تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی عمدتا عالمان و بزرگان حوزه بر پایه فقه فردی جلو میرفتند و هرچه پژوهش و تولید علم بود بر این مبنا استوار میساختند. اما در این میان عدهای نیز بودند که قائل به فقه حکومتی بوده و هم در نظریات و هم در تولید علم بر پایه فقه حاکمیتی تکیه داشتند. علاوه بر صاحب مکتب یعنی امام خمینی و بزرگانی همچون رهبرمعظم انقلاب، شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید مفتح و دانش آموختگان حوزه علمیه قم بودند که صاحب نظران و منتشرکنندگان این نوع فقه بودند.
به گزارش شبکه اجتهاد، پیروزی انقلاب اسلامی در واقع عبور از صخرهای سخت و غیرهموار با سنگلاخهای فراوان بود که راهبر آن، چنان ماهرانه و داهیانه از آن به سلامت عبور کرد که امروز با پیچ تاریخی آن دست و پنجه نرم میکنیم. همان پیچ تاریخی آخری که اگر گذر کنیم تا رسیدن به مدینه فاضله مهدوی فاصلهای نداریم. مادر این انقلاب قم است. شهری که همواره مورد توجه بوده است. این شهر با پیشنیه دینی و اندیشهای خود توانسته است همچنان پیشتاز تغییرات و مناسبات در حوزه انقلاب اسلامی باشد.
مکتب انقلاب ساز قم در مقابل کنار هم رده حوزوی خود یعنی نجف و سامرا دارای نکات ریز و درشت مثبتی است که آن را متمایز میکند.
امام خمینی (ره) به عنوان دانش آموخته مکتب حوزه علمیه قم توانستند آغازگر انقلابی باشند که خط سبز ظهور را پررنگ نمایند و اینگونه جهان را آماده مبارزه با امپریالیسم حقیقی جهانی کنند. ایشان بنیانگذار این انقلاب است که خود یکی از اعضای کلیدی این مکتب است. مکتبی که میتواند همواره تاریخ ساز و متصل کننده باشد. نقطه اتصال بین مکاتب دیگر حوزه و حتی مکاتب غیرحوزوی داخل در حیطه اسلام. اما امروزه این مکتب دچار اتفاقاتی شده که اگر به آن رسیدگی نشود و دردش درمان نگردد چه بسا مرجعیت خود را از دست میدهد یا دست کم، کمرنگ میشود.
فقه، اصول، فلسفه و عرفان چهار رکن اصلی و حیاتی علمی امام خمینی(ره) برای برپایی نهضت اسلامی بود. اگر در این چهار رکن خللی وارد شود حرکت رو به جلو نه تنها با کندی مواجه میشود بلکه ممکن است متوقف شود. نهضتهای مختلف و مهمی در عالم اسلام رخ داده است اما نهضت امام خمینی(ره) دارای تمایزی است که اگر به بایستههای آن عمل شود، بی شک زمینه ساز قیام جهانی مهدوی است.
مردمی بودن شاخصه مهم مکتب انقلابی قم
از نقاط بارز و حساس مکتب قم، مردمی بودن و اجتماعی بودن این مکتب است. ارتباط مستقیم علما با مردم، حشر و نشر عمومی مبلغین بین مردم و شناختن درد و رنج عمومی جامعه از نقاط مثبت این مکتب به شمار میرود. ناگفته نماند یکی از علل مهم تشکیل نهضت اسلامی پیوست عمیق و دیرینه مردم با جامعه روحانی مکتب قم بود و همین شد که علمای مختلف از قم به انحای ایران سفر میکردند و نهضت گمنام امام را به گوش چهارگوشه ایران میرساندند. خاطرات شهید مطهری و مقام معظم رهبری گویای همین قضایا است.
پس از گذشت سه دهه از انقلاب دشمنان سعی در ایجاد شکاف بین این رخداد مقدس بودند. نفوذ در صنف روحانیت به وسیله جاسوسان خود، غرب گرایی برخی از این قشر و نهایتا ترور شخصیتی قشر روحانی از فعالیتهای پیدا و پنهان استکبار علیه مکتب انقلابی حوزه قم بود.
رهبرمعظم انقلاب در سال ۹۴ خطر استحاله حوزه از روحیه انقلابی را گوشزد کردند. به فرموده ایشان آن چنان پیوند حوزه و نظام عمیق است که تعبیر «حوزه مادر نظام است» را بیان کردند.
آیا وظیفه «مادر» جز رسیدگی و تغذیه و اصطلاحا تر و خشک کردن و رشد دادن کودک خود چه چیز دیگری میتواند باشد؟ عبا به دوش کشیدن و به گوشهای خزیدن از شاخصههای مکتب قم نیست.
شهدای روحانی این مکتب خود، پا در رکابان پیشتاز بودند که علاوه بر سیره قولی بر فعل هم تاکید داشتند که تعداد شهدای روحانی به نسبت صنف خود بیش از همه قشرها در دفاع از انقلاب و اسلام خود موید این موضوع است.
نظریه پردازی و پویایی فقهی
رویکرد فقه جواهری و پویایی فقه این مکتب که با عقیده انفتاح باب علم گره خورده است کرسیهای نظریه پردازی وسیعی را در داخل و خارج از کشور به منصه ظهور گذاشته است.
تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی عمدتا عالمان و بزرگان حوزه بر پایه فقه فردی جلو میرفتند و هرچه پژوهش و تولید علم بود بر این مبنا استوار میساختند. اما در این میان عدهای نیز بودند که قائل به فقه حکومتی بوده و هم در نظریات و هم در تولید علم بر پایه فقه حاکمیتی تکیه داشتند. علاوه بر صاحب مکتب یعنی امام خمینی و بزرگانی همچون رهبرمعظم انقلاب، شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید مفتح و دانش آموختگان حوزه علمیه قم بودند که صاحب نظران و منتشرکنندگان این نوع فقه بودند.
همانهایی که اتفاقا برخی از حوزویان با رویکرد آنان مخالف بودند. همین تفکر زمینه ساز نهضت و انتشار آن شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نظریه بایستی بسط مییافت؛ اما بر اثر اتفاقات داخلی مانند گروهکها و ترور شخصیتهای این نوع تفکر، دفاع مقدس و برخی مشکلات دیگر این حیطه مهم آن گونه که باید بسط پیدا نکرده و در حد نظریه والا و ارزشمند ولایت فقیه باقی مانده است، حوزه علمیه قم بجاست که دست از کار نکشد و برای نهادینه سازی این نظریه که ریشهای دینی دارد توان آموزشی و پژوهشی خود را به خدمت بگیرد.
نظریه مهم ولایت فقیه که نمو و بالندگی آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی دیده شد یکی از خروجیهای دیدگاه فقه حکومتی است.
متاسفانه حرکت رو به جلوی فقه پویا به دلیل تعارض دیدگاههای مختلف علما، با کندی روبه رو است و یکی از مشکلات این حیطه، عدم فعالیت خاص حوزه علمیه قم به عنوان مادر نظام و تغذیه کننده فقه حکومتی در بدنه نظام اسلامی و تربیت مدیران مجری این نظریات است که در اینجا باید حوزه علمیه ارزش و جایگاه خود را به خوبی درک کند و بداند اگر به منوال کنونی و با دید فقه فردی، جامعه علمی خود را سامان دهد نه تنها فقه حکومتی در جای خود باقی میماند بلکه فقه فردی نیز لنگ میزند.
کم اهمیتی به علوم مهمی مثل فلسفه و عرفان و تفسیر و تأکید بر فقه آن هم فقط فقه فردی در حوزههای علمیه به این قضیه دامن میزند تا جایی که رهبرمعظم انقلاب اسلامی نهیب توجه به این علوم را به حوزویان میزنند. ناگفته نماند تلاشهای در خوری در حوزه فقه حکومتی در حوزه علمیه قم و نهادهای وابسته مستقیم یا غیر مستقیم به آن شده است اما این کافی نیست.
در پایان باید ذکر کرد مکتب قم همچنان پرچمدار حرکت اندیشهای و عملگرایی است و میتواند در همه ابعاد حکومتی، نظام اسلامی را تغذیه کند و نسخههای جهانی آن را بنویسد اما این نیازمند پویایی هرچه بیشتر فقه در کلاسهای علمی و عملی حوزه علمیه قم است تا بتواند همانند رشد چشمگیر در عرصه فقه فردی، در عرصه فقه اجتماعی و حکومتی نیز به سر حد مقصود برسد. انشاءالله.
حجتالاسلام محمدمهدی مرادی، پژوهشگر حوزه علمیه قم، رسا