حجتالاسلام والمسلمین امین حسین پوری در نشستی با تمرکز بر دستاوردهای پژوهشی خود در قالب اثر جدیدش با عنوان «دفاع عن نهجالبلاغه»، به تحلیل و بازخوانی انتقادی مبانی حدیثی در اصالتسنجی خطب، نامهها و کلمات قصار موجود در این اثر سترگ پرداخت. اهمیت این پژوهش از آنروست که «نهجالبلاغه» همواره در کانون نگاههای تفسیری، تاریخی و فقهی قرار داشته، اما سهم مطالعات حدیثی در اعتبارسنجی آن، کمتر از شأن و جایگاهش بوده است.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجتالاسلام حسینپوری سخن خود را با نگاهی به خاستگاه تألیف اثر دفاع عن نهجالبلاغه آغاز کرد. این کتاب، افزون بر آنکه پاسخی است به برخی تشکیکهای رایج در انتساب مجموعهای از خطب نهجالبلاغه به امام علی(ع)، گامی در مسیر تأسیس دستگاهی نوین برای اصالتسنجی این نصوص نیز به شمار میرود.
از دفاعیه تا روششناسی نوین در اعتبارسنجی
او اظهار داشت: «نهجالبلاغه اگرچه بهدست سید رضی تدوین شده و فاقد اسناد کامل روایی است، اما این نکته به معنای آن نیست که نمیتوان از منظر حدیثشناختی به آن نگریست یا در پی استنادات پیشینی آن برآمد».
وی، دغدغه اصلی خود را بازخوانی دادههای تاریخی و رجالی در مسیر احیای مرجعیت حدیثی این اثر دانست؛ آنگونه که بتوان نشان داد گزارههای موجود در نهجالبلاغه، در منابع کهنتر حدیثی و تاریخی، حضور دارد و استنادات آنها را میتوان در قالب «توثیق شواهدی» یا «شواهد سندی پراکنده» بازسازی کرد.
رویکرد سندی یا روش تجمیع شواهد: کدام راهکار؟
در بخش اصلی نشست، حسینپوری به تبیین یکی از نوآوریهای کلیدی خود در کتاب پرداخت؛ یعنی بهرهگیری از «روش تجمیع شواهد در اعتبارسنجی» به جای صرفاً تمرکز بر «سند متصل». وی با اشاره به خطب مشهور نهجالبلاغه که محل مناقشه بودهاند، مانند خطبه شقشقیه، عهدنامه مالک اشتر یا خطبه متقین، نشان داد که این متون، نه تنها در منابع حدیثی متقدمان انعکاس دارند، بلکه گاه با تفاوتهای اندک، در آثار تاریخی معتبر نیز ثبت شدهاند. از این منظر، تحلیل شواهد متعدد – هرچند فاقد سند متصل – میتواند قرائن وثوقبخش در انتساب این خطب به امام علی(ع) ارائه دهد.
وی در ادامه افزود: رویکرد ما، التزام به چارچوبهای علمالحدیث امامی است، اما با نگاه نقادانه به معیارهای سنتی؛ یعنی نه حذف کامل سنت اسنادی، و نه اعتماد صرف به سبک متنی، بلکه ترکیب نظاممند آنها.
منابع واسط و حلقههای گمشده سندی
در بخش بعدی، حجتالاسلام حسینپوری بر نقش منابع واسط – یعنی آثار میانی میان امام علی(ع) تا عصر سید رضی – تأکید ورزید و نمونههایی از این آثار را معرفی کرد. او با تحلیل شواهد متنی در کتابهایی چون الفتوح ابن اعثم، بلاغات النساء ابن طیفور، شرح نهجالبلاغه ابن میثم بحرانی و حتی تاریخ دمشق ابن عساکر، به بازسازی روند نقل این متون پرداخت.
وی تصریح کرد که بررسی زبان، سبک، و ساختار خطب و نامهها در منابع واسط، میتواند مانند «حلقههای فراموششده سندی» عمل کند و زنجیره انتساب را ترمیم نماید.
دفاع از سید رضی: نگاهی تازه به انگیزه و روش او
از نکات متمایز این نشست، تفسیر جدید حسینپوری از انگیزه و روش سید رضی در تدوین نهجالبلاغه بود. وی ضمن نفی دیدگاههایی که سید رضی را تنها یک ادیب و سخنگزین دانستهاند، بر آن بود که: «سید رضی، آگاهانه و با اشراف حدیثی، گزینش خویش را انجام داد؛ اگرچه روش وی، مانند حدیثنگاران کلاسیک نبود، اما بر اساس نوعی اعتماد به منابع پیشین و شهرت نقل، سخنان امام را برگزید».
وی برای تقویت این ادعا، به مواردی از ذکر اسناد در آثار دیگر سید رضی همچون خصائص الائمه و حقایق التأویل اشاره کرد که نشاندهنده آشنایی وی با نقلهای اسنادی و منابع پیشینی است.
معیارهای بازسازی اعتبار: از تصحیح سند تا وثاقت متنی
یکی از بخشهای پرچالش ارائه دهنده نشست، تحلیل انتقادی نسبت به «ملاکهای وثاقت» در سنت حدیثی شیعه بود. وی بر آن بود که باید میان سه سطح از اعتبار تفکیک قائل شد:
۱. اعتبار سندی صِرف که در آن تنها سند متصل با راویان ثقه، حجیت دارد؛
۲. اعتبار شواهدی که در آن، نقلهای متعدد ولو با اسناد منقطع یا در منابع گوناگون، نوعی اعتماد تجمیعی ایجاد میکنند؛
۳. اعتبار متنی یا وثوق ناشی از محتوای نص که به ویژگیهای سبکی، هماهنگی با شخصیت گوینده و انسجام محتوایی وابسته است.
او تأکید کرد که سنت حدیثی شیعه، هرچند سنتی سندمحور است، اما از دیرباز در مواردی مانند وصیتنامهها، خطب و عهدنامهها، از نوعی «مستندات شهرتی یا شواهدی» استفاده میکرده که در علم رجال نیز سابقه دارد.
در همین زمینه، وی اشاره کرد: اگر تنها به سند متصل اعتماد کنیم، بخش بزرگی از میراث امام علی(ع) را از دست خواهیم داد؛ زیرا خطب و وصایای علوی، بهگونهای در تاریخ و فرهنگ امت تنیده شدهاند که فراتر از چارچوب کلاسیکِ اسناد قابل اعتبارند.
مقایسه تطبیقی با دیگر متون حدیثی و ادبی
حسینپوری در ادامه، با رویکردی مقایسهگرایانه، نشان داد که چگونه میتوان از روشهای سنجش اعتبار در دیگر متون حدیثی یا ادبی – مانند وصایای امام حسن(ع)، خطب فاطمه(س) یا ادعیه امام سجاد(ع) – برای تحلیل نهجالبلاغه بهره برد.
وی با بررسی خطبه فدکیه، که سند متصل ندارد اما در آثار متعددی پیش از قرن چهارم آمده، نتیجه گرفت که همان منطق وثوقشناختی را میتوان در مورد برخی خطب نهجالبلاغه نیز بهکار بست. همچنین در مقایسه با دعاهای صحیفه سجادیه، وی نشان داد که حضور گسترده در سنت دینی و شباهت سبکی، قرینهای برای صحت انتساب است، حتی اگر زنجیره سندی کامل نداشته باشند.
تحلیل موردی: خطبه شقشقیه و سه لایه استنادی
یکی از نمونههای تطبیقی که حجتالاسلام حسینپوری بهطور مبسوط به آن پرداخت، خطبه شقشقیه بود. وی این خطبه را از حیث حدیثی، در سه لایه تحلیل کرد:
۱. حضور در منابع پیشاسیدرضی مانند کتاب ابن قتیبه و برخی آثار ادبی قرن سوم؛
۲. نقل شفاهی در سنت علمی عصر سید رضی، بهگواهی ابن ابیالحدید که آن را از مشایخ خود شنیده بود؛
۳. تأثیرگذاری محتوایی آن در ادبیات سیاسی و کلامی پس از قرن پنجم.
وی نتیجه گرفت که خطبه شقشقیه، علیرغم فقدان سند کلاسیک، بهواسطه حضور مکرر، انسجام سبکی، و شهرت قوی، دارای وثاقت روایی در سطح دوم (وثوق شواهدی) و حتی سوم (وثوق متنی) است.
بازخوانی عهدنامه مالک اشتر
این حدیث پژوه در ادامه، به تحلیل عهدنامه معروف امام علی(ع) به مالک اشتر پرداخت و نشان داد که این نامه نه تنها در منابع متعددی از جمله نهجالبلاغه، تحفالعقول، دعائم الإسلام و عیون الأخبار آمده، بلکه بخشی از آن در آثار فقهی و سیاسی فریقین مورد استناد قرار گرفته است.
وی افزود: عهدنامه مالک، سندی بینظیر در تمدن سیاسی اسلام است و استناد گسترده به آن در آثار فقه سیاسی و حتی کلام سیاسی، نشان میدهد که انتساب آن به امام، در نزد عالمان متقدم، محل تردید نبوده است.
او همچنین به این نکته پرداخت که چگونه برخی بندهای عهدنامه، در منابع غیرشیعی نیز آمده و با حذف یا تعدیلهایی در سیاستنامههای عباسیان گنجانده شدهاند؛ امری که خود نشاندهنده اصالت آن و در عین حال حساسیتهای سیاسی پیرامونش است.
تحلیل سبکشناختی: زبان امام یا زبان ادیب؟
از نکات چالشبرانگیز در پژوهشهای جدید، تحلیل زبانی و سبکی نهجالبلاغه است. منتقدانی مانند محمد عبده یا احمد امین گاه سبک نهجالبلاغه را محصول دورههای بعد و ناشی از مهارت سید رضی دانستهاند. حسینپوری در برابر این دیدگاه، شواهدی از خطب امام علی(ع) در منابع حدیثی کهن مانند غرر الحکم، نزهه الناظر، امالی شیخ صدوق، و کتاب سلیم بن قیس ارائه داد و نشان داد که سبک بلند و خطابی در آثار منسوب به امام، مسبوق به سابقه است.
او تأکید کرد: اگرچه سید رضی در گزینش متن دخیل بوده، اما آنچه برگزیده، از سنخی نیست که در قرن چهارم ساخته شده باشد. سبک آنچنان است که تنها با شخصیت امام علی(ع) سازگار است.
نقد روششناسی سنتی و پیشنهاد برای آینده
در بخش پایانی، حجتالاسلام حسینپوری به آسیبشناسی سنت موجود در اعتبارسنجی نهجالبلاغه پرداخت و اظهار داشت که حدیثپژوهان شیعه کمتر به سراغ نهجالبلاغه رفتهاند و آن را در انحصار ادبپژوهان یا کلامدانان رها کردهاند. به باور او، نهجالبلاغه نیازمند احیای روشمند در سه سطح است:
۱. استخراج منابع واسط و بازسازی سندی؛
۲. تحلیل سبکی و انسجام معنایی متون؛
۳. بازخوانی تاریخی نقش نهجالبلاغه در سنت حدیثی و فقهی شیعه.
او همچنین از ضرورت تدوین یک «معجم مصادر نهجالبلاغه» سخن گفت؛ پروژهای که بتواند هر جمله از نهجالبلاغه را به منابع حدیثی و تاریخی پیش از سید رضی ارجاع دهد.
نهجالبلاغه، متنی در تراز حدیث شیعی
در جمعبندی، حسینپوری بر این نکته تأکید کرد که نهجالبلاغه باید به رسمیت شناخته شود؛ نهتنها بهعنوان اثری ادبی، بلکه بهعنوان بخشی از سنت حدیثی شیعه که نیازمند اعتبارسنجی نوین است.
وی اثر «دفاع عن نهجالبلاغه» را گامی آغازین در این مسیر دانست و ابراز امیدواری کرد که پژوهشگران با بازنگری در مبانی، سهم بیشتری در اعتباربخشی به میراث کلامی و خطابی امام علی(ع) ایفا کنند.
شبکه اجتهاد اجتهاد و اصول فقه, حکومت و قانون, اقتصاد و بازار, عبادات و مناسک, فرهنگ و ارتباطات, خانواده و سلامت