قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / روش تصحیح حدیث از راه رجال، بسیار خطرناک است/ آیت‌الله خوئی مسیر مشهور بررسی احادیث را منحرف کرد
نظریه «نظام حجیت»؛ تقریر مباحث استاد محمد سند در حوزه علمیه مشهد

استاد شیخ محمد سند در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

روش تصحیح حدیث از راه رجال، بسیار خطرناک است/ آیت‌الله خوئی مسیر مشهور بررسی احادیث را منحرف کرد

مرحوم آقای خویی در این زمینه بسیار افراط کرده است. ایشان خودش می‌فرماید مبانی من خلاف مشهور است. ایشان هیچ‌یک از مبانی مشهور در پذیرش روایات را قبول ندارد و این شاذ از مشهور است. حال این شاذ، مشهور شده است و بالعکس، روش مشهور در میان قدما، شاذ گردیده است. متأسفانه این روش کم‌کم به علم کلام و شبهات و … هم سرایت کرده است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: استاد شیخ محمد سند، علاوه بر پرکاری در تدریس و تألیفات فراوان، بسیار تأمل و تفکر می‌کند. او چه زمانی که طلبه‌ای ساده بود، چه بعد از آن که استاد مهمی شد و چه اکنون که در مسیر مرجعیت قدم گذاشته است، تأمل و تفکر را فراموش نکرده است. همین است که هر چند صباح، مبنای مهمی را بیان کرده و منتشر می‌کند. مدتی است شنیده می‌شد او روش جدیدی در بررسی صحت روایات به دست آورده که بر اساس آن، تمام فقرات زیارت جامعه کبیره و بسیاری دیگر از متن‌های حدیثی را معتبر می‌نماید. با این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه نجف در رابطه با روش جدید ابداعی‌اش گفتگو کردیم. دانشجوی پیشین رشته مهندسی دیوید گیم (david game college) لندن، معتقد است روش مشهور فقها، روش بررسی سندی نیست، بلکه این روشی است که توسط ابن‌طاووس ابداع شد و بعد از آن، کسانی همچون آیت‌الله خوئی، آن را نشر دادند و در تأسی به آن، افراط کردند. گفتگوی صریح و جذاب شبکه اجتهاد با این استاد کثیر التألیف و خوش‌فکر حوزه علمیه نجف، از نگاه شما می‌گذرد:

اجتهاد: شنیده‌ها از شما حاکی از این است که مدتی است روش جدیدی را در اعتبارسنجی احادیث به دست آورده‌اید که با روش‌های پیشین متفاوت هستند و با این روش، احادیث زیادی را تصحیح نموده‌اید. این روش چیست و آثار آن در حدیث به چه میزان است؟

سند: چند سالی ما در نجف کارگاه جنبی برقرار کردیم. سه نفر بودیم که درباره زیارت جامعه تحقیق کردیم. در طول این سه سال، فهمیدیم زیارت جامعه بیش از ده طریق دارد. در همین مدت یک روش عجیبی را در علم حدیث یافتیم. فهمیدیم که زیارت جامعه مثلاً شصت بند است. هر بندی دارای پنج جمله یا کمتر است. ما فقط به بررسی جملات پرداختیم. دیدیم تمام این جملات در زیارات دیگر آمده است. بله زیارت جامعه چینش جدیدی دارد اما مضمون آن در سایر زیارات موجود است.

فقها یا علمای اخلاق، آیا قرآن را در ابواب فقه به ترتیب سور مراعات کرده‌اند یا به ترتیب مسانید؟ آیا ترتیب قرآن در کتب متکلمین به ترتیب مصحف است یا به ترتیب دیگری است؟ فقیه و مفسر و متکلم، چینش آیات در سوره را مدنظر و غایت اصلی قرار نمی‌دهد. خود فقها، آیات را تقطیع می‌کنند. پس این تراث، باید به‌طورکلی بررسی شود. فقها در بیان آیات که همه آیات را نقل نمی‌کنند و آن را قطعه‌قطعه می‌کنند. البته سیاق آیه و روایت اثر دارد؛ اما یک فرمول فی‌نفسه موضوعیت دارد که چه کسی گفته منبع این حکم، فلان سند است. این مبنا در زمان ما به فراموشی سپرده ‌شده است.

شما به موضوع حرمت ربا توجه کنید. فقیه چندین آیه را تقطیع می‌کند و سپس حکم به حرمت می‌دهد. مفسر و متکلم و دیگران هم همین‌طور است. پس شما در گروی این چینش خاص نباید باشید. قدما که بزرگ‌ترین میزان را کتاب و سنت می‌گرفتند، منظورشان منظومه کتاب و سنت است. چون سند و منبع اصلی، همین طریق است.

به طور کلی، جعل در یک حدیث ممکن است اما در منظومه احادیث ممکن نیست. مرحوم شیخ مفید و سید مرتضی و اکثر قدما حتی شیخ صدوق در بحث حجیت خبر واحد کلماتی دارند. شیخ انصاری کلمات این بزرگواران را نقل کرده که اگر بحث سندی صرف باشد، فایده ای ندارد. حجیت حدیث به متن روایت است. به تعبیر دیگر وقتی می‌خواهند ببینند فلان قانون، مطابق با قانون اساسی هست یا نه کاری به سخنگوی دولت ندارند. بلکه به متن قانون اساسی رجوع می‌شود. ریشه شرعی بودن و مشروعیت، این‌ها نیست. لذا طریق که مرحله اثبات است، منبع حجیت نیست. متأسفانه سید احمد ابن طاووس مسیر را کج کرد و صحت را در مسیر طریق گذاشته‌ نه در مسیر متن تا به مرحوم خویی رسید که ایشان متأسفانه این روش را به کمال خود رسانید.

این روشی که ما بیان می کنیم، روش بسیار مهم و مؤثری است. فقیه گاهی مسئله را با ابزار فقه حلاجی می‌کند ولی گاهی فقه را با ابزار رجالی بررسی می‌کند. مثلاً روایات را بررسی می‌کند و برخی را تضعیف می‌کند و بعد تعارض می‌شود و بعد یکی را بر دیگری ترجیح می‌دهد. متأسفانه علاج مسئله فقهی را با علم رجال انجام می‌دهند. روش مرحوم خویی این اشکال را دارد. مرحوم صاحب جواهر مسائل فقهی را با متن حدیث حلاجی می‌کند. باید مشخص شود که این آقا فقیه است یا رجالی است؟ بیشتر شاگردان مرحوم خویی بحث رجالی را مطرح می‌کنند. بله، فقط مرحوم روحانی خود را از بند رجال آزاد کرد. لذا ایشان به فقه رضوی بها و اعتبار می‌داد چون متن آن قوی بود. اگر روش حلاجی فقه، به علم رجال باشد، بسیار خطرناک خواهد بود. آیا علم رجال به علم فقه تکیه دارد یا فقه تکیه به رجال دارد؟ مرحوم نجاشی که استاد شیخ مفید است، وقتی کلمه صحیح را که استفاده می‌کند، به دنبال طریق صحیح است یا متن قوی؟ قطعا دومی مراد است.

بزرگ‌ترین شاخص اعتبار حدیث، کتاب و سنت است که کار فقیه است و رجالی چنین توانایی ندارد. این روش فعلی که فقط به رجال بهاداده می‌شود بسیار خطرناک است و درد بی‌درمان است.

مرحوم آقای خویی در این زمینه بسیار افراط کرده است. ایشان خودش می‌فرماید مبانی من خلاف مشهور است. ایشان هیچ‌یک از مبانی مشهور در پذیرش روایات را قبول ندارد و این شاذ از مشهور است. حال این شاذ، مشهور شده است و بالعکس، روش مشهور در میان قدما، شاذ گردیده است. متأسفانه این روش کم‌کم به علم کلام و شبهات و … هم سرایت کرده است. مثلاً اعتبار کتاب تحف العقول فقط به سند تنهاست یا اعتبار آن به متن است؟ آقا بزرگ تهرانی که یک کتاب‌شناس قوی است، تحف العقول را معتبر می‌داند.

این روش‌های مختلف فقهی که وجود دارد، در کتابی جمع‌آوری‌شده است و مراحل استنباط نیز نگاشته شده است که به‌زودی منتشر خواهد شد.

اجتهاد: به نظر می رسد با روش اعتبار سندی صرف، بسیاری از مسائل مستحدثه بی‌جواب می‌ماند؛ زیرا طبق این روش، لازم است روایات زیادی کنار گذاشته شوند.

سند: بله، این روشی که مرحوم خویی آن را مشهور کردند، شذوذاتی دارد که بیان شد. باید این مطالبی را که عرض کردم منتشر کنید تا حوزه از خواب بیدار شود. آنچه اهمیت دارد، متن است. متکلم باید به متن نگاه کند. علم رجال به علوم دیگر دینی تکیه دارد نه اینکه سایر علوم به علم رجال تکیه داشته باشند. علم حدیث از علم رجال مهم‌تر است. علم حدیث، مواد است. اینکه بفهمیم شخصی کثیر الروایه هست یا نه، از علم حدیث استفاده می‌شود. شیخ مفید و صدوق و دیگران محدث هستند. با احترام شایان به مرحوم آقای خویی، اما روش ایشان بسیار خطرناک است. تکیه اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بر متن بوده است کما اینکه فرموده‌اند: «حدیث تدریه خیر من الف حدیث ترویه» فهمیدن حدیث مهم است و آن آگاهی از متن است و کاری به سند ندارد. بله سند خوب است اما پایه اصلی و رکن نیست.

۵ comments

  1. ادب اقتضا می کند به جای «و چه اکنون که سودای مرجعیت دارد» نوشته شود «و چه اکنون که در مسیر مرجعیت قدم گذاشته است».

  2. اما لب کلام در این است که آیا این چینش تازه از عبارات را می توانیم به معصوم علیه السلام نسبت بدهیم یا نه؟ آیا می توانیم بگوییم که امام صادق (ع) یا امام باقر (ع) چنین فرموده است یا نه؟ آیا با گرفتن آیات و فرازهایی مختلفی از قرآن کریم و ایجاد چینش تازه ای از آنها می توانیم این کتاب تازه را نیز به خداوند نسبت دهیم یا نه؟ این که رجال را کنار بگذاریم و فقط با تکیه بر متن، منابع حدیثی را مورد واکاوی قرار دهیم به مراتب خطرناکتر از روش آیت الله خویی اعلی الله مقامه الشریف است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics