عضو هیئت علمی دانشگاه دفاع ملی ضمن اشاره به بایستههای فقه مقاومت تصریح کرد: یکی از محورهای فقه مقاومت که باید به آن بپردازیم فهم درست موضوع است.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «بایستههای فقه مقاومت» با ارئه حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند؛ عضو هیئت علمی دانشگاه دفاع ملی در پژوهشکده امنیت ملی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
از جمله جنبههایی که میشود به مسئله مقاومت پرداخت، مسئله فقه مقاومت است. مقدمه اول اینکه برای بررسی فقهی چهار پیشنیاز مهم مطرح است یکی منابعی که تفقه به واسطه آن صورت میپذیرد، دوم روشی که تفقه بر اساس آن صورت میپذیرد، سوم موضوعی که میخواهد نسبت به آن تفقه صورت بپذیرد و چهارم تعیین مکلف در این موضوع. بنابراین آنچه عرض کردم صورتبندی اولیه نسبت به محورهایی است که در الزامات بررسی فقه مقاومت باید به آن توجه کرد.
موضوع، زیرساخت اصلی در تفقه است
در مسئله موضوع باید این مقدمه را عرض کنم؛ در بررسیهای فقهی موضوع زیرساخت اصلی در تفقه را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر تفقه دو رکن دارد یک رکن موضوعشناسی دارد و یک رکن حکمشناسی؛ مثلا اگر گفته میشود خمر حرام است موضوع خمر است و حکم حرمت است. اگر گفته میشود نماز واجب است موضوع نماز است و حکم وجوب است. به همین جهت وقتی فقیه میخواهد فتوایی را صادر کند باید یک تصویر و تعریف اجمالی از موضوع در ذهن داشته باشد.
این موضوعات بنا به یک دستهبندی سه قسم هستند؛ موضوع یا شرعی است یعنی جزء مخترعات شارع است مثلا نماز یا حج جزء چنین موضوعاتی است. بعضی از موضوعات مخترعات شرع نیست ولی همین موضوعات قابل تفکیک به دو قسم است یکی موضوعات عرفی، یکی موضوعات تخصصی. پارهای از موضوعات عرفی است. تفاوت موضوع عرفی و موضوع تخصصی این است موضوعات عرفی موضوعاتی هستند آحاد مردم با آن سروکار دارند و یک دریافت مشترکی از آن موضوع بین آحاد مردم وجود دارد.
موضوعات تخصصی موضوعاتی است که شناسایی آن احتیاج به دانش و مهارت خاصی دارد و به صورت عمومی مردم از آن دریافت کامل و دقیقی ندارند مثلا موضوع بانک جزء موضوعات تخصصی است یعنی علمیاتی که بانک انجام میدهد به دلیل پیچیده بودن و مرتبط بودن با ساحات مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی یک موضوع پیچیده است.
ما باید ببینیم در بحث فقه مقاومت آیا موضوع مقاومت جزء موضوعات ساده است یا جزء موضوعات پیچیده؟ جزء موضوعات شرعی است یا جزء موضوعات غیر شرعی؟ قاعدتا هرچند در ادبیات دینی به این موضوع یعنی موضوع مقاومت پرداخته شده است فی حد نفسه موضوع مقاومت یک موضوع شرعی نیست. علت شرعی نبودنش این است؛ غیر از معنای لغوی که مقاومت دارد، این مقاومت وقتی تنوع پیدا میکند، وقتی عوامل دخیل در آن تنوع پیدا میکند موضوع را به یک موضوع پیچیده تبدیل میکند. پس محور اول عرایضم این بود که یکی از محورهای فقه مقاومت که باید به آن بپردازیم فهم درست از موضوع است. همچنین یک دستهبندی از موضوعات ارائه شد و با موضوع مقاومت تطبیق داده شد.
مقاومت برای چه؟
ما در بحث مقاومت چهار سوال داریم؛ نخست اینکه مقاومت توسط چه کسی؟ وقتی میگوییم مقاومت توسط چه کسی، در ادبیات دینی میگوییم آن کسی که مقاومت میکند مجاهدین هستند. مجاهد درصدد است حق مظلوم را از ظالم بستاند و مانع ظلم شود. بنابراین سوال دوم و سوم این است مقاومت به چه منظور انجام میشود و به نفع کیست؟ پاسخ این است مقاومت برای اقامه حق است و به نفع مظلوم انجام میپذیرد. سوال بعد این است مقاومت در برابر چه کسی انجام میگیرد؟ طبیعتا ظالمی وجود دارد که در برابر آن مقاومت انجام میگیرد.
نکته دیگر که در موضوعشناسی باید به آن توجه کنیم این است چه زمانی مقاومت صدق میکند؟ واقع شدن یا نشدن مقاومت یک امر نسبی است یعنی ممکن است شصت درصد مقاومت کنید یا نود درصد مقاومت کنید. مقاومت از کم شروع میشود و به زیاد ختم میشود. این سوال را میتوان اینطور پرسید؛ آیا مقاومت زمانی است که کاملا راه سیطره خصم را ببندد محقق شده است یا اینکه ممکن است قدرت اینکه راه خصم را ببندید پیدا نکنید و هر نسبت این کار را کنید دارید مقاومت میکنید. این نسبی بودن مقاومت بررسی آن را دشوارتر میکند.
بحث دومی که باید به آن توجه کنیم منابع فقه مقاومت است. در منابع فقه مقاومت لازم است یک بحث مقدماتی داشته باشیم. در بحث فلسفه فقه این مسئله مطرح است منابع فقه چند تا است؟ علما از قدیم گفتند منابع فقه کتاب، سنت، اجماع و عقل است. البته اجماع منبعیت خودش را از دست داده است.
یک بحث مکملی هم در اینحا قابل طرح است و آن اینکه بعضی فقهای متاخر بحث منبعیت را از عقل نظری یا عقل برهانی یا عقل فلسفی به عقلا تسری دادند یعنی گفتند اگر اجماع عقلایی بر امری واقع شد این هم مورد تایید شارع است و میتوانیم امضای شارع را احراز کنیم. در پی اینکه فرمودند دین اعم از عقل و نقل است مصادیقی که برای عقل بیان کردند به عقل نظری محدود نکردند و آن را به عقلا تسری دادند. در اینجا این پرسش مطرح است که فرایند شکلگیری اجماع عقلایی چیست؟ منظورمان از عقلا چیست و عقلا به چه منظوری به این نتیجه رسیدند. تا اینجا مدخلی برای مسئله دوم عرض کردم تا ادامه بحث را در جلسات بعدی دنبال کنیم./ ایکنا