ما جمعی از اساتید، طلّاب و فضلای حوزه بزرگ قم، ضمن محکوم کردن این نوع جسارتها و بى ادبىها، از مدیران محترم حوزه علمیّه، جامعه محترم مدرسین و همچنین دادستانی محترم به عنوان مدّعى العموم درخواست مصرّانه داریم که این هتّاکی به ساحت مقدّس مرجعیت را محکوم نموده و نویسنده و آمران به این کار زشت و نابخردانه را مطابق ماده ۲۷ قانون مطبوعات، محاکمه نموده و ریشه اینگونه تفکّرات ضد روحانیت را براى همیشه نابود نمایند.
به گزارش شبکه اجتهاد، به جمعی از اساتید، طلاب و فضلای حوزه علمیّه قم در دفاع از ساحت مرجعیت و محکومیت اهانت یکی از سایتهای رسمی به مرجعیت نامه سرگشادهای منتشر کردهاند. متن این نامه بدین شرح است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم. قال الإمام الصادق علیه السلام: الرّادّ علیهم کالرّادّ علینا و الراد علینا الراد علی اللّه. و هو علی حد الشرک باللّه عزّوجل.
خبر ناگوار اهانت و هتّاکی یکی از نویسندگان در پی ایراد توصیههای مشفقانه مرجعیت شیعه به مسئولان اجرایی کشور عزیزمان، قلب همه مؤمنین، علما، فضلا و طلاب را جریحهدار کرد.
مرجعی که سالهای سال در حیات امام راحل عزیزمان و پس از آن در دوران زعامت مقام معظم رهبری، همیشه و همیشه، مورد وثوق و اعتماد آنان و پناه و ملاذ مردم و روحانیت بوده و هستند و رهبری معظم به تبعیت و تجلیل از ایشان تأکید میورزند.
فقیه عظیم الشأنی که یک قرن متمادی از عمر پر برکت خویش را در راه دفاع از دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیّع گذرانده و هم اکنون نیز در مقام معنوی دینی مرجعیت، به انجام وظایف شرعی مشغول است.
بزرگواری که از زمان آیتالله العظمی بروجردی در مثل انحلال مجلس مؤسسان با مرحوم امام راحل و علمای بزرگ آن زمان همکار و همراه بوده و سپس در دوران خفقان پهلوی به عنوان مشاور علمی سیاسی مرجعیت شیعه مستقیماً وارد در مسائل مبارزاتی علیه دشمنان اسلام و رژیم منحوس پهلوی و پس از آن هم در دوران انقلاب، در خبرگان قانون اساسی، از بنیانگذاران این قانون و اصل ولایت فقیه و دیگر اصول مهمّه قانون اساسی بوده است و پس از آن نیز با اعتماد مرحوم امام عزیز در سمت دبیری شورای نگهبان قریب به دو دوره در متن نظام اسلامی بوده و بعد از آن که مرجعیت را با اصرار بزرگان و مؤمنین پذیرفت نیز همواره و در همه جا حامی نظام اسلامی و ارزشهای اسلامی بوده و هست. علّامه و فقیه بزرگوارى که با تألیف قریب به دویست جلد کتاب ارزشمند، افتخارى بزرگ براى تاریخ شیعه بوده و خواهد بود.
حال در این برهه از زمان که مردم عزیزمان بر اثر فتنهگرىهاى دشمنان و بی تدبیری برخی مسئولان، تحت فشارهای اقتصادی شدید قرار گرفته اند، شیرینی توصیههای دلسوزانه ایشان به مسئولان اجرایی، جهت رفع فشارهای اقتصادی و نیز رابطه عزّتمندانه و مقتدرانه با کشورهای جهان بخصوص کشورهای اسلامی، که موجب خوشحالی کثیری از نخبگان و ملّت شریف ایران شده است، به مذاق برخی – که آبشخور آنها معلوم است – خوش نیامده و در سایتی رسمی با ادبیاتى که انسان از تفوّه به آنها شرم دارد، به ساحت مرجعیت عالیقدر شیعه اهانت و بی ادبی نموده و قلوب همه را داغدار کرده است و توصیه همیشگی رهبری معظم انقلاب به لزوم احترام و تجلیل از مراجع بزرگوار را پایمال خودخواهی و تندرویهای خود کرده است.
ما جمعی از اساتید، طلّاب و فضلای حوزه بزرگ قم، ضمن محکوم کردن این نوع جسارتها و بى ادبىها، از مدیران محترم حوزه علمیّه، جامعه محترم مدرسین و همچنین دادستانی محترم به عنوان مدّعى العموم درخواست مصرّانه داریم که این هتّاکی به ساحت مقدّس مرجعیت را محکوم نموده و نویسنده و آمران به این کار زشت و نابخردانه را مطابق ماده ۲۷ قانون مطبوعات، محاکمه نموده و ریشه اینگونه تفکّرات ضد روحانیت را براى همیشه نابود نمایند.
و السلام علی من اتبع الهدی ۲۰ ربیع الأول ۱۴۴۳
قم، عشّ آل محمد علیهم السلام
گفتنی است، دکتر مهدی جمشیدی، عضو گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نقد سخنِ آیتالله صافیگلپایگانی در «سایت رجانیوز» نوشته بود: «هشتسال عبرت» کافی نیست؟!
۱. آیتالله صافیگلپایگانی گفتهاند: گرانی برای مردم طاقتفرسا شده و اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم، به ضرر مردم است.
۲. عبارت ایشان، دلالت بر همان معنایی دارد که رهبر انقلاب در بیانیۀ گام دوّم انقلاب از ان با تعبیر «تحلیل سراپا غلط» یاد کرده است؛ اینکه مشکلات معیشتیِ مردم را نه به اراده و توانمندیِ مسئولان و ظرفیّتهای وطنی و بومی، بلکه به مناسبات خارجی متصل کنیم و در اقتصاد برونزا باشیم.
۳. جالب است که این حرف را حسن روحانی، «هشت سال پیش» مطرح کرد و به واسطۀ آن، عوام ظاهربین و بیتحلیل و سطحینگر را فریفت و از آنها رأی گرفت. البتّه غلطبودن این تحلیل، در «عمل» ثابت شد، و هشت سال مذاکره و بازی با سند ننگین برجام، هیچ حاصلی برای سفرۀ مردم نداشت. امّا امروز پس از هشت سال، همین سخن ناصواب را از زبان یک «مرجع تقلید» میشنویم. هم تقلیدِ سیاسیِ ایشان از نیروهای سکولار بسیار مذموم هست، هم تأخیرِ سیاسیِ ایشان در تکرار این تحلیل سراپا غلط. نمیدانم «تقلیدِ» ایشان را مذمّت کنم یا «تأخیر»ش را.
۴. صدق گفتۀ ایشان، از حامیان سخنش پیداست؛ علی مطهری و مهدی نصیری و فرید مدرسی. ورشکستگان سیاسی، در کمین نشسته بودند که لقمهای را از دهان ایشان بربیایند و بر آن، موجسواری رسانهای کنند.
۵. استاد مطهری، بسیار نسبت به «بیوت مراجع»، حسّاس بود. ایشان زمانی به حاج احمدآقا گفته بود: مراقب باشید بیت آقای خمینی، مانند بیت آقای بروجردی نشود. اغلب اینگونه است که مراجع به دلیل «ارتباطات محدود» و «محیط بسته»ای که در آن هستند، با واسطه با «واقعیّت» تماس دارند و این واسطهها، همان «اعضای دفتر» هستند. در واقع، اعضای دفتر، «مهندسان مواضع» و «طرّاحان ذهن» این بزرگان هستند. این وضع، خاص آیتالله بروجرودی نبود، بلکه آیتالله شریعتمداری و آیتالله منتظری نیز دچار این آسیب بودند. برخی دیگر نیز چنین هستند که لازم به نامبردن نیست.
۶. اینکه بعد از هشت سال «سرافکندگیِ ملّی» و «فقر عمومی» که حسن روحانی با فریبکاری رسانهای و خطابههای دروغین بر مردم تحمیل کرد، بدانیم این بیراهه به مقصد نمیرسد، محتاجِ بصیرت نیست. امروز مردم کوچه و بازار هم از غرب ناامیدند و میدانند و مشکل اصلی، «کفایت حاکمان» بوده است نه «سیاستهای کلّیِ نظام». مشکل این بوده که حسن روحانی، «تنبلی» و «ناکارآمدی» و «بیکفایتیِ» خویش را بر ایران تحمیل کرد و سرمایههای ملّی را به باد داد و آتشِ «فساد دولتی» را شعلهور ساخت. امّا افسوس که «مرجع تقلیدِ شیعه»، چنین برداشتی ندارد و همچنان چشم به «بیرون» دارد.
۷. عالِم راستین و محقّقِ طالبِ نفسالامر، در این اندیشه نیست که سخن و داوریاش، با چه کسی اصطکاک مییابد و منزلت و اعتبار چه جریانی را میخراشد، بلکه دل و جان در گروی «حقیقت» دارد و آن را «محافظهکارانه» در پای «بزرگان»، قربانی نمیکند. در عمل مشخص شد که این تحلیل، «سراپا غلط» است. مهمّ نیست چه کسی به آن معتقد است: بنده یا یک مرجع تقلید. آنان که محقّق هستند نباید اشخاصِ هر چند بزرگ را بر «حقیقت» ترجیح دهند.
۸. باب «نقادی»، به دو صورت بسته میشود: یکی با «استبداد آشکار» و دیگری با «قدیسسازی از اشخاص». دوران قرون وسطی و کلیسای کاتولیک و سلطنت پاپها گذشته و نمیتوان نفهمید و نگفت و نخواست.
۹. بعضی دوستان، هر گاه ناخشنود میشوند، پای «ادب» و «ادبیات» و «اخلاق» را به میان میکِشند و در قالب تذکرِ اخلاقی، «نسبت ناروا» میدهند. همین که کسانی نسبت به خطای بزرگ یک مرجع تقلید، حسّاس نیستند و برآشفته نمیشوند، امّا این قبیل یادداشتهای انتقادی را برنمیتابید و وظیفۀ شرعیِ خویش میدانند که بیدرنگ، موضعگیریِ منفی کنند و بر کرسی موعظه بنشینند یا جوّسازی کنند، نشان میدهد که پای «سوگیری سیاسی» در میان است.
۱۰. اگر برای اثبات سخنم، به «آیتالله خامنهای» استناد کنم و نظر ایشان را به عنوان «ولیّفقیه» به میان آورم، متهم به «دخالتدادن اقتدار سیاسی در بحث» و «مواجهۀ متعبّدانه و متعصّبانه با ایشان» میشوم، و اگر به «واقعیّتهای عقلی یا تجربی» استناد کنم و «مجتهدانه» و «محقّقانه»، نظرورزی نمایم، متهم به «خودمحوری» و «خویشمرکزبینی» میشویم. مسأله را به حاشیه نرانیم: نه اینکه انقلاب با بسیاری از کشورها، قهر است، صحیح است؛ و نه اینکه راهحل مشکلات معیشتیِ مردم، ارتباطات خارجی و اقتصاد برونزا است. هر دو پیشفرض ایشان ناصواب هستند و این ناصواببودن، متّکی به هشتسال تجربۀ عینی است: «هشتسال خسارت محض» و «هشتسال عبرت». کافی نیست؟! میخواهید به عنوان مرجع تقلید، دوباره مردم را سرگردان «مذاکره» و «برجام» و «غرب» و «تعلیق» و «شرطیشدن اقتصاد» و … کنید؟!