شبکه اجتهاد: بخشی از سخنان امام موسی صدر دربارهٔ زنان لبنان و نحوهٔ برخورد با آنها وقتی حجاب و مسائل دینی را قبول ندارند، مرور میکنیم. سخنان امام از سخنرانی «ذوق و ابتکار در دعوت» که در سال ۱۳۴۰ در ایران ایراد شده، انتخاب شده است. متن کامل این سخنرانی در کتاب «نای و نی» منتشر شده است.
قصهٔ زن در لبنان
برخلاف تصور معروف، که زن را در ایران افراطیتر از زن در همهٔ جهان مىشناسند، زن در لبنان بسیار تندروتر و بىبندوبارتر از زنهاى ایرانى است. در لبنان مسئلهٔ حجاب و بىحجابى زن مطرح نیست، داستان برهنگى زن یا به تعبیر عربها «خلاعت» مورد مطالعه قرار مىگیرد. علت این افراط، گذشته از نزدیکى لبنان به اروپا، روش مقامات مسئول و متنفذان و سرمایهداران بزرگ است. این دسته با زن تجارت مىکنند. تجارت با زن تنها به معناى معروف این کلمه نیست. بلکه مجله و روزنامه یا فروشگاهى که با عکسهاى نیمهعریان زن و فروشندگان زیبا سطح فروش خود را بالا مىبرد، با زن تجارت مىکند.
در لبنان براى جلب سیاح سعى مىشود لباسهاى زنها در خیابان، در مجالس، هتلها، کنارههاى دریا، فروشگاهها، تفریحگاهها و حتى در ادارات دولتى طورى طراحى شود که غریزهٔ بینندگان را به بهترین وجهى ارضا کند. بنابراین، اگر شنیدیم که مسابقهٔ ملکهٔ زیبایى نیز گاهى در لبنان انجام مىگیرد، تعجب نمىکنیم. تهیهٔ لباسهاى آخرین مد و افراط در تعدد و تنوع لباس خانمها، بزرگترین رقم بودجهٔ خانوادهها را تشکیل مىدهد.
درنتیجه، بىپروایى و برهنگى زن در لبنان با هیچ کشور شرقى قابل قیاس نیست. آنچه خطر این بىپروایى را مىافزاید، مسئلهٔ بىسوادى و تهىمغزى و دور بودن آنها از تعالیم اخلاقى و دینى است. این امر زره و وسیلهٔ دفاع زن را در برابر سیل فساد و هجوم شهوات از او مىستاند. مشکلات خانوادگى و اختلالات بىحد و حصرى که در این کشور مشاهده مىشود، یکى از آثار این روش است. در بىخبرى و دورى زنها از تعالیم دینى مشاهدات حیرتانگیزى دارم که از حوصلهٔ این بحث خارج است. این دورنمایى از وضع زن در لبنان بود که به عرض رسید.حال وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟
دعوت دینی بهطور غیر مستقیم
باید سطح فکرى و تربیتى خانمها را از لحاظ دینـى و اخلاقى بالا برد تا خطر لغزش در آنها کمتر شود و آنها چون کاهى ملعبهٔ کوچکترین باد نشوند. اما چون خانمها در لبنان، برخلاف خانمها در ایران، بههیچوجه در مسجد و مجالس عزادارى شرکت نمىکردند، تأمین این منظور بسیار مشکل بود. بهعلاوه، چون شخصیت خانمها غالباً با زیبایى و تظاهر به تجمل و مد آمیخته بود، ترس از دعوت به پوشیدگى و حجاب سبب شده بود که از روحانى و دعوت دینى فاصله گیرند، و از اول الف را نگویند تا مجبور به اداى سایر حروف نگردند.
این عوامل، که دعوت خانمها به تعالیم دینى را بسیار مشکل مىساخت، بنده را مجبور کرد در حدود یک سال مطالعه کنم. نتیجهٔ مطالعات این شد که دعوت دینى را بهطور غیرمستقیم شروع کنیم. به این صورت که نخست جمعیتِ احسان و نیکوکاری اعلان کرد که خانمها هم حق دارند در جمعیت عضویت داشته باشند. با تبلیغاتى که شد، در مدتى کوتاه، متجاوز از ۲۰۰ نفر زن عضو جمعیت شدند و در اول سال، خودشان ۸ نفر اعضاى هیئتمدیره را انتخاب کردند.
فعالیت خانمها در امور خیریه، به علت روح مردمدوستى و زیادى عاطفه، افزایش گرفت تا آنجا که برندهٔ جایزهٔ فعالترین عضو در سال ۱۹۶۰ یکى از خانمها بود. براى تشدید و ازدیاد علاقهٔ خانمها به اهداف و افکار جمعیت، توزیع شهریهٔ فقرا و رسیدگى به حال خانوادههاى فقیر را دوبار در هر ماه بر عهدهٔ خانمها گذاشتیم. مشاهدهٔ مناظر فقرا و رضایت روحیای که در اثر رسیدگى و ملاطفت با مستمندان در این خانمها بهوجود آمد، شخصیت اصلى خانمها یعنى روح انسانى را در آنان زنده کرد و بهخوبى درک کردند که بهجز زنانگى و مدپرستى و لباس خوب پوشیدن، شخصیتى دیگر هم مىتوان داشت، و این شخصیت عظمت و ثبات و لطف بیشترى دارد.
خانمهاى عضوِ جمعیت رفتهرفته جلسات سخنرانى ماهانه، نماز جماعتِ روزهاى جمعه و مجالسى ویژهٔ اعیاد و وفیات برپا کردند و، پس از یک سلسله بحث و گفتوگو، در لباس پوشیدن حد متوسطى انتخاب کردند. امید به آیندهٔ این خانمها بسیار زیاد است. در حال حاضر سطح فکرى آنها بهتدریج بالا مىرود، آنها را از مسیر «با هر بادى» و همکارى با پارهاى دستهجات سیاسى و حتى جمعیتهای خیریهاى که نیات و مقاصد ناصواب دارند، بازداشتهایم، و اشتیاق و علاقهٔ فطرى آنها به تعالیم دینى رو به تزاید گذاشته. البته، در این راه از مردها نیز کمک گرفته شده و میشود، همانطور که خانمها نیز به نوبهٔ خود در مراقبت و تأثیر بر مردهایشان نقش مهمى دارند.