شبکه اجتهاد: طب اسلامی، واژهای است که در دهه اخیر بسیار به کار رفته است، چه توسط آنانی که مدّعی نظام سلامت مستقلّ اسلامیاند، و چه توسط آنانی که چنین نظامی را از اساس باور ندارند.
با این حال به نظر میرسد ـ چه این نظام ادعایی را باور داشته باشیم یا نه ـ اصطلاح «طب اسلامی» اصطلاحی نو ظهور و بدون مستند است.
در تمام روایاتی که مدعیان نظام سلامت اسلامی در مباحث دارو و درمان بدانها تمسک میکنند هیچ گاه با این تعبیر یا تعابیرمشابه (مثل طب اهل بیت) مواجه نمیشویم.
تعبیری که فراوان در روایات آمده است تعبیر «طب» و یا «الطب» است. و از سویی تعابیری همانند «طب عرب»، «طب فارس»، «طب یونان». (به عنوان نمونه نک: الفصول المهمه فی أصول الأئمه، ج۳، ص۱۹، ح۲۴۸۴ و۲۴۸۶)
ولی در هیچ یک از این روایات، اصطلاح طب اسلامی یا هر واژه دیگری که به نوعی تداعی کنندهی این تعبیر و مفهوم باشد به چشم نمیخورد.
از سوی دیگر مراجعه به تألیفات اصحاب امامیه هم نشان میدهد عناوین آنها همان عنوان کلی طب است.
به این فهرست نگاه کنید:
۱- کتاب الطب تألیف أحمد بن محمد بن خالد البرقی. رجال النجاشی، رقم: ۱۸۲.
۲- کتاب الطب تألیف أحمد بن محمد بن سیار. رجال النجاشی، رقم: ۱۹۲.
۳- کتاب الطب تألیف أحمد بن محمد بن الحسین بن الحسن بن دول القمی. رجال النجاشی، رقم: ۲۲۳.
۴- کتاب الطب تألیف عبد الله بن جعفر بن الحسین رجال النجاشی، رقم: ۵۷۳.
۵- کتاب الطب تألیف عبد العزیز بن یحیى بن أحمد بن عیسى الجلودی. رجال النجاشی، رقم: ۶۴۰.
۶- کتاب الطب تألیف علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی. رجال النجاشی، رقم: ۶۸۴.
البته عنوان طب الائمه که کتاب پسران بسطام نیشابوری است شاید برای اثبات مدّعیان طب اسلامی سودمند است باشد، ولی:
اولاً این عنوان بیش از آن که نشانگر یک نظام طبی مستقل باشد بیشتر نشان دهنده محتوای کتاب است، یعنی این عنوان بیان کننده این مطلب است که هر آنچه در این کتاب آمده است روایاتی از اهل بیت (علیهم السلام) با موضوع طب است.
ثانیاً این عنوان بعدها برای این کتاب به کار رفته است، و الا عنوانی که نجاشی برای این کتاب به کار میبرد تنها عنوان «الطب» است نه چیزی بیشتر.
در دورههای بعدی هم که گاه سخن از طب و روایات طبی مطرح شده است، هیچ گاه چنین عنوانی و عناوین مشابه آن ـ یعنی طب اسلامی/ طب روائی/ طب اهل بیت/ طب الأئمه/ و… ـ به چشم نمیخورد.
به این عبارات شیخ صدوق پیرامون روایات طبی بنگرید: «قال الشیخ أبو جعفر ـ رضی اللّه عنه ـ: اعتقادنا فی الأخبار الوارده فی الطب أنّها على وجوه: منها: ما قیل على هواء مکّه و المدینه، فلا یجوز استعماله فی سائر الأهویه….». (الاعتقادات شیخ صدوق، ص۱۱۵)
البته به نظر میرسد آنچه امروز تحت عنوان طب اسلامی رائج شده و تا حدی هم مورد اقبال عموم قرار گرفته، چندان خود را نیازمند مستند و پشتوانه نمیبیند.
ناکارآمدی برخی از تجویزهای طب مدرن، نگاه تاجرانه به سلامت انسانها توسط برخی از پزشکان، ادعاهای بزرگ مدعیان طب اسلامی (مثل سهولت درمان ایدز و انواع سرطانها و…)، سوء استفاده از باورهای اعتقادی مردم و… همه دست به دست هم داده تا کسی از مدعیان این طب به اصطلاح اسلامی، سراغی از دلیل و مستند آنها نگیرد.
حضرات اجتهاد!
بارها ب این مطالب پاسخ داده شده … برای دیدن نمونه ای از پاسخ ها مراجعه کنید به:
«نگرشی به مفهوم طب اسلامی» و «آشنایی با مکتب طب اسلامی» هر دو از دکتر غلامرضا نورمحمدی (پزشک و درس خارج)
«نکاتی درباره تاریخ طب اسلامی» از ابراهیم بن مراد (منتشر شده در فصبلنامه طب سنتی ایران و اسلام، شماره ۱)
«نقدﯼ بر روش شناﺳﯽ برداشت از قرآن و حدیث در علوم سلامت» از محمدحسین ساعدی فر
و…
سلام علیکم
اگر ما آن طور که خدا خواسته زندگی کنیم نیاز به طب داریم؟ منظورم همه انسان هاست، اگر هم باز به طب نیاز داشته باشیم به این گستردگی که الان هست را بعید میدانم نیاز داشته باشیم.
تا جایی که بنده میدانم(شنیده یا خوانده ام) علم طب از جانب خدا توسط برخی همچون پیامبران آمده.