ساحت خانواده در حال حاضر با توجه به شیوع مفاسد در حال تهدید شدن است، تاخیر در سن ازدواج جوانان و نیز افزایش آمارهای طلاق آن هم چند ماه بعد از ازدواج تکان دهنده است.
شبکه اجتهاد: یکى از علل نابسامانیهاى اجتماعى جوامع صنعتى عصر ما، متلاشى شدن نظام خانوادگى است که نه احترامى از سوى فرزندان وجود دارد، نه محبتى از سوى پدران و مادران، و نه پیوند مهر و عاطفهای از سوى همسران.[۱]و این است راه و رسم دنیاى مادى و تمدن منهاى ایمان و مذهب.[۲]
بی شک وضعیت متزلزل بنیان خانوادهها بسیار نگران کننده است؛ مسائلی پیش میآید که دیگر زن و شوهر یکدیگر را قبول ندارند و طلاق توافقی میگیرند.[۳] به راستی ساحت خانواده در حال حاضر با توجه به شیوع مفاسد در حال تهدید شدن است، تاخیر در سن ازدواج جوانان و نیز افزایش آمارهای طلاق آن هم چند ماه بعد از ازدواج تکان دهنده است و نشان میدهد بنیان خانواده در حال تزلزل است.[۴]
حال آنکه هر قدر این واحدهاى کوچک از انسجام و استحکام بیشترى برخوردار باشد استحکام اساس جامعه بیشتر خواهد بود،[۵] لذا ضرورت ارائۀ راهکاهایی برای تحکیم بنیان خانواده و لزوم ایجاد محیطی سالم و خالى از هرگونه کژى و ناموزونى در آن نهاد مقدس، از جمله مهمترین ضرورتها در حیات اجتماعی به شمار میآید که در آموزههای اسلامی نیز بر آن به شدت تأکید شده است، از این رو اسلام این مسأله مهمّ را با دقّت و موشکافى عجیبى مورد بررسى قرار داده و از هیچ برنامه مؤثّرى فروگذار ننموده، و در برابر «ضدّ ارزشهائى» که گاه از سوى وسواسان خنّاس به عنوان «ارزش» کیان خانواده را تهدید میکند مقابله میکند.[۶]
با این اوصاف باید راهکارهایی را در نظر گرفت تا پیوند وحدت و ارتباط آن چنان در میان خانوادهها محکم و استوار گردد که هیچ یک از چالشهای اجتماعی عصر مدرنیته، نتواند بر آن موثر واقع گردد و کیان مقدس خانواده را تهدید کند.[۷]
دین گرایی؛ مهمترین اصل در تحکیم بنیان خانواده
تشتّت و پراکندگى در همه امور اجتماعى، چه امر دین و چه دنیا، چه مسائل مربوط به اجتماع و چه خانواده، به نوبۀ خود چالش بزرگی است که انسان را در میان شک و تردید و بى ایمانى و انواع اختلافات و پراکندگى و فساد غوطه ور میکند و چنانچه راه گریزى نیز از آن نباشد یأس و ناامیدى سر تا پاى وجود اعضای یک خانواده را فرا خواهد گرفت.[۸]
این گونه است که تهاجم فرهنگى براى نابود ساختن اخلاق و متزلزل کردن پایههاى ایمان نهاد خانواده و در نتیجه سلطه سیاسى و اقتصادى و فرهنگى بر کشورهاى اسلامى صورت میگیرد، سلطهای که باعث نابودى دین و دنیاى مردم میشود.[۹]
با این تفاسیر تحکیم ساحت خانواده نیازمند روی آوردن به احکام الهی است؛[۱۰] البته دین گرایی در نهاد خانواده به معنی «رهبانیت» نیست که [۱۱] در قالب ترس از خدا و پرداختن به عبادت دائمى، ترک دنیا گفته و از مردم و جامعه جدا شوند، چنانچه چنین کسانى نه ازدواج میکنند و نه تشکیل خانواده میدهند.[۱۲]
از آن جا که انسان در زندگی جمعی نمیتواند «خلأ فکرى» را براى مدتى طولانى تحمل کند، لذا اگر فضاى زندگی انسان در نهاد خانواده با عقاید و تعلیمات صحیح پر نشود گرایش او به مکتبهاى غلط و ارزشهاى کاذب حتمى است، و در چنین حالتى هرگونه عقیده خرافى، و احیاناً ویرانگر مىتواند کیان مقدس خانواده را بدون برخورد با مانعى پر کند و براى همیشه رسوبات مزاحمى در آن خانواده باقى گذارد.[۱۳]
حال آنکه گرایش به دین، خلأ ایدئولوژیکى و فکرى اعصای خانواده را به تعلیمات صحیح خود پر میکند و از گرایش اجتماعی به بیهودگىها و موهومات باز میدارد.[۱۴]
حقیقت آن است که مذهب در نهاد خانواده به شرط این که آلوده به خرافهای نشود یک عامل جنبش، جهش و حرکت است.[۱۵] از سوی دیگر مذهب عاملى براى تغذیه عواطف و احساسات خانوادگی است.[۱۶]
هم چنین مذهب یک عامل ثبات خانواده در برابر مشکلات است به ویژه آنکه هیچ گاه زندگى خالى از سختیها نبوده و در واقع زندگى، چیزى جز درگیرى و پیکار با مسائل گوناگون نیست. مذهب است که با توجّه به «اعتقاد به قدرت بى پایان خدا» میتواند بهترین تکیه گاه معنوى و روانى خانوادهها در برابر حوادث سخت زندگى باشد، و به او امید و توان بخشد و یأس، دودلى، تحیر و سرگردانى را از او دور سازد.[۱۷]
آری گرایش به مذهب عاملى براى احیاى روح وظیفه شناسى میان اعضای خانواده است[۱۸]به ویژه آنکه مفهوم واقعی سلامت در دین مرتبط با سلامت خانواده است.[۱۹] اینگونه است که مفاهیم والای ارزشی هم چون غیرت در خانواده شکل میگیرد که در یک بُعد به معناى دفاع از حریم خانواده است.[۲۰]
جالب توجّه اینکه در احادیث متعدّدى لزوم دین گرایی در تشکیل و تحکیم خانواده مورد توجه قرار گرفته است به نحوی که از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:«اذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَ دِینَه فَزَوِّجُوهُ، انْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِى الْأَرْضِ وَ فسادٌ کَبْیرٌ[۲۱]؛هرگاه کسى که اخلاق و دین او را میپسندید به خواستگارى آید او را به همسرى دخترتان بپذیرید، اگر چنین نکنید فتنه عظیم و فساد بزرگى در زمین خواهد افتاد!»[۲۲]
این هشدار،مبین مفاسد بی شماری است که به علت عدم اهتمام به دین در نهاد خانواده ایجاد شده است. [۲۳]همانگونه که تأمل در اسباب طلاق در عصر کنونی، حاکی از نادیده گرفتن توصیههاى دینى در ارتباط با تحکیم خانواده است.[۲۴]
تحکیم بنیان خانواده در گرو مبارزه با آداب و رسوم خرافی ازدواج
امروز مسأله تشکیل و تحکیم خانواده و ازدواج جوانان به صورت یکى از پیچیده ترین مسائل حادّ اجتماعى درآمده است، و کمتر خانوادهای است که داراى دختر و پسر جوانى باشد و از این موضوع ناله نکند و رنج نبرد.[۲۵]
انبوهى از مشکلات طاقت فرسا این مسأله مهم و در عین حال ساده زندگى را در کام خود فرو برده، و به صورت هیولائى وحشتناک درآورده است.[۲۶] پیرایهها به این سنت بسته شده مشکلاتی ایجاد شده است؛ مهریهها، جهیزیهها و تجملات سنگین و پر زرق و برق در مراسم ازدواج مشکلاتی را ایجاد کرده است، اینها هیچ کدام اسباب خوشبختی نیست، بلکه در مقابل غالبا اسباب بدبختی است.[۲۷]
دختران زیادى در خانهها مانده و در انتظار ازدواجند، و درحالى که هیچ مشکل اصولى ندارند، خود را در برابر انبوهى از مشکلات جانکاه و در برابر موانع غیرقابل عبورى مشاهده میکنند.[۲۸]
از آن سو نیز پسران زیادى سنین شاداب جوانى را پشت سر گذارده، و هنوز در خم یک کوچه، در آرزوى تشکیل خانواده اند،[۲۹] ولى آداب و رسوم زشت اجتماعى، و پیرایههاى غلطى که به این امر حیاتى بستهاند آنها را از رسیدن به مقصود باز میدارد.[۳۰]
و عجب اینکه این مسأله در خانوادههاى مرفّه و فقیر هر دو از امور پیچیده است! چرا که هرکدام کوهى از توقّعهاى غلط را بر دوش دارند، و زیر آوار سنگینى از آداب و رسوم موهوم دست و پا میزنند.[۳۱]
و اسفبارتر اینکه چون پایهها از آغاز کج گذارده میشود، بناى بسیارى از خانوادهها تا گنبد دوّار کج میرود، و چون شالوده محکمى ندارد پیوسته دستخوش نوسانات و اضطرابات و ناراحتیها است.[۳۲]
این در حالى است که میدانیم «خانواده بزرگ بشرى» از همین «خانوادههاى کوچک» تشکیل میشود که هر یک به منزله آجرى در این ساختمان عظیم است، و استحکام این ساختمان عظیم بستگى به استحکام این واحدهاى کوچک دارد.[۳۳]
اگر این آجرها محکم و صاف و با دوام و پرصلابت باشند این مجموعه عمر طولانى و مفید دارد، و بعکس اگر سست و ناموزون باشد دائماً دستخوش تلاطم و ناهنجاریها است، و بسرعت از هم فرو میپاشد و متلاشى میشود.[۳۴]
بنابراین، مسأله تشکیل و تحکیم خانواده براساس الگوها و معیارها و ارزشهاى صحیح ، از یکسو رابطه مستقیم و نزدیکى با حلّ مشکلات خانوادگى و نابسامانیهاى شخصى مردم دارد، و از سوى دیگر نیز پیوند روشنى با حلّ مشکلات اجتماعى دارد.
به همین دلیل براى تحکیم روابط عمومى اجتماعى انسانها، باید قبل از هر چیز به فکر استحکام ریشه اصلى افتاد، و پایههاى خانواده را بر شالوده قوى و محکم بنا نمود.[۳۵]
ولى متأسّفانه در عمل ساحت خانواده تحت تأثیر ازدواج همراه با آداب و رسوم غلط و ارزشهاى موهوم و پندارهاى خرافى قرار گرفته و به شدت خدشه دار میشود.[۳۶]
تشویق و ترغیب جوانان به ازدواج آسان؛ عامل اساسی در تحکیم بنیان خانواده
مساله ازدواج مسالهای بسیار ساده و در عین حال مهم و پیچیده است؛[۳۷]در این بین ترغیب جوانان به ازدواج ساده و آسان و بى ریا و بى تکلف برای تحکیم بنیان خانواده مورد تأکید قرار گرفته است؛ زیرا این نکته مسلم است که براى تقویت حیات اجتماعی و نیز بر چیدن بساط گناه، باید از طریق اشباع صحیح و مشروع غرائز وارد شد.[۳۸]
گفتنی است انسان تا مجرد است احساس مسئولیت نمیکند! اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعى میشود و خود را شدیدا مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تامین وسائل زندگى فرزندان آینده میبیند، به همین دلیل همه سعی و تلاش خود را برای برای تحکیم نهاد خانواده به کار خواهد بست.[۳۹]
البته تحقق این مهم در گرو ترویج ازدواج آسان است ؛ در این زمینه باید به سیرۀ نبوی اشاره نمود؛ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با جمعى از اصحاب و یارانش نشسته بود. زنی خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: یا رسول اللَّه! نیاز به ازدواج دارم، همسرى برایم انتخاب کن! پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نگاهى به اصحابش کرد و از آنها پرسید: چه کسى حاضر است با این خانم ازدواج کند؟ یکى از اصحاب برخاست و اعلام آمادگى کرد. حضرت از او پرسید: چه چیز به عنوان مهریه به او میدهى؟[۴۰]
عرض کرد: متأسّفانه دستم خالى است و چیزى ندارم. حضرت فرمود: نه، بدون مهریه نمیشود. سپس خطاب به یاران سخنش را تکرار کرد و گفت: چه کسى حاضر است با این خانم ازدواج کند؟ ولى این بار هم غیر از آن شخص کسى اعلام آمادگى نکرد. همان سؤال و جواب میان حضرت و آن شخص رد و بدل شد و در نهایت نشست. براى بار سوم که حضرت سخنش را تکرار کرد و کسى جز آن شخص از جایش برنخاست، خطاب به او فرمود: آیا چیزى از قرآن میدانى؟ عرض کرد بله. حضرت فرمود: این خانم را به ازدواج تو درآوردم [۴۱]و مهریه اش را تعلیم آنچه که از قرآن میدانى قرار دادم. قرآن را به او تعلیم کن».[۴۲]،[۴۳]
طبق این روایت مراسم بله برون و خواستگارى و تعیین مهریه و اجراى خطبه عقد به این صورت ساده و در مدّت کوتاهى صورت گرفت و زن و شوهر روانه خانه بخت شدند.[۴۴]
آرى، زندگى هرچه ساده تر و مهریه هرچه سبک تر باشد، تحکیم خانواده بیشتر و آرامش بیشتر و دوستى، صمیمیت و همدلى افزون تر خواهد بود؛[۴۵] امروزه نیز برخی جوانان با مهریه و جهیزیه ساده ازدواج میکنند و به جای مراسم پر زرق و برق به پابوس امام رضا(ع) میروند و بعد نیز زندگی بسیار خوبی با هم دارند. [۴۶]
اگر بى عفتى را محکوم میسازیم باید وسائل ازدواج آسان در اختیار جوانان بگذاریم.[۴۷] لذا بر همه لازم است که امکان ازدواج آسان را براى جوانان فراهم کنند؛ از چشم هم چشمىها، تشریفات کمرشکن، مهریههاى سنگین، مجالس جشن پر خرج، پیش شرطهاى نامعقول و مانند آن، به خاطر رضاى خدا و نجات فرزندانشان صرفنظر کنند؛ تا آنها به راحتى بتوانند زندگى مشترک سادهای را آغاز کنند.[۴۸]
بدون شک اگر سطح انتطارات و توقّعات پایین، و تشریفات در حدّ وسع و قدرت جوانان باشد، جلوى بسیارى از مفاسد گرفته میشود. و این امکان پذیر است. کسانى که، به هر شکل، به سنگین شدن بار ازدواج و سخت تر شدن شرایط آن کمک میکنند، شریک گناهان جوانانى هستند که به خاطر این تشریفات کمر شکن، قادر بر ازدواج نیستند و آلوده اعمال منافى عفّت میشوند![۴۹]
چرا که هر کس سنّت سیئهای را پایه گذارى کند، در گناه کسانى که به آن سنّت عمل میکنند شریک و سهیم خواهد بود، بدون آن که از گناه آنان چیزى کاسته شود![۵۰]،[۵۱]
از این جهت اگر مسئولان، سازمان مجهزی برای مساله ازدواج جوانان فراهم کنند که هم تسهیلات بدهند و هم آموزشهای لازم را به آنها ارائه کنند، بسیار مفید و بجا خواهد بود؛ بی شک اگر این مساله را رها کنیم و هر ازچند گاهی مراسمی برگزار کنیم حالت دکوری و نمادین پیدا میکند؛ از این رو باید سازمانی دارای سرمایههای کافی و اختیارات لازم وجود داشته باشد تا مساله ازدواج ساماندهی شود.[۵۲]
محبت و مودت زوجین به یکدیگر؛ اصل بنیادین در تحکیم بنیان خانواده
متأسّفانه جهان امروز، جهان بى عاطفههاست. اگرچه بشر امروزى در علم و دانش و دستاوردهاى علمى به پیشرفتهاى بى اندازه فراوانى دست یافت؛ لکن به همین میزان از عواطف و احساسات تهى و خالى شده است. در کشورهاى صنعتى معیار و ارزش مادّه و پول است و کالاى محبّت و عاطفه هم کمیات است و هم بى خریدار! حتّى عواطف خانوادگى در میان اعضاى یک خانواده به شدّت کم و ضعیف شده است [۵۳]
در حالی که محیط خانواده کانون احساسات و عواطف است و طبعا مقیاسى که در این محیط باید به کار رود با مقیاس سایر محیطها متفاوت است، در محیط خانواده نمیتوان تنها با مقیاس خشک قانون و مقررات بى روح گام برداشت، در اینجا باید حتى الامکان اختلافات را از طرق عاطفى حل کرد.[۵۴]
لذا در قرآن کریم میخوانیم:«وَ مِنْ آیاتِه انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً لِتَسْکُنُوا الَیها وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً انَّ فى ذلِکَ لَآیاتٌ لِقَوْمٍ یتَفَکَّروُنَ؛[۵۵]از نشانههاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و[۵۶]رحمت قرا داد؛ در این، نشانههایى است براى گروهى که تفکّر میکنند.[۵۷]
در این آیه، به نخستین سنگر زیر بناى جامعه بشرى، یعنى واحد خانواده و علقه و رابطه روحى حاکم بر آن اشاره کرده است؛[۵۸] جالب اینکه در اینجا هدف زندگى زناشوئى را مسأله بقاى نسل نمیشمرد؛ بلکه به دست آوردن آرامش، ذکر میکند. آرامشى که از زندگى زناشوئى به دست میآید، به خاطر آن است که این دو جنس مکمّل با یکدیگر، و مایه شکوفائى و نجات و پرورش یکدیگر میباشند، به گونهای که هریک از آن دو، بدون دیگرى ناقص است، و از این طریق تکامل خویش را باز مییابد.[۵۹]
این آرامش و سکونت، منحصر به جنبه جسمانى نیست؛ بلکه جنبه روحانى آن، مهم تر و قوى تر است؛ ناآرامىهاى روانى و عدم تعادل روحى، و بیمارىهاى گوناگونى که بر اثر ترک ازدواج و زندگى توأم با تجرّد، براى انسان حاصل میشود؛ شاهد گویاى این معنى است.[۶۰]
از این رو خداوند میان زوجین مودّت و رحمتى قرار داده که در حقیقت چسب و ملاط و حلقه اتصال و ارتباط زن و شوهر محسوب میشود؛ و آنها را به هم پیوند میدهد، و از آن خانوادهای مستحکم و در نهایت اجتماعى قدرتمند میسازد، همانگونه که ملاطها، قطعات سنگى و آجر را به هم پیوسته و از آن ساختمانى عظیم و پرشکوه برپا میکند.[۶۱]
تعبیر «أزواجا» به معناى همسانى است، هم چنین «من أنفسکم» یعنى از خود شما و از جنس شما یعنى زن از جنس مرد است، لذا زن و مرد در کنار یکدیگر آرامش آفرینند و اگر با هم نباشند آرامش نیست، آری بین زوج و زوجه ریاست و حاکمیت نیست بلکه مودّت و رحمت است.[۶۲]
از سوی دیگر یک تفاوت مهم بین مودّت و رحمت این است که مودّت بین اثنینى است ولى رحمت ممکن است یک طرفه باشد، پس به این معناست که همیشه نباید منتظر باشید که محبّت طرفینى باشد، بلکه اگر یک طرفه هم باشد اشکالى ندارد، یعنى اگر یکى از طرفین نامهربانى میکند طرف مقابل مهربانى کند.[۶۳]
لذا اگر زوجین بخواهند در انتظار خدمات متقابل بنشینند باید همیشه محروم بمانند. اینجا است که برنامه «مودت» جاى خود را به «رحمت» میدهد، و خدمات ایثارگرانه به جاى خدمات متقابل مینشیند؛ و چه لطیف است این تعبیر قرآنى و محتواى آن که هرگز بنیان خانواده بدون به کار بستن آن روى آرامش و آسایش را نخواهند دید.[۶۴]
افزایش جمعیت؛ راهبرد کلیدی در تحکیم بنیان خانواده
جمعیت با استعداد، لایق و باهوش سرمایه اصلی خانواده و جامعه است و این دو نهاد اجتماعی را به جلو پیش میبرد و باید حفظ شود.[۶۵]
حال آنکه وضع جمعیت رو به خطر میرود و این رویه هرساله کم شده به طوری که زیر دو دهم رسیده که یک خطر بزرگ است.[۶۶]لذا یکی از آمارهایی که بارها گفته شده این است که ۳۵ درصد از خانوادهها تک فرزند میباشند[۶۷].
حال وقتی درد را بیان میکنیم ، باید ریشههای درد و درمان را در نظر گرفته و مورد توجه قرار دهیم؛ الان وظیفه شرعی است. تک فرزندی بلایی برای بنیان خانوادهها است،[۶۸] داشتن تک فرزند برای خانوادهها آسیبهای زیادی دارد و زمینه توقع و خودخواه شدن تک فرزند را فراهم میکند و این جامعه را در آینده دچار مشکل میکند.[۶۹]
روانشناسان و جامعه شناسان نیز بیان میکنند ، هرچه خانوادهها دارای تک فرزندی باشند، فرزند خشن و پر توقع بار میآید، ودر آینده نیز در خانواده و جامعه سرکش و خشن خواهد بود و مضر برای آن جامعه است. [۷۰]
برای این که از این وضع نجات پیدا کنیم باید افزایش فرزند داشته باشیم به گونهای که هر خانوادهای حداقل باید سه فرزند داشته باشد. [۷۱]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت عمل به دستورات اسلام سبب خوشبختی خانوادهها میشود، و پایههای خانواده محکم شود[۷۲] لذا با تحقّق این راهکارها، یقیناً امکان تقویت بنیان خانواده نیز وجود خواهد داشت.[۷۳] از این رو دولت، مسئولان، مردم و خانوادهها همه باید دست به دست هم دهند تا اصول و مبانی تحکیم خانواده محقق شود.[۷۴]
———————————————-
[۱] تفسیر نمونه ؛ ج ۲۱ ؛ ص۳۳۴٫
[۲] همان؛ص ۳۳۵٫
[۳]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانه ملی؛۳۰/۳/۱۳۹۵٫
[۴] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی؛۱۹/۱/۱۳۹۲٫
[۵] تفسیر نمونه ؛ ج ۲۱ ؛ ص۳۳۴٫
[۶] شیوه همسرى در خانواده ؛ ص۱۸٫
[۷] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص۴۵۶٫
[۸] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱ ؛ ص۲۸۴٫
[۹] استفتاءات جدید ؛ ج ۱ ؛ ص۴۹۵٫
[۱۰] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛ حرم حضرت فاطمه معصومه(س)؛۱۴/۵/۱۳۹۲٫
[۱۱] پیدایش مذاهب ؛ ص۵۳٫
[۱۲] همان؛ ص ۵۴٫
[۱۳] اسلام در یک نگاه، ص ۱۶٫
[۱۴] اسلام در یک نگاه، ص: ۱۷
[۱۵] پیدایش مذاهب، ص: ۱۷۸
[۱۶] پیدایش مذاهب ؛ ص۱۸۰
[۱۷] پیدایش مذاهب ؛ ص۱۸۱
[۱۸] پیدایش مذاهب ؛ ص۱۸۱
[۱۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۳ ؛ ص۴۳۵
[۲۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج ۱۴ ؛ ص۵۰۵
[۲۱] ( ۲) وسائل الشّیعه، جلد ۱۴، صفحه ۵۱، حدیث ۱ و ۲ و ۳٫
[۲۲] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۲۲
[۲۳] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۲۲
[۲۴] دائره المعارف فقه مقارن ؛ ج ۱ ؛ ص۳۷۹
[۲۵] شیوه همسرى در خانواده ؛ ص۱۵
[۲۶] شیوه همسرى در خانواده ؛ ص۱۵
[۲۷] ۲۶ مهر ۱۳۹۱
[۲۸] شیوه همسرى در خانواده ؛ ص۱۵
[۲۹] شیوه همسرى در خانواده ؛ ص۱۵
[۳۰] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۶
[۳۱] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۶
[۳۲] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۶
[۳۳] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۶
[۳۴] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۶
[۳۵] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۷
[۳۶] شیوه همسرى در خانواده، ص: ۱۷
[۳۷] ۲۶ مهر ۱۳۹۱
[۳۸] تفسیر نمونه ؛ ج ۱۴ ؛ ص۴۵۶
[۳۹] تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص: ۴۶۵
[۴۰] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله) ؛ ص۲۴۵
[۴۱] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله) ؛ ص۲۴۵
[۴۲] ( ۱). وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳، ح ۱٫
[۴۳] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله)، ص: ۲۴۶
[۴۴] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله)، ص: ۲۴۶
[۴۵] داستان یاران: مجموعه بحثهاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله)، ص: ۲۴۶
[۴۶] ۲۶/۷/۱۳۹۱
[۴۷] تفسیر نمونه ؛ ج ۸ ؛ ص۱۴۵
[۴۸] والاترین بندگان ؛ ص۱۹۹
[۴۹] والاترین بندگان ؛ ص۱۹۹
[۵۰] ( ۱). بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۲۴، حدیث ۷۵٫
[۵۱] والاترین بندگان، ص: ۲۰۰
[۵۲]
[۵۳] مثالهاى زیباى قرآن ؛ ج ۱ ؛ ص۷۶
[۵۴] تفسیر نمونه ؛ ج ۳ ؛ ص۳۷۶
[۵۵] ۲۱ سوره روم
[۵۶] آیین رحمت ؛ ص۲۷
[۵۷] آیین رحمت، ص: ۲۸
[۵۸] پیام قرآن ؛ ج ۲ ؛ ص۴۴۶
[۵۹] پیام قرآن ؛ ج ۲ ؛ ص۴۴۶
[۶۰] پیام قرآن ؛ ج ۲ ؛ ص۴۴۶
[۶۱] پیام قرآن ؛ ج ۲ ؛ ص۴۴۶
[۶۲] کتاب النکاح ؛ ج ۶ ؛ ص۱۱۴
[۶۳] کتاب النکاح ؛ ج ۶ ؛ ص۱۱۴
[۶۴] پیام قرآن، ج ۲، ص: ۴۴۹
[۶۵] در دیدار مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت۲۴/۴/۱۳۹۳
[۶۶] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[۶۷] در دیدار مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت۲۴/۴/۱۳۹۳
[۶۸] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[۶۹] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[۷۰] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[۷۱] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[۷۲] ۱۳۹۶/۳/۳۱رسانه ملی
[۷۳] والاترین بندگان، ص: ۲۰۰
[۷۴] ۲۶/۷/۱۳۹۱