میان امام موسی صدر و امام خمینی به خاطر بعضی از مسائل، اصلا رابطه سردی به وجود نیامد. در سال ۴۸ یا ۴۹ جریانی اتفاق افتاد که حاکی از عظمت و احترامی است که امام موسی صدر برای امام خمینی قائل بود و در واقع امام خمینی را بر سایر مراجع نجف ترجیح میداد، من شاهد این جریان بودم.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا حائری فرزند مرحوم سیدعلی اکبر یزدی اصل و متولد کربلاست، مقدمات درس را در کربلا خواند و سپس برای گذراندن دروس خارج به نجف رفت. اساتید او در درس خارج عمدتاً آیتالله خویی، امام خمینی(ره) و شهید سیدمحمدباقر صدر بودند.
بخش نخست گفتوگوی او درباره شخصیت آیتالله شهید سید محمد باقر صدر و تمایزات حوزه علمیه قم و نجف با شفقنا بود که پیشتر منتشر شد. در این بخش دیدگاههای او درباره روابط امام خمینی و امام موسی صدر و چند خاطره دیگر درباره روابط ایشان با آیتالله خویی را مرور میکنیم:
تمایز امام موسی صدر
حائری در مورد امام موسی صدر اظهار کرد: در اوج عظمت امام موسی صدر به لبنان رفتم، در هر مغازه لبنان عکسی از امام موسی صدر دیده میشد، امام موسی صدر در پیشگاه مردم لبنان بسیار انسان مقدسی بود به گونهای که ایشان را حتی ثقافه القرن العشرین و یا گویی پیامبر قرن بیستم تعبیر میکردند چرا که امام موسی صدر در برخورد با طوایف لبنانی از جمله شیعه، مسیحی و سنی بسیار مناسب بود و با همه با خوشرویی ملاقات میکرد.
او در پاسخ به اینکه امام موسی صدر سبک و سیاق فکری و مشی اجتماعی خویش را چگونه به دست آورده بود؟ گفت: به طور کلی خاندان صدر یک نبوغ و تمایزی نسبت به دیگران دارند، امام موسی صدر هم در این جهت تمایز داشت حتی نسبت به هم قرنیهای خود در قم هم متمایز بود، همین امر سبب شد که به لبنان برود و فعالیت خود را آغاز و مجلس اعلای اسلامی شیعی را تاسیس کند تا آن زمان شیعیان شرایطی برای اینکه حقوقشان را از نظر قانونی در لبنان حفظ کنند، نداشتند؛ با حضور امام موسی صدر در لبنان مجلس اسلامی شیعی اعلا یک مرکز رسمی در لبنان گشته و در قانون لبنان نفوذ کرده است.
سردی و کدورت میان امام موسی صدر و امام خمینی(ره) خالی از صحت است
حائری در مورد مساله سردی و کدورت میان امام موسی صدر و امام خمینی(ره) گفت: زمانی که آیتالله حکیم فوت کردند، امام موسی صدر بیانیهای داد و در این بیانیه تقلید را به ۵ نفر ارجاع داد از جمله آیتالله خویی، آیتالله صدر، آیتالله شریعتمداری و آیتالله گلپایگانی؛ این مساله مقداری موجب ناخشنودی و ناراحتی طرفدارهای امام خمینی شد؛ آنها توقعشان این بود که به امام(ره) ارجاع دهد مخصوصا اینکه امام موسی صدر به آیتالله صدر که از نظر سنی بسیار با امام خمینی متفاوت بود و در واقع سن کمتری داشته ارجاع داده بود. این سردی ادامه پیدا کرد ولی اصلا در رابطه میان امام موسی صدر و امام خمینی منعکس نشد یعنی میان این دو بزرگوار اصلا رابطه سردی به وجود نیامد نشانه آن هم این است که امام موسی صدر زیارت امام میرفت، گاهی که امام خمینی بیمار میشدند، امام موسی به عیادت ایشان میرفت، امام موسی مواضع امام را تایید میکرد.
او افزود: در سال ۴۸ یا ۴۹ جریانی اتفاق افتاد که حاکی از عظمت و احترامی است که امام موسی صدر برای امام خمینی قائل بود و در واقع امام خمینی را بر سایر مراجع نجف ترجیح میداد، من شاهد این جریان بودم، زمانی حمله بعثی به حوزه و طلبههای ایرانی شدت گرفت، امام موسی صدر طرحی به نظرش رسید، اصحاب خود که تعداد زیادی هم نبودند، جمع کرد؛ آنان را به دو گروه تقسیم کرد، طرحش این بود که با نیمی از افراد خود در صحن حضرت امیر تحصن کنند و امام موسی شروع به سخنرانی کند و تمام مفاسد رژیم بعث را برای مردم بیان کند و خلاصه اینکه هر چه ایرادی که بر این حکومت و دولت وارد است را بیان نماید و از صحن بیرون نیاید، با شناختی که از بعثیها بود، انتظار میرفت که حمله کنند و همه تحصن کنندگان را دستگیر کنند و حتی بکشند؛ پس از آن گروه دوم از اصحاب مسوول هستند که پیام این حرکت را به مردم برسانند و بگویند که این حرکت برای چه شروع شد و هدف چه بود؛ تقریبا شبیه نقشی که حضرت زینب(س) برای رساندن پیام عاشورا ایفا کردند. امام موسی صدر فرمود این طرح یک شرط دارد و آن اینکه یکی از مراجع بزرگ نجف این حرکت را تایید کند تا مشروعیت پیدا کند و خون ما هدر نرود؛ امام موسی صدر سپس فرمود در میان مراجع نجف احتمال میدهم امام خمینی این حرکت را تایید کنند لذا ایشان یکی از دوستان خود را خدمت امام خمینی فرستاد تا طرح را برای امام بگویند و تایید ایشان را بگیرند که امام خمینی به هر دلیلی این طرح را قبول نکردند لذا طرح امام موسی صدر منتفی شد.
امام به خاطر امام موسی قذافی را نپذیرفت
حائری در مورد شایعاتی که راجع به سردی روابط امام خمینی و امام موسی صدر و عدم پیگیری امام خمینی برای آزادی امام موسی صدر مطرح میشود، گفت: اصلا درست نیست؛ اتفاقا در ایران تنها کسی که فشار آورد تا قضیه امام موسی روشن شود، امام خمینی بود، قذافی در طول سالیان متمادی علاقه مند بود که به ایران بیاید منتها شرط آمدنش این بود که با امام ملاقات کند و امام هم نمیپذیرفت و میگفت مگر اینکه سرنوشت امام موسی صدر برای ما روشن شود. لیبی حسرت ملاقات امام خمینی را به گور برد.
روزی من در تلویزیون شنیدم که امام خمینی فرمود: من امام موسی را بزرگ کردم، این تعبیر را امام راجع به هیچ کسی نگفت.
احترام امام خمینی به آیتالله خویی
او در ادامه به ذکر خاطرهای از امام خمینی و احترام ایشان به آیتالله خویی نیز اشاره کرد و یادآور شد: امام خمینی از اینکه شخصی به شخص دیگری به جز ایشان ارجاع دهد، اصلا ناراحت نمیشدند، شاهد آن نقل قولی است که از آقای فهری داماد مرحوم دستغیب میکنم؛ ایشان میگفت، زمانی در شیراز میان آیتالله حائری شیرازی و دستغیبیها اختلاف شدیدی افتاد، امام خمینی نمایندهای برای حل اختلاف میان آنان فرستاد، اما اختلاف آنها حل نشد، دستغیبیها خدمت امام خمینی رسیدند و علیه آقای حائری شیرازی که امام جمعه و نماینده امام در شیراز بود، گزارش دادند، همراه خود آقای نجابت که شیخ عرفا بود را آورده بودند؛ آقای نجابت وقتی شروع به صحبت میکند، میگوید: آقای حائری مقلد خویی است، بلافاصله امام خمینی گفت: آقای نجابت از شما بسیار بعید است، خویی چیست! آیتالله خویی. این نمونهها نشان میدهد که موضع امام خمینی چگونه بوده است.
حائری در پاسخ به اینکه چرا در اوایل انقلاب میان طرفدارهای امام خمینی و آیتالله خویی اختلاف به وجود آمد؟ گفت: روحیه امام خمینی اصلا با کدورت و اختلاف سازش نداشت، از سوی دیگر شأن و منزلت امام بسیار بالا بود، برخی طرفداران امام خمینی لزوما مانند خود ایشان نیستند لذا سوء فهم و یا حب و بغض دنیایی و منیت موجب شد که برخی از طرفداران امام خمینی چنین رویکردی داشته باشند.