در اقشار دیگر جامعه، نمیشود گناه یک نفر، دو نفر، ده نفر را بر گردن همه انداخت. مثلاً فرض کنید یک یا چند پزشک، رشوه گرفتند و از قانون تخطی کرد. ما حق نداریم بگوییم همه پزشکان زیرمیزی میگیرند. یا اگر یک پلیس خطا کرد، حق نداریم بگوییم همه پلیسها رشوه میگیرند. در مورد روحانیت هم همینطور است. بدعمل کردن برخی از آنها را نباید بهحساب همه نوشت.
اختصاصی شبکه اجتهاد: یکی از مباحث مهم در نظام جمهوری اسلامی، حضور روحانیون در مناصب مختلف سیاسی و فرهنگی است. بعضی معتقدند این امر، موجب کاهش محبوبیت روحانیت در میان مردم شده است و در مقابل بعضی معتقدند حضور روحانیت در این مناصب، موجب کاهش محبوبیت آنها نشده است واگر هم بشود، از آنجا که عمل به وظیفه است، محذوری ندارد. در این خصوص با حجتالاسلام والمسلمین احمد علی قانع، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) گفتگو کردیم. وی معتقد است حضور روحانیت در مناصب فرهنگی که از موارد تخصص روحانیون است، امری لازم و ضروری است. او همچنین از برخی مردم نیز گلهمند است که اشتباه چند روحانی را به پای همه اعضای این صنف میگذارند. مشروح گفتگو با معاون پژوهش دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) بهقرار زیر است:
اجتهاد: آیا حضور روحانیون در مناصب سیاسی را به صلاح میدانید و در صورت صلاحدید، این حضور را به چه میزانی لازم میدانید؟
قانع: پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، الگوهای ما در همه مسائل هستند. پیامبر اکرم (ص) حکومت اسلامی را تشکیل دادند و خودشان هم رهبری آن را عهدهدار شدند. امیر المومنین (ع) نیز همینطور بودند. سایر ائمه نیز اگر شرایط برایشان فراهمشده بود، حتماً این کار را میکردند، کما اینکه عبارت آنها ازجمله عبارت امام صادق (ع) در این زمینه بسیار مشهور و مشهود است. سیاست بهطورکلی، به معنای اداره جامعه است. اداره جامعه، هم منصب قضا را شامل میشود و هم مسائل اقتصادی و هم مسائل فرهنگی و سایر مسائل را. ما خطاب به ائمه اطهار (ع) میگوییم: «انتم ساسه العباد». بنابراین دین بر همه وجوهی که یک جامعه نیاز دارد، باید حکومت کند. با این وصف، حضور روحانیون در مناصب سیاسی، نهتنها اشکال عقلی و شرعی ندارد، بلکه لازم است؛ چون ما اعتقادداریم که دین باید در تمام وجوه اجتماع، اجرایی شود و کسی که به مبانی اسلام و قرآن آشناتر باشد، شایستگی بیشتری برای عهدهدار شدن این مناصب دارد.
اما در میزان شرکت روحانیون در مناصب سیاسی، باید بهقدر ضرورت اکتفا کرد. بعضی از مناصب هستند که نیازمند تخصص خاصی غیر از علم دین هستند. قاعدتاً یا روحانی باید آن علم را بداند یا باید از آن تخصص کناره بگیرد. ما الآن به صورت دقیق تعیین نمیکنیم که روحانیت، چند درصد مناصب را بگیرد، ولی اجمالاً عرض میکنیم که اینکه روحانی باید کنار باشد و فقط توصیه کند، حرف درستی نیست. آنهایی که میگویند روحانی باید فقط موعظه کند و سیاست را به غیر خودش واگذار کند، افراد زرنگی هستند که خوش ندارند در صحنه اجرایی سیاست، با آمران به معروف و ناهیان از منکر و با کسانی که مبانی خدا و دین و پیغمبر را آشنا هستند، مواجه بشوند. این، درواقع به همان شعار جدایی دین از سیاست برمیگردد. ما دین و سیاست را یکی و میدانیم، همانطور که مرحوم مدرس فرمودند و علمای دیگر هم تأکید کردند.
بنابراین اینکه بگوییم عالم دینی فقط موعظه و ارشاد کند و قدرت در دست غیر عالم دینی باشد، درست نیست، کما اینکه اول انقلاب هم در برههای بنا به مصالحی که حضرت امام میدانستند، فرمودند روحانیون در مناصب اجرایی نباشند؛ اما وقتی دیدند بدون روحانیون، کارها در راستای اصلاح پیش نخواهد رفت، ازنظرشان برگشتند.
اجتهاد: آیا قبول دارید که حضور روحانیت در سیاست، موجب کاهش محبوبیت آنها شده است؟
قانع: من به این شکل، این گزاره را قبول ندارم که صرف حضور روحانیون باعث کاهش محبوبیت شده باشد. صرف حضور در مرز خردمندان و اندیشمندان، نباید باعث کاهش محبوبیت بشود. بله، اگر گفتیم حضور آنها و بدعمل کردن برخی از آنها موجب کاهش محبوبیت شده است صحیح است؛ اینکه حالا چون برخی بدعمل کردهاند، پس همه بدعمل کردهاند و لذا محبوبیت همه کاهش پیداکرده است، صحیح نیست.
ما باید تفکیک قائل شویم. در اقشار دیگر جامعه، نمیشود گناه یک نفر، دو نفر، ده نفر را بر گردن همه انداخت. مثلاً فرض کنید یک یا چند پزشک، رشوه گرفتند و از قانون تخطی کرد. ما حق نداریم بگوییم همه پزشکان زیرمیزی میگیرند. یا اگر یک پلیس خطا کرد، حق نداریم بگوییم همه پلیسها رشوه میگیرند. در مورد روحانیت هم همینطور است. بدعمل کردن برخی از آنها را نباید بهحساب همه نوشت. البته این بدعمل کردن هم گاهی عمدی و گاهی خطائی و اشتباه بوده است. به نظر من این گزاره به اطلاقش قابلقبول نیست.
نکتهی دیگر این است که ما باید همواره دید انسانهای خردمند و منصف را معیار حرفهایمان قرار بدهیم. کسانی که بدون اندیشه و بدون انصاف حرف میزنند و همینجوری محب یا مبغض کسی میشوند، حب و بغض آنها، برای ما ملاک و معیار نیست و ارزشی ندارد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَهَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَ حَشَرْنَا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلاً مَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلاَّ آن یَشَاءَ اللَّهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ» (انعام ۱۱۱) یعنی کسانی هستند که نه معجزه و نه استدلال و نه دیدن آیات و بینات، هیچکدام اینها را راضی نمیکند. حتی اگر ما بر خودشان فرشته نازل کنیم و اگر مردهها جلویشان بایستند و زنده شوند و اگر همهچیزی که میخواهند را برای آنها فراهم کنیم، بازهم حاضر نیستند بپذیرند.
متأسفانه عدهای از مردم مخصوصاً در جامعه ما اینچنیناند. چون من سایر جوامع دنیا را هم دیدهام ولی آنها اینطوری نیستند؛ اما در جامعه ما همینطوری اظهارنظر میکنند و بدون بررسی اینکه آیا این اشتباه، از روی عمد بود یا از روی خطا بود، نسبتی به شخصی میدهند و بعد هم به همه نسبت میدهند.
اجتهاد: با نگاهی به مناصب موجود در جامعه، میبینیم بخش عمدهای از این مناصب توسط روحانیون اداره میشود. از طرفی مشکلات در جامعه نیز کاملاً مشهود است. وقتی این دو مطلب را کنار هم میگذاریم به این نتیجه میرسیم که روحانیت این وضع را به وجود آورده است و نتیجه این حرف همان کاهش محبوبیت روحانیت خواهد بود. آیا این مطلب را قبول دارید؟
قانع: در مقدمات این مطلب میتوان خدشه کرد. الآن در مجلس ما، مقدار کمی روحانی حضور دارد و لذا نمیتوان گفت عمده مناصب، در اختیار روحانیون است. البته من در ادامه کلام میخواستم این جمله را بگویم که ما روحانی را معصوم نمیدانیم. دفاع ما از روحانیت، از امثال سید حسن مدرس و امثال ایشان است و الا برخی افراد اصلاً روحانی نیستند ولی درهرصورت مقدمات این سؤال قابل خدشه است. الآن در میان هیئتوزیران، چند روحانی داریم؟ در میان مدیرکلها و استاندارها و فرماندارها و رؤسای دانشگاهها چند نفر روحانی داریم؟ اگر آمارگیری بکنیم، تعداد روحانیت در این مناصب کلیدی که بودجه در اختیارشان هست، بسیار کم است. یک شرکتها و نهادهایی داریم. مثلاً ایرانخودرو و امثال آن چند جای بسیار جدی اقتصادی ما را روحانیون اداره میکنند؟ بله، ممکن است یک روحانی هر روز در آن مکان، نمازی بخواند و برگردد؛ ولی آن برنامه و پول و کلید و محور اداره، متأسفانه الآن در زمان ما، در دست روحانیت نیست. به صرف اینکه رهبر حفظه الله تعالی روحانی هستند، یا رئیسجمهور روحانی است، نمیتوان گفت کار دست روحانیت است و بهاینترتیب، نقصها را بهپای روحانیون نوشت. الآن همین بحث اخیر که در کشور یک تلاطمی ایجاد کرده است که ارزش پول ما به یکسوم تنزل یافت، چند روحانی در جریان این مسائل هستند؟
در وزارتخانههایی که این پولها را خرج کردند و به مردم دادند، آیا تصمیم گیر، شخص روحانی یا اشخاص روحانی بودند؟ اتفاقاً در مورد قضاوت و در میان قاضیان نیز روحانیون کمتر هستند.
اجتهاد: فرمودید مرحوم امام در ابتدای انقلاب نظرشان بر عدم حضور روحانیون در امور سیاسی بود. وجه این نظر چه بود؟
قانع: آن مقدار که من یادم هست این است که خود حضرت امام بعدازانقلاب، به قم تشریف بردند و فرمودند که مردم فکر نکنند که من آمدم جانشین شاه بشوم. لذا خودشان به قم تشریف بردند. حالا شاید نسبت به روحانیون دیگر هم این نظر را داشتند که روحانی بیاید و مردم را ارشاد کند؛ اما دیدند اینکه کار دست غیرروحانی باشد به سرانجام نمیرسد، مخصوصاً روشنفکران غربزدهای که تحصیلاتشان را در غرب گذرانده بودند و با دین اسلام هم خیلی آشنا نبودند و بعضاً انحراف داشتند. بههرحال حضرت امام دیدند که اصل انقلاب دارد از دست میرود و هدف اصلی انقلاب در حال از بین رفتن است، لذا نظرشان عوض شد. من میخواهم بگویم در حال حاضر هم این مسئله وجود دارد. الآن روحانیون، با مبانی دینی و قرانی آشناتر هستند. انتخاب بنده این است که خیلی جاها، اگر روحانی حضور داشته باشد، بسیاری از این ضعفها و کمبودها نخواهد بود. البته همانطور که عرض کردم ما روحانی را معصوم نمیدانیم و باید بر کارهای روحانیون، نظارت جدی و قویتر از دیگران وجود داشته باشد.
اجتهاد: آیا حمایت روحانیون از کاندیداهای مختلف در ادوار مختلف انتخابات با توجه به عملکرد توأم با اشتباهِ کاندیدای منتخب در طول دوران مسؤولیت، موجب ترفیع یا تنزل جایگاه روحانیت در میان مردم شده است؟
قانع: من این نظر را قبول ندارم. ما ادعا نداریم که روحانی، معصوم است. ادعا نداریم که اشتباه نمیکند. ادعا نداریم که کاندیدایی هم که تعیین و انتخاب میشود، معصوم است. روحانیت در هر زمان با توجه به اینکه به مبانی دین آشناست و به مصالح کشور دغدغه دارد، فرد یا افرادی که لایقتر باشند را معرفی میکند، اما انتخاب یا عدم انتخاب وی، به دست مردم است. معرفی یک فرد به معنای تائید همه رفتار و اعمال او نیست.
به عنوان مثال، در جریان فتنه ۸۸، فتنهگرها میگفتند باید انتخابات باطل شود. مقام معظم رهبری فرمودند این روش خوبی نیست که هر دفعه بدون دلیل و بدون اینکه از راه قانون عبور کنیم و انتخابات را باطل کنیم. ایشان نگذاشتند انتخابات باطل شود و الحمدالله فتنه تمام شد، هرچند که ما هزینه سنگین انسانی و مالی برای فتنه دادیم.
از طرف دیگر آقای احمدینژاد در بعضی موارد خطاهای بزرگی کرد. برخی میگفتند آقا حمایت کرد. حالا ببینید چه میکند. درصورتیکه حمایت مقام معظم رهبری از تمامکارهای ایشان نبود بلکه از قانون حمایت کردند و فرمودند از راه قانون وارد شوید و ایشان نفرمودند که من احمدینژاد را بهعنوان یک معصوم میدانم که تا روز آخر مأموریتش هر کاری میکند درست است.
حال وقتی یک روحانی، یک کاندیدا را معرفی میکند، باید با این دید نگاه شود. ما در قرآن کریم و روایاتمان، آمده است که انسان باید ارشاد خودش را ارائه دهد و واجب است دیگران را ارشاد کند. سیره عقلا هم در علوم و دانشهای دیگر هم مؤید همین مطلب است. اگر کسی به نزد پزشک برود، پزشک با توجه به علمی که دارد، میگوید شما یا باید جراحی کنید یا فلان دارو را مصرف کنید. در خیلی از موارد نظر پزشک درست درمیآید. در برخی از موارد هم پزشک درست تشخیص نداده و منجر به بدتر شدن بیماری میشود. این سیره عقلاست.
حتی در عالَم فقه و فقاهت هم میگویند فقهای شیعه، مخطّئه هستند؛ یعنی تلاش خود را میکنند اما ممکن است گاهی فتوایشان بهحکم الله الواقعی اصابت نکند؛ بنابراین تلاش لازم انجام شده است و نیت و قصد هم این است که ارشاد در جامعه صورت بگیرد نه چیزی غیر از آن.
اجتهاد: پیشنهاد حضرتعالی برای افزایش محبوبیت روحانیت چیست؟
قانع: روحانیت رهبران فکری جامعه هستند و باید نقش الگو و اسوه را داشته باشند. لذا باید زندگی عملی خودشان در ردیف متوسط بلکه زیرخط متوسط باشد. نوع منزل و نوع ماشین و مجالسی که میگیرند، مخصوصاً مجالسی که برای فرزندانشان میگیرند مثل مجلس عروسی و عقد، باید در حد متوسط یا پایینتر از متوسط مردم باشد؛ چون خود روحانیت و خانواده آنها بهشدت زیر ذرهبین هستند و لذا باید خیلی رعایت کنند.
علاوه بر این، روحانیون نباید به علوم حوزوی اکتفا کنند، بلکه باید در موضوع شناسی فقهی و علوم دانشگاهی هم اطلاع داشته باشند. حضرت امام هم به این نکته اشاره کردند. ما در عالم فقاهت در مسئله پول و شناخت پول، نقص داریم. خیلی از فتواها اصلاً پول را نشناختند و لذا فتوایی صادر میکنند که آن فتوا جوابگوی جامعه نیست.
روحانیت باید با قرآن کریم و روایات، انس بیشتری داشته باشند. حوزههای ما الآن در فقه و اصول خیلی عمیق کار میکنند ولی انسی که روحانیت شیعه باید با قرآن کریم و روایات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین داشته باشد، مقداری ضعیف است. روحانیت نباید از کسی غیر از خدا بترسد. همانطور که قرآن میفرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً» (احزاب ۳۹)
روحانیت شیعه باید با زبان عربی آشنایی کامل داشته باشد. ما که ادعا میکنیم دین ما و مذهب ما یک مذهب جهانی است، نباید فقط به تبلیغ در کشورمان اکتفا کنیم. بنده در آفریقا و جاهای دیگر بودم. واقعاً دنیا خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، نسبت به اسلام و تبلیغ اسلام، خیلی تشنه هستند. خیلی از روحانیت ما قواعد عربی و صرف و نحو میخوانند اما به زبان عربی آشنایی ندارند. به نظر من علاوه بر زبان عربی باید یکزبان دیگر هم بلد باشند. یکوقتی در روسیه اذان گفتن ممنوع بود؛ اما حالا التماس میکنند که بیایید و دین اسلام را تبلیغ کنید.
نکته آخری که در این زمینه عرض میکنم این است که روحانیت باید بیشتر از گذشته در میان مردم حضور داشته باشد؛ البته بدرفتاری برخی از مردم نسبت به روحانیت باعث این کم حضوری شده است اما باید اصلاح شود. اگر روحانیت حضور بیشتری در صحنههای مختلف زندگی داشته باشد، باعث رفع بسیاری از سوءتفاهمها هم میشود. تصور برخی این است که روحانیت دارای خانهها و ماشینها و البسه و حقوق آنچنانی هستند اما وقتی روحانیت در جامعه وارد شوند، بسیاری از این تصورات از بین میرود و محبوبیت روحانیت افزایش پیدا خواهد کرد.