شبکه اجتهاد: وجود مقدس حضرت محمد بن عبدالله (ص) جامع انواع عظمتهای انسانی و بزرگواریهای یک فرد بی نظیر و بی مانند بشری است. در این نوشتار با چند رشته از عظمتهای آن حضرت از نگاه حضرت آیتالله صافی گلپایگانی آشنا میشویم و از هر یک برای سازندگی شخصیّت خود درس و سرمشق میگیریم:
معلّم مساوات و برابری
پیغمبر عظیم الشأن اسلام، یگانه معلم مساوات و برابری بود علاوه بر آن که به وسیله وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسانها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.
مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمیشد تا کسی بگوید آنکه مقدم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیک تر بنشینند. این حرفها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.
در جنگ بدر که مرکب و اسب و شتر مسلمانها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مرکبها را بین نفرات به طور متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید. که به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک نفر از آنها علی علیه السلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرمانده ی کل قوا میشد علی علیه السلام و نفر دیگر میگفتند: «یا رسول الله! شما سوار باشید؛ پیاده نشوید، ما پیاده میآییم» اما پیغمبر قبول نمیفرمود و پیاده میشد و قریب به این مضمون میگفت: «نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما کمتر است.»
در یکی از غزوات و جنگها میخواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهده دار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم هیزم جمع میکنم» فرمود: «نمی خواهم بر شما امتیاز داشته باشم.»
می فرمود: «کلکمِ لآدم و آدم من تراب.» «إِنَّ أَکرَمَکُم عِنداللهِ أَتقاکُم.»، «و لیس لعربی علی عجمی فضل إلا بالتقوی»، «لناس سواء کاسنان المشط» همه ی مردم با هم برابرند؛ کسی را بر کسی برتری نیست.
یگانه و سرآمد تمام زهّاد
پیامبر گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانههای زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را میدوخت و لباس خود را وصله میکرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه میدید میفرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.»
بسیار اتفاق میافتاد که روزها و بلکه ماه میگذشت و در خانه ی آن حضرت غذایی طبخ نمیشد و فقرا و مستمندان را بر خودش و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدم میداشت.
در آن عصر محروم ترین طبقات که از هر جهت حالشان تأسف انگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقت فرسا به آنها میشد غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید درباره ی آنها به طور مؤکّد سفارش شده و برنامهای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراک و پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنی تر و لذیذتر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها مینشست. پول و درهم ذخیره نمیفرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته بود.
پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم زاهد بودند. اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و درآغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سالهای پایان عمر تمام شبه جزیره ی عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بی اعتنا به دنیا بودو به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار میگرفت.
عظمت و اصلاحات بنیادی اجتماعی
در تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد. منفلوطی میگوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمیدانیم با چه زبانی از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّتهای بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غلها و زنجیرهایی که خود را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادید. سپس داستان دختر هفت ساله اش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمیکنم وقتی میخواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم دامنم را گرفته بود و التماس میکرد و میگفت پدر چرا با من این گونه رفتار میکنی؟ اما هر چه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت ساله ام را زنده به گور کردم، توای پیغمبر! بر ما منّتها دارید که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.»
تولستوی میگوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ کردند. همین قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسانها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است».
پیغمبر (ص) از دنیا نرفته بود که آیین بت پرستی در شبه جزیره ی عربستان از بین رفت و از بتها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامههای اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری که بسیار رواج داشت به محض نزول آیه ی تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطرهای از آن یافت نمیشد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، از ظلم و تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامههای آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات و بازرگانیها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بی عفتیها و ناپاکیها و زنا و رفیق گرفتنهای زنها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و همه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیره اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمیشد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاقهای مکرر و نامحدود و رجوعهای پی در پی بلاتکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجتمع انسانی اسلام در صف اغنیا قرار گرفتند و بلکه بر اساس صلاحیّت و شایستگی بر اغنیا، امارت مییافتند.
شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی توقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشتههای گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی – در این مدت کوتاه – مانند آن حضرت موفق و پیروز، نشان نمیدهد.