بازیابی منابع الکافی میتواند نتایج پرباری به دنبال داشته باشد. آنچه به این مهم ضرورت بخشیده ابهامهایی است که درباره کتاب الکافی و تاریخ حدیث شیعه وجود دارد. در واقع این پژوهش برای پاسخ به سوالات و روشن کردن ابهامات و نادانستههایی است که از جمله آن میتوان به این موارد اشاره کرد.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست رونمای از کتاب «بخش اصول منابع الکافی، بازیابی و اعتبار سنجی» اثر دکتر محمود ملکی با حضور حجتالاسلام سیدمحمدکاظم طباطبایی؛ رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث برگزار شد.
حجتالاسلام طباطبایی با بیان اینکه در دورههای اولیه یعنی آغاز اسلام مسلما انتقال روایات پیامبر (ص) به افراد دیگر به طریق روزمره و عادی انجام میشده است، گفت: اینطور نبوده که همه روزانه برای شنیدن سخنان ایشان به محضرشان بروند. گزارشی در مورد خلیفه اول وجود دارد که خانه من بیرون از مدینه بود و وقتی من به مسجد نمیرفتم ولی همسایه ما در مسجد حضور داشت گزارشی از سخنان پیامبر(ص) را که آن روز در مسجد ایراد فرموده بودند برای من نقل میکرد. درست مانند اینکه ما یک سخنرانی گوش میدهیم و اگر کسی بپرسد واعظ و منبری چه گفته است خلاصه و مختصری از آن را بیان میکنیم بدون اینکه به واژههای دقیق توجه چندانی داشته باشیم.
وی افزود: در اواخر دوران زندگی پیامبر(ص) در مدینه مردم یمن مسلمان شدند؛ یکی دو بار امام علی(ع) به این شهر رفتند لذا مردم یمن برخورد مستقیم با پیامبر(ص) نداشتند و فقط سخنان ایشان را شنیده بودند مثلا اویس قرنی که این همه مورد تجلیل پیامبر بود و صوفیان او را گرامی میدارند پیامبر(ص) را ندیده بود و به نظر میرسد تا دوران امام صادق(ع) و امام باقر(ع) این وضعیت وجود داشته است یعنی طریق انتقال سنت نبوی از طریق معقول عقلایی و عرف مردمی بوده است و شاید در این دوره بوده که به علت سختگیری برخی راویان انتقال حدیث به تدریج روشمند شد مثلا ابن عباس چون خودش پیامبر را آنچنان درک نکرد جزئیات غزوات و ماجراها را از اصحاب سؤال میکرد و مینوشت.
طباطبایی اضافه کرد: گزارشهای ابن عباس از بعثت محصول تحلیل وی از چندین گزارش در این باره است و صرفا خبر نیست؛ در سده دوم هجری به علت ممنوعیت کتابت حدیث، روند انتقال روایات در بین اهل سنت، صرفا شفاهی بود و کتابت مرسوم نبود گرچه گفته شده است که ۵۰ رساله مکتوب در صدسال اول اسلام و دوره ممنوعیت کتابت نوشته شده است و البته عدد بسیار کمی است با توجه به این که مثلا یکی از این کتب فقط ۷ روایت دارد. در بین شیعیان هم نوشتن روایات چندان پربسامد نبود؛ البته این ممنوعیت کتابت به احادیث پیامبر(ص) بازگشت داشت و نه امیرالمؤمنین(ع) زیرا مطالب ایشان را مانند مطالب ابوبکر و عمر و … حساب میکردند لذا منعی هم وجود نداشت.
وی افزود: از قرن دوم فرهنگی در بین شیعیان به نام فرهنگ انتقال مکتوب رواج یافت ولی شیوع آن را حتی در دوران امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نمیتوان ثابت کرد مثلا زراره که در حد اعلی است کتاب چندانی ندارد. ایشان تخصص در ارث داشت ولی کتابی در این عرصه ندارد یعنی حتی در دوران صادقین(ع) هم رویه و روند و فرهنگ کتابت به عنوان فرهنگ رایج نداریم.
نقش شاگردان امام رضا(ع) در نظمدادن به حدیث شیعه
این حدیثپژوه برجسته گفت: از دوره بعد از امام صادق(ع) و به خصوص امام رضا(ع) فرهنگ کتابت به فرهنگ غالب تبدیل شد. صحابی امام رضا(ع) که در دوره بعد از ایشان بودند نسل اول کسانی هستند که کتابت حدیث و نظم و نسق دادن به حدیث را به عنوان یک امر التزامی پذیرفته بودند و فقط به شنیدن حدیث اکتفا نداشتند. از حدود سالهای ۲۰۰ هجری محدثان شیعه مسیر خود را کاملا از مسیر محدثان اهل سنت جدا کردند؛ آنها به علت اینکه سلف صالح به شنیدن و نقل شفاهی تمایل داشتند این روش را تبلیغ میکردند ولی در بین محدثان شیعه روش انتقال مکتوب رواج داشت.
طباطبایی با بیان اینکه متاسفانه ما از دوران اولیه کمتر از انگشتان دست اثر باقیمانده داریم، اظهار کرد: در تحقیقات جدید مخصوصا مستشرقین میگویند شما یک اثر ملموس در مورد اسناد حدیثی به ما بدهید و ما تا قرن دوم هیچ نسخه مکتوب به عنوان سند نداریم؛ مستشرقین حتی استناد قرآن را هم زیر سؤال میبردند ولی چون ما در نیم قرن اول سند قرآنی داریم حرف آنان راه به جایی نبرده است.
طباطبایی با بیان اینکه یکی از تفاوتهای مهم بین ما و اهل سنت خود را در اینجا نشان میدهد، افزود: فعالیت تحقیقی مستشرقان معطوف به تراث اهل سنت است مگر در دهههای اخیر بعد از انقلاب که بررسی تاریخ شیعه رواج پیدا کرده است البته چون همراه با بغض است از انضباط علمی برخوردار نیست. زمینههایی مانند کتاب کافی اینجا خود را نشان میدهد که آیا میتوانیم از طریق علمی ثابت کنیم که منابع مکتوبی از قرن دوم و سوم هجری در اختیار کلینی بوده است و ایشان کتاب کافی را براساس منابع در اختیار خود تدوین کرده است. به نظر میرسد کسی که متمرکز بر این بحث شده است آیتالله مددی است که حق بر گردن تاریخ حدیث شیعه دارد.
رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه نقاط ابهامی در استناد احادیث به دوران مثلا امام صادق(ع) و امام باقر(ع) وجود دارد و کتابی که امروز رونمایی شد آن را برطرف کرده است، تصریح کرد: این کتاب حلقه اول از حلقاتی است که میتواند تاریخ حدیث شیعه را بازیابی کند و یکی از آن قواعد بازیابی است و براساس آن میتوان گفت فلان کتاب در اوایل یا اواسط سده دوم تالیف شده و مرحوم کلینی آن را در اختیار داشته است.
طباطبایی با بیان اینکه قدم مهمی با تالیف این کتاب برداشته شده است ولی کار عمومی نیست و در حلقه نخبگانی قابل مطالعه است و ایرادات آن هم باید در این عرصه مورد بحث قرار بگیرد، گفت: همچنین نکته دیگر در تاریخ حدیث شیعه این است که روند و روال در بین شیعه، نقل روایات مکتوب بوده است ولی این به معنای آن نیست که نقل شفاهی وجود نداشته است.
وی افزود: یکی از شاگردان اتان کلبرگ صوتهای حدیثی آیتالله مددی را به کلبرگ رسانده بود و کلبرگ که در اسرائیل زندگی میکند همه این صوتها را گوش کرده بود؛ این صوتها عرضه عمومی نشده است و فقط خواص از آن مطلع هستند و واقعا قابل استفاده است. ولی باید برای جامعه علمی اثبات شود و کتاب منابع الکافی توانسته است یک گام منابع مکتوب مورد استفاده در میراث حدیثی شیعه را پیش ببرد و این قدم بسیار مهمی است و باید به آقای ملکی تبریک بگوییم.
دشواری مستندسازی روضه کافی
رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیثی مؤسسه دارالحدیث اظهار کرد: در کنار کتاب اصول باید فروعات هم مستند شود زیرا فروعات فقهی هم مستندات بیشتری دارد و هم منابع آن قویتر است و اگر این امکان در بنیاد پژوهشها وجود داشته باشد بسیار خوب است که منابع کافی در فروع هم نوشته و مستند شود که البته سادهتر از اصول است و البته دشوارتر بخش روضه کافی است زیرا منابع آن برای ما روشن نیست و همین روند باید در مورد تهذیب با توجه به فهرست شیخ طوسی و کتب شیخ صدوق انجام شود.
طباطبایی با بیان اینکه امکانات انجام این کار در قم و مشهد وجود دارد ولی دغدغه آن کم است، تصریح کرد: بنیاد پژوهشها میتواند این کار را به پیش ببرد و به سرانجام برساند.
طباطبایی با بیان اینکه تراث حدیثی ما تراثی غنی نسبت به سایر معارف است، اظهار کرد: با این وجود در بین اصحاب امام صادق(ع) چهارهزار نام را داریم ولی فقط ۴۰ نویسنده کتاب داریم و این نشان میدهد کتابت به فرهنگ و روال تبدیل نشده بود یا حتی از دوران پیامبر(ص) کتاب داریم ولی این دال بر فرهنگبودن کتابت نیست زیرا فرهنگبودن یعنی چیزی که رایج است.
وی با بیان اینکه یافتن این مطلب که احادیث ما از کتبی برگرفته شده است که در دسترس نیستند در شخصیتشناسی و تاریخ حدیث مهم است، گفت: میراث حدیثی اصلی ما حدیث کوفه است که بعدا به قم و بغداد منتقل شده است البته همه میراث حدیثی کوفه به قم و بغداد منتقل نشده بلکه قسمتی از آن منتقل شده است یعنی برخی روایات گزینش شدهاند. میراث دیگر هم از حوزه حدیثی سمرقند است که نمونه آن رجال کشی است زیرا روایات غلو را کشی نقل کرده که در میراث کوفه و قم نیست و البته این میراث به بغداد رفته است؛ این نقل و انتقال احادیث مبتنی بر یکسری فیلترها بوده است که از جهت تاریخی هم مهم است زیرا ما قصد داریم دوران اصحاب ائمه(ع) را بشناسیم و فکر و ایده آنان را دریابیم زیرا آنان هر چه را میشنیدند نقل نمیکردند بلکه روایات را گزینش میکردند.
بازیابی و اعتبارسنجی بخش اصول منابع کافی
محمود ملکی، نویسنده کتاب منابع الکافی هم در این نشست با بیان اینکه مراد ما از منابع الکافی همان اصول است و البته تعبیر اصول از خود کلینی نیست؛ هشت استاد کلینی و ۳۱ استاد با واسطه یعنی مشایخ مشایخ و ۳ استاد با دو واسطه در این منابع شناسایی شدهاند و در حدود ۳۸۰۰ حدیث هم در این کتاب آمده است.
براساس گزارش اجتهاد، مولف در این اثر میکوشد منابع مفید ثقه الاسلام کلینی را در کتاب الکافی در بخش اصول بشناساند.
این تحقیق در یک مقدمه و ۴ فصل به سامان رسیده است. در مقدمه، ابتدا کلیات و مفاهیم پژوهش شناسانده شده است و در فصل اول ۱۵ قاعده بازیابی منابع الکافی با نمونههایی معرفی شده است. در فصل دوم و سوم کتابهای اساتید کلینی و اساتید اساتید وی ذکر شدهاند. در فصل چهارم نیز منابعی که میان دو یا چند نفر مردد بوده بیان شده است.
در بخش مقدمه این اثر آمده است، جامعترین و اصیلترین کتاب حدیثی شیعه امامیه کتاب «الکافی» اثر ثقهالاسلام محمدبن یعقوب کلینی است. از این سبب جامع است که گسترههای دینی مانند عقاید، اخلاق و فقه و تا اندازهای تاریخ را در دل خود جای داده است. پژوهشهای بسیاری درباره این کتاب وجود دارد. گزارش این تحقیقات و در مواردی خود آن پژوهشها تا سال ۱۳۷۸ در مجموعه آثار کنگره ثقهالاسلام کلینی منتشر شده است.
نوسنده معتقد است، بازیابی منابع الکافی میتواند نتایج پرباری به دنبال داشته باشد. آنچه به این مهم ضرورت بخشیده ابهامهایی است که درباره کتاب الکافی و تاریخ حدیث شیعه وجود دارد. در واقع این پژوهش برای پاسخ به سوالات و روشن کردن ابهامات و نادانستههایی است که از جمله آن میتوان به این موارد اشاره کرد.
نخست با بازپژوهی منبع، بخش مفقود آن شناخته شده و با کامل کردن دیگر بخشهای آن منبع، هویتی مستقل به خود خواهد گرفت و نیز با بررسی اسناد، محتوا و قرائت و شواهد میتوان اعتبار آن منبع را سنجید.
از دیگر ابهاماتی که این کتاب به آن پاسخ داده این است که با شناخته شدن منابع کافی از منابع بازیابی شده شناختی دقیق تر و جامع تر به دست میآوریم. همچنین با شناسایی منبع مفقود و مورد اعتماد، میتوان احادیث آن منبع را بر احادیث سایر منابع ترجیح داد. این امر اختلاف نسخه ها و حتی اختلاف فتاوا را کم خواهد کرد.
شایان ذکر است، این اثر به قلم محمود ملکی با ویراستاری مهدی انواری نسب نگاشته شده و در شمارگان ۳۰۰ نسخه و قطع وزیری از سوی بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است.