تمام درگیری انبیاء سرِ مسائل سیاسی بوده، نه سرِ برگزاری کلاس اخلاق! دلیل اینهمه اذیت پیامبر(ص) این بود که دنبال قدرت بود. حدیث شریف و مشهور «انّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» از سند محکمی برخوردار نیست!
اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام علیرضا پناهیان در مصلای تهران به مناسبت بزرگداشت رسول اکرم(ص) که از شبکه سوم سیما پخش میشد، پیرامون شخصیت رسول خدا(ص) و هدف از بعثت نبی گرامی اسلام برای مردم سخنرانی کرد. این سخنان بهسرعت در شبکههای اجتماعی بازنشر شد و مورد بحث قرار گرفت تا جایی که برخی از اساتید حوزه و دانشگاه را برانگیخت تا به این سخنان واکنش نشان دهند.
حجتالاسلام پناهیان در این سخنرانی که روز ۲۸ ماه صفر سال ۹۵ برگزار شده گفته بود:
شاید ۱۴۰۰ سال است که برخی سعی کردهاند طوری از دین و رسول خدا(ص) برای ما حرف زده شود که وقتی نام پیامبر(ص) را میشنویم فقط به یاد مهربانیهای او بیفتیم نه به یاد قدرتمندی او، به یاد اخلاق فردی او بیفتیم نه به یاد حاکمیت سیاسیای که او دنبال میکرد. به همین دلیل در بین همۀ ما، حدیث شریف «انّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» بسیار مشهور است، با اینکه این حدیث از سندِ محکمی برخوردار نیست، بلکه از نظر سند دچار خدشۀ اساسی است، ولی بسیاری از آیات محوری قرآن و روایات با اسناد بسیار روشن و قاطع، بین ما از شهرت کافی برخوردار نیستند!
خداوند متعال خودش در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»(نحل/۳۶) هر پیامبری را فرستادیم برای آن است که به مردم بگویند: «خدا را عبادت کنید و از تبعیت طاغوت اجتناب کنید.» در واقع هر پیغمبری را فرستادیم، دو هدف داشته است-که این دو هدف دو روی یک سکه هستند- یکی عبادت خدا و دیگری درگیری با طاغوت است.
تمام درگیریهای انبیاء الهی بر سرِ مسائل سیاسی و بهخاطر درگیر شدن با قدرتطلبان بوده، و الا هیچ پیغمبری را بهخاطر اینکه درس اخلاق بدهد، کسی نمیکُشد!
پیامبر اکرم(ص) مسلماً به دنبال قدرت بودند، چرا که بدون قدرت، نجات بشر امکان ندارد؛ و همان اخلاق و معنویات و عرفانیات زیر سایۀ قدرت به بشریت هدیه میشود؛ زیرا این قدرتطلبها هستند که مانع رشد انسان میشوند و انسانها را فاسد نگه میدارند.
رسول خدا(ص) یک سیاستمدار بزرگ بود. و ما باید برای تبلیغات دینی در جامعۀ خودمان متأسف باشیم که تصویر دقیق و صحیحی از رسول خدا(ص) به جامعه ارائه ندادهاند. ما باید برای تعلیم و آموزش دینی در جامعۀ خودمان متأسف باشیم که تصوّر دقیقی از کاری که پیامبر(ص) انجام داد و آن چیزی که در تاریخ عیناً رخداده، به مردم ندادهاند.
اصل سخنان علیرضا پناهیان را اینجا و ادلۀ ضعف سند حدیث مشهور و مشابهات آن را اینجا بخوانید
اشتباه معاویه را تکرار نکنیم!
حجتالاسلام محمد سروش محلاتی از مدرسان سطوح عالی و از پژوهشگران فقه سیاسی حوزه علمیه قم طی یادداشتی با عنوان «پروژه اخلاق زدایی از بعثت» نوشته است: قرآن، پیامبر(ص) را به اخلاقش میستاید: “اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم” و برای او رسالت اخلاقی برمیشمارد: “یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ” و موفقیت او را بهخاطر رفتار اخلاقیاش میداند: “وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ”؛ پس چه شده که امروز، نقش محوری و بنیادین اخلاق در بعثت نادیده انگاشته میشود؟!
دیروز اسلام شناسان اصیل مثل علامه طباطبایی به “بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ” استناد میکردند و میگفتند: پیغمبر (ص) فرمود هدف اصلی من تربیت اخلاقی مردم است و امام خمینی(ره) با همین استناد نتیجه میگرفت: غایت بعثت و نتیجه دعوت خاتمالانبیاء “اکمال مکارم اخلاق” است.
ولی امروز گفته میشود که این حدیث بیاعتبار است و از مجعولات ابوهریره است! و این را ساختهاند تا ما را از دین سیاسی منحرف کنند! منظور این پروژه جدید چیست؟
باید اخلاق طفیلی باشد تا سیاست در صدر قرار بگیرد. لذا تبلیغ میشود که پیامبران برای مسائل سیاسی آمدهاند و در نتیجه دعوت به اخلاق و تقوی، ابن ملجمها پیدا میشوند که فرق مولی را میشکافند! پس بجای اخلاق باید در دامان ولایت قرار گرفت که نجات در آن قطعی است.
این پروژه در خدمت قدرت است تا آن را از قیود دشوار و دست و پا گیر اخلاقی رها ساخته و دستش را باز گذارد. در این پروژه، “ولایت” جایگزین “اخلاق” معرفی میشود که اگر ولایت داشته باشی، بد اخلاقیهایت مهم نیست و برای سرباز ولایت این امور معفو است!
این پروژه حکایت از آن دارد که در نزد تئوری پردازان آن، تلاش برای اصلاح اخلاقی جامعه به بنبست رسیده و باید با وعدههای دیگری این نسل پریشان را مشغول داشت.
در گذشته چنین بود که در پذیرش دعوت رسول خدا(ص) اخلاق نقش اول را داشت. ابوذر برادرش را برای تحقیق از پیامبر(ص) جدید میفرستاد و وقتی او گزارش میداد که این پیامبر به مکارم اخلاق فرا میخواند، ابوذر جذب این آیین میشد و ابوطالب به عثمان بن مظعون میگفت که “مکارم اخلاق” چکیده دعوت رسول خداست.
و اگر امروز گمان بریم که قدرت میتواند خلأ اخلاق را پر کند از آن سنت نبوی فاصله گرفتهایم و اشتباه معاویه را تکرار میکنیم.
اگر اخلاق نباشد ریاست بر جامعه به اندازه کفش برای من ارزش ندارد!
همچنین، حجتالاسلام محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه در مواجهه با این سخنان گفته است: با توجه به مطالعات اسلامی که بنده داشتم پیغمبران برای انسانسازی آمدهاند. آنها از جانب خدا آمدهاند که ارزشهای انسانی در جامعه رشد کند.
خود پیغمبر فرمودهاند «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ یعنی من برای این مبعوث شدم که مکارم اخلاقی را به مراحل کمال برسانم. مسائل اخلاقی بالاتر از مسائل سیاسی است. سیاست یک امر دنیوی و برای رسیدن به قدرت و برای مدیریت است.
(با طرح این سؤال که «آیا رسیدن به قدرت هدف است») رسیدن به قدرت و رئیس و مدیر بودن همه ابزارند. مدیریت، سیاست، قدرت باید در خدمت اخلاق باشند؛ اما ما متأسفانه جای اخلاق و سیاست را عوض کردهایم و سیاست بالاتر از اخلاق رفته است که این بزرگترین اشتباه ماست.
زمانی امیرالمؤمنین(ع) در حال وصله زدن به کفش خود بود که عدهای از اصحاب آمدند و گفتند شما رئیس جامعه هستید؛ کفش خود را وصله میزنید؟ اما امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به آنان گفت ارزش این کفش کهنه برای من از ریاست بیشتر است و اگر اخلاق نباشد ریاست بر جامعه به اندازه این کفش هم برای من ارزش ندارد.
چگونه «بعثت» را زیر و رو کردند و کردیم!
حجتالاسلام هادی سروش محقق و پژوهشگر حوزه علمیه قم، معتقد است: “اخلاق” یکی از رهاوردهای بعثت نیست، بلکه “محور و میزان” همه آموزههای پیامبر (ص) است. بدین معنا که هدف بعثت این بوده که؛ همه شریعت، همه معیشت، و همه سیاست، و نیز معرفت؛ باید آمیخته با “اخلاق” باشد. برای این مهم، پیامبر مبعوث گشت. هادی سروش در یادداشتی آورده است:
مطلب نخست: چهره اول بعثت؛ چهره اختصاصی نسبت به شخص حضرت رسول (ص) است که از آن تعبیر شده به “تجلی اعظم”؛ «بِالتَّجَلِّی الْأَعْظَمِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّم».
تجلی؛ تابش است و در تجلی، در عین اینکه مبداء آن جابجا نمیشود ولی نور او به حرکت در میآید و روشن کننده میشود، مانند آفتاب. بر خلاف “تجافی” که در امور جسمانی و مادی بکار میرود و حکایت از جابجایی یک جسم دارد مانند نزول باران که از بالا به پایین میآید. “رسول الله و قرآن”؛ “تجلی اعظم” است، یعنی؛ بزرگترین تابش آن سوئی است که به تعبیر علامه طباطبائی؛ یک انسان ناخوانده و استاد ندیده، در ارتباط ویژهای با خدا؛ “معلم کل هستی” میشود. در قبال این پیامبر که تجلی اعظم شمرده شده؛ فرشتگان و انبیاء و کتابهایشان “تجلی عظیم” هستند که هرکدام به اندازه و وسعت وجودی و کمالی خویش خدا را نشان میدهند.
مطلب دوم: و اما چهره بیرونیِ بعثت، بر اساس حدیث معروف “بُعثت لاتمم مکارم الاخلاق”؛ اخلاق است. عدهای بر این گمانند که پیامبر آورنده و ترویج کننده فقط “اخلاق” است، لذا در این تفکر و مدرسه شریعت و معرفت کم لطفیها شده است. گروه دیگری که اکثر اهل فکر و دین را تشکیل میدهند، شریعت و احکام در بعثت سخن اول را دارد ولی “اخلاق” پر اهمیتتر شمرده میشود.
اما؛ اجازه دهید معنای سومی را در این موضوع عرضه کنم و آن این است که “اخلاق” یکی از رهاوردهای بعثت نیست، بلکه “محور و میزان” همه آموزههای پیامبر (ص) است. بدین معنا که هدف بعثت این بوده که؛ همه شریعت، همه معیشت، و همه سیاست، و نیز معرفت؛ باید آمیخته با “اخلاق” باشد. برای این مهم، پیامبر مبعوث گشت. این معنا اگر پیاده شود، تمام آموزههای دینی ما که ارتباط با دنیا و آخرت ما دارد را، بشدت متحوّل میکند. درست در این نقطه بسیار عقبگرد داشتهایم که در مطلب بعدی با تمسک به نهجالبلاغه تثبیت میشود.
مطلب سوم: متأسفانه؛ چهره زیبای “بعثت” در این وادی یعنی محوریت و آمیختگی دین با “اخلاق” را بشدت، آسیبزده و عقب ماندهایم! یعنی؛ در معیشت و در سیاست و نیز، انجام و ترویج و حتی نظریهپردازی و فتوا، پای بند اخلاق بهصورت جدی و شایسته نبودهایم! تعجب نکنید و دلگیر مشوید چرا که این آسیبشناسی را، در اولین بار حضرت امیر(ع) که خود محور بعثت است (لذاست که در شب مبعث زیارت ایشان مستحب است)، انجام داد.
در نهجالبلاغه آمده: اسلام را زیر و رو کردید و از آن نامی بیش، نمانده؛ کَأَنَّکُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تُکْفِئُوا الْإِسْلَامَ عَلَى وَجْهِهِ! مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا بِاسْمِهِ وَ لَا تَعْرِفُونَ مِنَ الْإِیمَانِ!
همیشه تاریخ؛ از زمان خلفاء تا معاویه و عباسیین و امروز جهان اسلام، نماز و روزه و حج و ازدواج و… بوده اما متأسفانه خالی از “اخلاق”! نشانه این مدعای تلخ؛ اوضاع مساجد و شرایط بازار و نیز آمار تکان دهنده طلاق و چیزهای دیگر، است!
مطلب چهارم: خروجی فقه و شریعت، معاش و مناسبات مالی و خانوادگی، وقتی فاقد “اخلاق” باشد؛ چیزی جز “خرابکاری دینی” به همراه ندارد! امام علی(ع) فرمود: با دوری از حقیقتِ بعثت؛ “حرمت” و نیز “امنیت”، به چالش بزرگ کشیده شد؛ لِمِیثَاقِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ لَکُمْ حَرَماً فِی أَرْضِهِ وَ أَمْناً بَیْنَ خَلْقِه! (نهج البلاغه خطبه ۱۹۲)
نتیجه این شده که: اولاً؛ بیلیاقتان کرسی نشین مناصب میشوند! ثانیاً؛ بیتالمال مسلمین، دست به دست استفاده شخصی و گروهی و جناحی میشود! و ثالثاً؛ شهروندان که بندگان محبوب خدا هستند؛ معرکه بازی سیاست ورزان و ریاست طلبان میشوند! أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّهِ سُفَهَاؤُهَا وَفُجَّارُهَا فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَعِبَادَهُ خَوَلًا وَالصَّالِحِینَ حَرْباً وَالْفَاسِقِینَ (نهج نامه ۶۲).
ناامید نیستیم امیدواریم با آگاهی روز به روز جامعه و تلاش علمی محققان و اندیشمندان و رسانهها و نیز صداقت مسئولین، شاهد زنده و بلکه نو به نو شدنِ داشتههای “بعثت” باشیم.
یادآوری میشود؛ علیرضا پناهیان در حالی این سخنان را مطرح کرده است که قرآن کریم، پیامبر(ص) را اسوه حسنه و الگوی معرفتی و اخلاقی برای امت اسلام قرار داده و بر اهمیت الگو گیری از رسول خاتم(ص) تأکید میکند و نیز بسیاری از بزرگان دین بر این مسئله تأکید دارند که یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبر صلیالله علیه و آله همین تکمیل اخلاق نیکوست؛ و بعثت، توجه به اخلاق و احیای شرافت انسانی است و چهره واقعی اسلام و پیشانی آن، در اخلاق نیکو متبلور است.
به نام خدا.
سلام و عرض ادب محضر دوستان گرانقدرم.
هر آنکس که معنای «الاسلام هو الحکومه» را فهمیده باشد، بر استاد پناهیان خرده نخواهد گرفت.
طرفداران عیان و نهان سکولاریسم در حوزه های علمیه، نه از پناهیان، که از منطق حضرت امام(ره) دل آرزده و غمگین اند… اما زخم هایشان را بر شاگردان واقعی مکتب امام می زنند.
جناب سروش محلاتی باید از پروژه نه چندان پنهان خود در راستای نفی ولایت فقیه بگوید و توضیح دهد:
پروژه نفی ولایت مطلقه فقیه!
اقدامی در راستای کار ناتمام همگن و هموند او «محسن کدیور» در نفی اعتقاد علما و فقها به ولایت فقیه و انقلاب اسلامی، از شیخ انصاری و آخوند خراسانی و… (در پروژه کدیور) تا مرحوم بروجردی، علامه طباطبائی، شهید مطهری، شهید بهشتی، و اخیرا آیت الله العظمی بهجت و … (در پرورژه سروش محلاتی).
سروش محلاتی برمی آشوبد، چون پناهیان بر روی نکته ای و نقطه ای دست گذاشته که در صورت صحت، ثبوتاً تمام بافته های او در مقام اثبات را بر باد خواهد داد…
کسی که «تقدم حکومت بر احکام» و نیز «الاسلام هو الحکومه» و در نهایت «محصور نبودن ولایت فقیه در چارچوب احکام فرعیه» را درست فهم و هضم کرده باشد، به پناهیان خرده نخواهد گرفت…
سروش محلاتی این مفاهیم را خوب فهمیده و هضم کرده، اما هوای نفسش (پیرو نفسانیت استاد مرحومش شیخ حسینعلی منتظری) او را علیه اعتقادات پیشین خودش به شورش و فی واداشته است.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اعزه گرام برای این سخن اقای پناهیان “تمام درگیریهای انبیاء الهی بر سرِ مسائل سیاسی و بهخاطر درگیر شدن با قدرتطلبان بوده، و الا هیچ پیغمبری را بهخاطر اینکه درس اخلاق بدهد، کسی نمیکُشد!” چه توجیهی دارند؟
یعنی پیغمبر تمام رفتارهای اخلاقیشان و تمام مسائلی تربیتی مبتی بر مسائل سیاسی بوده است؟ شکی نیست که تمام جنگ ها با قدرت طلبان بوده و کسی را برای درس اخلاق نمی کشد، اما این تهمت به رسول الله نیست که تمام افعال را بر سیاست ایشان تلقی کنیم و نوعی بیان شود که ایشان سیاست باز بوده. پرواضح است رسول الله با اخلاق در قلب مردم عرب و جهانیان نفوذ کرد نه بر سیاست و قدرت. بخاطر امیال سیاسی به رسول الله تهمت و افترا نبندیم
سخنان استاد معزز سروش محلاتی تلخ بوده که دوستان برآشفتند. پروژه آقای پناهیان زده شده چرا ناراحت هستید. فقط بحث حدیث مشهور نیست،تاکید بر حکومت داری و قدرت طلبی پیامبر جای تعجب دارد !!!!!!! پناهیان حرف های مراجع را فراموش کرده که چگونه از بعثت سخن گفته اند….
سلام. نقد برخی از دوستان بجاست ولی این انتقاد بر اقای پناهیان وارد است که تمام فرمایشان بزرگان حوزه و مراجع را زیر سوال نبرد، مگر این اساتین فهم حدیث نداشتند؟ چرا این همه تاکید بر این حدیث مشهور شد؟ حال باید نقد این مسئله بر روی منابر اهل بیت باشد؟ واقعا روش و منش ایشان درست است؟
این هجمه ای که کردند، طبعا باید سخنان دیگران هم بشنوند.
از سایت اجتهاد تشکر می کنم بی طرفانه به موضوعات می پردازد و ما را در جریان قرار می دهد
سه نفر از منتقدین اصلاح طلب!!!
آقای پناهیان بیانشان معمولا کنایه وار است برای گیرایی خطابه وگرنه قطعا ایشان معتقدند انقلاب اسلامیِ پیامبر و تشکیل حکومت اسلامی توسط ایشان (یعنی رسیدن به قدرت) هدف غایی پیامبر نبوده است اما هدف لازم و مقدمی بود که قطعا لازمه رسیدن بشر به مکارم اخلاق و کمال معنوی(هدف غایی) هدف گیری قدرت و حکومت به عنوان هدف مقدمی و ضروری است به قول حضرت آقا حکومت ولایی کارخانه آدم سازی است و پیامبران به دنبال موعظه بازی و کلاس درس اخلاق نبودند دنبال حکومتی بودند که ذیل آن همه این کارهای اخلاقی انجام شود.
سازکارهای حکومت اسلامی و نظامات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی آن سکولار نیست بلکه اخلاق گرا و معنوییت ساز باید باشد و این اثرش فراتر از درسهای اخلاق و موعظه هاست.
همه حرفای پناهیان رو قبول ندارم ولی اولا چه ارزشی داره که سخنرانی سال ۹۵ رو نقد می کنید؟!
ثانیا ای کاش نقدتون هم جامع می بود…
هیچ کدوم از نقدها به آیه «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» اشاره ندارد و این عدم توجه، تایید حرف پناهیانه که بسیاری از اندیشوران ما تصویر واقعی و جامع ارایه نمی کنند.
اگر قبول کنیم ایه شریفه همان مدعای آقای پناهیان رو اثبات میکنه، واضح است که ایه شریفه فقط اثبات اجتناب طاغوت را بیان داشته و به اهم بودن ان در رسالت اشاره ای ندارد
اجتهاد بی عدالتی را به اوج رساندید. پر واضح است که زاویه بحث آقای پناهیان با نظراتی که گذاشتید متفاوت است. آقای پناهیان به دنبال نفی اخلاق نیست… سیاست هم باید اخلاق مدارانه باشد… در تمام سخنرانی های ایشان این نکته مشهود است…. نکته قابل تامل دوری گزیدن از سیاست و منصب حاکمیت برای اداره جامعه است به دلیل حفظ اخلاق!!!… که خیلی از علما به قول امام خمینی برای این که بهشان اهانت نشود و جماعت دستشان را ببوسند از حضور در اداره جامعه و حاکمیت پرهیز دارند…آقای پناهیان حرفش این است که اگر بحث ولایت مطرح نشود اساسا ماموریت پیامبر ناتمام است و در جا زدن در اخلاق بدون سیاست که خیلی هم هنر نمیخواهد کمکی به رستگاری انسان نمیکند… بگذریم از تیتر مغرضانه و نوع طرح مساله…
بحث آقای پناهیان آن است که اخلاق هم بخواهیم تعریف کنیم باید به تعریف سیاسی و با توجه به « واجتنبوا الطاغوت» باشد
انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق به این معنا است که من اخلاق را هم در ذیل مبارزه و جهاد معرفی می کنم
مراقب باشیم لبخند به دشمن اخلاق معرفی نشود
الان امثال ترامپ هم مدعی اخلاق هستند
اساسا بحث بر سر فقه فردی و فقه اجتماعی است؛ در فقه اجتماعی سیاست اخلاق مدار و در فقه فردی اخلاق بدون سیاست پر رنگ خواهد شد