شبکه اجتهاد: نواندیشی دینی یا اصلاحگری دینی، اصطلاحی است که در تاریخ معاصر و جدی شدن رویارویی دین و مدرنیسم رواج یافته است. هرچند نواندیشان دینی از طیفهای فکری مختلفی بودهاند و متناسب با زمینههای تاریخی حیات خود و نیز ویژگیهای شخصیتیشان، اهداف و اغراض یکسانی نداشتهاند، اما نسبت به آنها در بخش عمده بدنه جامعه دینداران سنتی به ویژه روحانیون، نگاه چندان روشن و حتی مثبتی نبوده است. هر چند وقتی از نواندیشی دینی صحبت میشود، یک طیف بزرگ قابل ترسیم است که یک نقطه از آن، سید جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری، نقطهای دیگر، مرحوم علامه طباطبایی، استاد شهید مطهری، یک نقطه دیگر، مرحوم دکتر علی شریعتی و در نقاط دیگر، دکتر عبدالکریم سروش و سایرین قرار دارند.
اگر نواندیشی دینی در یک معنای وسیع لحاظ شود، حتی امام خمینی به عنوان موسس نظام جمهوری اسلامی را نیز میتوان جزو نواندیشان بزرگ دینی دانست که بر خلاف نگاه رایج میان متکلمان و فقها شیعه، تفسیری صد در صد اجتماعی و سیاسی از اسلام را مبتنی بر فقه جواهری استنباط و سپس عینیت بخشید. به یک بیان، به حدی نواندیشی با تکثر رویکردها روبرو بوده است که احتمالا دارد میان نقاط طیفی آن حتی تعارضاتی نیز مشاهده شود. به هر حال، حول ماجرای نواندیشی دینی حرفهای فراوانی گفته شده و خوش بینیها و بدبینیهایی ابراز گردیده است که این یادداشت در مقام بررسی و تایید و ردّ آنها نیست. شاید بتوان گفت در طول دهههای گذشته، لااقل ۱۰ تلقی زیر نسبت به نواندیشی دینی کم و بیش رواج داشته است. بعضی از این تلقیها به اقتضای شرایط زمانی، بر دیگر تلقیها غلبه یافته است:
۱. پیوند دین و دنیا و به تبع آن، پیشرفت و تلاش برای رفع عقب ماندگیها و احیاء تمدن تاریخی اسلامی
۲. پیوند دین و سیاست و ارائه دین به مثابه یک سیستم اجتماعی و مدنی
۳. خالص سازی دینی و پیرایشگری دین از انحرافات، خرافات، موهومات
۴. جدایی دین از سیاست و به تبع آن، جدایی دین از معرفت
۵. ایمان منهای شریعت، پروتستانتیسم اسلامی، دین به مثابه عشق
۶. دین مساوی اخلاق فردی
۷. رویارویی با قشریگرایی
۸. مقابله با سلفیگری، بنیادگرایی اسلامی و افراطگرایی
۹. مدرنسازی دین با همه لوازم آن
۱۰. بازنمایی دین به مثابه دین بشری
کارنامه مثبت برخی نواندیشان دینی
برای نواندیشان دینی میتوان فهرستی از خدمات مثبت و یا نقاط قوتهایی را مدنظر قرار داد که در ادامه به اهمّ آنها اشاره میشود:
یکم. مسائل و پرسشهای مهم، موثر و پیچیدهای را پیش روی فهم ما از دین و دینداری قرار دادند.
دوم. باب نقد و تابوشکنی در دو عرصه معرفت دینی و امر دینداری را گشودند.
سوم. نظریههای جدیدی را در مواجهه دین و دینداری با شرایط و نیازها نوپدید ارائه دادند.
چهار. نسبت به آلوده شدن دین یا دینداری به سطوحی از استبداد و تمامیت خواهی هشدار دادند.
پنج. تحرک و پویایی علمی و تحقیقی در ساحت معرفت دینی را دهچندان کردند.
کارنامه منفی برخی نواندیشان دینی
در کنار آنچه به عنوان خدمات و کارنامه مثبت برخی نواندیشان دینی در طول تاریخ اشاره شد، میتوان به شماری از ضعفها و آفات نواندیشان دینی نیز فهرستوار پرداخت.
یک. دچار سیاست زدگی شدند و عقل و استدلال را قربانی برخی اغراض سیاسی و یا کسب قدرت کردند.
دو. نتوانستند بدون عینک مدرنیسم به مشاهده و ارزیابی دین بپردازند و بی طرفی کافی را در وارسیهای برون دینی رعایت نکردند.
سه. در مواردی، به لفّاظی و مغالطه و سفسطه روی آوردند و حتی پرده انصاف و ادب را در نقد و قضاوت دریدند.
چهار. در کلنگری و جامع و منسجم نگریبه دین و امر دینداری موفق نبودند.
پنج. در تبیین ضعفها و کاستیهای دین، به تعمیم شتاب زده و ناروا رو آوردند.
شش. حضور میدانی خود در طیفهای گوناگون دینداران و تلاش برای درک تجربیات دینی آنها را کم اهمیت شمردند.
هفت. بر خلاف فلسفه رایج نواندیشی دینی، در مواردی به سمت الهی زدایی از دین و تقریر دین به منزله یک دین بشری حرکت کردند.
چرا نواندیشی دینی ضروری است؟
به احتمال زیاد، بتوان به دلایل زیر نواندیشی دینی در عصر حاضر و به ویژه آینده را یک ضرورت حیاتی دانست:
الف. واقعیت غیرقابل انکارِ پدیده جعل و دروغبافی در صدر اسلام و سرایت آن در مقاطع تاریخی دیگر
ب. انحراف دین و امر دینداری به منزله یک امر طبیعی
ج. کُند شدن تیغ عقل در برخی اعصار
د. وجود مستمر خطر عوامزدگی، خطری مستمر ( ورود خرافات و موهومات و غلوّ)
ه. احتمال همیشگی سلطه ظواهر بر معنا، حقیقت و باطن
و. کاسبی و منفعتجویی با دین با چاشنی ظاهرسازی و مقدس مآبی
ز. ماندن در تاریخ و بازماندن از حرکت با زمان و تحول
تعریف نواندیشی دینی جدید
میتوان اینگونه گفت که نواندیشی دینی در نگاه نگارنده، عبارت است از تلاش عقلی، آزاد و متعهدانه در جهت تقرب به تفسیری حقیقی به دین و امر دینداری و تئوریزه و الگومندسازی آن و در طرف دیگر، اصلاح و پیرایش دین و امر دینداری از هر نوع آلودگی با معیارهای عقلی- دینی در جهت بسط و تعمیق دین و دینداری.
همانطور که قابل ملاحظه است، در این تعریف از نواندیشی دینی، مرز کار روشن اندیشی دینی با کار روشنفکرانی که هدف آنها حذف یا کمرنگ سازی دین از زندگی فردی به ویژه اجتماعی مشخص است، در واقع، در روشن اندیشی دینی با هر رویکردی، هدف و مقصد تقویت دین و دینداری است و برآیند تلاشهای یک نواندیش دینی در این تفسیر، با هر نظرگاه، توسعه دین و دینداری حقیقی یا نزدیک تر به حقیقت است.
خصلتهای نواندیشان دینیِ جدید
یکم. صیانت از اصالت و حقانیت دین را یک رسالت الهی و خدمتی بزرگ و ارزشمند به دینداران میدانند.
دوم. خرافه ستیزی، افشای توهمات، مقابله با غلوّگرایی، قشریزدگی، تاریخیمانی، فروکاستگرایی دینی و رویکرد شبه کاریکاتوری به دین، مقابله با آلوده شدن دین به منفعت طلبیهای فردی و گروهی و همچنین مقابله با پیچیده شدن امر جامعه دینی به سطوحی از استبداد و تمامیت خواهی، هفت اولویت اصلی برای فعالیتهای آنان است.
سوم. آزاداندیشی و انصاف را فدای سیاستزدگی و بازیهای حزبی و تشکیلاتی نمیکنند.
چهارم. پیش داوریهای شبه معرفتی و انگیزههای فردی و گروهی را در فعالیتهایشان دخالت نمیدهند.
پنجم. جوّ زده و به تبع آن، عوام زده نمیشوند و کف و سوت مخاطبان آنان را در مسیر ارائه مدعیات احساسی و نامستند ترغیب نمیکنند.
ششم. در عین حال که تابوشکن، توهم ستیز و گریزان از تقدسنمایی هستند، خودشان به تابوگرایی، توهمسرایی و تقدسنمایی گرایش پیدا نمیکنند.
هفتم. جرماندیشی و مطلقگرایی را به چالش میکشند اما خودشان به جزمی اندیشی و مطلق اندیشی تمایلی ندارند. اگر به آموزه یا گزاره غیر قابل فهمی رسیدند، آنرا نفی نمیکنند بلکه به عدم فهم خود اقرار مینمایند. علاوه بر این، تنوع نظرگاهها را انکار نمیکنند هر چند نقد عالمانه نظرگاههای گوناگون را با معیارهای روشن دنبال میکنند.
هشتم. مخاطب خود را در بررسی و پذیرش نظرات خویش آزاد میگذارند و از جهت روانی مخاطب را مستقیم یا زیرپوستی، مجبور به قبول دیدگاههایش نمیکنند. خصوصاً زمانیکه نظراتشان به میزان کافی نقد نشده است، اصرار بر تبلیغ آن میان غیر متخصصین ندارند.
نهم. سکولاریسم یا تحقیر شریعت را مقصد قطعی اصلاحگری خود در نظر نمیگیرند. مقصد آنان فقط حقیقت است، هر چه که باشد.
دهم. عقب ماندگی اجتماعی مسلمانان، یک مساله اساسی در نگاه آنان است و تعلیل و تحلیل این مساله در نسبت آن با دین و دینداری را از دو زاویه سلبی و ایجابی مدنظر قرار میدهند.
یازدهم. مزایا و نقاط قوت مدرنیته و امکان تعامل دین و دینداران با آن را نفی نمیکنند در عین حال، نسبت به مدرنیته و عوارضش دچار سطحینگری نمیشوند.
دوازدهم. با کنار گذاشتن حق-همهپنداری، به سمت گفتگو و همکاری واقعی میان ادیان و مکاتب معنوی و نیز تقریب و حتی اتحاد مذاهب اسلامی گرایش جدی دارند و در رفع موانع تعارف نمیکنند.
سیزدهم. در صیانت از جامعه جهانی (به مثابه کشتیای که بشر با هر دین، مذهب، آیینی و مکتبی بر آن سوارن) و رفع مخاطراتی مانند بحران محیط زیست، بیماریهای مسری، فقرزدایی، خشونتستیزی، مقابله با نقض حقوق بشر و غیره، بر پیشتازی جهان اسلام و همکاری جدی با جوامع غیر اسلامی تاکید دارند.
چهاردهم. سرمایه اصلی آنان برای داوری، براهین عقلی است هر چند در مقدمات امر از همه ظرفیتهای معرفتیشناختی بهره میجویند.
پانزدهم. به نواندیشی دینی فقط رویکرد سلبی و پیرایشی ندارند بلکه بواسطه بازسازی اجتهاد بوسیله عقل، و بسط کارکرد مستقل عقل در اجتهاد، به سوی بازمعماری فردی و اجتماعی دین نیز گرایش دارند.
مواجهه درست با مدعیان نواندیشی دینی
به نظر میرسد، جا دارد در مواجهه با هر جریان و هر کسی که مدعی نواندیشی دینی است و تخصص و صدقش در این عرصه روشن است چهار مواجهه زیر صورت گیرد:
یک. از تکفیر و تفسیق آنان به منزله اقدامی ناصواب و ممنوعِ قطعی، اجتناب شود. همچنین نسبت دادن آنها به بیگانه.
دو. فضای نخبگانی و علمی آزاد و وسیعی برای شنیدن و نقد دیدگاههای نواندیشان دینی بوجود آید.
سه. از ایجاد محدودیت برای بیان و نشر تخصصی آثار نواندیشان دینی اجتناب شود.
چهار. بهرهگیری از نقدها و نظرات مثبت آنان و کنار گذاشتن ضعفها و اشکالات صحیحی که از سوی آنان نسبت به دین و دینداری وارد میشود، فرصتی مغتنم شمرده شود.
البته جا دارد از نظر دور نداشت که در تحلیل نابردباری در برابر نواندیشی دینی، غفلت از پیوند منفعت طلبی با دینگرایی روا نیست. به بیان دیگر، بخشی از رفتارهایی که در طول تاریخ با نواندیشان دینی از هر طیفی، صورت گرفته است، در مواردی، متاثر از به چالش کشیده شدن منفعت طلبیهای برخی شخصیتها و گروههای دینی از سوی نواندیشان دینی بوده است.
کلمه آخر اینکه برآیند فعالیت علمی یا ترویجی یک نواندیش دینی نمیتواند به ضرر اصل دین و در مسیر تضعیف گوهر و حقیقت دین باشد و چنانچه کسی نام خود را نواندیش دینی بگذارد اما نتایج فعالیت او به ضرر دین باشد، نام آن فرد را نمیتوان نواندیش دینی با هر قرائتی گذاشت. با این حال، قضاوت اینکه برآیند فعالیت فردی در این جایگاه به نفع دین یا به ضرر دین است، برعهده اکثریت متفکران دینیِ منصف و عادل است.
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین رضاغلامی، پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی