شبکه اجتهاد: نقشآفرینی امام جواد علیهالسلام به منزله معیار برای شیعه از یک منظر و جهان اسلام از منظر دیگر، در قالبهای مختلفی بوده است که مهمترین آن را در مناظرههای علمی، تربیت شاگردان و بیان روایات میتوان ذکر کرد. اما مناظرههای امام که در منابع شیعی ذکر شده، حاکی از دانایی امام در علوم دینی و توانایی ایشان در مواجهه با مسائل روزآمد است.
یکی از آن مناظرهها، گفتگوی عالمانه میان ایشان و یحیی بن اکثم بود. برابر روایتی مفصل از ریان بن شبیب، دستهای از عباسیان از اقدام مأمون برای تزویج دخترش به امام اظهار ناخرسندی کرده، آن را موجب خطر برای عباسیان دانستند؛ علاوه بر آن، ابنالرضا(ع) را در سنینی ذکر کردند که باید به سراغ فقه و معرفت برود.[۱] مأمون برای توجیه عقلانی تصمیم خود و نشاندادن فضل و دانش امام، مجلس گفتوگویی ترتیب داد و از عالم جلسه خواست تا با طرح پرسشی، میزان دانش حضرت را بیازماید. یحیی نیز چنین کرد و سؤالی فقهی را به میان کشید که به زعم خودش شئون مختلفی میتوانست داشته باشد. امام با بیان شقوق مختلف آن، پرسنده و مخاطبان را با دانش خویش مجاب کردند[۲] و در طرح سؤالی از یحیی، میزان تسلط خویش بر احکام فقهی را نشان دادند.
تربیت نیرو و پرورش افراد صالح برای پاسخگویی به پرسشهای دینی و رفع مشکلات آنان، اقدام دیگری بود که امام در دستور کار خود داشتند. امام به رغم کمی سن، دانشمندان و صحابه زیادی را تربیت کردند. شیخ طوسی ۱۱۶ صحابی برای آن حضرت ذکر میکند[۳] و عطاردی شمار آنان را ۱۲۰ تن مینویسد[۴] که در میان آنها شخصیتهای برجستهای چون عبدالعظیم حسنی، ابوهاشم جعفری، علی بن مهزیار و دیگران دیده میشوند. آوردهاند که دانشمندی امام، در حدی بود که برخی از نویسندگان مثل ابوبکر احمد بن ثابت در تاریخ خود، ابواسحاق ثعلبی در تفسیرش و محمد بن منده بن مهربذ در کتابش از او روایت کردهاند.[۵]
گذشته از این دو اقدام، بیان حدیث نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. گفتهاند در یک مجلس که عدهای از نواحی مدینه به دیدار امام آمده بودند، ایشان شمار زیادی از پرسشهای آنان را پاسخ گفتند.[۶] همچنین آوردهاند که هشتاد تن از علمای شهرهای مختلف، به در خانه امام آمدند و به قصد آزمودن ایشان، پرسشهای مختلفی را مطرح کردند که امام یکایک آنها را برمبنای شریعت اسلامی و مستند به آیات قرآنی پاسخ گفتند.[۷]
عطاردی ۲۲۰ روایت از آن حضرت گردآوری کرده است.[۸] نگاهی به این دست احادیث نشان میدهد که آن حضرت در چه حوزههایی به ارائه نظر پرداختند و عالمان شیعی به چه میزان از دادههای ایشان بهره بردهاند؛ هر چند در مجامع حدیثی اهل سنت، تنها یک روایت از ایشان نقل شده است.[۹] در میان احادیث منقول از امام، آگاهسازی مردم نسبت به اندیشههای انحرافی مجسمه، همچنین معرفی واقفه و از همه مهمتر انحراف غالیان به چشم میخورد. در این میان، بیش از همه نسبت به دسته اخیر سختی نشان داده شده است؛ ازآنرو که اینان عقایدی برخلاف معیار عرضه میداشتند. امام جواد(ع) صریحاً بر ابوالخطاب، یارانش و حتی کسانی که در لعنت بر او تردید داشته یا دراینباره توقف یا تردید میکنند [۱۰] و میفرمایند: «افرادی چون ابو عمره جعفر بن واقد و هاشم بن ابی هاشم که برای بهرهکشی از مردم، از ائمه استفاده میکنند، در ردیف ابوالخطابند». همچنین از اسحاق انباری خواستند تا دو تن از غلات، یعنی ابوالمهری و ابن ابی الزرقا را از پای درآورند؛ چون در کار گمراهسازی شیعه میکوشیدند.[۱۱]
مبارزه با غالیان در دستور کار امامان پیشین نیز قرار داشت؛ چنانکه امام رضا(ع) در مبارزه با آنان سخنان صریحی داشتند[۱۲] و دوستی با آنها را دشمنی با اهلبیت، و انس با آنان را خروج از ولایت خدا معرفی فرمودند.[۱۳] شیخ صدوق در شناسایی اینان میفرماید:
غالیان سه دستهاند؛ دستهای از آنان به الوهیت امام علی(ع) باور دارند و برآنند که سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و عمر بن امیه ضمری، از سوی امام به تدبیر جهان میپردازند و آن حضرت، پروردگار است. دسته دیگر در خصوص اهلبیت غلو میکنند و چیزهایی را به آنان نسبت میدهند که آنان خود چنین نمیگویند؛ مثل ادعای نبوت و خدایی؛ دسته سوم کسانیاند که معرفت امام را از تمامی عبادات و فرایض کافی میدانند و به اتکای ولایت آنان از اعمال دینی دست میکشند.[۱۴]
این آشکارترین شکل معیارشکنی در دیانت اسلامی بود و به همین جهت سختترین لعنها نثار آنان شده است.
نقش امام جواد(ع) در طراحی زندگی مسلمانی و تلاشی که برای ارائه معیار به خرج دادند، ایشان را در چشم همگان بزرگ کرد و راز جمله امام رضا(ع) درباره ایشان بهتر درک شد؛ ابییحیی صنعانی میگوید: نزد علی بن موسی بودم که فرزندش در حالی که کودکی بیش نبود، وارد شد. امام فرمودند: «هذا المولود الذی لم یولد اعظم علی شیعته برکه منه».[۱۵]
—————————
پانوشتها
۱- شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۲۸۲.
۲- شامی مشغری، الدرالنظیم، ص۷۰۶؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، صص۴۵۱-۴۵۳. البته برخی در صحت خبر تردید کردهاند؛ نک: کتاب الحج (تقریرات سید محمد هاشمی شاهرودی)، محمد ابراهیم جناتی، ج۱، ص۸۴.
۳- طوسی، الابواب، ص۳۷۰.
۴- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ج۲، ص۱۲۹، به نقل از مسند الجواد عطاردی.
۵- امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۵.
۶- کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۶.
۷- شامی مشغری، الدرالنظیم، ص۷۰۵.
۸- عطاردی، مسند الامام الجواد.
۹- امینی، «روایات اهل بیت در منابع اهل سنت»، مجله علوم حدیث، ش ۴۷، صص۱۴۸-۱۸۴.
۱۰- لعنت میفرستندکشی، رجال، ص۵۲۸.
۱۱- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، صص۱۲۹-۱۳۱، به نقل از رجال کشی.
۱۲- صدوق، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۲۶.
۱۳- همان، ج۱، ص۱۳۱ و ج۲، ص۲۱۹.
۱۴- صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۵۴۵.
کلینی، کافی، ج۱، صص۲۵۸-۲۵۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ص۳۲۲.
منبع: مباحثات