اگر ما به سیره گذشته حوزه بازگردیم مطلوب میشود. به مراجع همان لفظ آیتالله اطلاق کنیم و به مادون آنها همان لقب حجتالاسلام ثقهالاسلام دهیم. اصولاً طلبههایی که سال اول طلبگی هستند لزومی ندارد به آنها ثقهالاسلام و حجتالاسلام گفته شود. آنهایی که سی سال در حوزه بودهاند حجتالاسلام باشند. کسانی که مراجع تقلیدند آیتالله باشند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: درجههای مذهبی اسلامی رایج در حوزه علمیه را میتوان به دو بخش درجههای رسمی (مقدمات، سطح یک، سطح دو، سطح سه و سطح چهار) و غیررسمی تقسیمبندی کرد. درجات رسمی، به عمومی فقه و اصول و نیز، تخصصی مراکز تخصصی، تقسیم میشود. درجههای غیررسمی اگرچه تا حدودی، نامعین هستند؛ اما میتوان آنها را به ثقهالاسلام، حجتالاسلام، حجتالاسلاموالمسلمین، آیتالله و آیتاللهالعظمی تقسیم کرد. استاد ناصرالدین انصاری قمی، از کسانی است که وضعیت فعلی القاب روحانیت را نابسامان میانگارد. استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، صحبتهای متفاوتی را در گفتگو با شبکه اجتهاد انجام داد.
اجتهاد: القاب حوزوی از چه تاریخی مرسوم شده و به جامعه روحانیت وارد شدند؟
انصاری قمی: این القاب سابقهای بیش از هزارساله دارد. ما میبینیم که مرحوم کلینی را بهعنوان ثقهالاسلام نامیدهاند و مرحوم غزالی را به نام حجتالاسلام نامیدهاند. البته اینها در میان اهل سنت است؛ اما بههرحال غزالی به این لقب مشهور است. ثقهالاسلام و حجتالاسلام سابقهای دیرینه دارند و این القاب ادامه پیدا میکند و حتی در زمان صفویه و قاجاریه، حجتالاسلام، لقب شاخص برخی بزرگان شده است. مثلاً آقا سید محمدباقر شفتی معروف به حجتالاسلام میباشد یا مرحوم ملامحمد اشرفی مازندرانی و میرزای شیرازی معروف به حجتالاسلام میباشند؛ یعنی برای آنها حجتالاسلام مینوشتند نه اینکه لقب علم آنها باشد. بههرحال علمای بزرگ نجف مانند میرزا محمد رشتی و استاد او شیخ انصاری را حجتالاسلام مینوشتند. البته این القاب سابقهای دیرینه در میان شیعه و سنی دارد و لقب ثقهالاسلام و حجتالاسلام القاب معروف و مشهور بوده است. در مورد آیتالله، ظاهراً بعد از ورود حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم و تأسیس حوزه علمیه، ایشان به نام آیتالله نامیده شد. البته تا قبل از ایشان جناب علامه حلی را آیتالله مطلق میدانستند؛ یعنی در میان علمای شیعه آیتالله علامه حلی بود؛ اما از زمان شیخ عبدالکریم حائری این لقب متداول شد ولی در ایران فقط یک آیتالله به نام شیخ عبدالکریم حائری بود. در خراسآنهم حاجآقا حسین قمی به نام آیتالله نامیده میشد. این القاب حسابوکتاب داشتند. بدون دلیل لقب برکسی نمیدادند. القاب ثقهالاسلام، حجتالاسلام و آیتالله برای خود یک ضوابط معینی داشتند؛ اما با ورود آیتاللهالعظمی بروجردی و گستره دامنه مرجعیت ایشان در جهان و اینکه نام ایشان در همه دنیا طنینافکن شد، بدین خاطر ایشان را آیتاللهالعظمی مشهور گردانیدند. بعد از آیتاللهالعظمی بروجردی این لقب آیتاللهالعظمی در قم و نجف مشهور گردید.
اجتهاد: القاب ثقهالاسلام، حجتالاسلام، حجتالاسلاموالمسلمین و آیتالله و آیتاللهالعظمی، از چه زمانی و برای چه رتبه حوزوی وضعشدهاند؟
انصاری قمی: در زمانهای گذشته این القاب یک مقام بلندی بود، اما در زمان کنونی القاب ثقهالاسلام و حجتالاسلام بسیار تنزل کرده و حتی مقام آیتاللهی پایین آمده و به هر طلبهای که ابتدای تحصیل باشد، ثقهالاسلام میگویند. چند سال درس خوانده باشد حجتالاسلام نامیده میشود. چند سال بیشتر درس خوانده باشد حجتالاسلاموالمسلمین گفته میشود؛ اما در میان گفتار مراجع هنوز این القاب، جایگاه خود را حفظ کرده است. لذا میبینیم که مراجع تقلید در پیامهایی که به مناسبت فوت علما میدهند گاهی آنها را حجتالاسلاموالمسلمین و گاهی بهعنوان نادر بهعنوان آیتالله و بهعنوان اندر اگر مراجع تقلید باشند آنها را حضرت آیتالله مینامند. ولی تاکنون ندیدهایم کسی را خطاب به آیتاللهالعظمیکنند. لذا این القاب در میان سطوح پایین حوزه آن شأن خود را از دست داده است، اما در سطوح بالای حوزه و سطح مراجع تقلید هنوز شأن خود را حفظ کرده است.
اجتهاد: از آغاز غیبت کبری القاب به چه صورتی مطرح میشدند؟
انصاری قمی: در آغاز غیبت کبری افراد به صورت اسم و کنیه معروف بودند. مثلاً شریف مرتضی، شیخ طوسی، قاضی، ابن براج بهعنوان شغل یا لقب معروف بودند؛ اما این القاب در آغاز غیبت کبری در میان علما نبوده است بلکه بعدها متداول شده است. اینکه از چه زمانی به کلینی ثقهالاسلام میگفتند هنوز خیلی روشن نیست. ما میبینیم که در رجال نجاشی، اسم کلینی یا صدوق یا شیخ مفید را بدون هیچ القابی آوردهاند. لذا این القاب بعدها معروف شد؛ اما در زمان علامه حلی ایشان به نام آیتالله و لقب علامه معروف شد. ظاهراً این القاب از میان قرن هفتم معروف شده است.
اجتهاد: آیا غیر از القاب بالا، القاب دیگری هم در طول تاریخ حوزهها، وجود داشته است؟ چه زمانی و برای چه رتبهای قرار گرفته بودند؟
انصاری قمی: القاب دیگری مانند علامه، فاضل، محقق و…متداول بوده است. از میانه قرن هفتم میبینیم صاحب شرایع را به نام محقق نامیدهاند و پس از وی محقق ثانی پای به عرصه وجود نهاد؛ اما این دو فقط به این لقب متصف بودند. یا مثلاً علامه حلی، ابومنصور جمالالدین حسن را به نام علامه علی الاطلاق یا آیتالله علی الاطلاق یا فاضل نامیدهاند و دیگر کسی را به نام علامه نگفتهاند. بعد از علامه حلی صرفاً علامه طباطبایی و علامه امینی معروف شدند ولی اینها هم شهرت علامه را ندارند. هرگاه اکنون در جهان کنونی علامه گفته میشود مقصود علامه حلی است. هر موقع گفته میشود محقق، منظور محقق صاحب شرایع است. هنوز این الفاظ بار علمی خود را حفظ کردهاند. در زمان صفویه لقب دیگری به نام شیخالاسلام معروف شد. مثلاً شیخالاسلام اصفهان، شیخالاسلام قم و…این یک منصب درباری بود؛ یعنی از طرف دربار به یک عالم طراز اول منطقه حکم شیخالاسلامی داده میشد که به این معنا بود که ایشان مرجع تقلید و مرجع مرافعات و محاکمات و قضاوت و اقامه جمعه بودهاند. یا مثلاً ملاباشی در زمان صفویه یک منصب مهمی بود که از طرف حکومت به علما داده میشد. در زمان صفویه و افشاریه، یک مقام دیگری برای علما به نام قاضی عسکر وجود داشت؛ یعنی عالمی که در میان لشکر شاه یا مأموران شاه به سرمی برد و در میان لشکر به کارهای شرع میپرداخت.
اجتهاد: در طول تاریخ، چه القابی برای بیان مرجعیت و منصب افتاء به کار میرفته است؟
انصاری قمی: برای مراجع تا زمان صاحب جواهر و شیخ انصاری لقب حجتالاسلام مرسوم بود. در زمان میرزای شیرازی و مرحوم شیخ زینالعابدین مازندرانی به آنها حجتالاسلام میگفتند؛ اما بعدها لقب آیتالله برای مراجع تقلید متداول شد. زمانی که شیخ عبدالکریم در قم و حوزه بودند یکی از منبریها در حضور شیخ مرحوم ابوالقاسم قمی گفت امروز آیتالله شیخ ابوالقاسم قمی شرف حضور دارند. ایشان از پای منبر صدا زدند آیتالله، شیخ عبدالکریم است به ما آیتالله نگویید؛ یعنی در آن زمان در سراسر ایران فقط یک آیتالله بود و آنهم شیخ عبدالکریم بود. البته بعضیها به حاجآقا حسین قمی هم در خراسان لقب آیتالله را اطلاق میکردند ولی عمومیت این لقب فقط برای شیخ عبدالکریم بود که مؤسس حوزه علمیه قم و مرجع تقلید ایرانیان بود. بعدها به آقا سید ابوالحسن اصفهانی که مرجع و زعیم علی الاطلاق شیعه بود هم آیتالله میگفتند. ولی در حقیقت در جامعه تشیع فقط دو آیتالله داشتیم. یکی آقا شیخ عبدالکریم و دیگری سید ابوالحسن اصفهانی. بعدها این لقب متداول شد؛ اما آیتاللهالعظمی فقط یک نفر بود و آنهم آقای بروجردی بود. بعد از وفات آقای بروجردی به همه مراجع تقلید بزرگ مثل آقای حکیم، خویی، شاهرودی و در قم به مراجع تقلید حوزه اطلاق آیتاللهالعظمی میشد. الان که این القاب رایج و مبتذل شده و به هرکس آیتالله میگویند و به هرکسی هم آیتاللهالعظمی گفته میشود.
اجتهاد: لقب آیتاللهالعظمی از ناحیه چه کسی، برای صاحب منصب افتاء به کار رفته است؟
انصاری قمی: از ناحیه فضلای حوزه و منبریها این لقب به علما داده میشد. بهطوریکه هر موقع میخواستند اسم آقای بروجردی را بیاورند عنوان ایشان را آیتاللهالعظمی میدادند. مردم تابع طلاب و فضلای حوزه هستند. طلاب و فضلا هستند که مراجع را به مردم معرفی میکنند و شأن آنها را در جامعه و عرف مردم تعیین میکنند.
اجتهاد: برای نظاممند کردن القاب روحانیون چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
انصاری قمی: اگر ما به سیره گذشته حوزه بازگردیم مطلوب میشود. به مراجع همان لفظ آیتالله اطلاق کنیم و به مادون آنها همان لقب حجتالاسلام ثقهالاسلام دهیم. اصولاً طلبههایی که سال اول طلبگی هستند لزومی ندارد به آنها ثقهالاسلام و حجتالاسلام گفته شود. آنهایی که سی سال در حوزه بودهاند حجتالاسلام باشند. کسانی که مراجع تقلیدند آیتالله باشند. ما البته شنیده و خواندهایم مرحوم سید احمد خوانساری اجازه نمیدادند لقب آیتاللهالعظمی در حقشان اعمال شود. حتی روی جلد رساله خود را به نام آیتاللهالعظمی ننوشته بودند. ایشان اعتقاد داشتند آیتاللهالعظمی لقب خاص امیرالمؤمنین است. ما این لقب امیرالمؤمنین را برای ایشان محفوظ نگهداریم و به مراجع هم آیتالله کفایت میکند که گفته شود. اخیراً آقای سیستانی دستور دادهاند لقب آیتاللهالعظمی برداشته شود. ما میبینیم آیتالله شبیری در جلد رساله خود حتی لفظ آیتالله هم نوشته نشده است. مرحوم آقای بهجت در روی رساله خود، لفظ عبد نوشته شده بود که العبد خودش بار یک معنای سنگینی دارد. چه اشکالی دارد ما بر این القاب بسنده کنیم و بر آنها نیفزاییم. صرفاً یک ثقهالاسلام، یک حجتالاسلام و یک آیتالله داشته باشیم کافی است. ثقهالاسلام را برای فضلای حوزه بگذاریم. حجتالاسلام را برای علمای طراز دوم حوزه و آیتالله را هم برای مراجع تقلید مشهور حوزه بگذاریم.
اجتهاد: سخن پایانی خود را بفرمایید؟
انصاری قمی: از وقتی پای ما روحانیت به تلویزیون و مجلات باز شد بسیاری از این القاب بازیچه دست افرادی قرار گرفت. بسیاری از روحانیون وقتی وارد تلویزیون میشوند در زیرنویس تلویزیون از وی با عنوان آیتالله فلان استاد حوزه و دانشگاه نام میبرند. خود ما نباید اجازه دهیم چنین اشتباهاتی تکرار شود. در مجلات و روزنامهها عکس فلانی را به لقب آیتالله میگذارند. خودمان نباشد اجازه دهیم هرکسی با هر لقبی که میخواهد بدون اینکه از بار آن مطلع باشد ما را به آن لقب بنامد. چراکه بسیاری معتقدند ما قابلیت این القاب را نداریم.