حجتالاسلام عابد به تبیین چیستی بحث و مدعای استاد شیخ محمد سند پرداخت و بیان داشت که ایشان در کتاب «الغلو و الفرق الباطنیه» مدعی هستند که سران غلات همچون عبد الله بن سبأ، ابوالخطاب، مغیره بن سعید قائل به الوهیت یا پیامبری ائمه علیهمالسلام نبودهاند، و حتی برای خویش نیز مقام نبوت مدعی نشده و مهمترین اشتباه و خطای ایشان افشای سر بوده است.
به گزارش شبکه اجتهاد، به همت گروه حدیث پژوهی پژوهشکده معارف اهلبیت علیهمالسلام پنجمین نشست شناسه شیعه با موضوع «دلالت احادیث بر غلو الوهی سران غلات (با تکیه بر نقد دیدگاه استاد محمد سند)» در موسسه معارف اهلبیت علیهم السلام در قم برگزار گردید.
در این نشست علمی که با استقبال و حضور محققین و فضلا به صورت حضوری و آنلاین برگزار گردید، حجتالاسلام والمسلمین وحید عابد به عنوان ارائه دهنده و حجتالاسلام والمسلمین مجتبی اسکندری در جایگاه ناقد ارائه قرار گرفتند و دبیری علمی این نشست را دکتر محمدعلی موحدی برعهده داشت.
حجتالاسلام وحید عابد، با بیان اینکه تمرکز بحث بنده بر این است که آیا براساس برخی روایات سران غلات مانند ابوخطاب و عبدالله بن سبا آیا قائل به الوهیت و نبوت حضرات معصومین(ع) و نبوت خودشان هستند یا خیر؟ گفت: خطاهایی روشن در داوری رجالیون متقدم و اصحاب بزرگوار امامیه نسبت به برخی اصحاب و اجلای اصحاب در رمی به غلو رخ داده است که نمونههای آن مفضل بن عمر، معلی بن خنیس، جابر بن یزید و محمدبن سنان هستند.
مدیر گروه حدیثپژوهی پژوهشکده معارف موسسه معارف اهل بیت(ع) با بیان اینکه مرحوم نجاشی و ابن غضائری در انتساب برخی افراد به جریان غلو اشتباه کردهاند، افزود: بحث بر این است که آیا روایات اهل بیت(ع) در کنار شواهد تاریخی اثبات میکند که سران غلات نه اتباع و فرقههایی که بعدا ایجاد شدند مدعی الوهیت و نبوت ائمه(ع) و نبوت خودشان بودند؟
وی افزود: فهمی که حقیر از مطالب استاد سند دارم این است که نظر ایشان این است که این سران غلو به خصوص سه نفر معروف آنها یعنی عبدالله بن سبا، مغیره و ابوخطاب مدعی الوهیت و نبوت نبودند نه برای خودشان و نه ائمه. وی در کتابش آورده است که اگر در روایات دیده شد که نسبت الوهیت به این سه نفر داده شده است نباید جدی تلقی کرد.
این پژوهشگر با بیان اینکه استاد سندبرای خودش در این مسئله مبنا دارد، اظهار کرد: او معتقد است ابن سبا برای خود ادعای نبوت نکرد و برای امام علی(ع) هم نکرده است؛ وی در موارد متعدد در آثارش بر این مسئله تصریح دارد از جمله در جایی فرموده است که خطابیه تا زمان کشتهشدن ابوخطاب ادعای الوهیت نداشتند؛ باز در جای دیگری آورده است؛ نقلی که از امام صادق(ع) بیان شده دال بر این نیست که آنها ادعای الوهیت داشتهاند.
عابد بیان کرد: استاد سند در جایی دیگر ادعای الوهیت مغیره بن سعید را هم رد کرده و آورده است که سران غلو ادعای الوهیت برای پیامبر(ص) هم نداشتند و از این دست شواهد زیاد است.
وی با اشاره به مبانی استاد سندتصریح کرد: او یکسری مبانی را برای اثبات ادعای خود آورده است؛ ابتدا مبانی اعتقادی و کلامی است و اینکه اساسا فعل خدا در عالم ماده ممکن نیست و همه افعال الهی در عالم مادی به واسطه وسائط است یعنی اماته و احیاء و حرکت و سکون عالم و اشیاء توسط وسائط است زیرا ساحت خدا از ماده مبراست.
ائمه مخلوق خدایند
این پژوهشگر اضافه کرد: وی روایتی را از تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) آورده است که در احتجاج هم وجود دارد و حضرت فرمودند: ان علی و ولده عباد مکرمون مخلوقون مدبرون ….؛ علی و فرزندان ایشان بندگان کریم و مخلوق خدا هستند و خدا برتر از آن است که صفات محدثین را داشته باشد. به نظر بنده این مبنا بسیار اثرگذار است.
عابد بیان کرد: مبنای دیگر استاد سنداین است که معارف والایی وجود داشته که بسیاری از اصحاب مانند زراره و مسلم تاب تحمل آن را نداشتهاند لذا نزد کسانی مانند ابوالخطاب میرفتند تا کسب علم کنند و این معارف در دست کسانی مانند ابن سبا و این افراد بوده است. همچنین مبنای دیگر وی این است که غلات دو خطا داشتند و باید این دو خطا تفکیک شود و سران غلات خطای اول را مرتکب شدند.
وی افزود: از منظر وی، کسی اگر بخواهد الوهیت قائل شود مرتکب دو خطا میشود؛ اول اینکه صفات الهی را کوچک شمرده است و عظمت خدا را کم کرده زیرا صفاتی چون اماته، احیا، خلق و رزق را فقط صفات مختص خدا ندانسته است که این خطا را هم مقصره دارند و هم غلات. مقصره گفتهاند ما این صفات را از ائمه دور میکنیم زیرا آنها رازق و عالم به غیب نیستند و در مقابل غلات گفتند این صفات، صفات خداست پس اهل بیت(ع) خدا هستند.
تقیه مجاراتی
پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت تصریح کرد: مبنای دیگری که در آثار استاد سند خیلی مهم است تقیه مجاراتی است و این تقیه تا جایی جلو میرود که وقتی ائمه میخواهند نسبت الوهیت به عبدالله بن سبا بدهند در واقع تقیه مجاراتی میکنند یعنی چون عامه و اهل سنت به خاطر خطایی که دارند نسبت الوهیت به این افراد دادهاند حضرت هم با آنان همراهی کرده و الوهیت را به سران غلو نسبت میدهند.
عابد اضافه کرد: نکته دیگر در این زمینه، لعن و برائت یا کذب تقدیری است یعنی اگر حضرات در جایی از این افراد برائت جستهاند با این فرض است که اگر واقعا این نسبتهای داده شده به این افراد درست باشد خداوند آنان را لعنت کند.
کذب، افشای اسرار
وی با بیان اینکه کذب غلات به چه معناست، گفت: استاد سندشش معنا را یک جا و یک معنا را در لابلای فرمایشات خود بیان کرده است. اول اینکه کذب به معنای افشای اسرار است. وی تصریح دارد کذب به معنای خلافواقع گویی نیست. مسئله دیگر هم تطبیق نادرست معنا بر مصادیق است یعنی راوی از فرمایش معصومین(ع) استنتاج و برداشتی کردهاند و آن را به امام نسبت داده است مانند اجماعات ابن ادریس وگرنه رای امام معصوم چیزی متفاوت از راوی است.
وی افزود: استاد سند همچنین معانی مختلف غلو را توضیح داده و از جمله ایمان به ظاهر و کفر به باطن که همان اباحیگری است یعنی سران غلو، معارف والا را داشتند ولی کم عمل بودند. خطای در تاویل داشتند و ترک تقیه میکردند. صفات زیادی را به درستی به ائمه نسبت میدادند ولی چون تسمیه الوهیت را به ائمه زدهاند اشتباه کردند؛ تکیه بر محبت اهل بیت(ع) و اظهار آن برای رسیدن به مطامع دنیوی هم از دیگر خطاهای آنان بوده است. همچنین معنای دیگر غلو این است که افعال عظیم خلقت را به اهل بیت(ع) نسبت میدادند بدون اینکه بگویند به اذن خداوند بوده است.
عابد اظهار کرد: استاد سند روایاتی را شاهد بر اینکه معنای کذب در اینگونه روایات، افشای سر است آورده است. از جمله تاکید دارد که مغیره بن سعید افشای سرّ امام باقر(ع) را و ابوالخطاب هم افشای سرّ امام صادق(ع) کرد و کسی که افشای سرّ امام رضا(ع) میکند محممدبن فرات است. حالا این سؤال مطرح است که اگر ما پذیرفتیم که کذب معانی مختلفی دارد ولی چرا دست از معنای ظاهر برداریم؟ آیا ظاهر کذب به معنای دروغ نیست. سؤال مهمتر اینکه باید سیاق واحدی برای روایات کذب در نظر بگیریم و نمیتوان گفت برخی به معنای افشای سر و برخی به معنای دروغ است.
این پژوهشگر تصریح کرد: استاد سند با آوردن روایتی به عنوان شاهد استنتاج عجیبی دارد از جمله اینکه گفته است بیان(از غلات دوره امام صادق(ع)) نزد هشام بن حکم آمد و مدعی دوخدایی و ثنویت شد و گفت که خدایی برای آسمان و خدایی برای زمین وجود دارد، ایشان(سند) در توجیه این موضوع میگوید که هشام چون نمیتوانست معارف بالایی را که بیان درک میکرده، درک کند نزد امام صادق(ع) مدعی شد که بیان، مدعی ثنویت است و امام صادق(ع) لعنت بر او فرستاد وگرنه واقعا بیان، جزء غلات نبوده است.
زیرسؤال بردن هشام بن حکم
عابد در خاتمه بیان داشت: جابر و معلی بن خنیس هم افشای سر داشتند ولی چرا آنها مشمول لعن نشدند؟ شما قائل هستید در مکاتبه مفضل، حضرت توضیح دادند که منظور ابوالخطاب و خطابیه چه بوده است ولی آیا حضرت نمیتوانست منظور هشام را هم توضیح دهند؟ ضمن اینکه اگر این درست باشد وثاقت هشام بن حکم و امثال ایشان از بین خواهد رفت یعنی او نمیتوانسته حرف را درست تلقی کند و در این صورت به روایات امام صادق(ع) که ناقل آن هشام است هیچ اعتنا و اعتباری نخواهد بود زیرا او اینقدر کج فهم بوده که حرف روشن را درست درک نکرده است.
گفتنی است، پس از سخنان ارائه دهنده، نوبت به حجتالاسلام اسکندری رسید که ضمن تبیین معانی کذب، بر این معنا اصرار داشت که به هیچ وجه در کتاب مذکور که تقریر ایشان از مباحث جناب استاد شیخ محمد سند است، در پی تطهیر سران غلو و نفی احتمال غلو الوهی سران غلات نبوده و نهایتا این احتمال به خاطر شهرتش در کتاب طرح نشده است.
اسکندری، غرض اصلی کتاب را جلوگیری از انکار معارف والای اهل بیت علیهمالسلام از جمله لزوم برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام بیان داشت.