اختصاصی شبکه اجتهاد: تفاوت مبانی در احراز اول ماه، همه ساله موجب اختلافات در تعیین اول ماه مبارک رمضان می شود که علی الظاهر گریزی از آن نیست. اما با دقت در فتوای مرحوم آیت الله بهجت مبنی بر «علامیت بدر برای حلول شب ۱۴» امید می رود بتوان اختلاف در ابتدای ماه را در نیمه دوم ماه از بین برده و در لیالی قدر، به اتفاق نظر تبدیل کرد؛ فتوایی که حضرات آیات سیستانی و شبیری «بر فرض اتقان مبنای نجومی مسئله» آن را صحیح و مطابق با قواعد میدانند.
مسأله رؤیت هلال رمضان به دلیل موضوعیت برای وجوب عینی و تعیینی صوم، از موضوعات مهم و مبتلا بهی است که همه ساله در کانون توجهات مسلمین و مراجع دینی ایشان واقع میشود و حسب اختلاف مبانی در “رؤیت با چشم مسلح” و “اتحاد افق”؛ یا احراز شده و احکام رمضان بار میشود و یا احراز نشده، از باب استصحاب یوم الشک ملحق به شعبان میشود.
مبانی متفاوتی که امسال نیز موجب شکوک و تبعاً اختلافاتی در تعیین اول ماه مبارک رمضان شد؛ از جمله اینکه حلول ماه نسبت به شهر مقدس مشهد برای حضرات آیات سیستانی و شبیری (حفظهماالله) و شاید بتوان گفت برای همه مقلدان مراجع قائل به مبنای “چشم غیر مسلح” و “لزوم اتحاد افق” از جمله مرحوم آیتالله بهجت(ره) احراز نشد.
اما نکتهای که در فتاوای آیتالله بهجت است و بعضاً میتواند مقلدان ایشان را و همچنین مقلدان حضرات آیات سیستانی و شبیری را _بر فرض اتقان مبنای نجومی_ تا حدودی از سر در گمی در تعیین لیالی قدر رهایی بخشد، قول به اماریت بدر کامل برای احراز شب ۱۴ است.
فتوای ایشان چنین است: اگر به دلیل دیده نشدن ماه در شب سیام ماه گذشته بنا بر استصحاب حکم شود که آن روز، روز سیام است، اما در شب سیزدهم ماه آینده، ماه به صورت بدر کامل دیده شود، همین علامت، میتواند نشانهی این باشد که آن شب در واقع شب چهاردهم ماه است و ماه گذشته بیستونه روز بوده است. [توضیح المسائل، ص ۲۶۸]
در این یادداشت به بررسی اجمالی مبانی نجومی و اصولی این فتوا میپردازیم.
جهات نجومی مسأله
آیا بدر کامل میتواند نشانه این باشد که ماه به شب چهاردهم رسیده است یا خیر؟
پاسخ عموم مردم به این پاسخ آری است.
چنانکه در کتب لغت نیز بدر را به “ماه شب چهارده” معنی کردند؛
در تفسیر نمونه هم ذیل آیه شریفه «و القمر قدرناه منازل…» آمده است: ماه در شب ۱۴ کامل میشود. بسیاری از منجمین و اصحاب استهلال نیز بر همین عقیدهاند؛ کما اینکه آیه «و القمر اذا اتسق» را هم بعضی از مترجمان اینگونه معنی کردند: قسم به ماه شب چهارده.
فردوسی نیز هزار سال پیش، ماه را اینگونه وصف کرده:
به دو هفته گردد تمام و درست / بدان بازگردد که بود از نخست
اما مؤلف “تقویم هجری قمری” دکتر ایرج ملک پور حسب رصدهایی ۲۲ ساله از سال ۶۰ تا ۸۲، گویا معتقد هستند که وقوع بدر در شب ۱۴ ماه امری غالبی است نه دائمی. [۱]
اما آیا این قول میتواند نظر نجومی مشهور و یا نظر فقهی آیتالله بهجت را از اعتبار بیاندازد؟
خیر! زیرا اولاً با قول منجمین دیگر از جمله مدیر خانه نجوم و قرآن، آقای مهدی پیوند زنی که فاز ماه را در شب ۱۴ صد در صد میدانند معارض است. [۲]
ثانیاً مجمل است؛ زیرا معلوم نیست ایشان، مبدأ شهور _اهله_ را در آمار و رصدهای ۲۲ ساله فوق الذکر، چگونه احراز میکرده: رؤیت با چشم مسلح؟ رؤیت با چشم غیر مسلح؟ استصحاب؟ هر سه مورد؟ و یا طرق دیگر؟
اگر راه احراز اهله “چشم غیر مسلح” بوده باشد، میتواند نشانگر تفاوتهای محسوس مداری ماه در اوج و حضیض بوده و طبعاً در موضوع احکام شرعیه وقتیه مؤثر باشد.
اما اگر با “چشم مسلح” یا “استصحاب” بوده باشد، خیر؛ زیرا در فرض اول (چشم مسلح) آن مواردی که از نظر ایشان بهعنوان شب ۱۵ ثبت شده، طبق مبنای آیتالله بهجت و مشهور فقها که رؤیت با چشم مسلح را کافی نمیدانند، شب چهارده خواهد بود.
و در فرض دوم- استصحاب- مواردی که از نظر ایشان بهعنوان حلول بدر در شب ۱۳ توهم و ثبت شده، از نظر آیتالله بهجت حسب همین مبنای موضوع بحث، شب ۱۴ خواهد بود؛ و در واقع محاسبه و ثبت نمودن چنین مواردی بهعنوان شب ۱۳ مصادره به مطلوب بوده و دقیقاً محل نزاع است.
و ثالثاً از جهت اصولی اماریت امارات، از جمله بدر در مانحن فیه، مبتنی بر وقوع غالبی است نه دائمی. بله! اگر وقوع بدر در شب ۱۴ نه دائمی باشد نه غالبی، دیگر نمیتوان بدر را علامت بالجمله یا فیالجمله حلول شب ۱۴ دانست.
مبانی اصولی مسأله
الف: عدم حجیت استصحاب با وجود امارات
چنانچه در جای خود ثابت است اصول عملیه در جایی حجت هستند که امارهای بر خلاف آنها قائم نشده باشد. لذا در ما نحن فیه، استصحاب شعبان پس از مشاهده بدر در شب ۱۳، از اعتبار ساقط شده و یوم الشک، روز اول رمضان محسوب میشود.
چون وقوع بدر اماره حلول شب چهارده است، لذا به منزله یقین ناقض محسوب شده و مانع از حجیت استصحاب مذکور و حکم به سی روزه بودن شهر سابق میشود و در این جهت فرقی نمیکند وقوع بدر در شب ۱۴ ماه از جهت نجومی دائمی الوقوع باشد، یا اکثری الوقوع. زیرا چنانچه گذشت، ملاک حجیت امارات “غالب المصادفه” بودن با واقع است نه “دائم المصادفه” بودن.
ب: عدم حجیت استصحاب با عدم وجود مقتضی
چیزی که در فرض پدیداری بدر در شب ۱۳ علم تفصیلی یا اجمالی به عدم وجود آن داریم، زیرا هر سال قمری متشکل از ۶ ماه ۲۹ روزه و ۶ ماه ۳۰ روزه جمعاً به مدت تقریبی ۳۵۴ روز است؛ و این به این معنی است که در هر سال فقط در ۵۰ در صد موارد مقتضی استصحاب وجود دارد، چون فقط ۶ ماه از ۱۲ سال میتوانند “سی پر” باشند نه بیشتر؛ و این ۵۰ در صد هم لابد همان موارد خواهند بود که امارهای مانند بدر در شب سیزدهم، بر خلاف آن قائم نشده باشد.
و الا اگر بخواهیم مورد آن را تعمیم داده و در موارد اماره بر خلاف نیز جاری کنیم، در مجموع منتهی به این خواهد شد که در همه مواردی که هیچ یا نهایتاً یکسوم آنها سیپر بوده، حکم به ماه سیروزه شده است.
ج: خروج از اطراف علم اجمالی
از بیانات سابق روشن شد که خروج از اطراف علم اجمالی از دیگر مبانی اصولی “تأثیر بدر در فطر و قدر” است.
با این بیان که ما علم اجمالی داریم ۶ ماه از ۱۲ ماه سال قمری ۳۰ روزه و تبعا به دلیل احتمال ۵۰ درصدی، امکان استصحاب در هر ماه هست، مگر آن ماههایی که به دلیل قیام اماره خلاف، احتمال ۳۰ روزه بودن آنها تبدیل به اطمینان “کم سی” شده و از اطراف علم اجمالی خارج میشوند.
خلاصه مباحث اصولی این شد: ما یا حلول بدر در شب چهاردهم را امری دائمی میدانیم، یا غالبی.
اگر دائمی دانستیم، جریان “استصحاب شهر سابق” پس از رؤیت “بدر در شب ۱۳ شهر لاحق” با “علم تفصیلی” به خلاف مواجه شده و از حجیت ساقط میشود.
اما اگر امری غالبی دانستیم نه دائمی، جریانِ ” استصحاب شهور سابق” در فروض مذکور، با “علم اجمالی” به خلاف در اکثر موارد مواجه شده و از حجیت ساقط میشود.
زیرا علم تفصیلی و اجمالی مذکور، مصداق یقین ناقض در روایت استصحاب خواهند بود که فرمود: [لا تنقض الیقین بالشک و لکن انقضه بیقین آخر]… .
نتیجه فقهی مباحث فوق: مشاهده “بدر کامل” میتواند علامت حلول شب ۱۴ شهور قمری از جمله شهر مبارک رمضان باشد؛ و ارزش این علامیت زمانی معلوم میشود که بدانیم به وسیله آن میتوانیم زمان دقیق حلول لیالی قدر را در شکوک تشخیص داده و اعمالمان را در آن لیالی مبارک بدون شک و تردید انجام دهیم.
البته روشن است که این علامیت فقط در موارد شک بین ۱۳ و ۱۴ نافع است؛ یعنی مواردی مثل امسال که هلال ماه در بخشی از بلاد اسلامی از جمله کلان شهر مذهبی مشهد با چشم مسلح رؤیت نشده و یوم الشک علیرغم احتمال دخول رمضان، به دلیل استصحاب ملحق به شعبان شده است و همین تردید در ابتدا موجب تردید در ۱۳ و ۱۴ شده است. تردیدی که طبق این مبنا میتواند با رؤیت بدر کامل در شب ۱۳ به نفع شب ۱۴ پایان بپذیرد! و الا با رؤیت هلال رمضان که مفید علم و اطمینان است، تردیدی در ترتیب ایام نخواهد بود تا برای رفع تردید نیازمند علامتی مانند بدر کامل باشیم.
همچنین باید توجه داشت، قدر متیقن این مبنا _ حکم به حلول ۱۴ بر اساس علامیت بدر_ زمانی است که ماه در ابتدای شب ۱۳ _ بر اساس ابتدای مبتنی بر استصحاب_ به صورت بدر کامل دیده شود.
چون در ساعات بعدی اولاً به دلیل ارتفاع ماه از سطح افق احتمال خطای چشم غیر مسلح بیشتر است؛ و ثانیاً احراز عنوان “حلول بدر کامل در شب ۱۳” مشکل است. چون این احتمال وجود دارد که ماه در ساعات اولیه ناقص بوده و در طول شب کامل شده باشد که در این صورت دخول لیل با ماه ناقص خواهد بود و خروج از آن با ماه کامل و لذا خارج از قدر متیقن شمول فتوا است.
——————————-
پاورقیها:
[۱] دکتر ایرج ملکپور: «حدود ۸۷ درصد حالت بدر ماه مطابق سیزدهم و چهاردهم و بقیه مطابق دوازدهم و پانزدهم ماه قمری است.» (کتاب تقویم هجری قمری، انتشارات دانشنگار، چاپ اول ۱۳۸۳، ص ۱۲)
[۲] مهدی پیوند زنی، مدیر خانه نجوم استان قم در مصاحبه با خبرنگار همشهری ۲ /۱۲ / ۹۴: “فاز ماه به میزان روشنایی ماه به درصد گفته میشود که در ماه شب ۱۴ صد درصد است و ماه محاق صفر درصد است. هر چه فاز ماه بیشتر باشد یعنی ماه پرنورتر است و در نتیجه رؤیت هلال ماه آسانتر میشود.”
با عرض معذرت از محضر اساتید
طبق آنچه از نزدیک ترین شاگردان آیت الله بهجت قدس سره شنیده شده است ایشان رؤیت با چشم مسلح را در اثبات ماه قمری کافی می دانستند . و آنچه در متن آمده که ایشان قائل به مبنای لزوم رؤیت با چشم غیر مسلح بوده اند ، صحیح نمی باشد .