حسن البنا از قوانین فقهی و حقوقی فقهای گذشته و دیدگاههای مختلف مذاهب فقهی درباره ضرورت جهاد و بیانیهها و قراردادهای جنگی، آگاهی کامل دارد. او تفاوت میان جهاد، بهعنوان یک تکلیف فردی و بهعنوان یک تکلیف جمعی و گروهی را بیان میکند و درباره این موضوع به نقل فتاوی معتبر فقهی میپردازد. او میگوید اساساً جهاد مسلحانه و نظامی و وظیفه جمعی برای جامعه اسلامی به منظور افزایش ایمان جامعه است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حسین روحانی صدر، کارشناس گروه ایرانشناسی و اسلامشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در یادداشتی برگرفته از کتاب «امام حسینپژوهی برای جهان معاصر» به دیدگاه جهادی حسن البنا پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
حسن البنا، بنیانگذار سازمان اخوانالمسلمین مصر در خانوادهای مذهبی در دهکده محمودیه دلتای رود نیل در ۲۱ مهرماه ۱۲۸۵ متولد شد. پدر شیخ حسن البنا یکی از علمای الازهر و معروف به شیخ احمد الساعاتی بود. این شیخ برای امرار معاش خود در اوقات فراغت به تعمیر ساعت میپرداخت و به همین دلیل به ساعاتی معروف شده بود. در کنار ایشان شخصی به نام حاج محمد سلطان هم مغازه آموزش تعمیر ساعت داشت. مغازه او و شیخ احمد مرکز تجمع و رفتوآمد سلفیها به شمار میرفت و سیدجمالالدین اسدآبادی در مدت اقامت خود در قاهره در این محل حضور مییافت و به سخن گفتن میپرداخت و به همین دلیل حسن البنا از طریق حاج سلطان و پدر خود با افکار سید آشنا شد.
وی شانزده سال اولیه عمر خویش را به تحصیل در دانشسرای مقدماتی معلمان پرداخت و از دانشآموختگان دارالعلوم محمد عبده و از شاگردان سیدجمالالدین اسدآبادی در قاهره محسوب میشد که عضو انجمن مکارم اخلاق اسلامی و انجمن جوانان مسلمان شد. همزمان با فروپاشی عثمانی و روی کارآمدن حکومتهای سکولار و مارکسیسم در منطقه و استقلال مصر، وی که یکی از معلمان، واعظان، سخنرانان و فعالان سیاسی شهر اسماعیلیه زمان خود شده بود، با شش نفر دیگر از همفکرانش برای مهار این اندیشههای نوظهور منطقهای گروه اخوان المسلمین را تأسیس کرد. حسن البنا در کتاب خاطراتش به نام «مذکره الدعوه و الداعیه» گفته که راه او «استمرار راه جمالالدین و محمد عبده» است.
این زمان مصادف با اوج موضوع جهاد در عصر جدید که به علت اشغال بسیاری از مناطق و سرزمینهای جهان اسلام از سوی اروپای استعماری در قرن بیستم گردید. پس پیشرفت چشمگیری مربوط به شکلگیری مجدد جهاد به عنوان ابزار اصلاح سیاسی – اجتماعی مؤثر در جوامع دارای اکثریت مسلمان صورت گرفته که بهواسطه برکنار نمودن نظامهای مقتدر بومی یا دولتهای سکولار با ابزارهای خشن یا سایر ابزارها بوده است. تحولات فاجعهبار در خلال این دوره که به طور عمومی بسیار کم کنترلشده، موجب برانگیختهشدن واکنشهای شدیدی از سوی شماری از محققان و اندیشمندان مسلمان و نیز فعالان اجتماعی شده است. این یک بعد جدید برای جهاد است که دوره پیش از مدرن با آن مواجه نشده بود.
مدتی پس از جنگ عربها و اسرائیل (۱۳۲۶) اختلاف بین حکومت پادشاهی و جامعه مصر که نیروهای داوطلبی به این جنگ اعزام نموده بود، بالا گرفت. با افزایش شمار هواداران اخوان، شایعاتی نیز مبنی بر قصد جماعت اخوان در مورد کودتا پخش شد که نهایتاً باعث شد که در آذر ۱۳۲۷ میلادی، نخستوزیر محمود فهمی نقراشی پاشا جماعت اخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام کرده و اعضایش را دستگیر و زندانی کند. متعاقب آن یکی از دانشجویان عضو اخوان المسلمین اقدام به ترور نخستوزیر میکند. او در جریان این ترور کشته میشود و حسن البنا بیانیهای میدهد و در آن، این اقدام را محکوم و اعلام میکند که ترور شیوه اسلام نیست.
در ۲۳ بهمن ۱۳۲۷، حسن البنا در دفتر جماعت جوانان مسلمان در قاهره منتظر رسیدن زکیعلی پاشا به نمایندگی از دولت جهت مذاکره بود، ولی او نیامد. هنگامی که حسن البنا به همراه عبدالکریم منصور، شوهر خواهرش، از دفتر بیرون آمده و منتظر تاکسی بودند، از سوی دو مرد به دستور صدر اعظم وقت با شلیک گلوله کشته شد. نام او به عنوان «امام و شهید ملی» در تاریخ مصر ثبت شد و اندیشههای وی هنوز در برخی از محافل اسلامی نفوذ دارد.
موضع اخوانالمسلمین و شخص حسن البنا همواره یکی از بحثهای پرطرفدار فکری مسلمانان و شرقشناسان بوده است. حتی بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر نیز اسماء افسرالدین دانشآموخته دانشگاههاروارد و جانزهاپکینز و متخصص در زمینههای اندیشههای سیاسی – مذهبی اسلام و قران و حدیث در فصل ۸ و ۹ کتاب «تلاش در راه خدا» پیرامون رساله الجهاد حسن البنا مینویسد: «به نظر وی اساس روحیه مبارزه طلبی و جنگجویانه، بر پایه دو موضوع بنیادی بنا شده که در قران به آنها اشاره شده است: اطاعت و فرمانبرداری، سازماندهی» (البته وی در این باره آیهای ذکر نمیکند).
حسن البنا سپس توجه خود را معطوف به روایات و احادیث میکند و به نقل روایات معتبری درباره «فضایل جهاد» از مجموعه کتاب صحاح سته میپردازد. فضیلتهای جهاد و شهادت را یک به یک ذکر میکند. وی به روایتی اشاره میکند که در آن شهید را بدین گونه توصیف میکند که در روز قیامت با چهره خونین و بوی خوش مشک محشور میشود. نیز روایتی که در آن بهشت را در زیر سایه شمشیر مجاهدان توصیف میکند. روایت دیگر آن که، پیکارکنندگان در راه خدا را مانند کسانی میداند که پیوسته در حال نماز و روزه هستند. البنا به گونهای شایسته، فضائل رزمندگان را در حالی که سوار بر اسب یا در ساحل دریا یا در حال حفاظت از مرزها هستند ذکر میکند. از جمله به ذکر روایتی میپردازد که مقام شهید و شهادت به کسی عطا میشود که وی خالصانه طالب شهادت باشد، حتی اگر چنین شخصی در بستر بمیرد. کسانی هم که اموال خود را در راه خدا خرج کنند، هفتصد بار پاداش معمولی نصیب آنان شود. وی تقریباً در همه جا بر جایگاه و فضیلت شهید در حال نبرد و رزم تأکید میکند. برای نمونه روایتی از سنن ابوداوود نقل میکند که شهید در روز قیامت میتواند برای هفتاد نفر از اعضای خانواده خویش طلب شفاعت کند و در واقع البنا با آگاهی از مجموعه کتابهای حدیثی معتبر و نیز برخی رسالهها مانند «مشارع الاشواق الی مصارع العشاق»، فضائل جهاد را کاملاً روشن میسازد.
حسن البنا، همچنین از قوانین فقهی و حقوقی فقهای گذشته و دیدگاههای مختلف مذاهب فقهی درباره ضرورت جهاد و بیانیهها و قراردادهای جنگی، آگاهی کامل دارد. او تفاوت میان جهاد، بهعنوان یک تکلیف فردی و بهعنوان یک تکلیف جمعی و گروهی را بیان میکند و درباره این موضوع به نقل فتاوی معتبر فقهی میپردازد. او میگوید اساساً جهاد مسلحانه و نظامی و وظیفه جمعی برای جامعه اسلامی به منظور افزایش ایمان جامعه است. جهاد مسلحانه زمانی مبدل به یک وظیفه و تکلیف فردی میشود که ضرورت داشته باشد تا حمله مستقیم کافران علیه فرد، دفع شود. حسن البنا میگوید: «جهاد مسلحانه موقعیتی است که مسلمانان هویت خودشان را در مقابل دشمن به دست میآورند، برخلاف کسانی که از سوی کافران تحقیر و خوار شدهاند، سرزمینهایشان اشغال شده و ارزش انسانی آنها پایمال شده است. در این سرزمینها دشمنان اسلام به مقاصد خود میاندیشند و قوانین دینی مسلمانان را، در سرزمینهای خود مسلمانان مسکوت میگذارند و به تعویق میاندازند. علاوه بر این که مسلمانان از ارتقابخشیدن ایمان دینیشان ناتوان هستند». البنا تلاش متدینان «پیش از این عصر ستمگر» را یادآور میشود. نخبگان و خواص دوران گذشته، محققان و افراد کاردان با تجربه، مانند ابنالمبارک، صوفی عبدالواحد بن زید و به طور کلی «سلف صالح» که هیچ یک جهاد مسلحانه را ترک نکردند.
اما سوال این است که چرا مسلمانان باید پیکار کنند؟ به نظر وی آمادگی برای جهاد بهترین راه برای تضمین صلح است.
حسن البنا همچنین با سرمشق قراردادن روش مسلمانان صدر اسلام، برای بستن قرارداد صلح و عادلانه در خلال جنگ تأکید میکند. وی به دستورات قرآنی برای فرونشاندن آتش جنگ و بستن قراردادهای انسانی در خلال جنگ و درگیری اشاره میکند. چنان که در آیه ۸ سوره مائده چنین میفرماید: «و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید، عدالت ورزید که این به تقوا و پرهیزکاری نزدیکتر است». البنا میگوید به این ترتیب مسلمانان راستین صدر اسلام به هنگام پیکار اجازه نداشتند که مرتکب اعمال خشونتبار یا غیرعادلانه شوند. آنها دست به اعمال خشونتبار نمیزدند، دزدی نمیکردند، به غارت اموال نمیپرداختند، حرمت مردم و مکانهای مقدس را نقض نمیکردند و به طور کلی، بیدلیل به کسی یا جایی آسیب نمیرساندند. البنا چنین ادامه میدهد: «مسلمانان در جنگها، بهترین جنگجویان بودند، دقیقاً همانطور که به هنگام صلح، شرافتمندترین صلحکنندگان بودند». البنا شماری از احادیث را نقل میکند که در آنها از انجام اعمال خشونتبار و تخریب و نابودی منع شده است. البنا همچنین به «جهاد اکبر» که به «جهاد با نفس» شناخته شده است، در مقابل «جهاد اصغر» که پیکار با دشمنان است، اذعان دارد.
منبع: ایکنا