شبکه اجتهاد: یکی از بحثهای مهم در تفقه بحث موضوع شناسی است. تنقیح موضوع را در سه مرحله ۱- تنقیح بیانی، ۲- تنقیح غیر بیانی و ۳- تنقیح شاکلهای انجام میدهیم. (جدول تحلیل موضوع)
اولین مرحله تنقیح یک موضوع، «تنقیح مفهومی و لفظی» موضوع است. به عنوان مثال اگر فقیه بخواهد درباره تورم حکم دهد؛ ابتدائاً مفهوم تورم را موشکافی میکند و ارتباط آن را با مفاهیم مرتبط مانند: تعریف پول، تعریف بازار، احتکار، انصاف، اقاله، خیار، ربح و… بررسی میکند و بعد از بررسی مفهومی مسئله تورم، استعمال لفظ جدید تورم -که نتیجه اش تَوَهُم “مالا نص فیه” و “منطقه الفراغ” است- را تبدیل به استعمال الفاظ متناسب با مفهومِ موضوع -که عمدتاً الفاظ توقیفی هستند- میکند.
دومین مرحله تنقیح یک موضوع، «تنقیح غیر بیانی موضوع» است. در مرحله «تنقیح غیر بیانی» تأثیر زیر ساختهای هدایت بر ایجاد موضوعِ بحث بررسی میشود. به عبارت روشن تر تضعیف ۹ امرِ ۱- امامت، ۲- علم صحیح، ۳- تزکیه ۴- عبرت، ۵- بیان، ۶- نظم، ۷- مکاسب، ۸- نفی سبیل و ۹- فرقان از عوامل بسیار مهم بر پیدایش موضوعات جدید هستند و تحلیل ارتباط این موضوعاتِ زیرساختی و موضوع بحث، مسیر پیدایش آن موضوع را برای فقیه تصویر میکند.به عبارت سوم سیر ساخت موضوعات طبیعی نیست و موضوع ذیل یک الگوی مدیریتی ساخته میشود. اگر فقیه مسیر پیدایش یک موضوع در نظام اجتماعی را بداند؛ میتواند بخشی از مسیر تضعیف آن موضوع را به صورت فقهی تعریف کند. به عنوان مثال در مسئله تورم، بخش قابل توجهی از تورم به دلیل محوریت یافتن ارز واسط در کسب و کار ایران است و محوریت یافتن ارز واسط در کسب و کار ایران هم، به دلیل وابستگی اقتصاد ایران در تولید -خصوصاً غذا و لباس- به اقتصاد خارجی است. به عبارت بهتر اندراج اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی و ایجاد سبیلِ اقتصادی بر جامعه اسلامی، علت اصلی پیدایش تورم، در ایران است. (تبیین ارتباط نادیده گرفتن قاعده نفی سبیل و ایجاد تورم)
سومین مرحله تنقیح یک موضوع، «تنقیح شاکلهای موضوع» است. در مرحله «تنقیح شاکلهای» مسیر ارتباط انسان با یک موضوع جدید یا یک موضوع اصیل فقهی بحث میشود. به عنوان مثال بخشی از مسیر پیدایش مسئله تورم به تحریک حرص فعالین اقتصادی از پایگاه سیاستهای پولی و مالی، مانند اعطای مشوقهای صادراتی و معافیتهای مالیاتی وابسته است؛ به عبارت دیگر دولتهای مدرن با طراحی سیاستهائی در بخشهای مالی، پولی، مدیریتی و… اوصاف رذیله انسانها را برای مشارکت در زنجیره تولید، توزیع و مصرفِ مدرن تحریک میکنند. به نظر ما فقیه در مرحله موضوع شناسی باید قدرت تشخیص عوامل موثر بر شاکله و نیت انسان از پایگاه آن موضوع را داشته باشد؛ تا بتواند فرآیند تضعیف یک موضوع را از پایگاه شاکلهای استنباط کند.
به دلیل مرتبط بودن موضوعات جدید به مفاهیم پیرامونی و الفاظ متناسب با آن مفاهیم، تضعیف زیرساختهای هدایت و انحراف شاکلهای افراد جامعه، موضوعات جدید به وجود میآیند و فقیه اگر از حیثهای سه گانه این موضوعات جدید را تنقیح نکند؛ به دلیل توهم مقوله مالا نص فیه، اظهار نظر درباره موضوعات جدید را به کارشناسان پوزیتویستی تفویض نموده و بر اساس گزارش آنها حکم میکند. (تلاش برای مدیریت فقهاء به وسیله گزارشهای موضوعی).
تبیین ارتباط موضوعات جدید به مراحل سه گانه فوق الذکر ما را به این نتیجه میرساند: که وظیفه فقیه مدیریت فرآیند ساخت موضوعات فقهی است و طراحی مسیر ساخت موضوعات فقهی از مسیر روشمند کردن موضوع شناسی در مباحثِ فقهی محقق میشود.