مناظره نقاط اشتراک متعددی داشت، اما مهمترین نقطه اختلاف نظر، توصیف میزان همراهی مردم با حاکمیت در پذیرش مرز ناهنجاری در پوشش بود. دکتر برهانی معتقد است چنین توصیفی وجود ندارد و عدم اقدام به کشف حجاب از سوی اکثریت زنان و دختران در شرایط ارعاب و فشار، نمیتواند بیانگر همراهی جامعه باشد. در مقابل، حجتالاسلام الهی معتقد است در ماههای آخر سال گذشته که گشت ارشاد به طور کامل جمع شده بود و حاکمیت به خاطر ملاحظات امنیتی در برابر کشف حجاب و بدپوششی تا حد عریانی، عکسالعملی نشان نمیداد و جامعه گویا در یک وضعیت رهاشدگی از نظر پوشش قرار گرفته بود، عدم همراهی اکثریت مطلق زنان و دختران ایرانی با موج کشف حجاب، حاکی از ناهنجار بودن آن در نظر اکثریت جامعه است. بر این اساس، حاکمیت اسلامی میتواند در برابر بیحجابی، سیاستهای کنترلی و بازدارنده را دنبال کند.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، مسئله حجاب یکی از موضوعاتی است که در کش و قوس ناآرامیهای سال گذشته به تیتر یک رسانهها تبدیل شد. از رسانههای جمعی گرفته تا بسیاری از مراکز نخبگانی کشور با برگزاری مناظرهها و کرسیهای آزاد اندیشه درصدد بررسی هرچه بهتر و عمیق تر این موضوع برآمدند. موضوعی که اگر چه بعد از پایان یافتن ناآرامیها به حاشیه رفت و دیگر خبری از مناظرهها و اظهارات بیپرده در مجامع نبود؛ اما این روزها و در خلال ماجرای لایحه جنجالی قانون عفاف و حجاب، برسر زبانها افتاده است.
در همین زمینه مشهد شاهد یک مناظره صریح میان دکتر محسن برهانی، دکترای حقوق و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و حجتالاسلام محمد الهی خراسانی، استاد حوزه علمیه مشهد و مدیر پروژه تحلیلی و راهبردی ساماندهی وضعیت حجاب بود. مناظرهای که محور آن مسئله حجاب و بایدها و نبایدهای کنشگری حاکمیت اسلامی در موضوع حجاب بود. آنچه در ادامه میخوانید بخشهای مهم اظهارات هر یک از اساتید است که بدون پیشداوری تقدیم میگردد.
محمد الهی خراسانی
* اگر بتوانیم در مسئله حجاب به یک تفاهم نسبی در مرحله اول در سطح نخبگانی و در مرحله دوم در سطح عمومی دست پیدا کنیم، توانستهایم گام بزرگی را برداریم.
* اصل حکم شرعی حجاب واجب است و این که این موضوع جزو احکام ضروری اسلام است؛ تقریبا مورد اجماع علمای مذاهب اسلامی بوده و اختلافی نبوده و محل نزاع ما نیست. همچنین حکم شرعی حجاب یک حکم شرعی صرفا فردی و شخصی نیست و قطعا حجاب دارای بعد اجتماعی است و با توجه به این بعد اجتماعی در شمار احکام اجتماعی اسلام هم به شمار میآید که این هم محل اختلاف نیست. این را هم باید اضافه کرد که حجاب از اموری است که میتواند جنبه حکومتی پیدا کند و این که قابلیت قانون گذاری دارد نیز محل اختلاف نیست. وقتی موضوعی همچون حجاب که یکی از احکام مسلم اسلام است و جنبه اجتماعی و تقنینی دارد؛ حاکمیت اسلامی در قبال آن مسئولیت دارد و اصل کنشگری حاکمیت در این امر فارق از کم و کیفش مورد قبول همگان است. حجاب شرعی نمیتواند به معنای جرم انگاری باشد.
* این را که حجاب شرعی را بخواهیم مبنای جرم انگاری قرار بدهیم قبول نداریم و امر موجهی نمیدانیم. دلیلش هم وجدانی است، چرا که میبینیم به هر دلیل اکثر جامعه متدین و مذهبی و محجبه ما نمیتوانند حجاب شرعی را با تمام حدود و ثغورش رعایت کنند. با این توصیف اگر قرار باشد حجاب شرعی مبنای جرم انگاری قرار بگیرد، شک نکنید اکثریت بانوان جامعه ما مجرم خواهند شد و این هیچ منطقی ندارد.
* آن جا که میخواهیم از آن دفاع کنیم، حجاب شرعی با همه حدود ثغور آن نیست بلکه آن چیزی است که عرف جامعه مسلمان ما به عنوان حجاب شایسته زن مسلمان ایرانی پذیرفته است. به عنوان مثال خانمی که حالا با مانتو در جامعه حاضر میشود و روسری هم دارد با این که موی او دیده میشود اما هم خودش را محجبه میداند و هم این که متدینین نمیگویند او بی حجاب بود بلکه میگویند حجاب دارد.
* یک حد از پوشش متناسب با هنجارهای پذیرفته شده توسط اکثریت جامعه مسلمان ایرانی را قانونگذار میتواند مبنای الزام قانونی قرار دهد.
* ما به هیچ وجه قائل به این نیستیم که معیار تشخیص حسن و قبح افعال، مردم هستند. هیچ مفسر و (فقیهی) نگفته «و امروا بالمعروف» یعنی نگاه کنید ببینید مردم چه چیزی را معروف میدانند به همان امر کنید بلکه همه به اتفاق گفته اند منکر آن چیزی است که شرع از آن نهی کرده و معروف آن چیزی است که شرع به آن امر کرده است. حجاب عرفی مبنای الزام تقنینی
* بحث اصلا در تعیین منکر و معروف نیست، بحث در الزام تقنینی است در این جا که طبق آرای علما حد سوم امر به معروف و نهی از منکر است گفتیم مبنای ورود حاکمیت حجاب عرفی باشد نه شرعی.
* در اکثر شهرهای کشور کشف حجاب را فضیلت نمیدانند. حتی در خود تهران و در همان قسمتهای خاص آن نیز کشف حجابی هم که صورت میگیرد این طور نیست که بگوییم ۵۰ درصد آنها کشف حجاب کردهاند. اجرای یک حکم شرعی در گرو همراهی مردم است
* همراهی مردم برای اجرایی کردن یک حکم شرعی یک اصل کاملا پذیرفته شده است.
* فقط در دوران ظهور است که همه آحاد مردم یکدست و مومنانه و یکدل با دولت اسلامی همراهی خواهند کرد و بالطبع اجرای احکام به شکل حداکثری انجام خواهد شد. از این رو پیش از ظهور چارهای نداریم که در برخی امور عقب نشینی کنیم و این عقب نشینی میتواند تاکتیکی باشد، یعنی فرصت بدهیم به جامعه. همان طور که رهبر انقلاب بارها و بارها به جامعه فرصت دادند که خودش تصمیم بگیرد، موضوعی که در بسیاری از مواقع ما حزب اللهیها آن را بر نتافتیم.
* ممکن است همین عقب نشینی پس از اتفاقات اخیر در کشور، از این منظر بود که این فرصت به جامعه داده شد که خودش در این باره به جمع بندی برسد. همان طور که دیدیم بسیاری از مردم فهمیدند اگر در همین موضع حجاب نایستند طرف مقابل به کمتر از برهنگی راضی نخواهد شد.
محسن برهانی:
* این که ما از چه منظری میخواهیم موضوع حجاب را بررسی کنیم، بسیار مهم است؛ این که میخواهیم از جنبه فقهی و شرعی به این موضوع ورود کنیم یا اخلاقی، اجتماعی یا حقوقی.
* باتوجه به صحبتهای جناب آقای الهی، اصل مسئله این است که آیا از لحاظ فقهی و شرعی حکومت اسلامی وارد تقنین بشود؟ یعنی منِ حکومت اسلامی نسبتم را با شریعت مشخص کردهام و حالا میخواهم بروم سراغ قانون گذاری.
* وقتی میخواهیم از فقه صحبت کنیم، همین فقه جواهری و فقه سنتی در حوزههای علمیه است، اما مسئله ما این است که میخواهیم همین فقه را بیاوریم در یک شرایط جدید. یعنی ما یک حکومت اسلامی داریم که بخش عمدهای از شهروندان و مردم این حکومت اسلامی به این دلیل نمیخواهند یک واجب شرعی را رعایت کنند و این جا حکومت اسلامی میخواهد مداخله کند و میگوید که من نمیگذارم تو این کاررا بکنی، حالا این الزامی که میخواهد بکند از سنخ محرومیت است یا چوب (زدن) یا هر چیز دیگری. در چنین شرایطی که مردم مسلمان نمیخواهند این حکم شرعی را رعایت کنند، تکلیف چیست؟ مبنای عرفی برای حجاب یعنی تنزل از ادبیات فقهی به ادبیات اخلاق اجتماعی.
* این که گفته میشود مبنای ما برای حجاب شرع نیست بلکه عرف جامعه است، یعنی تنزل میکنیم از یک ادبیات فقهی به ادبیات اخلاق اجتماعی، یعنی تلقی ایرانیان مسلمان از حجاب، معیار ماست. بنابراین ما باید با ابزارهایی احراز کنیم که جامعه چه چیز را حد حجاب میداند؛ این دیگر امر فقهی نیست بلکه امر برون فقهی است.
* اگر تلقی اجتماعی را معیار قرار دهیم این یعنی آن جایی جامعه به حکومت میگوید دخالت کن من آن را قبیح میدانم، بنابراین فرق است بین این که من این را حجاب میدانم یا نمیدانم. معیار قبیح بودن درک عمومی جامعه است نه درک مسجدیها و هیئتیها.
* معیار قبیح هم صرفا بچه مسجدیها و هیئتیها نیستند متوسط درک جامعه و درک عمومی جامعه است. اساسا عرف متشرعه منشأ اثر نیست بلکه «ناس» یعنی مردم جامعه است.
* ایشان میگوید ما به شریعت عمل میکنیم مادامی که اکثریت جامعه آن را نخواهند و روی همین ملاک آقای الهی از روی حجاب شرعی آمدند روی ملاک عرفی. این یعنی من اگر زورم میرسید که همان واجب شرعی را اجرایی میکردم، چون زورم نمیرسد میگویم باشد من دوپله آمدم پایین تر.
* فرض محال که محال نیست. اگر همه مردم ایران بگویند ما حجاب را قبول نداریم که باعث نمیشود وجوب رعایت حجاب برداشته شود چرا که فرمود، حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه.
* اصل دعوا این جاست که من حاکمیت میخواهم حکم خدا را اجرا کنم و مردم این جامعه نیز میخواهند معصیت خدا را بکنند من در قبال اینها باید چه کنم؛ ما این جا مبتلا میشویم ببینیم که جامعه چه میخواهد.
* ما میبینیم که امیرمومنان در قبال بدعت نماز تراویح؛ وقتی دید که مردم بر بدعت خود (که بدعت میدانید بدتر از انجام یک حرام است) اصرار دارند، گفت من که نمیتوانم شما را زور کنم بروید و (هرچه میخواهید) نماز بخوانید. ابزار این را نداریم که بدانیم مردم بدون فشار و در آزادی کامل چه نظری دارند
* الان این طور نیست، حکومت نمیگوید که ببینیم مردم چه حدی را برای پوشش، معیار قرار دادهاند و درک عمومی جامعه در این باره چیست بلکه با فشار و زور سعی در کنترل وضعیت حجاب دارد.
* مشکلمان این است که نمیدانیم مردم دقیقا چه میخواهند؟ مردمی که بدون ارعاب و بدون فشار و در یک آزادی کامل نظر خود را مطرح کنند. ما ابزار این را نداریم که بفهمیم درک عمومی جامعه چیست؟
نقاط اشتراک نظر مناظره
الف. حجاب با همان حدود شرعی، واجب و وجوب شرعی آن از مسلّمات فقهی است.
ب. حجاب، صرفا یک حکم شرعی شخصی نیست و به خاطر جنبه اجتماعی آن، از احکام اجتماعی اسلام محسوب میشود.
پ. حجاب به عنوان حدی از پوشش، قابلیت قانونگذاری دارد و میتواند جنبه حقوقی پیدا کند.
ت. حکومت اسلامی در قبال حجاب به عنوان یک امر اجتماعی مسئولیت دارد و این مسئولیت میتواند در قالب مجموعهای از سیاستها و راهبردها دنبال شود.
ث. تعریف و تعیین حدود “معروف” و “منکر” و مصادیق آنها جز در موارد معدودی که عقل میتواند به طور کامل تشخیص دهد، با شارع است و تلقی مردم، ملاک تعیین معروف و منکر نیست.
ج. حجاب با همان حدود شرعی، “معروف” و تخطی از آن به هر میزان، “منکر” است و هر فرد مسلمان نسبت به مرحله اول نهی از منکر (اظهار نارضایتی) و مرحله دوم آن (تذکر لسانی با وجود شرایط آن) وظیفه شرعی دارد. اما مرحله سوم (اقدام عملی) بر عهده حاکمیت اسلامی است.
چ. اقدام عملی در برخورد با منکر یا مواجهه سخت از سوی حاکمیت در گرو همراهی اکثریت جامعه است. در غیر این صورت، حاکمیت اسلامی ناچار است مواجهه سخت را نسبت به سطحی از منکر داشته باشد که ناهنجار بودن آن و لزوم برخورد با آن مورد پذیرش اکثریت جامعه باشد.
مهمترین نقطه اختلاف نظر
اما مهمترین نقطه اختلاف نظر، توصیف میزان همراهی مردم با حاکمیت در پذیرش مرز ناهنجاری در پوشش بود. دکتر برهانی معتقد است چنین توصیفی وجود ندارد و عدم اقدام به کشف حجاب از سوی اکثریت زنان و دختران در شرایط ارعاب و فشار، نمیتواند بیانگر همراهی جامعه باشد.
در مقابل، حجتالاسلام الهی معتقد بود در ماههای آخر سال گذشته که گشت ارشاد به طور کامل جمع شده بود و حاکمیت به خاطر ملاحظات امنیتی در برابر کشف حجاب و بدپوششی تا حد عریانی، عکسالعملی نشان نمیداد و جامعه گویا در یک وضعیت رهاشدگی از نظر پوشش قرار گرفته بود، عدم همراهی اکثریت مطلق زنان و دختران ایرانی با موج کشف حجاب، حاکی از ناهنجار بودن آن در نظر اکثریت جامعه است. بر این اساس، حاکمیت اسلامی میتواند در برابر بیحجابی، سیاستهای کنترلی و بازدارنده را دنبال کند.