شبکه اجتهاد: از همان اوایل، جریان واقعی دین اسلام دست خوش تحریف و دگرگونی شد و مسلمانان با پشت کردن به اصل ولایت ضربه جبران ناپذیری را به اسلام وارد ساختند. قبل از ورود به اصل بحث نگاهی کوتاه و تطبیقی به اوضاع و احوال زمان این دو بزرگوار، یعنی علامه امینی و میرحامد حسین هندی صاحب عبقات الانوار میاندازیم:
کالبد شکافی یک توطئه
اگر نگاهی به تاریخ قرن ۱۳ هجری بیندازیم، دشمنی دیرین و کینه صلیبی را که ملل استعمارگر نسبت به مسلمانان داشتهاند، مشاهده میکنیم. آنان برای بهره برداری از منابع و معادن غنی سرزمینهای اسلامی بسیار زیرکانه عامل مقاومت ملیتها یعنی دین را مورد هجوم قرار داده، مخصوصاً ملتهای اسلامی را دچار تفرقه و تشتت و اختلافات داخلی و فرقهای ساختند.
سرجان ملکم انگلیسی میگوید: «ادامه حکومت در این کشور پهناور (هند) وابسته به آن است که میان جمعیتهای بزرگ و نیرومند آن جدایی بیفکنیم و سپس هر جمعیتی را به گروههای متعددی تقسیم کنیم».
مطابق سفارش قرآن کریم به حفظ وحدت مسلمین، پیروان راستین مکتب اهل بیت (ع) همواره این سفارش قرآن را مورد نظر داشته، با دوری از تفرقه به پاسداری از حدود و ثغور دین مبین اسلام – منهای فرقهای خاص – پرداختند.
در روزگاری که استعمار چشم طمع به سرزمین های غنی اسلام دوخته بود و با ایجاد تفرقه سعی در بهره برداری و به بردگی کشانیدن مسلمانان را داشت، یکی از عالمان مسلمان هندی از اهل سنت؛ یعنی مولوی عبدالعزیز دهلوی کتابی به نام تحفه اثناعشریه علیه تشیع و باورهای شیعه تالیف نمود و ضمن رد عقاید و آرای شیعه به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی که بیرون از آداب و سنن مناظره بود، آنان را در مورد حمله و اعتراض قرار داد.
در قرن چهاردهم نیز مسایل دیگری رخ داد و همان اموری که در قرن سیزدهم در هند اتفاق افتاد در این روزگار به نوعی تکرار شد و جهان اسلام دستخوش تهاجمات فرهنگی عدیدهای گردید و در این بین اظهار نظرها و بعضاً تالیفات برخی از عالمان اهل تسنن در مورد عقاید و آرای تشییع بذر نفاق و کینه و تفرقه را میان مسلمانان افکند.
احیاگران دین و مکتب
چون دامنه نفاق و اختلافات میان مسلمانان روبه فزونی گذارد، عالمان و مجاهدان دینی به پا خاسته و احساس خطر نمودند و بر حسب وظیفه به دفاع از مقدسات و نوامیس دینی پرداختند. عالم و مجاهد بزرگوار و فرزانه جناب میر حامدحسین نیشابوری هندی کتاب عظیم عبقات الانوار را در پاسخ به اعتراضات اهل سنت مخصوصاً کتاب تحفه اثناعشریه نوشت و به تبیین بنیاد فلسفه سیاسی اسلام و امامت و با هدف اصلاح جامعه پرداخت.
در همین اوضاع و احوال بود که ملاحیدر علی کتابی علیه شیعیان در هند به نام «منتهی الکلام» نوشت و حضرت میرحامد حسین هم در جواب آن «استقصاء الافهام» را به رشته تحریر درآورد.
در جهان معاصر علامه امینی هم همانند زمان میر حامد حسین، دشمنان از هر گونه هتاکی و بی حرمتی نسبت به شیعه دریغ نورزیده، تهمتها و افتراهای گوناگونی به تشیع روا داشتند. علامه امینی (ره) که عشق به ولایت در درونش موج میزد. تالیف کتاب ارزشمند الغدیر را بر مبنای پاسخ به شبهات و تهمتها و کج اندیشیهای تفرقه افکنانه آغاز کرد. او به عنوان یک مصلح در این فکر بود که به نابسامانیهای جامعه سامان دهد. او میدانست که مطالب ناروا و نادرست که در کتابها و مقالات آمده تا چه اندازه به زیان جامعه اسلامی است و اذهان امت اسلامی را متشنج کرده، بنیاد وحدت اسلامی را از هم میپاشد. استاد حکیمی در این باره میگوید: صاحب الغدیر در خلال هزارها صفحه مطالعه خویش در کتب قرون گذشته و معاصران با صدها تعبیر رکیک، توهین، جعل، افترا، فحش و هتک مقدسات برخورد کرده است. با این همه در سراسر الغدیر همواره وقار یک مصلح دلسوز را با خود داشته و…
علامه امینی با بسیاری از دانشمندان و عالمان دینی از طریق نامه یا ملاقات حضوری تماس حاصل میکرد و آنان را به درست نویسی و حق جویی دعوت مینمود. وی همواره از دانشوران و پژوهش گران میخواست تا از نگارش و سخنرانیهای تفرقه افکن بپرهیزند. ولی با شجاعت حقایق را بنویسند و در همین راستا صدها اصلاح طلب ناقد و نویسنده را با خود همراه کرد. او از سید احمد زینی دحلان مفتی مکه میخواست که به خاطر تصحیح برخی از روشهای نادرست سلف چهره احکام اجتماعی اسلام را نادیده نگیرد.
علامه امینی به عنوان یک مصلح اجتماعی بزرگ از امام خمینی (ره) یاد و حمایت مینمود و سعی میکرد سایر علما را با امام (ره) همراه کند تا نهضت بزرگ اسلامی شکل گیرد. او امام (ره) را (ذخیره للشیعه) میخواند.
وحدت، شعار محوری
بدون شک مقصود از وحدت انتخاب یکی از مذاهب و کنار گذاشتن بقیه نیست و نیز اختراع مذهب جدیدی هم مراد نمیباشد؛ بلکه مقصود از وحدت، اتحاد پیروان مذاهب مختلف در عین اختلاف مذهبی در برابر بیگانگان میباشد.
علامه امینی (ره) ضمن پاسخگویی به برخی از دروغ پردازیهای ناآگاهان و مغرضان نسبت به شیعه میگوید: «هدف ما از نقد و انتقاد این کتب این است که به امت اسلام اعلام خطر کرده و آنان را بیدار نماییم که این کتابها بزرگترین خطر را برای جامعه اسلامی به وجود میآورد؛ زیرا وحدت اسلامی را متزلزل ساخته، صفوف مسلمین را میپراکند. هیچ عاملی بیش از این کتب صفوف مسلمین را از هم نمیپاشد و وحدتشان را از بین نمیبرد.»
ایشان در جایی دیگر میگوید: «ما مولفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام با همان اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر (ص) خداست. در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکم فرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است.»
علامه امینی در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان «الغدیر یوحد الصفوف فی الملاء الاسلامی» اظهار میدارد: الغدیر بسیاری از سوء تفاهمات را از بین میبرد و موجب نزدیک شدن مسلمین به هم میشود.
میر حامد حسین هندی هم چون در روزگار خود شاهد دامن زدن استعمارگران و دشمنان اسلام به اختلافات فرقهای و مذهبی بود، احساس خطر نموده، برای ایجاد صلح و دوستی و مودت و یگانگی بین مسلمانان آن سرزمین آستینها را بالا زده، با تأسی به امامان خود که میکوشیدند در عین بیان حقایق در دفاع از حق ضرری متوجه موضع جهانی اسلام نشده، صفوف اهل قبله پراکنده نگردد و سعی نمودند جبههای واحد از مسلمانان شبه قاره هند در برابر استعمار به وجود آوردند؛ چرا که میر حامد حسین هندی قبل از آنکه مدافع عقاید و آرای تشیع باشد، مدافع عقیده اسلام و مفاهیم عالی اسلام و مبارزه با استعمارگران است. شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره اخلاق اسلامی و غیرت دینی او و موضع گیری و بیداری او نسبت به نفوذ عوامل و مظاهر استعمار میگوید: میر حامد حسین، این همه کتابهای نفیس را فقط با کاغذ و مرکب اسلامی مینوشته است و این به دلیل تقوای الهی فراوان و ورع بسیار او بوده است اصولاً دوری وی از به کار بردن صنایع غیر مسلمان مشهور همگان است.
رایحه خوش وحدت
علامه امینی (ره) درباره عظمت میرحامد حسین و ارزش کتاب عبقات الانوار و کتابخانه میرحامد حسین و فرزندش سید ناصر حسین در موارد متعدد سخن گفته است. از جمله در جلد نخستین الغدیر در فصل المؤلفون فی حدیث الغدیر، عبقات الانوار را مطرح کرده، میگوید: میرحامد حسین حدیث غدیر و اسناد و تواتر و معنای حدیث را در دو جلد بزرگ (۱۰۸۰ صفحه) گردآورده است. آنگاه در بزرگداشت مقام میرحامد حسین چنین ادامه میدهد:
این سید بزرگوار و پاکیزه مانند پدر گرامی اش شمشیری بر سر دشمنان خدا و پرچم پیروزی حق و دین و نشانهای بزرگ از نشانههای خداست که خداوند توسط او محبت را تمام نموده، راه درست را نمودار ساخت. کتاب او «عبقات» بوی خوشش در سراسر عالم پراکنده گشت و در مشرق و مغرب جهان از او سخن به میان آمد. هر کس آن را خواند به حقیقت دست یافت و فهمید که این کتاب معجزهای است که باطل و نادرستی در آن نیست و ما از این کتاب و علومی که در آن است، استفادههای بسیاری بردیم. پس مراتب تشکر و تقدیر خود را نسبت به او و پدر گرامی اش اعلام میداریم و از خداوند متعال برای آنها بهترین پاداشها را میطلبیم.
عبقات و الغدیر مورد توجه عالم اسلام
پس از انتشار و چاپ عبقات الانوار موجی در جهان اسلام به راه افتاد. مرحوم میرزای شیرازی، میرزا حسن نوری، سید محسن امین صاحب اعیان الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، شیخ محمد علی تبریزی، و دهها عالم و دانشمند دیگر از سراسر جهان اسلام همگی آن را کتابی منحصر به فرد دانسته با ارسال تفریظاتی برای میرحامد حسین، مراتب تشکر و قدردانی خویش را ابراز داشته، پس از این جریان تمام دنیا، کار و مرتبه علمی ایشان را ستوده، به دو گرایش پیدا نمودند. تفریظاتی که از سراسر دنیای اسلام برای ایشان ارسال شده در کتابی به نام سواطع الانوار گرد آمده است، میرزای شیرازی در نامهای به فارسی از ایشان چنین یاد میکند: «تاکنون در اسلام و در فن کلام کتابی به این گونه نافع و تمام تصنیف نشده است. کتاب عبقات از حسنات دهر و غنایم این زمان است.»
انتشار و چاپ کتاب ارزشمند الغدیر هم در بین دانشمندان کشورهای مختلف از جمله بغداد، مصر، نجف، لندن، اردن، یمن و غیره مورد استقبال اهل تحقیق و علم واقع شد و حتی پادشاهان یمن و اردن نامههایی تقدیر آمیز برای مولف آن نوشتند. آنچه که به ارزش علمی این دو اثر جاوید میافزاید، غنای علمی و فرهنگی آنهاست که خواننده را بی نیاز از رجوع به هر منبعی دیگر میکند. مولفان این دو اثر در راه گردآوری منابع و اطلاعات مورد نیاز و به ثمر رساندن آن رنجها و سختیهای مرارت باری را تحمیل کردند و به عشق ولایت و امامت سالها عمر خویش را بر سر این کار گذاردند. حتی در مورد صاحب عبقات نقل میشود که بر اثر کثرت کار و نوشتن زیاد، دست راستش از کار افتاد و این همه را به خاطر عمل به تکلیف و وظیفه دینی انجام داد و به خاطر این که اثری جاوید و با ارزش را به جامعه اسلامی و متفکران و اندیشمندان عرضه بدارند، سخن خویش را همراه با استناد و حجت و دلیل عنوان مینمودند.