نویسنده کتاب «اعتبار عقلی و شرعی رأی اکثریت» با بیان اینکه هنوز دلیلی برای رأی اکثریت وجود ندارد، معتقد است به همین دلیل رأی اکثریت فصلالخطاب در تمام دنیاست و امام(ره) و رهبری هم بر آن تأکید دارند؛ اما حجتالاسلام اکبرنژاد تأکید دارد در قرآن و سنت هیچ شاهدی بر معیاریت رأی اکثریت نداریم بلکه موارد متعددی در نقض آن وجود دارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست مناظره و آزاداندیشی «اعتبار عقلی و شرعی رأی اکثریت» با ارائه نظریه مسعود امامی، دبیر علمی شورای فقهی مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی و نویسنده کتاب «اعتبار عقلی و شرعی رأی اکثریت» و نقد حجتالاسلام والمسلمین اکبرنژاد در مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی برگزار شد.
امامی گفت: رأی اکثریت بر اساس برخی مبانی، معتبر، بر اساس برخی مبانی فاقد اعتبار و بر اساس برخی مبانی در برخی موارد معتبر و در برخی موارد غیرمعتبر است ولی آن مبنایی که میتواند رأی اکثریت در تصمیمگیریهای جمعی را در تمامی موارد به صورت مطلق ملاک قرار دهد تعیین حق سرنوشت است.
وی افزود: برای تصمیمگیریهای جمعی از یک خانه گرفته تا جامعه باید متد و روش مورد اتفاق همه وجود داشته باشد، بنابراین کسی نمیتواند پیشفرض خود را بر دیگران تحمیل کند مگر اینکه این پیشفرض و عقیده انحصاری مورد اتفاق دیگران هم باشد.
امامی اضافه کرد: در جامعهای که مسلمان و غیرمسلمان و شیعه و سنی زندگی میکند و در بین شیعه هم اختلافات فراوان فکری و سلیقهای وجود دارد، یک گروه خاص نمیتواند بگوید ما اینطور تصمیم جمعی میگیریم، تصمیمگیری جمعی برای حفظ نظام و عدم اختلال است ولی اگر گروهی نظر خود را تحمیل کنند ایراد پابرجاست.
دبیر علمی شورای فقهی مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: آقای اکبرنژاد بر اطلاق نظریه من اشکال کردند؛ ایشان گفتند که خدا حق تقدم ذاتی بر بندگان مؤمن خود قرار داده است همانند مسجد که برای نمازگزاران ایجاد شده و نمازگزاران حق تقدم ذاتی دارند بنابراین نمیتوان فردی را که بندگی خدا میکند با بقیه یکی بدانیم؛ ایشان گفته شما میگویید ۵۱ درصد بر ۴۹ درصد رجحان دارند حال اینکه ممکن است رأی یک نفر در برابر رأی علی بن ابیطالب(ع) باشد و کدام رأیی بر رأی علی(ع) ارجح است.
نویسنده کتاب «اعتبار عقلی و شرعی رأی اکثریت» بیان کرد: کسانی مانند آقای اکبرنژاد و فقهای دیگر میگویند جامعه وقتی مؤمن و متدین بود رأی اکثریت جایگاه و ملاک پیدا میکند وگرنه بدون ایمان این رأی معتبر نیست؛ اشکال به این دیدگاه این است که اگر قرار باشد ما مبتنی بر باور کلامی خود حق اختصاصی برای گروهی قرار دهیم طرف مقابل هم همین کار را خواهد کرد در نهایت قرارداد اجتماعی بهم میریزد، در قرارداد اجتماعی امام علی(ع) هم مانند بقیه یک رأی دارد درست مانند داستان شکایت آن یهودی از امام علی؛ خود علی(ع) گفت در دادگاه من یا آن یهودی یکی هستم و امتیاز ویژه بر من نیست.
امامی بیان کرد: اشکال دیگر بر این فرمایش آن است که استثنایی که ایشان زده خودش عامل اختلال در نظام است؛ این استثنا نامعین است، گاهی میگوییم همه حق رأی دارند مگر بانوان؛ بانوان مشخص هستند ولی وقتی میگوییم بنده خوب و مؤمن، گروه معین و مشخصی نیست پس این استثناء هم مخل نظام اجتماعی و تصمیم جمعی است درست مانند افرادی با سلایق مختلف در یک خانه و خوابگاه.
وی اضافه کرد: آقای اکبرنژاد فرمودند که ولی خدا یعنی امام معصوم حق ذاتی برای حکومت دارد و حکومت برای او هست؛ به شرطی که اختلال نظام نشود، یعنی ایشان هم شرط اختلال را پذیرفتهاند. مفهوم اختلال نظام چیزی نیست که نظمی بر اساس زور برقرار شود زیرا دیکتاتورها در طول تاریخ نظم اجتماعی بهتری از دموکراسی ایجاد میکنند که نمونه آن دیکتاتوری صدام در عراق بود.
وی افزود: بنابراین اگر امام معصوم زورش رسید و بر اکثریت حاکم شد معنایش این است که طرف مقابل امام هم میگوید اگر من هم زورم برسد حاکم میشوم و این به معنای حفظ نظام نیست و در هر انتقال حکومت باید کلی خون ریخته شود.
نویسنده کتاب اظهار کرد: چیزی را باید معیار قرار دیم که مورد توافق همگانی باشد و هیچکسی هم بر دیگری رجحان ندارد؛ در دوره امام خمینی ایشان در یک سخنرانی فرمودند که عدهای میگویند مجتهدین باید فقط در انتخابات شرکت کرده و نماینده مجلس و رئیسجمهور انتخاب کنند ولی این دیدگاه بسیار خطرناک است؛ امام تاکید داشتند که یک رأی دانشآموز مانند رأی یک مجتهد است و خود ایشان هم یک رأی داشت.
امامی با بیان اینکه هنوز بدیلی برای رأی اکثریت وجود ندارد ادامه داد: به همین دلیل رأی اکثریت فصل الخطاب در تمام دنیاست و امام و رهبری هم بر آن تاکید دارند زیرا راهی جز این نیست و اگر استثنا بزنیم مخالف ما هم استثنا میزند حتی صدام و حسنی مبارک که دیکتاتور هم بودند، برای مشروعیتتراشی میگفتند ۹۹ درصد به من رأی دادهاند.
پیدایش بزرگترین جنگهای تاریخ بعد از دموکراسی
اکبرنژاد گفت: موردی که در نظریه شما دیده نمیشود این است که خدا وجود ندارد و زمینی بحث میکنید؛ اینکه انسان برای چه خلق شده و خدا چه برنامه برای انسان دارد مغفول است. آیا با اینکه ما به نقطهای برسیم که همه روی آن تفاهم کنند و هر کسی مخالفت کرد تو سر او بزنیم همه چیز حل میشود؟ بزرگترین جنگهای عالم یعنی دو جنگ جهانی بعد از حکومتهای دموکراتیک ایجاد شد؛ مگر آمریکا دست از جنگافروزی برداشته است و زیادهخواهیها بعد از دموکراسی تمام شده است.
وی افزود: رأی دولتها را در سازمان ملل با تهدید و ارعاب و زور میخرند و عوض میکنند؛ مگر قرآن در آیه ۱۱۶ انعام نفرموده است: وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ؛ اگر دنبال تأمین نظریه اکثر مردم باشی تو را از راه خدا بیرون خواهند کرد، نظریه شما دقیقاً همین است یعنی به روشی برسیم که همه روی آن توافق دارند آیا از دل این روش تقویت دین خدا و بندگی خدا بیرون میآید یا اینکه یک مطلب کاملاً مادی و خاکی است؟.
وی ادامه داد: قرآن در آیه ۳۰ نجم فرموده است: ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى؛ انتهای زور اینها بتپرستی بوده است و انتهای لیبرالیسم و مدرنیته هم این است که هیچ آرمان الهی از آن بیرون نیامده است.
تولیت مؤسسه فقاهت و تمدنسازی با بیان اینکه هر روز از نورانیت زندگی بشر کاسته میشود، اضافه کرد: در برخی کشورهای آمریکایی و اروپایی همجنسبازی را پذیرفتهاند چون مبنایشان همین رأی اکثریت است؛ بنده معتقدم اصل غرض آفرینش که عبودیت است باید تضمین و مسئله حریت و رأی بشر با تأمین این نظر لحاظ شود.
ملاک شما فقط حل دعواست نه حاکمیت خدا
استاد حوزه علمیه بیان کرد: شما حق ذاتی را خوب تعریف نکردهاید؛ قرآن فرموده است إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ؛ یعنی فقط غرض آفرینش، بندگی و عبودیت است ولی شما کلامتان فقط حل دعوا بین بشر است. اگر در جایی کسی حق تقدم ذاتی دارد عقلا نمیگویند در اینجا رأی اکثریت ملاک است بلکه مبنا رسیدن فرد به حق خودش هست، حال اگر تأمین این حق ذاتی با خونریزی همراه بود از جنبه ثانوی فرد کمی عقبنشینی میکند.
رأی اکثریت و ذبح اوامر الهی
اکبرنژاد تصریح کرد: خدا فرموده اساساً مؤمن حق ندارد کافر را ولی خود بگیرد و اگر کسی این را قبول کند هیچ نسبتی با خدا ندارد و فقط در یک شرط میتوانید ولایت آنها را بپذیرید اینکه در تقیه قرار بگیرید و از جان خودتان بترسید وگرنه هیچ استثنایی ندارد؛ آیا نظریه شما تطبیقی با قرآن دارد؟ شما نباید زندگی آرمانی و الهی را به خاطر اینکه یک حرفی بزنیم که همه آن را قبول کنند ذبح کنید.
وی افزود: بنابراین حق ذاتی ابتدا باید لحاظ شود البته اگر احقاق این حق ذاتی موجب خونریزی و فروپاشی نظم اجتماعی شود بله ممکن است با لحاظ حق ثانوی از آن دست بکشیم؛ ولی آیا پیامبر به مسیحیان نجران حق رأی دادند یا اینکه از آنها جزیه هم گرفتند درحالیکه موجب تحقیرشدن آنها هم هست. این کجا با نظریه شما سازگار است ضمن اینکه این نظریه را چگونه با ارتداد سازگار خواهید کرد؟.
اکبرنژاد با بیان اینکه این حق حکومت مخصوص ولی خدا هست زیرا خدا میخواهد عالم را آباد کند و بندگی خدا را در زمین توسعه دهد، اظهار کرد: بنابراین کسانی که قلدر و زورمدار هستند در برابر ولی خدا میایستادند و اینجاست که ولی خدا باید تشخیص دهد که آیا قدرت بر تشکیل حکومت و اجرای احکام الهی بدون اینکه مردم احساس سلطه دیکتاتوری کنند دارد یا خیر؟؛ بله اگر همه احساس دیکتاتوری کنند با شما موافقم؛.
اکبرنژاد اضافه کرد: آیا امام حسن(ع) با خونریزی کنار رفت؛ ایشان حاضر شد به او بگویند یا مدل المؤمنین ولی در جامعه خونریزی نشود؛ در اینجا رأی اکثریتی هم در کار نبود ولی امام وقتی دید که بار روش مسالمتآمیز نمیتواند حکومت را اداره کند کنار رفتند.
استاد حوزه تصریح کرد: عمدتاً در هر جامعهای درصد بسیار بالایی قشر خاکستری هستند و وقتی ببینند گروهی حاکم شدند با او همراه میشوند، ضمن اینکه کدام پیامبری با رأی اکثریت سر کار آمده است؟ شما خانه را مثال زدید ولی در کدام خانه رأیگیری میشود زیرا همه میدانند خانه پدر دارد. خدا هم در تمام مسائل مردم را به پیامبر و ولی امر ارجاع میدهد و آیه شوری هم ناظر به این موضوع است و هیچ کجا نیست خدا امور دین را به مردم ارجاع دهد. به پیامبر فرمود مشاوره کن نه رجوع به رأی مردم و در نهایت تو ولی هستی و وقتی تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن.
رابطه نظر اکثریت و ماجرای غدیر و کربلا
اکبرنژاد با بیان اینکه شما نظریه خود را به دین نسبت میدهید، اضافه کرد: شما روشن کنید که تشکیل حکومت در مدینه از سوی پیامبر چه نسبتی با رأی اکثریت داشت؟ مسئله غدیر چه رابطهی با رأی اکثریت داشت؟ سقیفه با مبنای شما چه سازگاری دارد؟ عقلای قوم جمع شدند در سقیفه تا حکومت تشکیل دهند ولی امام علی(ع) زیر بار نرفت. در قضیه کربلا اکثر مردم حاکم را پذیرفته بودند ولی امام حسین یکنفره مخالفت کرد که با هیچ روش دموکراتیک سازگار نیست؛ بنابراین در قرآن و سنت هیچ شاهدی بر رأی اکثریت نداریم.
منبع: ایکنا