«در همه جنگها، این کودکان هستند که اول از همه رنج میبرند و بیشتر رنج میبرند.»
شبکه اجتهاد: نکته مقدماتی در اسناد در تعریف کودک در خصوص مخاصمات مسلحانه: با مراجعه به اسناد حقوق بشردوستانه مخصوصأ کنوانسیون چهارم ژنو ۱۹۴۹ مستفاد میگردد که سن زیر ۱۵ سال در زمره کودکان قرار میگیرد. بر این اساس میتوان گفت که در حقوق بشردوستانه، اصولا ملاک سنی حمایت خاص از کودکان افراد کمتر از ۱۵ سال هستند؛
علاوه بر آن در پروتکل اول ۱۹۷۷ الحاقی به پیمان نامههای چهارگانه ژنو، در بند ۲ ماده ۷ سخن از ممنوعیت شرکت مستقیم کودکانی است که به سن ۱۵ سال نرسیدهاند و بین سنین ۱۵ تا ۱۸ سالگی اولویت با افرادی است که سن بیشتری را دارند که مشابه این ماده در ماده ۲۸ پیمان نامه حقوق کودک ۱۹۸۹ انعکاس یافته است. در نتیجه، هر چند در اسناد حقوق بشردوستانه به تعریف مشخص و مستقیمی از کودک، همانند پیمان نامه حقوق کودک دست نمییابیم، ولی با مراجعه به مواد مختلف و روح کلی حاکم بر آن، میتوانیم چنین استنباط نماییم که کودک افراد انسانی زیر ۱۵ سال هستند، مگر در موارد تصریح شده که سن بیشتر یا کمتری ملاک قرار گیرد. (ر.ک: مقاله: حمایت از حقوق کودکان در مخاصمات مسلحانه….؛ حقوق و مطالعات نوین » تابستان ۱۴۰۲ – شماره ۱۱)
البته این نکته حائز اهمیت است که پروتکل سال ۲۰۰۰ الحاقی به پیمان نامه حقوق کودک در مورد شمول مخاصمات علیه کودکان در مورد سربازگیری و بازپروری جسمی و روحی آن، سن ۱۸ سال را، مانند معاهده حقوق کودک، در نظر گرفته است که به دلیل اقتضای سن کودکان، در نظر گرفتن واقعیتهای زندگی اجتماعی کودکان، حفظ تعداد بیشتر افراد انسانی از بلایای جنگها و همسویی با معاهده حقوق کودک ۱۹۸۹، حقوق حمایتی نیز افزایش یافته است .
آمار تکاندهنده
یونیسف در گزارش خود در ژانویه ۲۰۲۳ با عنوان چشمانداز حقوق کودکان در سال ۲۰۲۳ میلادی، جنگ و مخاصمات را یکی از چالشها و بحرانهای مهم زندگی کودکان اعلام کرده است. در این گزارش آمده است که سال ۲۰۲۲ برای مردم سراسر جهان بهخصوصکودکان، فوقالعاده سخت بوده است. نسل بشر بهخصوص کودکان با مجموعهای از بحرانهای بزرگ از جمله ادامهی همهگیری کرونا، جنگ بزرگ در اروپا، بحران انرژی، افزایش تورم و ناامنی غذایی مواجه بودهاند.
در ۱۹ آگوست ۱۹۸۲میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در جلسهی ویژهای در مورد مسالهی فلسطین، از تعداد زیاد کودکان بیگناه فلسطینی و لبنانی که قربانی اقدامات نظامی اسراییل بودند، سخن گفت و تصمیم گرفت ۴ ژوئن هر سال را به عنوان «روز جهانی کودکان بیگناه قربانی مخاصمات» نامگذاری کند.
اما با وجود همهی این اقدامات، سؤال این است که چرا بشر در عصر انقلاب تکنولوژی کماکان شاهد صدمات به کودکان فلسطینی و دیگر کشورهای درگیر مخاصمه است؟
حقوق بشردوستانه
منظور از آن «قواعد ایجاد کننده حق و تکلیفی است که در طول مناقشه و در هر مکانی که دایرهی تخاصم وجود داشته باشد، مجری خواهد بود».
علیرغم بد بودن جنگ در جهان اما یک امر اجتناب ناپذیر است و به همین دلیل در اسناد ضوابط و مقرراتی برای آن وضع کردهاند؛ لذا در حقوق بین الملل، حقوق بشردوستانه به مقرراتی گفته میشود که در حال درگیری مسلحانه طرفین تخاصم باید این مقررات را رعایت کنند و مراد از این مقررات، دستورالعملهایی است که بشر بعد از اینکه جنگ به موجب اعلامیه حقوق بشر ممنوع و پدیدهای اضطراری تلقی شد.
کودکان فلسطینی قربانیان مظلوم مخاصمات در سکوت دولتها
در واقع یکی از بلایایی که اصلیترین قربانیان آن کودکان بوده و هستند، جنگ است. پدیده جنگ، حقوق کودکان از جمله حق حیات، حق زندگی در کنار خانواده، حق بهداشت، حق پیشرفت و تحصیل و آموزش کودکان را نقض میکند.
کودکان بیدفاع در جنگها کشته میشوند، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، خانه و خانواده خود را از دست میدهند و با فقدان آموزش و بهداشت با مشکلات عمیق روحی مواجه میگردند.
کودکان به عنوان بخشی از جامعه که به بیشترین حمایت در برابر شرکت در مخاصمات مسلحانه نیاز دارند معمولاً در دوران تنش و نزاع مسلحانه به فراموشی سپرده شده و در موارد سوءاستفاده نیروهای نظامی قرار میگیرند.
کودکان دخالتی در ایجاد مخاصمات مسلحانه ندارند، اما همواره صدمات زیادی را در این رابطه به صورتهای گوناگون متحمل شدهاند. آنها از محرومترین گروههای انسانی هستند که همیشه در جنگ، بحرانهای سیاسی و بلایای طبیعی اولین تیر به سمتشان نشانه میرود، بهطوری که در بیشتر موارد کودکان آواره و پناهنده در معرض انواع وضعیتهای بحرانی قرار گرفته و مجبور میشوند شهر و دیار خود را ترک کنند.
آمار فعلی کودکان کشته شده در غزه
اشرف القدره سخنگوی وزارت بهداشت فلسطین در غزه اعلام کرد که تعداد شهدای غزه در نتیجه حملات ارتش رژیم صهیونیستی به این باریکه به ۱۰۰۲۲ نفر افزایش یافته است که ۴۱۰۴ نفر از این تعداد را کودکان تشکیل میدهند.
اشغالگران حملات شدیدی را به بیمارستانها و آمبولانسها در نوار غزه انجام دادند. آنان به صورت مستقیم تنها بیمارستان روانی نوار غزه و بیمارستان کودکان «رنتیسی» را هدف قرار دادند. در یک مرکز درمان بیماریهای سرطانی نیز ۴ تن از آوارگان به شهادت رسیدند و ۷۰ آواره و بیمار دیگر نیز زخمی شدند.
غزه؛ جایی که بیشترین تعداد کودکان در جهان در کمترین زمان کشته شدند در ادامه حملات ارتش اسرائیل به نوار غزه که از ۷ اکتبر آغاز شد، هر ساعت ۵ کودک در این منطقه کشته میشوند.
تعداد کودکان کشته شده در این منطقه در ۳ هفته نخست حملات اسرائیل از میانگین تعداد کودکان کشته شده در کل جهان در ۳ سال گذشته بیشتر است.
همچنین ۲۵ هزار نفر در جریان حملات مستمر رژیم صهیونیستی مجروح شدهاند که اغلب آنها کودکند و وزارت بهداشت فلسطین ۲۳۵۰ مورد مفقودی را ثبت کرده است که نزدیک به ۱۳۰۰ نفر از آنها کودکند.
علیرغم وجود اسناد بین المللی عام و خاص در مورد کودکان در جنگ، جامعه بین المللی نتوانسته است چه جوامع کنونی و چه جوامع آیندگان را در مقابل آتش جنگها محافظت نماید. با وجود کثرت کنوانسیون، پروتکل و خود منشور سازمان ملل متحد، وحشت روزافزون زنان و کودکان در اثر بروز جنگها رو به افزایش است و کودکان بیشتری به طرق مختلف جان و زندگی و موجودیت خویش را از دست داده و میدهند.
حقوق بین الملل بشر
کنوانسیون حقوق کودک در سال ۱۹۸۹ به طور خاص به مسأله حمایت از کودکان در درگیریهای مسلحانه و عدم شرکت در نیروهای مسلح پرداخت. ماده ۳۸ کنوانسیون مزبور مقرر میدارد:
«۱. کشورهای طرف کنوانسیون متقبل میشوند به مقررات قانون بینالمللی بشر دوستی در زمان جنگهای مسلحانه که مربوط به کودکان میشود احترام بگذارند.
کشورهای طرف کنوانسیون هر گونه اقدام عملی را جهت تضمین این که افراد کمتر از ۱۵ سال در مخاصمات مستقیماً شرکت نکنند، معمول خواهند داشت.
کشورهای طرف کنوانسیون از استخدام افراد کمتر از ۱۵ سال در نیروهای مسلح خود خودداری خواهندکرد. این کشورها برای استخدام افرادی که بالای ۱۵ سال و زیر ۱۸ سال سن دارند، اولویت را به بزرگترها خواهند داد.»
اشکالی که به ماده میتوان گرفت آن است که به نظر میرسد از کودکان ۱۵ تا ۱۸ سال حمایت کافی نکرده است. هر چند کمیته حقوق کودک در تفسیر خود از ماده فوق گفته است که بر اساس ماده ۱ کنوانسیون و رعایت منافع و مصالح عالیه کودک هیچ فرد زیر ۱۸ سال نباید در تعارضات و درگیریهای مسلحانه مستقیم یا غیر مستقیم مشارکت داشته باشد؛ ولی این توجیه با ظاهر ماده ۳۸ سازگار نیست؛ به همین دلیل در سال ۲۰۰۰ مجمع عمومی سازمان ملل «پروتکل اختیاری کنواسیون حقوق کودک در مورد شرکت کودکان در جنگ» را تصویب کرد که در سال ۲۰۰۲ لازم الاجراء شده است. ماده ۱ پروتکل الحاقی تصریح میکند:
«دولتهای عضو میبایست اقدامات لازم را جهت تضمین عدم شرکت افراد زیر ۱۸ سال در نیروهای مسلح برای شرکت در مخاصمات و جنگها بعمل در آورند.»
حمایت از حقوق کودکان در اسناد بین المللی در موضوع مخاصمات مسلحانه
موارد نقض حقوق کودک: کشته شدن و نقصهای جسمی و آسیبهای شدید روحی و روانی؛ آوارگی؛ بی سرپرستی؛ به مخاطره افتادن سلامت کودکان
الف. حقوق بین الملل بشر دوستانه
کنوانسیونهای چهارگانه ژنو سال ۱۹۴۹ و دو پروتکل الحاقی سال ۱۹۷۷ در موارد متعددی از کودکان حمایت کرده است که به دو دسته تقسیم میشود:
۱. حمایتهای مستقیم
۲. حمایتهای غیر مستقیم
با استناد به پیمان نامه چهارم ژنو ۱۹۴۹ و حقوق مصرح در آن، از جمله مواد ۳۳،۲۴، ۳۸، ۵۰، ۵۱، ۶۸، ۷۹، ۸۹ و ۱۳۳ میتوان دریافت که اصولا صحبت از مکان درگیری نیست و علاوه بر آن، در پروتکل شماره یک ۱۹۹۷ در عرصه مخاصمات بین المللی در مواد ۷۰، ۷۷ و ۷۸ به مسئله حمایت از کودکان به طور مجزا پرداخته شده است و در پروتکل دوم ۱۹۹۷ در عرصه مخاصمات غیر بین المللی نیز در مواد ۴ و ۶ به همین صورت، حقوقی برای کودکان در نظر گرفته شده است .
ب. حقوق بین الملل بشر
کنوانسیون حقوق کودک
حمایت از کودکان درگیر در مخاصمات مسلحانه در آموزههای اسلامی
از نظرگاه آموزههای دینی و دستورات پیامبر و معصومین علیهمالسلام نیز با تأکید فراوان به موضوع کودکان، سالخوردگان و زنان در درگیریهای مسلحانه توجه شده است. در دستورات پیامبر و امامان معصوم در مورد وظایف شرکت کنندگان در جهاد آمد است که کسی حق ندارد به کودکی متعرض شود، حتی اگر آن کودکان افراد شرکت کننده در جنگ را یاری و کمک کرده باشند. برای نمونه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در نقل روایتی از امام صادق علیهالسلام فرمود:
«هر گاه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرماندهى را با لشکرى گسیل مىداشت، نخست او را به رعایت تقواى الهى در باره خود و عموم یارانش سفارش مىکرد، سپس مىفرمود: به نام خدا و در راه خدا پیکار کن، با منکران خدا بجنگید، مکر نکنید، خیانت نکنید، کشتگان را مثله نکنید، کودکان و کسانى را که به عبادت مشغولند نکشید، درختان خرما را آتش نزنید و در آب غرق نسازید، هیچ درخت میوهدارى را نبرید و زراعتى را آتش نزنید، زیرا شما نمىدانید، شاید به آن نیازمند شوید و از چهارپایان حلال گوشت غیر آن را که ناچار از خوردن آنید پى نکنید و چون با دشمن مسلمانان روبرو شدید آنان را به یکى از سه چیز (مسلمان شدن، جزیه دادن، ترک جنگ) فراخوانید، پس اگر در مورد هر یک از آنها پاسخ مثبت دادند از آنان بپذیرید و دست از سر آنان بردارید.»
مشابه همین حدیث در کتابهای سیره و تاریخ از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است. صاحب کتاب مغازی مشابه عبارات فوق در کتاب خود از زید بن ارقم نقل کرده است. در روایات اهل سنت نیز روایات متعددی را نقل کردهاند؛ مانند روایت انس بن مالک از پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود:
«انطلقوا بسم اللَّه و باللَّه و على مله رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله، و لا تقتلوا شیخاً فانیاً و لا صغیراً و لا امرأه»
فقیهان امامیه نیز در بحث جهاد به اتفاق نظر گفتهاند که کشتن زنان، کودکان، مجانین و … در حال جنگ ممنوع و حرام است. صاحب جواهر مینویسد:
«و لا یجوز قتل المجانین و لا الصبیان و لا النساء منهم و لو عاونهم بتشدید النون إلا مع الاضطرار بلا خلاف أجده فی شیء من ذلک؛ کشتن دیوانگان، کودکان و زنان از آنها اگرچه به آنان کمک و یاری کنند، جایز نیست مگر اینکه از باب اضطرار و ناچاری باشد. در هیچکدام از موارد گفته شده اختلاف نظری نیست.(مسأله اجماعی است)»
روایات فراوانى وجود دارد که مىتواند مستند قاعده «لایقتل غیرالمقاتل» قرار گیرد که به چند روایت اشاره مىشود:
امیرالمؤمنین على (ع) خطاب به »معقل بن قیس« یکى از فرماندهان سپاهش، هنگامى که او را با سه هزار نفر در مقدمه سپاه خود براى نبرد به شام فرستاد، این گونه مىفرماید: «لاتقاتلن الا من قاتلک»؛ جز با کسى که با تو مىجنگد، جنگ مکن (نهج البلاغه، نامه ۱۲).
سه نکته درباره این روایت قابل ذکر است: نکته اول اینکه امام(ع) مصداق خاصى را نقل نمىکند بلکه یک قاعده کلى را بیان مىکند؛ لذا از این کلام امام(ع) مىتوان اصل مصونیت غیرنظامیان را به خوبى استنباط کرد (نک: عمید زنجانى، ۶۲۷/۱ :۱۳۸۹)؛ نکته دوم، تأکید زیاد امیرالمؤمنین(ع) بر ممنوعیت قتال با غیرمقاتلین است؛ زیرا امیرالمؤمنین(ع) با تأکید فراوان، فرمانده خود را از این کار پرهیز مىدهد و با به کار بردن نون تأکید ثقیله در عبارت »لاتقاتلنَّ«، عدم جواز قتال با غیرمقاتلین را برجسته مىنماید. از این عبارت امیرالمؤمنین(ع) استفاده مىشود که مقاتله تنها با کسانى جایز است که مقاتل و اهل قتال باشند. نتیجه اینکه غیرنظامیان و غیررزمندگان مصونیت دارند و نباید در جنگها هدف قرار گیرند )نک: عمید زنجانى، ۱۷۹ :۱۳۸۳). نکته سوم اینکه این روایت درباره جنگ با مسلمانان است، اما روایات دیگرى از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که مربوط به جنگ و قتال با غیرمسلمانان و کفار است و به همین مسأله اشاره دارد.
فقیه محقق، مرحوم آیتالله احمدى میانجى در کتاب ارزشمند «الاسیر فى الاسلام» بابى را تحت عنوان «النهى عن قتل من لایقاتل و لایعین فى الحرب على المسلمین» گشوده و روایات فراوان و متعددى، از جمله روایت ذکرشده را آورده است که همه این روایات، در حجیت و اعتبار قاعده «لایقتل غیرالمقاتل» کاربرد دارد. ایشان در توصیف روایاتى که در این باب ذکر کرده، معتقد است این بخشى از روایات در این مسأله است و روایات در این زمینه، متواتر است. وى سپس نمایى کلى از این روایات بیان کرده، مىگوید: «نهى رسول الله صلى الله علیه و آله عن قتل من لایقاتل فى مکّه و نهى صلى الله علیه و آله عن قتل النساء و الصبیان و الشیوخ الذین لایقاتلون و لایعینون المقاتلین و لو بالتدبیر و الفکر، کما نهى عن قتل العسفاء و الوصفاء و الرهبان و المقعد و اصحاب الصوامع الذین لاتدخل لهم فى حرب المسلمین بأى نحو کان و الیک نصوص» (الاحمدى المیانجى، ۹۱ :۱۴۱۱). ایشان سپس ۱۶ روایت را نقل مىکند که در آن بر ممنوعیت قتل مصادیق متعددى از غیرمقاتلین تأکید شده است. در یکى از روایاتى که ایشان نقل مىکند، دستور پیامبر به فرماندهانش در فتح مکه است: «وکان عهد الى اُمرائه فى فتح مکه ان لایقاتلوا الا من قاتلهم» (البدایه و النهایه: ۲۷۹/۴؛ به نقل از همان: ۹۲). در این روایت، که به صراحت بر قاعده فوق دلالت دارد، پیامبر اکرم (ص)، در یک ضابطه کلى، قتال با غیرمقاتلین را ممنوع کرده است.
به جز دو روایت فوق که به طور عام، قتال را به مقاتلین منحصر مىکنند و بر نفى قتال با غیرمقاتلین دلالت دارند، روایات دیگرى نیز وجود دارد که به ذکر برخى مصادیق غیرمقاتلین پرداختهاند و هدف قرار دادن آنان را در جنگ، غیرمجاز اعلام کردهاند. به برخى از این روایات، اشاره مىشود.
در روایتى که محدثان امامیه از امام صادق(ع) نقل مىکنند، آمده است: «کان رسولالله صلى الله علیه و آله، اذا اراد ان یبعث سریه دعاهم فاجلسهم بین یدیه ثم یقول: لاتقتلوا شیخاً فانیاً و لا صبیاً و لا اِمرأه» (الطوسى، ۱۱۹ :۱۴۱۳؛ الکلینى، ۲۹/۵ :۱۴۱۳؛ الحر العاملى، ۴۳/۱۱ :۱۴۰۱). به نظر مىرسد ملاک و معیارى که باعث عدم جواز مقاتله با این افراد در این روایت است، عدم مقاتل بودن این افراد است؛ به همین دلیل، همان گونه که در روایت بعدى آمده است، اگر زنان یا کودکان هم مقاتل باشند، کشته مىشوند و بر همین مبنا، فقها هم فتوا دادهاند (نک: الحلى، ۶۵۶۴ :۱۴۱۹).
مرحوم کلینى روایتى را از امام صادق(ع) در کافى نقل مىکند که پیامبر (ص) از قتال با زنان و کودکان نهى کرده است مگر اینکه مقاتل باشند: «نهى عن قتال النساء و الولدان فى دار الحرب الا ان یقاتِلوا فان قاتَلَت ایضاً فامسک عنها ما امکنک» (الکلینى، ۳۰/۵ :۱۴۱۳). در این روایت، عدم قتال، به عدم مقاتل بودن آنان مقید شده است.
نکته جالبى که از این روایت استفاده مىشود، نگاه انسانى اسلام به افراد است که پیامبر رحمت (ص) آن را یادآورى مىکند که در صورت مقاتل بودن زنان و کودکان هم تا جایى که امکان دارد، از قتال با آنان خوددارى شود.
در یکى از جنگها،۱۳ پیامبر اکرم (ص) مشاهده کردند که عدهاى جمع شدهاند؛ شخصى را فرستادند تا علت را جویا شود. این فرد برگشت و به پیامبر (ص) عرض کرد، زنى کشته شده است؛ پیامبر(ص) فرمودند: «ما کانت هذه لتقاتل…»؛ قطعاً آن زن در مقام قتال نبوده است (السنن الکبرى للبیهقى: ۸۹/۹، نقل از: الاحمدى المیانجى، ۱۰۰ :۱۴۱۱؛ همچنین نک: مرتضى العاملى، ۳۴۱/۲۴ :۱۴۲۸).
از این عبارت پیامبر (ص) چند نکته استفاده مىشود: اولاً منظور پیامبر (ص) از کلمه »هذه« خصوص این زن نبوده است، بلکه مراد پیامبر (ص)، جنس زن است که غیرمقاتل فرض مىشود؛ ثانیاً از توبیخ پیامبر (ص) معلوم مىشود که قبلاً سپاه خودش را از قتل زنان به عنوان گروهى که غیرمقاتل هستند، منع کرده است؛ کما اینکه بعد از این حادثه هم بر ممنوعیت قتل زنان تأکید مىکنند (مرتضى العاملى، ۳۴۱/۲۴ :۱۴۲۸)؛ ثالثاً همان گونه که سیدجعفر مرتضى العاملى بیان مىکند، این عبارت، به این مطلب دلالت مىکند که: «ان الذى یقتل هو خصوص المقاتل»؛ در جنگ فقط مقاتل کشته مىشود نه غیرمقاتل (همان). مرحوم احمدى میانجى ذیل این حدیث مىفرماید: «فان قوله صلى الله علیه و آله ما کانت هذه لتقاتل یدل او یشعر بانه ان قاتلت قتلت و النهى عن قتلها کان لاجل انها ما کانت لتقاتل»؛ اگر آن زن مقاتل بود، کشته مىشد و نهى از قتل او، به دلیل عدم مقاتل بودن وى است (احمدى میانجى، ۱۰۰ :۱۴۱۱). بنابراین قتل کسى که اهل قتال نیست، جایز نمىباشد.
استفاده دیگرى که از این روایت مىشود. این است که اصل درباره زنان و کسانى که توانایى بر قتال ندارند، عدم مقاتل بودن است.
شیخ طوسى روایتى را در تهذیب، از امام صادق(ع) نقل مىکند: «ان النبى صلى الله علیه و آله، اذا اراد ان یبعث امیراً على سریه، امره بتقوى الله عزوجل… ثم یقول: لاتغدروا و لاتغلوا و لاتمثلوا و لاتقتلوا ولیداً و لامتبتلاً فى شاهق و لاتحرقوا النخل و لاتغرقوه بالماء و لاتقطعوا شجره مثمره و لاتحرقوا زرعاً« (الطوسى، ۱۱۹/۶ :۱۴۱۳). هرچند در این روایت، نامى از هدف نظامى و غیرنظامى به میان نیامده، اما از این روایت استفاده مىشود که مصادیق بیانشده در دستور رسول اکرم (ص) به فرمانده سپاه خود، اعم از افراد و اماکن، غیرنظامى هستند که شاهد مثال ما در این روایت، افراد است.
کودکان نیز یکى از گروههایى هستند که چون اهلیت قتال ندارند، مورد حمایت خاص قرار مىگیرند. در یکى از جنگها، پیامبر اسلام (ص) مشاهده کردند که رزمندگان مسلمان، پس از پیروزى و غلبه بر دشمن و نابودى آنان، به کشتن کودکان آنان دست دراز کردهاند. فریاد پیامبر(ص) بلند شد که: «الا لاتقتل الذریه، الا لاتقتل الذریه» پیامبر این جمله را سه بار تکرار کردند (مرتضى العاملى، ۳۲۱/۲۴ :۱۴۲۸). عبارت دیگرى نیز از رسول رحمت (ص) در توبیخ و مذمت کسانى که به قتل کودکان دست یازیدهاند، ذکر شده که ایشان فرمودند: چه شده است عدهاى را که دست به کشتن کودکان مىزنند.
روایات متعدد دیگرى نیز در این زمینه در منابع روایى شیعه و اهل سنت وارد شده است که از ذکر آن خوددارى مىشود. از مجموع آنچه از این روایات استفاده مىشود، حجیت قاعده «لایقتل غیرالمقاتل»و عدم جواز قتال با غیرمقاتلین در مخاصمات مسلحانه است.
نویسنده: حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا پیوندی، مدیر گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی