سیستم فقهی امروزی چه آنچه در رسالههای عملیه وجود دارد و چه آنچه در کتب متداولِ فقهی نگاشته شده یا در درسهای خارج به بحث گذاشته میشود نهتنها از جامعیت لازم برخوردار نیست، بلکه بسیاری از موضوعات مطروحه و مورد مباحثه آقایان از اولویت و ضرورت لازم برای بحث و بررسی برخوردار نیست و بههیچوجه جوابگوی پرسشهای فقهی عصر جدید نیست.
شبکه اجتهاد: بازنگری در تبویب فقه موجود و هماهنگ با نیاز امروز بشر و مسائل حاشیهی آن، مدتی است که دگرباره رونقی پیداکرده و صاحبنظران _و بعضاً غیر آنان_ به بیان دیدگاههای خود میپردازند که در حاشیه، توجه به چند نکته خالی از لطف نیست:
نکته اول: دین مبین اسلام آخرین دین الهی بوده و به همین سبب دینی جهانشمول است که محدود به عصر یا منطقه جغرافیایی خاصی نیست. لذا باید پاسخگوی همه نیازهای اعتقادی، اخلاقی و عملی بشر تا قیام قیامت باشد.
نکته دوم: آنچه در این نوشتار مدنظر است خصوص مباحث عملی یا همان فقه اسلامی به معنای اخص آن است. درواقع معتقدیم که اسلام همانند دیگر حوزهها علیالخصوص در حوزه عملی برای تمامی ساحتها و موقعیتهای یک انسان برنامهای جامع دارد. فقه به معنای اخص آن یعنی بررسی و کشف وظایف عملی یک انسان در موقعیتهای مختلف زندگی از منابع استنباط احکام الهی.
نکته سوم: بدون تردید عرصهها و نوع تعاملات بشر امروزی و حوزههای فعالیت عملی او چه ازلحاظ کیفی و چه ازلحاظ کمی بههیچوجه قابل قیاس با بشر دیروزی یا بشر صدر اسلام نیست. جهان ارتباطات، فضاهای مجازی، بازارهای بینالمللی، معاملات جدید، دغدغههای نو، رسانهها، حملونقل، مسابقات قهرمانی، تورهای مسافرتی و… اموری است که در گذشته یا وجود نداشته یا اگر وجود داشته آنچنانکه امروز همه را درگیر خود نموده است، در زندگی مردم عادی نقشآفرینی نکرده است.
نکته چهارم: سیستم فقهی امروزی چه آنچه در رسالههای عملیه وجود دارد و چه آنچه در کتب متداولِ فقهی نگاشته شده یا در درسهای خارج به بحث گذاشته میشود نهتنها از جامعیت لازم برخوردار نیست، بلکه بسیاری از موضوعات مطروحه و مورد مباحثه آقایان از اولویت و ضرورت لازم برای بحث و بررسی برخوردار نیست و بههیچوجه جوابگوی پرسشهای فقهی عصر جدید نیست. در قرن بیستویک که بشر فضا را درنوردیده، صنایع و فنّاوریهای مختلف همه ابعاد زندگی او را متحول کرده و با گسترش ارتباطات به جهان شیشهای و بدون حائل فکر میکند، غالب فقها و مجتهدین ما کماکان حوزه درس و تحقیقات خود را منحصر به کتاب صلاه و صوم و حج نمودهاند.
نکته پنجم: ازآنجاییکه معظم فقهای ما در فضاهای سنتی حضورداشته و از مباحث روز اجتماعی، سیاسی، بینالمللی و از اوضاع بازارهای داخلی و جهانی، دادگاهها، مجالس قانونگذاری، کلانتریها، مراکز نظامی، شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی و آنچه در آنها اتفاق میافتد، نوعاً اطلاعات چندانی ندارند طبیعتاً در مباحث فقهی خود نمیتوانند نگاهی جامع به عرصهها و تعاملات جدید بشر امروزی داشته و از منابع غنی فقهی برای بشریت نسخه اسلامی بپیچند.
نکته ششم: برای برونرفت از وضع موجود باید اندیشه کرد و پس از یافتن آفات، نقایص و کمبودهایی که فقه سنتی ما از آن رنج میبرد، به نوسازی و اصلاحاتی اساسی در حوزه مباحث فقهی همت گمارد. یکی از نواقصی که در مباحث عمده فقهی موجود و کُتبی که در این مورد نگاشته شده وجود دارد، عدم توجه بهتمامی ساحتهای عملی زندگی بشر است. آنچه از گذشتههای بسیار دور تاکنون متداول بوده و هست، این است که مباحث و کتب فقهی به دو قسمت عمده تقسیمشده و تمام ظرفیت فقهی ما در قالب دو قسم عبادات و معاملات خلاصهشده است. در بخش عبادات به وظایف فردی و مناسک عملی پرداخته میشود و بخش معاملات به انواع عقود و احکام و حالاتی که در خصوص آنها پدیدار میشود اختصاص دادهشده است. به نظر میرسد یکی از نواقص موجود همین قالببندی است که جامع همه پرسشهای فقهی بشر نیست. اگر مقصود از معاملات همه تعاملات و ارتباطات بشر با جهان هستی، جامعه و طبیعت بود، شاید این اشکال ناموجه مینمود ولیکن همانگونه که عرض شد معاملات در فقه منحصر شده به عقود و ایقاعات.
نکته هفتم: به نظر میرسد که باید در وهله اول قالب مذکور را شکست و منظومهای جدید که جامع همه حالات و پرسشهای عملی بشر امروز است تعریف نمود و بعدازآن است که با رجوع به منابع غنی استنباط احکام اسلامی، میتوان چارچوب تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی مختلف او را به موازین اسلامی توزین نمود. برای این کار ابتدا باید ساحتهای مختلف زندگی بشر بهویژه در عصر جدید را احصاء نمود.
نکته هشتم: بشر چهار ساحت اصلی مختلف دارد: ساحت الهی یا عبادی، ساحت فردی، ساحت اجتماعی و ساحت طبیعی که هرکدام به زیرشاخههای بسیار متنوع و گستردهای تقسیمشده و بررسی و تتبع فقهی شایستهای را در آن زمینه را میطلبد.
در نوشتاری دیگر، نموداری پیشنهادی برای بازچینی فقه -با توجه به نکاتی که گفته شد- تقدیم خواهم کرد.
محمدمهدی کمالی، دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و سطح چهار حوزه علمیه خراسان.
چقدر کلی گویی.