شبکه اجتهاد: چند روز قبل مناظرهای داشتم با مهدی نصیری؛ با موضوع «مناسبات حجاب و سیاست در ایران». دوست و دشمن دست به دست هم دادند که موضوع مناظره را تحریف کنند: عنوان «بحث درباره حجاب اجباری» روی آن گذاشتند.
موضع آقای نصیری به طور کامل دیده شد؛ الحمدلله! وضع بنده کاش فقط سانسور میشد؛ یکسره تحریف شد! شدم «طرفدار حجاب اجباری»!!!
دریغ از ذرهای فکر!
من راهکار دادم برای اینکه قانون حجاب بماند؛ اما زور و اجباری در کار نباشد؛ و حکومت تا حد امکان مداخله نکند. گفتم به جای نگاه کیفری و جزایی به قانون، بیایید فهم «قانون مدنی» از مسأله حجاب را بگسترانیم: نه «بیقانونی»؛ و نه «زور و اجبار» در اجرای قانون؛ گفتم مثال قانون مدنی، قوانین معاملات است و قانون رانندگی؛ آیا برای معاملات بین مردم نباید قانونی باشد؟! آیا عبور و مرور وسایل نقلیه نباید قانونمند باشد؟! باید باشد؛ اما نه قانونی در افق مجازات و کیفر؛ بلکه قانونی که صرفا پشتوانه برقراری روابط صحیح بین افراد است؛ و تنها در شرایط خاص و اضطراری کار را به کیفر و دادگاه میرساند.
گفتم مشکل ما در بد اجرا شدن قانون است؛ و توضیح دادم: در کشور ما همه از قانون، فقط «قانون کیفری» میفهمیم: وقتی چیزی قانونی میشود، انتظار داریم حکومت با زور و اجبار آن را پیاده کند. و در این زمینه همه مقصریم؛ مثلا همین الان مشکلات اقتصادی گریبانگیر همه شده؛ ولی فقط انتظار داریم حکومت با تکیه ابزارهای نظارت و مجازات اوضاع را درست کند!
راه برونرفت از دوگانه تصنعی «اجبار» و «هرج و مرج»
من نه وضع موجود را تایید کردم؛ و نه فقط نسبت به آن اعتراض کردم؛ بلکه برای اینکه «قانون» برقرار باشد اما «محور آن زور و اجبار نباشد» راهکار دادم؛ راهکاری بسیار ساده و شدنی؛ راهکاری که در عمده روابط اجتماعی دیگر ما (همه عرصههای حقوق مدنی: از معاملات و روابط اقتصادی بین مردم، تا مسائل ازدواج و طلاق، تا عرصه قوانین رانندگی، تا …) عملا در حال پیاده شدن است؛ و هیچگاه هیچ دوقطبیای هم ایجاد نکرده.
نشان دادم هم کسانی که از وجود قانون دفاع میکنند حق دارند؛ و هم کسانی که به اجرای قانون بر مدار زور و اجبار معترضاند؛ و راه علاج، نه حذف قانون، و رها کردن عرصه عفت عمومی در هرج و مرج است؛ و نه اصرار بر اجرای قانون با ابزار زور و اجبار.
راه برونرفت از این دوگانه تصنعی «اجبار» و «هرج و مرج» آن است که قانون شرعی حجاب را همچون یک قانون مدنی پیاده و اجرا کنیم؛ همانند قوانین معاملات؛ همانند قوانین رانندگی؛ و همانند صدها قانون مدنی دیگر.
حیف که در این هیاهوی غوغاسالار، این سخنان شنیده نشد؛ فهم نشد؛ و حتی نقد نشد!
متأسفانه در اظهارات ایشان تناقض وجود دارد . از طرفی معتقدند که قانون حجاب باید رعایت شود ومعنی ان اینست که زنان جامعه ملزم به پوشش اسلامی هستند ونمی توانند از خود اختیاری داشته باشند وبدون حجاب اسلامی در ملئ عام ظاهر شوند . از طرف دیگر میگویند زور واجبار نباید باشد وحکومت نباید دخالت کند ، این یک تضاد اشکار است . مگر می شود قانونی باشد ولی نظارت برای اجرای نباشد . از طرفی جمله “زور واجبار نباشد” یعنی اینکه خانمها را نمی توان مجبور به رعایت حجاب اسلامی کرد .