شبکه اجتهاد: خاندان صدر یا صدر عاملی، شاخهای از سادات موسوی از اعاظم فقهای اصولی و رجالی عالم تشیع در قرن سیزدهم بهشمار میآیند. این خاندان از نوادگان امام موسی کاظم(ع) هستند و از دیرباز به علم و اجتهاد شهرت دارند و در طول چند قرن اخیر عالمان و شخصیتهای مؤثری از این خاندان برخاستهاند. جبل عامل لبنان خاستگاه اولیه خاندان صدر بوده و جد اعلای آنان، سیدصالح موسوی عاملی از علمای بزرگ شیعه در لبنان بود. صدها شخصیت فرهیخته دانشگاهی در عرصههای علم، ادب، فرهنگ، صنعت، طب، اجتماع و سیاست از این خاندان به جامعه تقدیم و بارها در طول تاریخ هزینه پایبندی به باورهای خود را به صورت تحمل زندان، تبعید یا شهادت پرداختهاند. [۱]
یکی از این افراد آیتالله صدرالدین صدر بود. آیتالله صدر فرزند سید آیتاللهالعظمی اسماعیل صدر در سال ۱۲۶۰ در خانوادهای روحانی و مشهور به فضل و تقوا در کاظمین دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در سامرا آغاز کرد و ادبیات و ریاضیات را در آنجا فراگرفت؛ سپس همراه پدر به کربلا مهاجرت کرد و سطوح مختلف حوزه را نزد استادانی همچون شیخ حسن کربلایی گذراند؛ پس از آن رهسپار نجف شد و در آنجا از دروس مرحوم آیتالله آخوند ملا محمدکاظم خراسانی بهره برد. [۲]
از مسجد گوهرشاد تا حوزه علمیه
آیتالله صدر در سالهای مختلفی به ایران سفر کرد. اولین سفر ایشان در سال ۱۲۹۹ به مشهد مقدس انجام شد. ماندگاری ششساله ایشان در مشهد زمینه تدریس و ارشاد و اصلاح جامعه را فراهم کرد. دومین سفر آیتالله صدر در سال ۱۳۰۹ و به قم انجام شد. ایشان در این شهر نیز به تدریس مشغول شدند و پس از دومین سفر به مشهد مقدس، همگان از وی خواستند در مشهد اقامت گزیند؛ بدین ترتیب ایشان اقامت دائم در مشهد را پذیرفتند و به اقامه نماز جماعت در مسجد گوهرشاد مشغول شدند. [۳]
در همین روزگاران آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم که دوران شیخوخیت خود را میگذراند، نگران آینده این حوزه جدیدالتأسیس بود و ازاینرو برای تقویت حوزه و تأمین آینده آن، توسط برخی از تجار متدین از آیتالله صدر خواست که از مشهد به قم منتقل شود. ایشان همین که از این پیشنهاد آگاه شدند دعوت آیتالله حائری را اجابت کردند و به قم آمدند و آیتالله حائری از این اقدام بسیار خرسند شدند. بدین ترتیب آیتالله صدر در کانون توجه خاص آیتالله حائری قرار گرفتند و در کارهای مهم یکی از مشاوران ایشان بودند و حتی وصی آیتالله حائری شدند و این در حالی بود که پس از رحلت آیتالله حائری، رضاشاه تلاش جدی از خود نشان داد تا حوزه علمیه را تضعیف و ناکارآمد سازد. [۴]
ریاست حوزه؛ عبور از سختیها برای اتحاد
آیتالله صدر در دوره رضاشاه و به سال ۱۳۱۴ ریاست حوزه علمیه را بر عهده گرفت و برای حفظ و توسعه آن بسیار کوشید؛ کوششی که نتیجهبخش بود. در حقیقت ورود آیتالله صدر به حوزه علمیه قم میتوانست زمینهساز تحکیم پایههای حوزه در دوره رضاشاه شود؛ درنتیجه ایشان پس از بازگشت به قم به عنوان مشاور و معاون اول آیتالله حائری به فعالیت مشغول شد. پس از وفات مؤسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام خوانساری و صدر رسید. آقا سیدصدرالدین چون استادش، آیتالله حائری بر «استقلال حوزه از حکومت» اصرار داشت و با حسن تدبیر خود موفق شد تمامی تلاشهای رضاخان را برای به انقیاد درآوردن حوزه ناکام گذارد. با وجود این، آیتالله صدر هرگز به مرجعیت و زعامت حوزه گرایش نداشت. هنگامی که آیتالله حاجآقا حسین بروجردی برای معالجه به تهران آمد، صدرنشین قله فقاهت که در آن زمان رهبر حوزه علمیه قم بهشمار میآمد، از وی خواست به قم بیاید. پس از ورود ایشان، جایگاه نماز جماعت خود در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را به آیتالله بروجردی واگذار کرد و از ریاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از فقیه بروجردی بسنده کرد. [۵]
آیتالله صدر این هنر و توانمندی را داشت که در ضعیفترین روزها، سختترین بحرانهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی را از طریق مدارا با دشمن، بدون عدول از اصول و ارزشهای اسلامی در بالاترین سطح از مناعت طبع و عزت نفس، مدیریت کند. در دوره فشار رضاشاه، از بین سه حوزه علمیه اصلی ایران، یعنی حوزههای علمیه قم، اصفهان و مشهد، دو حوزه آخر به ترتیب با درگذشت ناگهانی آیتالله حاجآقا نورالله اصفهانی و نیز وقوع فاجعه مسجد گوهرشاد، عملا به تعطیلی گراییدند، اما حوزه علمیه قم با اینکه در کانون فشارهای امنیتی رضاخان قرار داشت، به یمن صبر، تحمل، مدارا، اعتدال و هوشمندی شخص آیتالله صدر، نهتنها سرپا باقی و از گزند حوادث مصون ماند، بلکه تا حدودی با بازسازی و توسعه مدارس دارالشفا و فیضیه گسترش نیز پیدا کرد. [۶]
آیتالله صدر همچنین این بزرگواری و بزرگمنشی را داشت که وقتی با بیمهری و کملطفی برخی مواجه شد، شرایط را کنترل کند. فشارها چنان شدت یافت که اغلب اصحاب سابق آن بزرگوار بالاجبار از ایشان فاصله گرفتند. باآنکه اقتدار داشت و از جایگاه والای مرجعیت برخوردار بود، حتی یک بار زبان به گله نگشود و حتی کلمهای در دفاع از خود بر زبان نیاورد. در عوض، دلسوزان معترض به سکوت خود را همواره به آرامش دعوت میکرد. آیتالله صدر دائم تأکید میکرد که تنها به رهبری واحد اعتقاد دارد و هر کدام از مراجع و علمای بزرگ درس و بحث دارند باید کنار بگذارند و متحد شوند. ایشان تأکید میکرد که حتی برای این اتحاد حاضر است که در خانه نماز بخواند؛ چرا که باید این رهبری واحد را دنبال کنند و باید چنان پیگیری کرد که به عرصه عمل وارد شود و اتحاد و همدلی بهوجود آید؛ بنابراین آیتالله صدر از داعیان «تقریب مذاهب اسلامی» بود و برخی کتابهای ارزشمند وی برای نیل به همین مقصود نگاشته شد. [۷]
آیتالله صدر در تمامی دوران زندگی خود «اتحاد و انسجام» روحانیت را لازمه اتحاد و انسجام جامعه شیعی میدانست و مراقبت از آن را امری واجب در نظر میگرفت. طی سالهای حضور در مشهد و قم نیز هر بار آتش اختلاف و فتنه میرفت تا میان جامعه روحانیت شعلهور شود، در زمره معدود کسانی بود که با دردمندی، احساس مسئولیت و حسن تدبیر، شعله را در نطفه خاموش و اتحاد و انسجام را احیا میکردند. وی همچنین در دوره اقامت در قم همواره از جمله مراجعی بود که در قبال تعدیات صهیونیسم علیه فلسطین موضع قاطع داشتند. این استراتژی آیتالله صدر نوعی رفتار بزرگوارانه و آرامشبخش همراه با معنویت در یک جامعه فتنهزده و افسرده و خسته از جنگهای قدرت و بداخلاقیهای سیاسی بود.
قسمت پایانی زندگی
آقا سیدصدرالدین سالهای آخر عمر را به بیماری قلبی دچار بود. آنطور که از خود وی نقل شده است، ریشه بیماری به دوره رضاشاه و فشارهای امنیتی و ضد دینی وی علیه مردم مربوط است. از جمله نقل شده است که روزی زنی از صحن مطهر حرم حضرت معصومه(س) خارج شد. فرماندار دوید و چادر را چنان از سر زن کشید که زن بر زمین افتاد. فرماندار در حال پاره کردن چادر زیر پا بود که آقا سیدصدرالدین سر رسید و او را با عصبانیت و شدت در انظار مردم توبیخ کرد. مبارزات آن روزگار بسیار وی را آزرد و از همان زمانی که فرماندار را نکوهش کرد قلبش با درد آشنا شد. [۸]
آقا سیدصدرالدین در پی تحمل سالها بیماری قلبی، در ساعت ۶:۳۰ بامداد روز شنبه ۵ دیماه سال ۱۳۳۲ در خانه خود در شهر قم درگذشت. پیکر ایشان پس از تشییعی بسیار باشکوه توسط مردم قم و برپایی نماز توسط آیتاللهالعظمی بروجردی، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در کنار آیات عظام حائری یزدی و سیدمحمدتقی خوانساری به خاک سپرده شد. مجالس بزرگداشت بیشماری در رثای ایشان در قم، تهران، مشهد، نجف، کربلا، کاظمین و دیگر شهرهای ایران و عراق و همچنین در لبنان، سوریه و بعضی دیگر از کشورهای اسلامی برگزار شد. تنها در شهر قم تعداد این مجالس را بیش از ۴۵۰ عدد برآورد کردند. اشعار فارسی و عربی فراوانی در رثای او سروده شد که از آن جمله میتوان به اشعار حجتالاسلاموالمسلمین شیخ علی دوانی در قم و آیتالله سیدمحمدحسین فضلالله در نجف اشاره کرد. حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسن طالقانی نیز به تقاضای آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی قطعه شعری در رثای آن بزرگوار سرود که در همان ایام رحلت در مجلس بزرگداشت مسجد شاه تهران قرائت شد. [۹]
نوینسده: رضا سرحدی – پژوهشکده تاریخ معاصر
——————————————–
پینوشتها
[۱]. حسن بن محمد بن حسن قمی، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، تهران، انتشارات توس، ۱۳۶۱، صص ۲۰-۳۲.
[۲]. محسن کمالیان، صدر دین: یادنامهای دربارهی آیتاللهالعظمی سیدصدرالدین صدر (روایت صدر ۳)، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، ۱۳۹۱، صص ۳۰-۵۶.
[۳]. همان، صص ۷۰-۸۵.
[۴]. محمد رضایی، «سید صدرالدین صدر قله تواضع»، فرهنگ کوثر، ش ۱۶ (تیر ۱۳۷۷)، صص ۵۵-۵۷.
[۵]. محسن کمالیان، «شرححال آیتالله سید صدرالدین صدر»، کتاب شیعه، ش ۳ (بهار و تابستان ۱۳۹۰)، صص ۸۴-۹۰.
[۶]. محسن کمالیان، صدر دین: یادنامهای دربارهی آیتاللهالعظمی سید صدرالدین صدر (روایت صدر ۳)، همان، صص ۱۰۰-۱۱۵.
[۷]. محمد رضایی، همان، صص ۵۷-۶۰.
[۸]. محسن کمالیان، «شرححال آیتالله سیدصدرالدین صدر»، همان، صص ۹۰-۹۹.
[۹]. محسن کمالیان، صدر دین: یادنامهای دربارهی آیتاللهالعظمی سید صدرالدین صدر (روایت صدر ۳)، همان، صص ۲۴۰-۲۵۷.