نمیخواهیم بگوییم بورس قمار است، اما حاکمیت فضای موجود در بورس شباهت زیادی به این پدیده دارد. قمارباز با پذیرش ریسک بالا با سودای درآمد بادآورده اقدام میکند و این روحیه در فضاهای هیجانی نیز نمود پیدا میکند. آیا این وضعیت مطلوب اسلام است؟ آیا این عاقلانه است؟ مقصر اصلی این جریان مردم نیستند بلکه کسانی هستند که مروج این مسایل هستند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی معصومینیا عضو شورای فقهی بورس و استاد حوزه و دانشگاه در عرصه اقتصاد در گفتوگو با خبرنگاران، با اشاره به شرایط اخیر بورس در کشور، گفت: در خصوص وضعیت فعلی بورس باید به چند شکل نگریست. در این زمینه گاهی میتوانیم از نظر مبنایی و اسلامی و همچنین دیدگاه بنایی و پذیرش و تحلیل به بورس بنگریم. باید در ابتدا به این مسأله توجه کنیم که پدیدههایی چون بانک و بورس چه سنخیتی با اسلام و تعلیمات الهی اسلام دارند. آنچه پیشروی شماست بخشی از گفتگوی خبرنگاران با این استاد اقتصاد اسلامی است:
آیا میتوان بازار سرمایه رایج را با روشهای رایج اسلامی نمود؟
معصومینیا: در تقسیم بندی رایج، اقتصاد به دو بخش اصلی تقسیم میشود: بخش واقعی و بخش غیر واقعی و یا بخش مالی. بخش واقعی شامل بازار کالاها و خدمات و بازار عوامل تولید است و بخش غیر واقعی شامل: بانک، بورس و بیمه است. ادیان الهی صفات حرص و ولع و طمع را از رذایل انسانی و سبب سقوط انسان شمرده، بشدت از آنها نهی فرموده اند. این در حالی است که بسیاری از بنیان گذاران علم اقتصاد این صفات را لازمه شکوفا شدن اقتصاد معرفی نمودند. اساس تمامی فعالیتهای اقتصادی در دنیای جدید و در تمامی بازارها همین امر است. این مبنا به بخش واقعی اختصاص ندارد و در بخش غیر واقعی یعنی بازار پول و سرمایه هم ساری و جاری است.
تصور میشود که میتوان با یک تغییرات جزیی این امور را اسلامی نمود. به همین دلیل تلاش شد که به جای قرض ربوی در بانک و بجای ابزارهایی که واجد مشکلات فقهی از قبیل ربا و یا یکی دیگر از موانع صحت بودند جایگزین معرفی شده تا نظام مالی اسلامی شود. سعی همه محققانی که خالصانه در این زمینه تلاش کردند مشکور است، اما تجربیات عملی نشان داده این روش راه به جایی نمیبرد. اسلام کاملترین و جامعترین مکتب است اما آنچه تاکنون تحت عنوان بانک و بورس اسلامی طراحی شده نتوانسته موفقیتی در خور داشته باشد. البته جای اثبات این مطلب اینجا نیست و باید در فضای علمی به آن پرداخته شود.
انسان اقتصادی غرب، یک انسان طماع سودجویی است که تمامی فعالیت اقتصادی خود را همین اساس انجام میدهد و در زمان تعارض منافع، منفعت خود او مقدم است. حتی مقوله اخلاق که در رویکرد جدید اقتصاد غرب در سطح وسیع به آن پرداخته شده کاملا جنبه انتفاعی دارد. با این حال چگونه میتوان ساختارهایی که بر این اساس طراحی شده است را با رفرمهایی اسلامی نمود؟
در خصوص بازار سرمایه این توضیح لازم است که: مبنای انتشار ابزارها در این بازار تجمیع سرمایههای پراکنده برای انجام فعالیت اقتصادی است، اما در عمل به دلیل حاکمیت همان مبانی امور دیگری نیز اتفاق میافتد از قبیل:
۱. معاملاتی از قبیل فروش استقراضی، خرید اعتباری و… که بسیاری اوقات به بخش واقعی کمک نمیکند.
۲. بورس بازی پدیده غالب بازار میشود و سبب جدایی بخش مالی از بخش واقعی میشود.
۳. مشتقات که برای مدیریت ریسک ابداع شدند در بسیاری اوقات اصالت پیدا نموده به پاشنه آشیل نظام مالی تبدیل میشود.
این نظام پولی و مالی در دنیای غرب سبب یک سری پیشرفتهای اقتصادی شده ولی از دیگر سوی دیگر منشأ اختلافات طبقاتی شدیدی شده که در بحران ضد والستریت ۲۰۰۸ مشاهده نمودیم و همگان دیدند که این اعتراضات در خیابانی انجام شد که مرکز بورسها و بانکهای دنیا است. اعتراض کنندگان نظام پولی و مالی غرب را منشأ این دانستند که ۹۹ درصد ثروت جامعه نصیب یک درصد شده است. یکی از مطالب آنها این بود که یک درصد ثروتمند آمریکا، نیمی از سهام، اوراق قرضه و سرمایه جمعی کشور را در اختیار دارند. در مقابل ۵۰ درصد از آمریکاییهای کم درآمد، تنها پنج دهم درصد از سرمایه گذاری را بر عهده گرفته اند. آنها همچنین گفتند فقط پنج درصد کل بدهیهای شخصی آمریکا مربوط به یک درصد ثروتمند آمریکاست. در همین حال، ۹۰ درصد آمریکاییها متعهد ۷۳ درصد بدهیهای این کشور هستند.
اگر ممکن است استدلال بیشتری برای مدعای یاد شده ذکر نمایید.
معصومینیا: آنچه گفته شد این است که نظام مالی غرب از اساس بر اساس مبانی ویژه نظام اقتصادی آن نظام بنا شده است. در مقابل از اصول مسلم اسلام این است که هر گونه فعالیت باید همراه با عدالت باشد، محور کسب درآمد باید خلق ثروت و انجام کار مفید اقتصادی باشد. مسلمان بیکار نمیماند، مرتبا فعالیت میکند، کسب سود مشروع است اما حرص و طمع بر او حاکم نیست. اینها نیاز به توضیح دارد. بر این اساس تصدیق میفرمایید با تغییرات روبنایی نمیتوان نظام مالی رایج را اسلامی نمود. نظام مالی مطلوب اسلامی نظامی است که پول را به بخش واقعی به گونهای اختصاص دهد که بیشترین نقش را در بخش واقعی داشته باشد و متناسب با زحمت هر فعال اقتصادی ماحصل تولید و ثروت را به او اختصاص دهد و این نظام فعلی اقتصادی حاکم در دنیا نمیتواند چنین کارکردی داشته باشد. یکی از پدیدههای حاکم در بازار سرمایه رایج بورس بازی است که مقوم آن بشمار میرود. این پدیده در اغلب اوقات سبب جدا شدن بخش مالی از بخش واقعی است. مبادله ابزارها اصالت پیدا میکند و بیش از آنکه در بخش واقعی تاثیرگذار باشد سبب اصالت یافتن مبادله ابزارها شده است. این امر چگونه میتواند اهداف اقتصاد اسلامی را محقق نماید؟ بنده سالهای زیادی در جهت تطابق ابزارهای مالی رایج با موازین اسلامی تلاش کرده ام، مدت زیادی در مقاطع مختلف بازار سرمایه را تدریس کرده و در این زمینه نوشتهام، اما مدتی است به این نتیجه رسیدهام تا وقتی تحولی ساختاری در بازارهای مالی صورت نگیرد نمیتوان آن را اسلامی نمود.
آیا تحولات اخیر با تعالیم اسلامی سازگار است؟
معصومینیا: در شرایط فعلی به مردم القا شده برای ثروتمند شدن کافی است پولهای اطرافیان خود را جمع آوری نموده برگه سهام خریداری کنند. آنچه روح نظام سرمایه داری است که روح طمع و ثروتمند شدن با سرمایه مردم در این عرصه نیز حاکم شده است. نیاز اصلی ما حاکم نمودن لزوم کار و تلاش و اجتناب از تنبلی و کسب سود بادآورده است. اسلام بیان میکند که مردم باید فعالیت و کار کنند و نتیجه کارشان را به عنوان درآمد منظور کنند. در گذشته تاجران جنس خود را به شام میبردند و تابستانها از مکه به یمن میرفتند و اجناس را از تاجران هندی میگرفتند و به شام میبردند ولی کسانی که در مدینه بودند اجناس را یک جا میخریدند و در شهر به قیمت گران تری میفروختند که پیامبر اسلام به شدت این مسأله را نهی کردند. اسلام بیان میکند باید نان کار خود را بخوریم در حالی که در فضای ایجاد شده گروهی به پولهای بدون زحمت میرسند و بقیه حسرت آنها را میخورند. نمیخواهیم بگوییم بورس قمار است، اما حاکمیت فضای موجود در بورس شباهت زیادی به این پدیده دارد. قمارباز با پذیرش ریسک بالا با سودای درآمد بادآورده اقدام میکند و این روحیه در فضاهای هیجانی نیز نمود پیدا میکند. آیا این وضعیت مطلوب اسلام است؟ آیا این عاقلانه است؟ مقصر اصلی این جریان مردم نیستند بلکه کسانی هستند که مروج این مسایل هستند. این وضعیت نگران کننده است و متفکران باید نسبت به این وضعیت هشدار بدهند. قسمت زیادی از مشکلات اقتصاد ما ریشه در فرهنگ نادرست بی عاری و تنبلی دارد و وضعیت کنونی بازار سرمایه به این دامن خواهد زد. برخی واژه «فضای گلهای بورس» سخن میگویند که گرچه تعبیر خوبی نیست ولی واقعی است.
آیا تحولات اخیربازار بورس با موازین فقهی انطباق دارد؟
معصومینیا: شبهات شرعی متعددی هم در این شرایط قابل طرح است. برای نمونه در مورد عرضه سهام شستا در اساسنامه آمده شستا موسسهای عمومی غیر دولتی است. در اینصورت باید مشخص شود شستا ملک بیمه گذاران است یا دولت؟ در صورت اول باید واگذاری سهام آن با رضایت صاحبان آن باشد و در صورت دوم لازم است مصلحت آنان احراز شود. سؤال این است که چه مرجعی این امر را احراز نموده؟ با توجه به عدم توانایی سازمان تامین اجتماعی در عمل به تعهداتش در سالهای گذشته آیا این امر در راستای توانمد سازی سازمان است یا خلاف آن؟ وجوه حاصله در جهت مصلحت بیمه گذاران بکار میرود یا خلاف آن؟ توجه داریم تعهد جدیدی برای سازمان ایجاد شد و آن دادن سود به سهامداران جدید است! از سوی دیگر مدیر عامل محترم شستا یک ماه قبل اعلام کرد «از ۱۸۸ شرکت مدیریتی شستا ۸۲ شرکت در چند وقت گذشته بورسی شدند، گفت: بیش از ۳۵ درصد از عرضههای اولیه سال گذشته در بازار سرمایه مربوط به شستا بوده است.» در اینصورت آیا واگذاری اخیر بعنوان هلدینگ شبهه شرعی نداشته؟ به عبارت دیگر نزدیک به نصف کل قبلا واگذار شده، آیا واگذاری مجدد آن صحیح است؟ آیا لازم نبود شورای فقهی بورس به این امر ورود کند و بعد از احراز شرعی بودن واگذار شود؟ آیا اینگونه امور به معنای بها ندادن به شریعت نیست؟ اینها فقط قسمتی از شبهات شرعی است! یکی دیگر از شبهات شرعی ارزیابی این نحوه کسب درامد باد آورده با موازین شرعی است. خود این مطلب که فضای سوداگری حاکم چه پیامدهای اقتصادی دارد دارای ابعاد شرعی به معنای رایج هم هست که تکلیف آن معلوم نشده است.
با توجه به مشکلات موجود و ارزیابی شما چه باید کرد؟
معصومینیا: غرض ما این نیست که فورا بازار پول و سرمایه را تعطیل کنیم. مشکلات و شرایط کشور روشن است و باید همه به حل آنها کمک کنیم، اما سخن اصلی این است که این ساز و کارها نه تنها مشکلات را رفع نمیکند بلکه شرایط سخت تری را ایجاد خواهد نمود. راه درست این است که:
الف. اراده جدی از سوی مسئولین مربوطه برای اصلاح نظام مالی بوجود آید متأسفانه این اراده دیده نمیشود. این تلخ است اما واقعیت دارد و ما غصه میخوریم. کارها دست متصدیانی است که قصد دارند وضع موجود را ادامه دهند و کسانی هم که دلسوزانه بدنبال تحول بایسته هستند امکان لازم را در اختیار ندارند. دردمندانه باید گفت وضعیت بوجود آمده معلول اعتقاد به یک سرمایه سالاری مالی آن هم از نوع بد آن است که هیچ افق روشنی برای حل مشکلات روشن نخواهد نمود.
ب. با ساز و کاری مناسب دو کار صورت گیرد: اصلاح بازار پول و سرمایه موجود و طراحی طرح تحول اساسی. این دو موضوع باید جداگانه توضیح داده شود. بنده وظیفه خود میدانم هشدار دهم ادامه مسیر موجود هرگز نمیتواند مشکلات اقتصاد را حل نماید. با راهکارهای موجود از قبیل وضعیت جاری بازار سرمایه مشکلات تشدید خواهد شد. فاصله بخش مالی و واقعی روزبروز بیشتر شده و بخش مالی بجای کمک به بخش واقعی آن را تخریب خواهد نمود. نزدیک پانزده سال است مقام معظم رهبری هر سال نامی اقتصادی انتخاب میکنند و ده سال است ایده راه گشای اقتصاد مقاومتی را اعلام فرموده مؤلفهها و سیاستهای آن را هم رسماً اعلام فرمودند. شما یک مدل مالی مناسب با ایدههای معظم له که واقعا بهترین راه حلها برای اقتصاد ایران است مشاهده فرموده اید؟