب بر پایه آن، جنبش خود را آغاز کرد. پیش از آن سلفیه با این عنوان مطرح نبود و تنها با عنوان «اصحاب حدیث» و سپس «حنبلیه» شناخته میشد. با این توجیه، کتب تراجم و طبقات حنابله را باید تا حد زیادی، کتب شخصیتشناسی سلفیه دانست. اما پس از ظهور وهابیت، توجه دانشمندان و نویسندگان به جریان سلفیه و ریشهها و ویژگیهای آن جلب شد و فرایند تحقیق و تالیف درباره آن با سرعت و حجم بالایی آغاز گردید. هرچند از آن هنگام تاکنون، اندیشمندان و نویسندگان بسیاری سعی در شناساندن جریان سلفی داشتهاند، ولی انگیزه و میزان موفقیت آنان به هیچ روی یکسان نبوده است.»
در این اثر «احمد بن حنبل» بهعنوان یکی از سلفیان نخستین معرفی شده، شخصی که سلفیها نگرش خود را به آخرین نفر از اتباع تابعین یعنی او، نسبت میدهند. در معرفی بخشی از زندگی او در صفحه ۲۷ کتاب میخوانیم: «احمد بن محمد بن حنبل به هلال شیبانی مروزی، پیشوای حنبلیان، آنچنانکه خود گفته است در ربیعالاول سال ۱۶۴ ق در بغداد متولد شد و از همان سالهای آغازین زندگی در حالیکه بیش از شانزده سال نداشت، به سماع حدیث روی آورد (ابن عساکر، تاریخ مدینه، دمشق، ۲۵۸/۵). به گفته خودش، نخستینبار در سال ۱۷۹ ق در مجلس هشیم بن بشیر (د. ۱۸۳ ق) شرکت کرد و کمی بعد در همان سال، موفق شد از علی بن هاشم بن برید نیز حدیث شنود که البته به گفته خودش، محدود به یک جلسه بوده، چراکه علی بن هاشم پس از آن فوت کرده است… احمد همچنین در فقه از شافعی بهره برد و بیشترین تاثیر را از او پذیرفت، تا جایی که خود میگفت: «لو لا الشافعی ما عرفنا فقه الحدیث» و میگفت: «هرگاه از من مسالهای پرسیده شود که درباره آن خبری نشناسم، بنا بر فتوای شافعی فتوا میدهم.» البته شافعی نیز به او عنایت ویژهای داشت. میگویند هنگامی که درگذشت، دو رساله قدیم و جدید شافعی را در میان ترکه او یافتند.»
در بخش دیگری از کتاب حاضر در معرفی یکی دیگر از سلفیان معروف و تاثیرگذار با نام «ابن تیمیه» آمده است: «تقیالدین ابوالعباس احمد بن عبدلحلیم بن عبدالسلام حرانی حنبلی معروف به ابن تیمیه و ملقب به «شیخالاسلام»، در ربیعالاول سال ۶۶۱ ق، زمانی که سرزمینهای اسلامی زیر سیطره سپاهیان مغول قرار داشت، در شهر حران که آن هنگام از مراکز تعلیمات مذهب حنبلی بود، به دنیا آمد و تحصیلات دینی خود را نزد علمای حنبلی دمشق آغاز کرد. از شیوخ او میتوان به ابن عبدادائم حنبلی (د. ۶۹۹ ق)، مجد بن عساکر (د ۶۶۹ ق)، یحیی بن صیرفی (د. ۶۹۶ ق)، قاسم اربلی (د. ۶۸۰ ق) و دیگران اشاره نمود. جد او عبدالسلام (د . ۶۵۲ ق) فقیه و شیخ حنابله در عصر خود بود که به اعتراف ابن تیمیه، طبیعت تندی داشت؛ طبیعتی که کاملا به نوادهاش به ارث رسیده بود! چنانکه او را با اوصاف «بسیار نهیکننده از منکر و دارای خشونت و جدیت و عاری از مدارا» ستودهاند و به طبیعت تند او اشاره کردهاند. پدر او عبدالحلیم (د. ۶۶۲ ق) نیز از فقیهان برجسته حنبلی به شمار میرفت. ابن تیمیه در بسیاری از علوم زمان خود چون فقه و حدیث و اصول و کلام و تفسیر سرآمد بود و با فلسفه و ریاضیات و ملل و نحل و عقاید ادیان دیگر نیز آشنایی داشت و در سیاست و فعالیتهای نظامی علیه مغولان نیز دخالت و مشارکت میکرد. ذهبی تالیفات او را در حدود ۳۰۰ جلد تخمین زده و صفدی (د. ۷۶۴ ق) نام بسیاری از آنها را آورده است (صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۶/۷). این شخصیت برجسته سلفی سرانجام در سال ۷۲۸ ق در زندان قلعه دمشق درگذشت.»/ ایبنا