قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / از تسریع و تسهیل فرایند «اجتهاد» تا بهره‌وری «حکمرانی» با هوش مصنوعی بومی
از تسریع و تسهیل فرایند «اجتهاد» تا بهره‌وری «حکمرانی» با هوش مصنوعی بومی

دبیر ستاد توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی و رباتیک در گفتگویی تشریح کرد:

از تسریع و تسهیل فرایند «اجتهاد» تا بهره‌وری «حکمرانی» با هوش مصنوعی بومی

در مباحث فقهی، هوش مصنوعی می‌تواند کمک‌کار یک مجتهد در سیر اجتهاد باشد. ما یک برنامه‌ای داریم تحت عنوان «نجم» یا «ناصر جامع مجتهد» که بیاید جستجوهای معنایی، دسته‌بندی‌ها و یافتن ادلّه‌ی احکام فقهی را انجام بدهد و ببیند این ادلّه‌ی مرتبط، در کلام فقهای دیگر به چه صورتی آمده است و کارهایی را که یک فقیه مثلاً باید در طول یک ماه انجام بدهد، در ظرف چند ثانیه در اختیارش بگذارد. این برنامه می‌تواند فرایند اجتهاد را تسریع و تسهیل بکند تا وقت مجتهد بیشتر برای پخته کردن آن نظر و دیدگاهی که راجع به مسائل فقهی دارد صرف بشود. لذا هوش مصنوعی، هم در حقوق و هم در فقه می‌تواند یک تحوّل سنگین ایجاد کند.

به گزارش شبکه اجتهاد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالهای اخیر در چندین نوبت به مسئولان کشور، توجه ویژه به مسأله «هوش مصنوعی» را یادآور شده‌اند. ایشان با اشاره به شتاب بی‌سابقه پیشرفت‌های فناوری در حوزه هوش مصنوعی، تأکید دارند که این فناوری در اداره آینده جهان نقشی تعیین‌کننده خواهد داشت. ایشان معتقدند که «هوش مصنوعی با شتابی حیرت‌انگیز در حال پیشرفت است، به‌گونه‌ای که انسان از سرعت این فناوری متحیر می‌شود. از این رو، یکی از مسائل اساسی که باید مورد تأمل، تکیه و تعمیق قرار گیرد، هوش مصنوعی است.»

رهبر انقلاب اسلامی با هشدار درباره خطرات بهره‌بردار بودن صرف از این فناوری، بر ضرورت تسلط بر لایه‌های عمیق و متنوع هوش مصنوعی تأکید میکنند و می‌گویند: «بهره‌بردار بودن در مسئله هوش مصنوعی امتیاز محسوب نمی‌شود. این فناوری لایه‌های عمیق و متنوعی دارد که در اختیار دیگران است. اگر نتوانیم بر این لایه‌ها مسلط شویم، در آینده ممکن است ساختارهایی مشابه آژانس‌های بین‌المللی ایجاد شود که برای استفاده از بخش‌های مختلف هوش مصنوعی، اجازه یا محدودیت اعمال کنند. قدرت‌طلبان و فرصت‌طلبان دنیا به دنبال چنین اقداماتی هستند.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید می‌کنند که کشور باید حداقل در میان ده کشور برتر جهان در حوزه هوش مصنوعی قرار گیرد و به دولت چهاردهم توصیه کرده‌اند که «در زمان دولت سیزدهم، سازمانی به نام “سازمان ملی هوش مصنوعی” زیر نظر رئیس‌جمهور تشکیل شد. اگر این سازمان همچنان با نظارت مستقیم رئیس‌جمهور به فعالیت خود ادامه دهد، امیدواری زیادی برای دستیابی به اهداف متصور در این حوزه وجود خواهد داشت.»

رهبر انقلاب از مسئولان خواسته‌اند تا با برنامه‌ریزی دقیق، فناوری هوش مصنوعی را به‌عنوان یکی از ارکان اصلی پیشرفت کشور در اولویت قرار دهند و زمینه‌های رشد آن را در همه سطوح فراهم کنند.

khamenei.ir در گفت‌وگو با دکتر بهروز مینایی، دبیر ستاد توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی و رباتیک، به اهمیت هوش مصنوعی در توسعه فناوری‌های راهبردی، حکمرانی هوشمند و استفاده در حوزه‌های مختلف برای بهره‌برداری بهینه از این فناوری را بررسی کرده است.

با توجّه به بیانات رهبر معظّم انقلاب در یک سال گذشته و تأکید ایشان بر مسئله‌ی هوش مصنوعی، مزاحمتان شدیم تا گفت‌وگویی در این زمینه با جنابعالی داشته باشیم. شما به عنوان دبیر ستاد توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی و رباتیک، بفرمایید که این ستاد چه مأموریّت‌هایی دارد و اصلاً این بحث توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی یعنی چه؟

مینایی: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. الان نزدیک چند سال است که یک مرکز توسعه‌ی فنّاوری‌های راهبردی در معاونت علمی ریاست جمهوری تشکیل شده تا فراتر از بحث‌های اقتصاد دانش‌بنیان، تکنولوژی‌های رایج را در دنیا شناسایی کند؛ مثل نانو، مثل زیست‌فنّاوری و موادّ پیشرفته، مثل کوانتوم و مثل هوش مصنوعی که یکی از مهم‌ترین حوزه‌های فعّالیّت این مرکز بوده. قبلاً هوش مصنوعی در ستاد توسعه‌ی اقتصاد دیجیتال پیگیری می‌شد، قبل از آن‌هم در ستاد توسعه‌ی آی‌سی‌تی دنبال می‌شد؛ امّا به لحاظ اینکه هوش مصنوعی یک دانشی است که دائماً مسائل جدیدی در آن مطرح می‌‌شود و کشور ما نباید از لبه‌ی علم عقب بیفتد، مرکز توسعه‌ی فنّاوری‌های راهبردی ایجاد شد که روی شاخه‌های مختلفی مانند سلّول‌های بنیادی، نانو و هوش مصنوعی کار می‌کند؛ چند ماهی بعد از تأسیس این مرکز نیز بنده در این ستاد مسئولیّت گرفتم.

امّا «توسعه‌ی فنّاوری» چیست؟ دانش که تبدیل به فنّاوری می‌شود، در حقیقت، می‌تواند تبدیل به محصولی در بازار بشود. چگونه می‌توان آنجاهایی که این فنّاوری می‌تواند مؤثّر باشد، از بهترین‌های دنیا در این دانش استفاده کرد؟ کوانتوم کجاها می‌تواند مؤثّر باشد؟ چه زمانی تبدیل به محصول می‌شود و کجا می‌توانیم از آن استفاده کنیم؟ خوشبختانه، هوش مصنوعی جزو فنّاوری‌های اقتدارآفرین و از بُعد اقتصادی درآمدزا و همچنین نشاط‌بخش است که همه‌ی مردم می‌توانند از آن استفاده کنند. شاید همه‌ی مردم نتوانند از کوانتوم یا نانو استفاده کنند، امّا هوش مصنوعی تکنولوژی‌ای است که به صورت افقی، در همه‌ی جاهایی که فنّاوری اطّلاعات نفوذ کرده، می‌تواند به عنوان یک فنّاوری توانمندساز در اختیار تمام اقشار جامعه قرار بگیرد و شرکت‌های دانش‌بنیان هم از این مسیر می‌توانند محصولاتی را توسعه بدهند که هم در تأمین ثروت برای کشور و هم برای درآمدزایی بین‌المللی مؤثّر باشد و هم اینکه کارآفرینی داشته باشد و مثلاً بتواند برخی معضلات کشور را حل کند.

به همین جهت، ایجاد یک نشنال‌لب هوش مصنوعی که ما از آن به «مام هوش مصنوعی» تعبیر می‌کنیم، در برنامه‌ی هفتم توسعه دیده شده است. مرکز ملّی آفرینش‌های هوش مصنوعی شبیه نشنال‌لب‌هایی که در آمریکا و چین هست، باید در ایران به وجود بیاید که مشکلات کشور را به این مرکز عرضه کنند و تمام نخبه‌های کشور از جاهای مختلف ــ نه‌فقط در حوزه‌ی هوش مصنوعی ــ به همدیگر متّصل بشوند تا مثلاً بتوانند آن معضلات را حل کنند. مثلاً ما معضل ترافیک داریم، معضل آلودگی هوا داریم، معضل ناترازی انرژی داریم؛ هوش مصنوعی چه‌جوری می‌تواند این مشکلات را لمس کند و بیاید آن‌ها را حل کند؟ این اگر چاره‌سازی بشود، خیلی از مشکلات ما می‌تواند حل بشود.

نکته‌ای هم که مقام معظّم رهبری در سال ۱۴۰۰ به آن اشاره داشتند راجع به اینکه ما در بحث هوش مصنوعی باید جزو ده کشور برتر دنیا باشیم، بیشتر مربوط به اداره‌ی کشور بود؛ یعنی از جهت حکمرانی و اینکه ما در اداره‌ی جامعه چقدر از هوش مصنوعی استفاده می‌کنیم، رتبه‌ی خوبی نداریم، گرچه مثلاً چهار پنج کشور آسیایی از قبیل سنگاپور، هند، ژاپن و کره رتبه‌های خیلی خوبی دارند. ما می‌توانیم جزو این ده کشور برتر در موضوع هوش مصنوعی باشیم. امروز چین قدرت دوّم جهان است و دارد تبدیل می‌شود به قدرت اوّل دنیا؛ لذا با توجّه به رابطه‌ای که ما با سازمان شانگهای یا سازمان بریکس داریم، راحت می‌توانیم با این کشورهای همسو یا همراه تبادل فنّاورانه داشته باشیم تا بتوانیم به لبه‌های تکنولوژی هوش مصنوعی دست پیدا کنیم.

در حال حاضر، جایگاه ما در هوش مصنوعی کجا است؟

مینایی: رتبه‌ی سایتیشن ما ۱۶ بوده، ولی الان تبدیل شده به ۱۸؛ یعنی رتبه‌ی سایتیشن ما هم دارد سقوط می‌کند. این‌هم یک مقدار به خاطر مهاجرت نخبگان از کشور است؛ ما باید این‌ها را نگه داریم و اگر این نشنال‌لب راه بیفتد، خیلی از این‌ها تأثیرگذاری خودشان در کشور را متوجّه می‌شوند و می‌‌مانند برای حلّ مشکلات خودمان. شاید یکی از دلایلی که این نخبگان در کشور نمی‌مانند، عدم اقبال صنعت ما به استفاده از هوش مصنوعی است؛ یعنی عدم اعتماد به دانشگاه‌ها و عدم استفاده از نخبه‌های کشور برای حلّ مشکلات صنعت. من می‌خواهم بگویم که این ستاد تشکیل شد تا بتواند در سطح اداره‌ی جامعه از این تکنولوژی یا فنّاوری اقتدارآفرین بهره‌برداری بکند، برای حلّ مشکلات کشور از آن استفاده بکند و با استفاده از جامعه‌ی نخبه‌ای که در بحث هوش مصنوعی داریم تربیت می‌کنیم ــ که در این نقطه برترین قوّت را داریم ــ برای افزایش درآمد خالص و ناخالص کشور از آن بهره‌برداری کنیم؛ این فلسفه‌ی تشکیل ستاد توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی و رباتیک بوده که حالا اگر برنامه‌هایش را خواستید، من مفصّل توضیح می‌دهم.

آن «نشنال‌لب» که گفتید، الان در حدّ یک ایده است یا دارد شکل می‌گیرد؟ چون الان سرعت هوش مصنوعی طوری است که شما اگر شش ماه عقب بیفتید، در واقع فقط همان شش ماه را عقب نیفتاده‌اید، بلکه به صورت تصاعدی پیش می‌رود و شاید این عقب‌ماندگی به اندازه‌ی چند سال باشد.

مینایی: ببینید، ما نخبه‌های این فنّاوری را داریم؛ خوشبختانه، مغزافزار هوش مصنوعی در کشور ما هست و لازم نیست آن را از بیرون وارد کنیم. مهم تخصیص بودجه‌ی لازم است که من بتوانم یک نخبه‌ای را که شایستگی خیلی خوبی دارد، در کشور نگه دارم. نمی‌گویم بودجه‌ای به اندازه‌ی کشورهای همسایه‌مان مانند قطر و امارات و عمان و مانند این‌ها، بلکه به اندازه‌ی اینکه او بتواند زندگی خودش را اداره کند و دغدغه‌ای در این زمینه نداشته باشد. الان حتّی اکثر اعضای هیئت‌های علمی ما هم از نظر درآمدی شاید نتوانند اوّلیّات زندگی‌شان را تأمین کنند. حالا آن‌هایی هم که مشکلی برای تأمین زندگی‌شان ندارند، وقتی می‌خواهند اثرگذاری در صنعت داشته باشند، به ایشان میدان داده نمی‌شود که بروند این اثرگذاری را داشته باشند؛ دلیلش هم این است که آن صاحب صنعت، راحت می‌تواند مثلاً با یک شرکت خارجی قرارداد ببندد و محصولش را از آنجا وارد کند و حاضر نیست با شرکت دانش‌بنیان داخلی یا هیئت علمی دانشگاه یک همکاری مشترکی را شروع کند و از این توان استفاده بکند.

واقعیّت صنعت ما هم این‌جوری است که از دایره‌ی فنّاوری اطّلاعات و ایجاد یک بستر جمع‌آ‌وری داده خیلی عقب است؛ البتّه پلتفرم‌های جمع‌آوری و یکپارچه‌سازی داده‌ها را شاید دارند، امّا خیلی پراکنده و به صورت جزیره‌هایی جدا که خیلی از داده‌هایشان هم ذخیره نمی‌شود. معادن، پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌های کشورمان اگر یک پلتفرم خوبی هم برای نگهداری و به‌اشتراک‌گذاری این داده‌ها داشته باشند، الان به خاطر نکات پدافندی این‌ها را در اختیار کسی قرار نمی‌دهند؛ حتّی به خاطر مشکلاتی که مثلاً پدافند از جهت امنیّتی برای این‌ها ایجاد می‌کند، این داده‌ها را در اختیار شرکت‌های توسعه‌دهنده‌ای که با آن‌ها دارند کار می‌کنند هم قرار نمی‌دهند. راه‌های گمنام‌سازی یا تسهیل اینکه این داده برای تحلیل در اختیار یک عدّه‌ای قرار بگیرد نیز بسته است و جایی وجود ندارد که این تنظیم‌گری را برای این‌ها انجام بدهد. البتّه «قانون دوام» در سال ۱۴۰۲ تصویب شد، امّا اجرائی نشد؛ یعنی خیلی از این مؤسّساتی که داده دارند ــ خصوصاً مؤسّسات دولتی که تقریباً اکثر اقتصاد کشور دست این‌ها است و شاید هفتاد هشتاد درصد اقتصاد توسّط این‌ها دارد اداره می‌شود ــ داده‌هایشان به اشتراک گذاشته نمی‌شود، داده‌هایشان در اختیار بخش خصوصی و همین‌طور دانشگاه‌ها قرار نمی‌گیرد؛ وقتی هم داده در اختیار کسی قرار نگیرد یا به شکل خوبی جمع‌آوری نشود و داده‌ی تمیز نداشته باشیم، ما هیچ گاه نمی‌توانیم مثلاً هوش مصنوعی و الگوریتم هوش مصنوعی را روی آن اجرا کنیم.

به همین جهت، یکی از کارهای ما در ستاد توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی، هم ارتباط‌گیری با پدافند و اَفتا است که مشکلات امنیّتی داده را حل کنیم و هم اینکه بخش خصوصی و شرکت‌های دانش‌بنیان را به یکدیگر وصل کنیم تا اوّلاً پلتفرم مناسب داده در این شرکت‌ها ایجاد بشود و ثانیاً اینکه مثلاً ببینیم هوش مصنوعی برای ارتقاء بهره‌وری این شرکت‌ها چه فعّالیّت‌هایی می‌تواند داشته باشد.

معال و هدف‌گیری ما در این زمینه استقرار دوقلوهای دیجیتال در صنعت و کشاورزی است. در کشاورزی، ما الان مشکل بهره‌وری آب را داریم؛ با استفاده از پردازش تصویر و مدیریّت کشت، هوش مصنوعی در حوزه‌ی کشاورزی می‌تواند تحوّل ایجاد کند‌ و هم در مصرف آب و هم در ارتقاء کیفیّت محصولات و امنیّت غذایی در کشور می‌تواند مثمر ثمر باشد. در صنعت نیروگاه‌ها، در بحث‌های مربوط به ناترازی انرژی، در قسمت معادن، در جلوگیری از آن نابهنجاری‌هایی که در پرسنلشان ممکن است مشاهده بشود و همین‌جور در صادراتشان و ناامنی‌ای که در معادن وجود دارد نیز این موضوع تأثیرگذار است. اخیراً در معدن طبس چندین نفر کشته شدند، در‌حالی‌که با سنسورهای هوشمند راحت می‌شد خطر را تشخیص داد تا کسی وارد این معدن نشود. حتّی کلاه‌های هوشمندی را هم شرکت‌های بخش خصوصی آماده کردند، امّا متأسّفانه صاحبان معدن این‌ها را خریداری نمی‌کنند تا کارگران استفاده بکنند. صاحبان معدن باید توجّه بکنند که با ابزار هوش مصنوعی راحت می‌توانند سلامت و ایمنی مربوط به معدن‌کارها را فراهم بکنند. در مسئله‌ی بهره‌وری هم با پردازش تصویر می‌توانند از خیلی از این تقلّب‌هایی که مثلاً در غنی‌سازی موادّ اوّلیّه رخ می‌دهد جلوگیری کنند؛ مثلاً در چرخه‌ی تولید فولاد، این فنّاوری می‌تواند در تک‌تکِ مراحل آن بیاید و کمک بکند و خود صنعت فولاد ادّعا دارد که اگر تا چهار سال آینده از هوش مصنوعی استفاده نکند، بازار منطقه را از دست خواهد داد. الان پُردرآمدترین صنعت ما صنعت فولاد است و به همین جهت، خود این‌ها هم متوجّه شده‌اند که حتماً باید به این مسئله توجه بکنند، امّا تعدادشان کم است؛ بنابراین، ما حرکت در حوزه‌ی دوقلوهای دیجیتال صنعتی را داریم پیگیری می‌کنیم.

این «دوقلوهای دیجیتال صنعتی» یعنی چه؟

مینایی: ببینید، اصلاً صنعت روی چه چیزی می‌چرخد؟ روی موادّ اوّلیّه،‌ دستگاه‌هایی که روی این موادّ اوّلیّه کار می‌کنند، آدم‌هایی که در آن قسمت مثلاً نقشی دارند و یک سری فرایندهایی که وقتی درخواستی می‌آید، به آن درخواست باید پاسخ داده بشود؛ از همه‌ی این‌ها به شکل فیزیکی‌اش، می‌تواند یک همزاد دیجیتالی درست بشود و اگر این همزاد دیجیتالی درست بشود، خیلی از این فرایندها زودهنگام برای مدیران تشخیص داده می‌شود. در این صورت، مثلاً مشکلاتی که برای توربین‌ها در نیروگاه‌ها ایجاد می‌شود قابل پیش‌بینی است؛ نه‌اینکه توربین از کار بیفتد، بعد بخواهند جبران بکنند که میلیاردها به ضرر این‌ها تمام می‌شود. الان ضررهای اقتصادی سنگینی در معادن به خاطر همین وقفه‌ها دارد ایجاد می‌شود که با پیش‌بینی این وضعیّت نابهنجاری‌ها، می‌توانند به طور زودهنگام جلوی این‌ها را بگیرند. مثلاً فرض کنید پایشی که از ابتدای ورود موادّ اوّلیّه تا خروج آن‌ها باید انجام بشود و برون‌دادی که آن شرکت و محصول باید داشته باشد اگر در سیستم ثبت شده باشد و دیجیتالش موجود باشد، همه‌ی این فرایندها از طریق هوش مصنوعی می‌تواند انجام بشود. علاوه‌براین، آن فرایندها هم بهینه‌سازی می‌شود و اگر مشکلی هم جایی وجود دارد، معلوم است که این مشکل از کجا است؛ همچنین، نسبت به تک‌تکِ سختی‌هایی که در نیروی انسانی وجود دارد نیز شفّاف‌سازی می‌شود. لذا این زنجیره‌ی تأمینی که الان در شرکت‌ها وجود دارد، توسّط این همزادهای دیجیتالی قابل ردیابی و بهینه‌سازی است.

شما در خلال صحبت‌هایتان به ارتباط مسئله‌ی حکمرانی و هوش مصنوعی اشاه کردید. الان در دنیا چقدر توانسته‌اند این هوش مصنوعی را در بحث حکمرانی دخیل کنند؟ یا در همین بحث ناترازی‌های مختلفی که ممکن است در کشور وجود باشد، چقدر توانسته‌اند این فنّاوری را به صورت عملیّاتی وارد کنند؟ فکر می‌کنید ما چه زمانی می‌توانیم از تکنولوژی هوش مصنوعی برای بهبود حکمرانی استفاده کنیم؟

مینایی: مثال‌هایی که من زدم مربوط به نحوه‌ی درآمدزایی از صنعت یا کشاورزی بود ولی بحث نیرو مثل آب، برق، گاز و اتّصالاتی که مثلاً از طریق مخابرات صورت می‌گیرد، همه در حوزه‌ی انرژی هستند. خلاصه، حوزه‌ی انرژی، حوزه‌ی بانکداری و فین‌تک یا فنّاوری مالی، حوزه‌ی سلامت در بهداشت، ورتیکال‌هایی هستند که با هوش مصنوعی میتوان تحوّل اساسی در آن‌ها ایجاد کرد و این‌ها اکثراً در حوزه‌ی کار قوّه‌ی مجریه تعریف می‌شوند که شاید هشتاد نود درصد فعّالیّت‌ها و درآمدهای کشور در این زمینه است.

امّا یک قسمت اساسی که در حکمرانی مطرح است، بحث قوّه‌ی مقنّنه است. در زمینه‌ی قوّه‌ی مقنّنه، ما حدود ۱۱۷ سال قانون‌گذاری در کشور داریم که هنوز بعضی از قانون‌های زمان مشروطه هم به قوّت خودش باقی است. ما قانون جامع کشور نداریم؛ نزدیک دوازده هزار و پانصد قانون هست که شاید پنجاه مورد از آن‌ها به شکل فعّالی می‌تواند بگوید که چه قوانینی در شعبه‌های مختلف وجود دارد. اگر به شکل عادی و با نیروی انسانی بخواهند این قوانین را تنقیح بکنند، ناسخ و منسوخش را دربیاورند، خاصّ و عامّش را دربیاورند، مطلق و مقیّدش را دربیاورند و بین آن‌ها نسبت‌سنجی بکنند، یک بازه‌ای بین پنجاه تا سیصد سال طول می‌کشد؛ امّا اگر این قوانین تبدیل بشود به داده‌هایی که در ماشین هست و با هوش مصنوعی توضیح‌پذیر این رابطه‌ی بین قوانین کشف بشود، هر قانون جدیدی هم که می‌خواهد تدوین بشود، نسبتش با قوانین قبلی درمی‌آید. در مجلس یازدهم، نزدیک به هزار و پانصد قانون پیشنهاد شد، در‌صورتی‌که ظرفیّتش بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ قانون بوده. بسیاری از این قوانین، قوانین تکراری است که قبلاً هم بوده امّا نماینده توجّه ندارد که این چیزی را که الان می‌بیند، باید نسبتش را با قوانین قبلی تدوین‌شده ببیند. در حقیقت، یک پایگاه جامع قوانین باید برای این‌ها درست بشود و آرزوی مقام معظّم رهبری هم این بوده که قانون جامع کشور تدوین بشود. با این تکنولوژی هوش مصنوعی و این هستان‌شناسی قوانین که درست می‌شود، اتّصالات همه‌ی قوانین با هم در یک گراف بسیار بزرگ درمی‌آید و ما راحت می‌توانیم تنقیح ماشینی قانون را داشته باشیم. این یک خدمتی است که هوش مصنوعی می‌تواند به عنوان قانون‌یار یا کمک به قانون‌گذار انجام بدهد.

مرحله‌ی دوّم در موضوع قانون، مربوط به قوّه‌ی قضائیّه است که در مقام عمل، برای داوری بین دعواهایی که مثلاً در محاکم اتّفاق می‌افتد، می‌روند این قوانین را اجرا می‌کنند. الان خیلی از جاهای دنیا مثل آمریکا، بریتانیا، چین، برزیل و روسیه و بسیاری از کشورهای پیشرفته دارند از هوش مصنوعی در این زمینه استفاده می‌کنند؛ البتّه نه به عنوان اینکه جای قاضی بنشیند، بلکه در جهت کمک به دسته‌بندی و خلاصه‌سازی پروند‌ه‌ها. پرونده‌ها گاهی وقت‌ها مفصّل است، امّا هوش مصنوعی می‌آید حاصل مثلاً ۲۵ صفحه را در دو پاراگراف برای شما بیان می‌کند، آن را دسته‌بندی می‌کند و کاری که گاهی وقت‌ها مثلاً باید چند ماه طول بکشد، در ظرف دو دقیقه برای شما انجام می‌دهد و مشکل اطاله‌ی دادرسی را که از آن انبوه قوانین ایجاد می‌شود، حل می‌کند. هوش مصنوعی می‌تواند بین آرائی که توسّط قضات صادر می‌شود، وحدت رویّه ایجاد کند و به اتقان در قضاوت کمک کند. هوش مصنوعی می‌تواند پیش‌بینی کند که این حکم چند درصد ممکن است در تجدیدنظر رد بشود. الان در برخی کشورها هوش مصنوعی می‌تواند یک لایحه‌ی دادرسی تنظیم کند و با لایحه تنظیم کردن به او بگوید این دعوای شما به احتمال زیاد رد خواهد شد، ممکن است شما محکوم بشوید و نتوانید از این استفاده کنید یا زودهنگام بگوید این چیزی نیست که در محاکم قضائی بتواند رأی مثبت بگیرد؛ لذا پیشگیری می‌کند از اینکه این حکم بخواهد صادر بشود.

الان مثلاً اطّلاعات بیست میلیون رأی در قوّه‌ی قضائیّه که در سال‌های متمادی صادر شده است، توسّط معاونت فنّاوری گمنام‌سازی شده و این گمنام‌سازی خیلی کمک می‌کند که بیایند این پیکره‌ی بزرگ قوانین را که بالای صد میلیون توکن در آن وجود دارد، با هوش مصنوعی تحلیل بکنند. گمنام‌سازی یعنی اینکه مثلاً‌ بهروز مینایی که فلان جرم را انجام داده، به جای اسمش «ب.م» می‌گذارند که اصلاً کسی متوجّه نشود او چه کسی است، یا شماره‌ی ملّی‌اش را مثلاً عوض می‌کنند و رمز دیگری می‌گذارند؛ یعنی همه‌ی چیزهایی را که باعث می‌شود اطّلاعات محرمانه یا خصوصی یک فرد شناسایی بشود، با ماشین تبدیل می‌کنند به چیزی که قابل شناسایی نیست و اینجا دیگر حریم خصوصی لغو نمی‌شود؛ امّا با وجود این، ما مثلاً می‌توانیم تحلیل‌های جامعه‌شناسانه روی جرم داشته باشیم که ببینیم این جرم در کجای کشور بیشتر اتّفاق افتاده و زودهنگام چه کاری می‌توانیم بکنیم که این جرم‌ها کمتر بشود. ببینید، خود تحلیل آراء می‌تواند در خصوص نوع خطاها و قضاوت‌هایی که در کشور صورت می‌گیرد، به شکل فعّالی مشاوره بدهد به خیلی از کسانی که بخواهند یک مقدار حجم کارهای قوّه‌ی قضائیّه را کم بکنند یا به صورت پیشگیرانه بیایند از نظر فرهنگی روی جوامع مختلف کار بکنند. خلاصه، هوش مصنوعی نه به عنوان کسی که بخواهد در مقام قاضی بنشیند، امّا به عنوان دستیار قاضی که کارش را بسیار آسان‌تر بکند، می‌تواند وارد عمل بشود.

همچنین، در مباحث فقهی، هوش مصنوعی می‌تواند کمک‌کار یک مجتهد در سیر اجتهاد باشد. ما یک برنامه‌ای داریم تحت عنوان «نجم» یا «ناصر جامع مجتهد» که بیاید جستجوهای معنایی، دسته‌بندی‌ها و یافتن ادلّه‌ی احکام فقهی را انجام بدهد و ببیند این ادلّه‌ی مرتبط، در کلام فقهای دیگر به چه صورتی آمده است و کارهایی را که یک فقیه مثلاً باید در طول یک ماه انجام بدهد، در ظرف چند ثانیه در اختیارش بگذارد. این برنامه می‌تواند فرایند اجتهاد را تسریع و تسهیل بکند تا وقت مجتهد بیشتر برای پخته کردن آن نظر و دیدگاهی که راجع به مسائل فقهی دارد صرف بشود. لذا هوش مصنوعی، هم در حقوق و هم در فقه می‌تواند یک تحوّل سنگین ایجاد کند. ما معتقدیم حتّی در رشته‌های دانشگاهی باید یک رشته‌ی بینارشته‌ایِ «هوش مصنوعی حقوق» یا «حقوق هوش مصنوعی» راه بیفتد، چون بیشترین جایی که هوش مصنوعی مسئله‌ی جدید ایجاد می‌کند همین حقوق و فقه است که با زندگی مردم ارتباط دارد. لذا هم در تقنین و هم در قضاوت، هوش مصنوعی می‌تواند دستیار خیلی خوبی برای یک حکمران باشد و بعد هم در تمام ساحت‌های اقتصادی قوّه‌ی مجریه و زندگی مردم، به شکل ملموسی می‌تواند جا پیدا بکند و برای بهبود رویّه‌های موجود در ارتقاء بهره‌وری با استفاده از داده‌های داخلی ــ نه داده‌هایی که متّکی به منابع خارجی باشد ــ نقش مهمّی را ایفا بکند.

یک طرحی که ما در ستاد هوش مصنوعی داریم پیگیری میکنیم، ایجاد کرسی یا سرفصل درسی هوش مصنوعی در تمامی رشته‌ها است؛ هم رشته‌های علوم انسانی، هم رشته‌های علوم پایه، کشاورزی، هنر و همه‌ی رشته‌های مهندسی ــ غیر از کامپیوتر که خودشان این درس را دارند ــ تا مثلاً‌ ببینیم برای پیش‌بینی زلزله، برای لجستیک معادن، برای نانو، برای رشته‌های پزشکی یا رشته‌هایی مثل تاریخ، جغرافی، هوش مصنوعی به عنوان یک توسعه‌گر چه کمک‌هایی می‌تواند بکند و چه‌جوری‌ می‌تواند کارشان را سریع‌تر بکند که بیایند از آن به عنوان ابزار استفاده بکنند و یا داده‌هایی را آماده بکنند که آمادگی استفاده از توسعه‌ی هوش مصنوعی در بهره‌برداری از این داده‌ها فراهم بشود و اگر خودشان به عنوان توسعه‌گر وارد نمی‌شوند، به عنوان سفارش‌دهنده‌ی اینکه هوش مصنوعی این فرصت را برایشان فراهم بکند وارد بشوند؛ مثلاً سفارش‌دهنده‌ی به مهندس‌ها که بیایند در رشته‌های خودشان از این داده‌ها برای ارتقاء کاری خودشان استفاده بکنند.

خلاصه، می‌خواهم بگویم که از هوش مصنوعی می‌توان در ابعاد مختلف حکمرانی استفاده کرد. یک بُعد سنگین حکمرانی حوزه‌ی سلامت است. در حوزه‌ی سلامت، هوش مصنوعی بهترین کمک را به پزشک‌ها می‌کند در انواع مشاوره‌هایی که لازم است پزشک، قبلاً به کسانی که می‌خواهند به او مراجعه بکنند ارائه بدهد؛ یعنی ابزار خوبی است برای اینکه در خیلی از سؤال‌هایی که معاینه‌گر می‌خواهد بپرسد، بیایند خودکار با سیستم تعامل بکنند و این داده‌ها برای رأی نهایی پزشک در اختیار او باشد. لذا، هم در حوزه‌ی تشخیص و هم در حوزه‌ی تجویز کاربرد دارد؛ مثلاً اگر بیماری‌ای خیلی حاد است، بتواند آن را به متخصّص ارجاع بدهد و اگر نه، با توجّه به سابقه‌‌ای که از خود بیمار یا بیمارهای مشابه دارد، بتواند راهنمایی‌های اوّلیّه را برای پزشک داشته باشد که به بیمار خودش منتقل بکند یا بعضی از بیمارهای سرپایی اصلاً دیگر به پزشک مراجعه نکنند و فقط به این شکل، مسیر خودشان را پیدا بکنند که چه کار باید بکنند؛ لذا انواع مشاوره‌های پزشکی و روان‌شناسی از طریق این نرم‌افزارهای هوش مصنوعی می‌تواند ایجاد بشود. همچنین، در کشف داروهای جدید، فراوان می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد. برای ساخت واکسن یا داروی جدید، قبلاً با آن شهود خودشان یا خبرگی‌ای که داشتند کار را پیش می‌بردند، در‌حالی‌که هوش مصنوعی توانایی امتحان همه‌ی حالت‌ها را دارد، همه‌ی حالت‌ها را امتحان می‌کند و بهترین راه را با توجّه به آن تابع ارزیابی‌ای که برایش می‌گذارند، در زمان بسیار کمی پیدا می‌کند؛ لذا در خیلی از جاها هزینه‌ها و زمان پیدا شدن داروهای جدید مثلاً به یک‌صدم یا یک‌پنجاهم کاهش پیدا کرده.

به همین جهت هم سلامت، بانکداری و رشته‌های مختلف، حوزه‌هایی هستند که یک حاکم باید از این فنّاوری در آن‌ها استفاده کند. حاکم باید از محتوای شبکه‌های اجتماعی تحلیل داشته باشد، ببیند بین مردمش چه می‌گذرد و ذائقه‌شان چیست. صاحبان پلتفرم‌ها، آن کسانی که مثلاً دارند الگوریتم‌های هوش مصنوعی را طرّاحی می‌کنند و داده‌های بزرگ را جمع‌آوری می‌کنند، این‌ها هستند که قدرت دارند. اگر خود دولت بتواند این الگوریتم‌ها را طرّاحی کند یا لااقل از آن‌ها مطّلع باشد، زودتر می‌تواند با مردم خودش تخاطب داشته باشد و باب گفت‌وگو را باز کند و بسیاری از نیازهای این‌ها را بشناسد؛ لذا بر اثر استفاده‌ی قوی از این درگاه‌هایی که ایجاد می‌شود، ارتباط خیلی قوی‌تری بین مردم و دولت می‌تواند ایجاد بشود و خیلی از مشکلات، بدون اینکه اصلاً مراجعه‌ای یا سروصدایی یا صحبتی بشود، زودهنگام شناخته می‌شود و راحت مرتفع می‌شود. مشکلاتی که در سال ۱۴۰۱ اتّفاق افتاد، به خاطر این بود که باب گفت‌وگو مثلاً بین خبره‌های ما یا استاد دانشگاه ما با دانشجو برقرار نشده بود. این باب گفت‌وگو اگر زودتر باز می‌شد، کرسی‌های نظریّه‌پردازی اگر وجود داشت که یک دانشجو راحت بتواند حرف خودش را در جایی منتقل بکند و جوابش را بشنود، اصلاً مشکلی پیش نمی‌آمد. بسیاری از مشکلات ما حاصل فعّالیّت‌هایی است که دشمنان ما در این شبکه‌های اجتماعی می‌کنند؛ دائماً دارند محتوای فیک تولید می‌کنند که پشتش اصلاً آدمی نیست. شاید هفتاد هشتاد درصد از فالوئرهایی که در این شبکه‌های اجتماعی وجود دارند، بات باشند و اصلاً یک انسان نباشند؛ ما اوّلاً باید به بچّه‌ها بگوییم این‌ها بات هستند، این‌ها یک شخص حقیقی نیستند. الان منافقین بیشترین استفاده را از این فضا دارند می‌کنند. یا مثلاً در آن واحد ۸۲۰۰ اسرائیل، ورود افراد در هجده‌سالگی است، بازنشستگی‌شان هم در بیست‌وچهارسالگی است؛ بعد از آن، می‌نشینند دائماً در این شبکه‌های اجتماعی کار می‌کنند. مثلاً فرض کنید که بسیاری از این مدیران شبکه‌های اجتماعی مثل واتساپ یا اینستاگرام، از طریق همین افراد دارند این شبکه‌ها را مدیریّت می‌کنند و افکار مردم را هدایت می‌کنند؛ یک عدّه‌ای را تنهاسازی می‌کنند، یک عدّه‌ای را در یک جایی قرار می‌دهند که اصلاً‌ حرف موافقین شنیده نشود و اکثر این‌ها توسّط هوش مصنوعی است.

لذا خود دولت، یعنی حاکمیّت، باید بر این زمینه مسلّط بشود؛ آن کسانی که دغدغه‌ی کار فرهنگی دارند، آن کسانی که می‌خواهند یک جایگاهی برای منبر و صحبت داشته باشند، این یک منبر بسیار نویی است که ایجاد شده. مقام معظّم رهبری هیچ وقت به شکل تهدید به این فضا نگاه نمی‌کنند، بلکه به شکل فرصت نگاه می‌کنند و خطابشان به جامعه‌ی روحانیّت تهران همین بود که باید از این فضا استفاده کرد، این‌ها بهترین فرصت است برای اینکه ما پیام انقلاب خودمان را، پیام دین خودمان را برسانیم. لذا در بحث حکمرانی، هم از بُعد سیاسی، هم از بُعد اجتماعی، هم از بُعد تربیتی و هم از ابعاد اقتصادی، زمینه‌هایش می‌تواند توسّط هوش مصنوعی آماده بشود.

در حکم انتصاب شما به عنوان دبیر ستاد توسعه‌ی فنّاوری‌های هوش مصنوعی و رباتیک، بحث شناسایی ظرفیّت‌ها و چالش‌های توسعه‌ی فنّاوری مطرح شده. ما با آقای افشین هم که صحبت می‌کردیم، ایشان می‌گفتند یکی از مزیّت‌هایی که ما در دنیا داریم ــ که فقط هم مختصّ ما و هند است ــ وجود نیروی انسانی متخصّص در برنامه‌نویسی است. برای این‌ها به عنوان ظرفیّت‌های این حوزه چه برنامه‌ای دارید؟

مینایی: اگر برای آن «مام هوش مصنوعی» یا «نشنال‌لب هوش مصنوعی» که توضیح دادم، واقعاً بودجه‌ی خوبی اختصاص داده بشود که بتوانیم این نشنال‌لب را ایجاد کنیم ــ همان‌طور که در برنامه‌ی هفتم توسعه هم ایجاد هفت نشنال‌لب دیده شده، از جمله برای هوش مصنوعی و زیست‌فنّاوری ــ می‌توانیم از این ظرفیّت استفاده کنیم. ایجاد این نشنال‌لب هم منوط به این است که به شکل توزیع‌شده‌ای در کشور، خصوصاً از دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان بخش خصوصی، پایگاه‌هایی درست بشود تا این نخبه‌هایی که الان در رشته‌های مختلف مهندسی یا حتّی پزشکی در کشور وجود دارند، بیایند ببینند برای حلّ کدام یک از چالش‌های کشور می‌توانند اثرگذاری داشته باشند. این تأثیرگذاری باید برای خیلی از افراد روشن بشود و زمینه‌ی جذب این‌ها با یک حقوق متناسب بین شرکت‌های بخش خصوصی یا دانشگاه‌ها فراهم بشود و راه‌های درآمدزایی هر کدام از این‌ها هم فوراً دیده بشود.

فکر می‌کنم حتّی در بحث آموزش و ترویج هم اگر وارد بشویم، اینجا هم بخش خصوصی یا مردم حاضرند پول بدهند که هوش مصنوعی را یاد بگیرند و بفهمند که چه‌جوری می‌توانند از راه هوش مصنوعی پول دربیاورند و هوش مصنوعی چطور می‌تواند به اقتصاد آن‌ها کمک بکند. اگر این را متوجّه بشوند، نسبت به هوش مصنوعی همیشه به عنوان یک فرصت نگاه می‌شود، نه به عنوان اینکه قرار است جای شغل این‌ها را بگیرد؛ نگرانی‌هایی که پزشک‌های ما دارند، نگرانی‌هایی که کارگران ما یا شاغلین بانک‌ها دارند به همین خاطر است. اگر سواد هوش مصنوعی به این‌ها آموزش داده بشود، من فکر می‌کنم این نیروی انسانی بزرگی که در کشور هست از مهاجرت منصرف می‌شوند و به حلّ مسائل داخلی خودمان متوجّه می‌شوند. پس با ایجاد آن نشنال‌لب، ما راحت می‌توانیم از این نیروی انسانی که یکی از ظرفیّت‌های کشور است استفاده کنیم.

ما اگر با یک مدیریّت جامع بتوانیم شبکه‌ای از مشکلات درست کنیم و راه‌حل‌هایی هم که هوش مصنوعی برای این مشکلات دارد مشخّص بشود و پیوست اقتصادی هر کدام از این راه‌حل‌ها را در نظر بگیریم تا نیروی انسانی خودمان صرف این بشود که مثلاً‌ مشکلات جامعه را حل کند و مسئولیّت اجتماعی حاکمیّت را ایفاد بکنیم، من فکر می‌کنم این بهترین راه خواهد بود که ظرفیّت‌سازی در کشور بشود. در این زمینه، شاید خصوصاً‌ در بخش صنعت باید تحریک تقاضا بشود. الان ما می‌دانیم هوش مصنوعی درآمدزایی دارد، امّا آن تشنگی احساس نمی‌شود؛ به خاطر اینکه هنوز نفهمیده‌ایم که هوش مصنوعی واقعاً چه نوع تحوّلی در کارها ایجاد خواهد کرد. اگر این تحریک تقاضا بین مدیران میانی کشور ایجاد بشود و متقاعد بشوند که باید بودجه‌ای خاص برای هوش مصنوعی قرار بدهند، به طور خودکار، دست نیاز به سمت آن نشنال‌لب و همین‌جور دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی دراز خواهد شد و این‌ها با همدیگر اگر چفت بشوند، من فکر می‌کنم که زنجیره‌ای از ارزش در کشور خلق می‌شود که این، هم ارزش اجتماعی است و هم ارزش اقتصادی.

در بُعد سخت افزاری، آیا ما به واسطه‌ی تحریم‌ها محدودیّت خاصّی داریم؟

مینایی: فراوان! اصلاً یکی از مشکلات اصلی ما که نیروی انسانی اینجا نمی‌ماند، به خاطر این است که دسترسی به سخت‌افزار ندارند. سخت‌افزارهایی هم که الان هست، مانند گوگل کولب که به افراد دانشگاهی فضای رایگان می‌دهد، خیلی محدود است و وقتی شما می‌خواهی الگوریتمت را اجرا بکنی، باید هم داده‌ات را و هم الگوریتمت را آپلود کنی روی ابر گوگل و کلّاً این را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهی؛ یعنی اسرائیل و آمریکا راحت می‌فهمند که ما داریم چه کار می‌کنیم و لذا روی زمین آن‌ها داریم بازی می‌کنیم. در کشور باید ابرهای داده‌ایِ خیلی خوب به وجود بیاید؛ یعنی یکی از زیرساخت‌های اساسی در کشور، زیرساخت ابر داده‌ی داخلی بسیار قوی و تمیز است که داده‌های داخلی در آن به وجود بیاید و پلتفرم اشتراک‌گذاری داده که حقّ تولیدکننده‌‌ی هر داده‌ای است، در آن لحاظ شده باشد و مالک هر داده‌ای ــ چه انحصاری عرضه شود و چه غیر‌انحصاری ــ متوجّه بشود که خودش از این فروش داده می‌تواند درآمد داشته باشد. ثانیاً اینکه ما باید محرمانگی این داده‌ها را هم حفظ بکنیم؛ مثل همان داده‌های قوّه‌ی قضائیّه که عرض کردم باید آن گمنام‌سازی‌ها انجام بشود. الان یکی از فرصت‌سوزترین شرکت‌های ما شرکت‌های اپراتوری ما هستند که به بهانه‌ی اینکه مثلاً پیامک‌ها خصوصی است، از داده‌های پیامک‌ها هیچ استفاده‌ای نمی‌کنند. من نمی‌گویم برویم سرک بکشیم در پیامک‌ها، من دارم می‌گویم گمنام‌سازی بکنیم و با این گمنام‌سازی، هم شبکه‌ی اتّصالاتی که در کشور دارد اتّفاق می‌افتد بهینه بشود و هم اینکه ذائقه‌شناسی از طریق این پیامک‌ها می‌تواند ایجاد بشود. همین‌جور که در شبکه‌های اجتماعی دارند این کار را می‌کنند، در پیامک‌های عادی‌مان هم می‌تواند بشود. اگر این ام‌ام‌اس زودتر راه افتاده بود، شاید این اقبال سنگین به شبکه‌های اجتماعی نمی‌بود و یک نوع فضاسازی برای کنترل ارتباط تصویری به شکل راحتی ایجاد می‌شد و هوش مصنوعی هم مثلاً می‌‌توانست ملزومات اجتماعی ما را یا حفظ حریم‌ها را برای ما ایجاد بکند.

الان ما راحت می‌توانیم این قابلیّت تولید تصویر و متن توسّط هوش مصنوعی را بومی‌سازی کنیم؛ یعنی توانایی‌اش وجود دارد، امّا مشکل ما چیست؟ مشکل ما عدم دسترسی به جی‌پی‌یوهای بزرگ است؛ ما غیر از اینکه پلتفرم داده نداریم، زیرساخت پردازشی تراشه‌های گرافیکی را که می‌تواند این پردازش‌های موازی سنگین را پشتیبانی بکند نداریم. دانشگاه‌ها خیلی عقب افتاده‌اند، به خاطر اینکه دسترسی نیست؛ نه‌تنها دانشگاه‌های ما، بلکه دانشگاه‌های خارج از کشور هم همین‌جور است. شرکت‌های غربی از ترس اینکه این تجهیزات به دست چینی‌ها نیفتد، این تجهیزات را حتّی به کشورهای منطقه که دوست آن‌ها هستند نمی‌دهند. اینکه ما خودمان مسلّط بشویم به تولید تراشه، یک فرایند دیرهنگام مثل ساخت یک هواپیمای مسافربری بوئینگ است. الان هم بیشتر از دو کشور به این فنّاوری مسلّط نیستند: یکی تایوان که مال آمریکا است و یکی هم خود چین؛ یعنی چین و آمریکا الان بهترین جی‌پی‌یوهای دنیا را دارند و حتّی روسیه و ژاپن هم به اندازه‌ی آن‌ها در این زمینه توانایی ندارند. این تراشه‌ها است که به هوش مصنوعی قدرت می‌دهد و هوش مصنوعی مولّد را می‌تواند فعّال بکند.

هوش مصنوعی جدید، عمدتاً برای یادگیری عمیق حرکت می‌کند و یادگیری عمیق یا دیپ‌لرنینگ اصلاً توانایی‌اش را از همین جی‌پی‌یوها می‌گیرد. در این بخش هم ما تحریم هستیم و به ما نمی‌دهند؛ اگر هم بخواهیم وارد کنیم، باید تحریم‌ها را دُور بزنیم و وارد کنیم. البتّه یک خطّ موازی هم برای تولید تراشه باید در کشور به وجود بیاید و تقویت بشود. این یک کار درازمدّت مثل تولید واکسن است، ولی در کوتاه‌مدّت باید تا جایی که می‌شود یک مزارع جی‌پی‌یو در کشور راه بیفتد. این‌هم یکی از ملزومات آن نشنال‌لب یا جایگاهی مثل سازمان هوش مصنوعی یا ستاد هوش مصنوعی است که باید در کشور به وجود بیاید. مثلاً فلسفه‌ی تشکیل سازمان هوش مصنوعی این بود که این زیرساخت‌ها را برای کشور ایجاد کند؛ زیرساخت پردازش گرافیکی سنگین و زیرساخت داده و یک سری ورتیکال‌هایی که کشور در آن‌ها توانایی خاصّی دارد. ایجاد آن نشنال‌لب هوش مصنوعی هم بیشتر به عهده‌ی این ستاد بود که باید پیگیری می‌کرد که مسائل کشور و نخبه‌های کشور و پروژه‌ها را هماهنگ بکند و مدیریّت بکند که این نخبه‌ها و شرکت‌های بخش خصوصی برای حلّ نیازهای جامعه به یکدیگر وصل بشوند. در این زمینه هم تا زیرساخت آن پردازش وجود نداشته باشد، آن ابر داده وجود نداشته باشد، آن ابر پردازشی وجود نداشته نباشد، این‌ها نمی‌توانند محقّق بشوند.

خیلی ممنون؛ نکات خیلی خوبی را فرمودید! همه‌ی این‌ها در راستای همان صحبت رهبر انقلاب است که فرمودند ما در بحث هوش مصنوعی صرفاً نباید بهره‌بردار باشیم.

مینایی: دقیقاً؛ من می‌خواهم بگویم که اگر ما فقط اکتفا کنیم به اینکه چه‌جوری می‌شود از چت جی‌پی‌تی بهره گرفت برای کارهایمان یا اینکه من چه‌جوری می‌توانم داده‌هایم را سریع دسته‌بندی بکنم و یک اثر هنری خلق بکنم از روی این داده‌ها یا مثلاً سیستم مشاوره راه بیندازم، این‌ها می‌شود بهره‌برداری صرف. اگر آن زیرساخت به وجود بیاید، ما می‌توانیم در لبه‌های این تکنولوژی حرکت کنیم.

البتّه برای رسیدن به لایه‌های عمیق این تکنولوژی، هم سخت‌افزار لازم است و هم الگوریتم‌های جدیدی که بستر داده‌ی خوبی فراهم بشود تا سوگیری به سمت خاصّی نداشته باشد. الان اگر از چت جی‌پی‌تی بپرسید که اسرائیل به حق است یا غزّه، می‌گوید اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کند! در‌صورتی‌که بزرگ‌ترین جنایت‌ها را دارند انجام می‌دهند. این به خاطر آن است که سوگیری داده‌هایش این‌جوری تنظیم شده و داده‌هایش مجرای قضاوت‌هایی است که در آن فضا انجام می‌شود. این‌گونه، هم پلورالیسم و چندحق‌گرایی ایجاد می‌شود و هم اگر در ساحت پژوهش و آموزش فقط به این تکیه بشود، تنبلی مغز برای بچّه‌ها ایجاد می‌شود، اصلاً دیگر دنبال یادگیری مطالب جدید نمی‌روند و آن مرجعیّت نخبگانی از بین می‌رود؛ به خاطر اینکه فقط به صورت سبک از این فضا استفاده می‌کنند، ماهیّت این فضا هم معلوم نیست و قابل اعتماد نیست.

اگر ما یک هوش مصنوعی امن داشته باشیم، هم از جهت اینکه کسی داده‌های خصوصی شما را برنمی‌دارد و هم از جهت اینکه شفّاف باشد تا مثلاً اگر یک حکم پزشکی می‌دهد یا در روند صدور یک حکم قضائی می‌خواهد کمک بکند، چراییِ کارش را هم به ما توضیح بدهد و توضیح‌پذیر باشد، آن انسان خبره راحت می‌تواند با این چالش داشته باشد و بفهمد که واقعاً چه کمکی می‌تواند بکند. این چرایی اگر روشن بشود، خبره‌های ما می‌توانند بنشینند و خطوط قرمز خودشان را در این فضا مشخّص کنند ــ چون خیلی از گزاره‌های ما، حرف‌هایی که می‌زنیم، داوری‌هایی که می‌کنیم، مشاوره‌هایی که می‌دهیم، مبنایشان مبنای اومانیستی نیست، بلکه مبنای شرعی و وحیانی دارند ــ تا هر جا لازم است، از شریعت و وحی کمک بگیرد و نخبه‌های کشور بتوانند از آن داده‌ها استفاده بکنند. در این صورت، آن داده‌ها مرجعی برای پاسخگویی به سؤالات اجتماعی می‌شوند؛ مثلاً وقتی راجع به حجاب سؤال کنید که الان باید اجباری باشد یا باید اختیاری باشد، راحت می‌توانیم بگوییم حفظ حریم اجتماعی و مسائل خانواده در ایران ایجاب می‌کند که یک محدودیّت‌هایی در موضوع حجاب وجود داشته باشد. الان اگر از این هوش مصنوعی بپرسی آیا من به ال‌جی‌بی‌تی بپیوندم یا نه، ممکن است یک سری معایب آن را بگوید، امّا فوراً می‌گوید الان در پانزده کشور هم آزاد است، درست نیست شما این‌ها را محروم کنید، شما باید حتماً‌ حقوق این اقلّیّت‌ها را حفظ کنید! لذا مثلاً قانونی بودنش را به رخ می‌کشد. آیا قانونی بودن ال‌جی‌بی‌تی در بعضی کشورها باید باعث این بشود که ما به آن ملتزم باشیم یا به آن احترام بگذاریم؟ در این گویه‌ها و قضاوت‌هایی که هوش مصنوعی می‌خواهد انجام بدهد، باید مبنای وحیانی و شرعی و فرهنگی و دینی و خبرگانی ما حفظ بشود. اصلاً‌ اساس بحث تقلید، رجوع به خبره است. چرا ما پیش پزشک می‌رویم؟ به خاطر اینکه نمی‌دانیم چه مشکلی داریم. در احکام دینی، مسائل اجتماعی، مسائل روان‌شناختی و مسائلی مانند این‌ها نیز باید به نخبگانی مراجعه کرد که محلّ اعتماد و خبره باشند. اگر فقط این فنّاوری بیاید مرجع بشود که فایده‌ای ندارد؛ این باید درست به همین‌ها ارجاع بدهد و یک دستیاری باشد که مسیر ما را به سمت نخبگان اساسی کشور باز بکند. در این صورت، این هوش مصنوعی خیلی هم خوب خواهد بود و به عنوان یک راه‌حلّ بسیار سریع و آماده می‌تواند در اختیار تمامی جامعه‌ی ما قرار بگیرد.

خیلی ممنون؛ در پایان، اگر نکته‌ای باقی مانده در خدمتتان هستیم.

مینایی: نه، نکته‌ی خاصّ دیگری نمانده. فکر می‌کنم الان رتبه‌ی ما در اداره‌ی مسائل کشور رتبه‌ی خوبی نیست که البتّه با تصویب سند ملّی هوش مصنوعی ــ که در شورای انقلاب فرهنگی اتّفاق افتاد ــ احتمالاً رتبه‌ی ما خیلی بهتر خواهد شد؛ چون داشتن سند، در خیلی از این جایگاه‌هایی که بررسی می‌کنند حاکمیّت و سیستم اداره‌ی کشور چقدر به هوش مصنوعی توجّه دارد، باعث ارتقاء رتبه می‌شود. امّا مهم این است که هر بخشی از بخش‌های کشور، نقش خودش را در ارتباط با هوش مصنوعی بشناسد؛ مثلاً فرض کنید استاد دانشگاه بفهمد چه کار باید بکند، معلّم آموزش‌وپرورش باید ببیند چه کار می‌تواند بکند، پزشک‌ها بدانند چه کار می‌توانند بکنند و آن‌هایی که روی تاریخ کار می‌کنند، روی ادبیّات کار می‌کنند، روی مسائل علوم انسانی و خصوصاً در رشته‌های مدیریّت دارند کار می‌کنند، باید بدانند چه کار می‌توانند بکنند.

من فکر می‌کنم که چند رشته‌ی بین‌رشته‌ای باید در این زمینه راه بیفتد؛ فلسفه باید راه بیفتد، جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی هم حتماً باید راه بیفتد. در جامعه‌شناسی نه‌فقط به جوامع فیزیکال، بلکه اصلاً دید جدیدی به جوامع دیجیتال باید ایجاد بشود، چرا که الان مردم در دو ساحت دارند زندگی می‌کنند: زندگی عادی و زندگی در دنیای دیجیتال؛ لذا جامعه‌شناسی ما باید راجع به آن فضا صحبت کند. امسال دو جایزه‌ی نوبل فیزیک و شیمی را به دانشمندهای هوش مصنوعی دادند؛ تخصّص آقای هینتون و آقای هاپفیلد کامپیوتر است و اصلاً این‌طور نیست که فیزیک‌دان‌های مطرحی باشند، امّا چون کار این‌ها یک ارتباط فیزیکی داشت ــ ‌آقای هاپفیلد در زمینه‌ی شبکه و نت‌ورک‌ساینس فعّالیّت دارد و نت‌ورک‌ساینس هم بخشی از فیزیک محسوب می‌شود ــ یک جوری ربطش دادند که جایزه‌ی فیزیک نوبل به یک متخصّص هوش مصنوعی رسید.

این نشان می‌دهد که ما واقعاً‌ باید به راه‌اندازی قوی هوش مصنوعی در کشور توجّه کنیم، باید دست سازمان هوش مصنوعی یا ستاد هوش مصنوعی باز باشد و بودجه‌ی فراوان در اختیارشان قرار بگیرد؛ چون داشتن سند هم بدون بودجه هیچ فایده‌ای ندارد. در کشور باید به دستگاه‌ها و آن‌هایی که مدیریّت فرابخشی هوش مصنوعی در همه‌ی دستگاه‌ها را دارند، بودجه اختصاص داده بشود و در نتیجه، ما بتوانیم نیروی انسانی خودمان را در کشور نگه داریم. الان در بسیاری از کشورها ــ از جمله آمریکا، استرالیا، انگلیس و آلمان ــ جذب نخبه‌ها از کشورهای دیگر است؛ یعنی آغوششان را باز کرده‌اند و در فنّاوری دیجیتال و هوش مصنوعی، افراد خبره را با آغوش باز می‌پذیرند. بعضی‌هایشان هم در زمینه‌ی گیم قوی‌اند که ارتباط هوش مصنوعی در ساحت تفریح و سرگرمی را دارد رقم می‌زند؛ این‌ها اصلاً فیلد خاصّی برای خودشان باز کرده‌اند. کشورهای منطقه هم پول فراوانی در این زمینه هزینه می‌کنند. مثلاً فرض کنید بودجه‌ای که ما برای هوش مصنوعی اختصاص دادیم پنج همّت بوده که این پنج همّت هم هنوز محقّق نشده؛ این در حالی است که اگر حتّی بیست همّت هم بیاید تا ما بتوانیم یک سری زیرساخت‌های هوش مصنوعی را در کشور ایجاد کنیم یا جی‌پی‌یو وارد کنیم، این تازه یک‌صدم آن بودجه‌ای است که مثلاً امارات یا عربستان در این زمینه اختصاص داده‌اند.

ما الان در میان کشورهای منطقه رتبه‌ی چهارم را داریم؛ امارات رتبه‌ی اوّل را دارد، عربستان رتبه‌ی دوّم را دارد و ترکیه رتبه‌ی سوّم را دارد. ترکیه از جهت دانش می‌خواهد از ما پیشی بگیرد، امّا مهم اصلاً دانش نیست؛ مهم فنّاوری است، مهم این است که اقتصادمان چقدر به این گره خورده؛ ما باید بتوانیم روی این قضیّه تمرکز کنیم، این را تقویت کنیم و توجّه کنیم که نخبه‌های ما از این طریق می‌توانند درآمد خوبی مثلاً در بحث نفت به وجود بیاورند. الان یکی از شرکت‌های بخش خصوصی یک طرحی را ارائه کرده که به ازدیاد بهره‌وری از چاه‌های نفت می‌انجامد؛ در عسلویه، خارک و چند جای دیگر این را پیشنهاد داده، امتحان هم کرده‌اند و متوجّه شده‌اند که بین ۵ تا ۲۵ درصد می‌تواند ارتقاء بهره‌وری داشته باشد. الان قطر و چند کشور دیگر از این شرکت خواسته‌اند که برود آنجا این را عرضه کند، در‌حالی‌که در کشور خودمان برای اجرای این طرح چالش دارد! این مشکل، مشکلی است که اگر حل بشود، در زمینه‌ی اعتماد به بچّه‌های خودمان و توان داخلی‌مان یک تحوّلی ایجاد خواهد شد؛ این‌هم منوط به این است که از جانب حاکمیّت در پروژه‌های هوش مصنوعی واقعاً سرمایه‌گذاری بشود و این ان‌شاءالله خواهد توانست آن جهش و خیزشی را که مقام معظّم رهبری در بحث‌های فنّاوری مطرح می‌کنند و آن اقتدار و سلطانی را که از طریق این علم و فنّاوری به دست می‌آید، در کشور ایجاد بکند. «اَلعِلمُ سُلطان» علمِ خالی نیست، بلکه علمی است که به فنّاوری منجر بشود؛ آن «سلطان» همان دانشی است که به فنّاوری تبدیل شده. الان هم مهم‌ترین نماد قدرت‌آفرین، نشاط‌آفرین و تقویت‌کننده در همه‌ی رشته‌ها، هوش مصنوعی است؛ من می‌خواهم بگویم کاربرد فنّاوری هوش مصنوعی فقط در زمینه‌ی کامپیوتر نیست، بلکه در همه‌ی رشته‌ها یک تأثیر اساسی دارد.

یک بحث دیگر هم ــ که حالا خوب است این را هم بگویم خدمتتان ــ این است که ما نه‌تنها در دانشگاه‌ها، بلکه در سطح آموزش‌وپرورش‌مان هم باید سواد استفاده از هوش مصنوعی را به عنوان یک مهارت جدید بین معلّم‌ها و دانش‌آموزها به شکل رسمی درست کنیم. معلّم‌ها باید بدانند که چه‌جوری می‌توانند از هوش مصنوعی به عنوان یک معلّم‌یار یا کمک‌معلّم برای انتقال بهتر مفاهیم به دانش‌آموزها کمک بگیرند.

البتّه غیر از این دو ساحت دانشگاه و آموزش‌وپرورش، یک ساحت غیر رسمی را هم ما باید پیگیری کنیم. ما یک برنامه‌‌ای داریم که در ظرف مدّت کوتاهی بین شش ماه تا یک سال، مهارت هوش مصنوعی به افراد بالای هجده سال یاد داده بشود؛ نه‌فقط یاد داده بشود، بلکه بتوانند مسائل هوش مصنوعی را حل کنند؛ یعنی، اوّل زبان‌های برنامه‌نویسی را یاد بگیرند و با فضای داده‌ها آشنا بشوند، دوّم هنر گفت‌وگو و جذب پروژه و توان مذاکره به بچّه‌ها یاد داده بشود و سوّم مهارت‌های خاصّ ابزارهای هوش مصنوعی را یاد بگیرند که بدانند چه‌جوری خودشان می‌توانند از ماشین‌لرنینگ، نرم‌افزار یا محصول تولید بکنند. این دوره‌ی کوتاه غیر‌دانشگاهی باید بین مردم راه بیفتد تا ما تکنسین‌های هوش مصنوعی فراوانی در کشور ایجاد بکنیم و یک نهضت تربیت نیروی ماهر در هوش مصنوعی راه بیفتد. الان در برنامه‌ی هفتم توسعه، تربیت پانصد هزار متخصّص یا دانای به اقتصاد دیجیتال هوش مصنوعی هدف‌گذاری شده؛ این پانصد هزار نفر اگر ظرف پنج سال بخواهد به وجود بیاید، باید لااقل سه میلیون نفر را شما آموزش بدهید تا از بین این‌ها پانصد هزار نفر بیرون بیایند؛ این با آموزش رسمی نمی‌شود، بلکه باید با آموزش غیر رسمی باشد. ما اسم این برنامه را «سیمرغ» گذاشتیم، شبیه «اسکول ۲۱» در روسیه یا «نت‌ورک ۴۲» در فرانسه که بودجه‌ی این هم باید فراهم بشود تا ما بتوانیم این برنامه را در سطح وسیعی راه‌اندازی کنیم.

یک آموزش غیر رسمی هم برای افراد زیر هجده سال در برنامه‌هایمان هست که ما استعدادسنجی کنیم تا به آن بچّه‌هایی که در زمینه‌های ریاضی و الگوریتم استعداد دارند، هوش مصنوعی آموزش داده شود؛ اسم این برنامه را هم «نوید» گذاشتیم. اصلاً خود دانش‌آموزها باید بیایند با هوش مصنوعی آشنا بشوند و درآمدزایی از راه هوش مصنوعی را یاد بگیرند. الان نمونه‌هایی در این خصوص داریم؛ الان آموزشگاه‌هایی راه افتاده که توسّط آن‌ها، یک بچّه که پدرش اصلاً نمی‌توانست برایش کامپیوتر بخرد، دو سه تا پروژه گرفته و با درآمد حاصل از آن مثلاً توانسته یک لپ‌تاپ بخرد و برود کارهایش را انجام بدهد؛ پدرش تعجّب کرده و پرسیده این درآمد را چه‌جوری کسب کردی، می‌گوید من معلّم هوش مصنوعی شدم! بچّه‌های ما خیلی مستعدّند و با یک آموزش ساده می‌توانند یاد بگیرند که چه‌جوری از راه هوش مصنوعی پول دربیاورند.

خلاصه، اگر به این فنّاوری که در همه‌ی ساحت‌های اقتصادی، اجتماعی، جامعه‌شناختی و همین طور سیاسی و نظامی نقش فرابخشی دارد به شکل قوی بپردازیم ــ البتّه نظامی‌هایمان خیلی بیشتر از سایر جاها در حال استفاده از این فنّاوری هستند، امّا فکر می‌کنم که باز باید تقویت بشوند؛ الحمدلله آن قسمتی که معمولاً حرف‌های مقام معظّم رهبری را بیشتر گوش می‌دهد ساحت نظامی ما است، امّا ساحت‌های فرهنگی و اجتماعی ما معمولاً در این زمینه عقبند ــ و اگر از هوش مصنوعی برای ارتقاء بهره‌وری فعّالیّت‌ها و تولید محتوا و عرضه‌ی کارهای جدید استفاده بشود، من فکر می‌کنم که ناگهان یک خیزشی در کارها ایجاد بشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky