استاد حوزه و دانشگاه، وظیفه تعیین چگونگی رابطه خانواده با نظام و حاکمیت را وظیفه فقه نظام بیان کرد و یادآور شد: در دنیای معاصر در جایی مجبوریم از فقه سنتی عبور کرده و مسائل ثانویه را با فقه نظام حل کنیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام حسین بستان، عضو گروه مطالعات اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در جلسه درس خارج فقه نظامهای اسلامی که از سوی دبیرخانه مفتاح برگزار شد، با اشاره به این که میان خروجی خانواده از دیدگاه اسلام با جامعه شناسی و روانشناسی ارتباطات تنگاتنگی وجود دارد، عنوان داشت: البته جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند خانواده چون واقعیت بیرونی دارد نتایج و کارکردهایی دارد ولی ما معتقدیم خروجی خانواده کارکرد نیست بلکه هدف است.
وی در تفاوت میان هدف و کارکرد نیز افزود: کارکرد عام بوده و ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه باشد در حالی که هدف آگاهانه است. از سوی دیگر به خروجی خوب و بد کارکرد میگوییم در حالی که خروجی هدف خوب است هر چند ممکن است گاهی به هدف خوب نرسیم و خروجی بد باشد ولی این ارتباط به خوب بودن هدف ندارد چون هدفی محقق نشد که خوبی در آن باشد.
بستان براساس آیات و روایات برای خانواده شش هدف در نظر گرفت و تصریح داشت: هدف نخست، آرامش روانی و روحی همسران است، یعنی همسران به آرامش برسند و این هدف با تأمین نیازهای جنسی و عاطفی محقق میشود. آیه ۲۱ سوره روم در این باره سخن گفت. هدف دوم نیز تدوام نسل است. خانواده میخواهد نسل بشر ادامه پیدا کرده و منقرض نشود و برای تحقق این هدف باید تولید مثل و مراقبت از فرزندان را داشت. آیات ۱۱ سوره شوری و ۲۳۳ بقره این موضوع را تأکید و تأیید میکنند. نبی اکرم(ص) نیز در روایتی میفرمایند «ازدواج کنید تا فردای قیامت به زیادی امتم مباهات کنم.»
وی هدف سوم را گسترش فرهنگ دینی، هدف چهارم را جلوگیری از انحرافات اجتماعی، هدف پنجم را مشروعیت بخشی به فرزندان و هدف ششم را تأمین نیازهای معیشتی بر میشمارد.
استاد حوزه اذعان میکند: مستند قرآنی هدف سوم آیه «نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا؛ زنان شما کشتزار شمایند.» علامه میگوید: هر چند منظور آیه این است که فرزند آوری داشته باشید ولی هدف اصلی ازدیاد نسل بشر برای گسترش دین الهی است. چون زنده بودن بشر برای خدا موضوعیت ندارد بلکه عبودیت و بندگی موضوعیت دارد. درباره گسترش دین الهی موضوع دیگری نیز مطرح است و آن این که پدر و مادر باید در تربیت فرزندان خود مسئولیت پذیر بوده و تنها ارزشهای دینی را به آنها منتقل کنند.
بستان در تبیین هدف چهارم یعنی جلوگیری از انحرافات اجتماعی نیز عنوان کرد: این هدف بیشتر طولی است، یعنی رسیدن به اهداف قبلی زمینه ایجاد این هدف را نیز فراهم میکند. چون از دیدگاه اسلام برخورد خانواده نباید همانند پلیس باشد و فردی را به زور برای کار ترغیب کند. اسلام معتقد است با تأمین نیازها باید مانع از انحرافات اجتماعی فرد شد. آیه ۶ سوره تحریم نیز به چنین موضوعی اشاره کرد. هر چند ظاهر آیه وظیفه پدر خانواده را گوشزد میکند ولی اختصاص به او ندارد بلکه وظیفه نظارتی و امر به معروف و نهی از منکر خانواده در قبال اعضای آن را مشخص میکند.
وی خاطرنشان کرد: براساس این آیه حتی فرزندان میتوانند والدین خود را امر به معروف و نهی از منکر کنند. اسلام تأکید میکند که همه اعضای خانواده در قبال یک دیگر مسئولند. البته این موضوع را تنها در قالب امر به معروف و نهی از منکر بیان نمیکند بلکه موضوعی همانند غیرت نیز مرتبط با این قضیه است. غیرت تهدید بیرونی علیه خانواده را دفع میکند. این انگیزه قراردادی نیست بلکه فطری است به همین دلیل میتواند جلوی بسیاری از انحرافات را بگیرد که متأسفانه اکنون در جامعه کم رنگ شد. البته برخی از صاحب نظران غربی غیرت را حسادت تلقی میکنند و میگویند مردان نسبت به همسران خود حسودند که این نوع نگاه با مبانی قرآنی و روایی ما سازگار نیست. چون غیر غریضی و فطری است.
استاد حوزه و دانشگاه، غیرت را به دو نوع مطلوب و غیر مطلوب تقسیم بندی کرد و گفت: غیرتی افراطی که سبب بدبینی شود را اسلام نمیپذیرد.
بستان، درباره هدف پنجم یعنی مشروعیت بخشی به فرزندان نیز تأکید کرد: مشروعیت فرزند را خانواده تأمین میکند. یکی از آثار مشروعیت این است نظام خویشاوندی که اسلام بر آن تأکید کرده پابرجا میماند. مشروعیت نداشتن فرزند افزون بر این که نظام خویشاوندی را بر هم میریزد، جایگاه فرزند در نظام خویشاوندی را خدشه دار میکند و حتی در تقسیم ارث و میراث نیز گرفتار اختلاف میشوند.
وی هدف پایانی را هم تأمین نیازهای معیشتی و اقتصادی برشمرد و خاطرنشان ساخت: این نقش هر چند بسیار مهم است ولی به لحاظ وزن و ارزش از دیگر اهداف پایین تر است. چون اگر یک زمانی(همانند اکنون) الگوهای اقتصادی تغییر کرد این تغییر سبب فروپاشی نظام خانواده نمیشود و نمیتوان گفت هدف از تشکیل خانواده محقق نشد.
کارشناس مسائل اجتماعی برای خانواده دو نوع روابط درونی و بیرونی توصیف کرد و گفت: روابط درونی درباره تعامل همسران، حقوق آنها نسبت به یک دیگر، حقوق والدین نسبت به فرزندان و فرزندان نسبت به والدین بحث میکند. روابط بیرونی نیز روابط خانواده با خویشاوندان، همسایگان، جامعه و حاکمیت را تعریف میکند.
وی در پایان سخنان خود وظیفه تعیین چگونگی رابطه خانواده با نظام و حاکمیت را وظیفه فقه نظام بیان کرد و یادآور شد: در دنیای معاصر در جایی مجبوریم از فقه سنتی عبور کرده و مسائل ثانویه را با فقه نظام حل کنیم. برای نمونه آموزش و پرورش به شکل کنونی در گذشته نبود که فقه درباره آن بحث کنند ولی اکنون که وجود دارد باید با فقه نظام به آن پرداخت. مفتاح