شبکه اجتهاد: ضرورت پیگیری لوازم وحدت اسلامی و اجتناب از تفرقهافکنی از مبانی تخلفناپذیر انقلاب اسلامی ایران است که امام خمینی و آیتالله خامنهای بارها بر آن تاکید داشتهاند. بر این اساس جریانهای فرقهگرا و متعصب مذهبی معمولا میانهی خوشی با انقلاب نداشتهاند و به تعبیر امام خمینی در پیام منشور روحانیت:
«به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آنهمه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند…و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
اما افراد و جریانهایی وجود دارند که علیه انقلاب اسلامی موضعگیری ندارند یا حتی به صراحت از آن طرفداری میکنند ولی به هیچ وجه تحمل لوازم و اقتضائات وحدت اسلامی را ندارند و رویکرد تبلیغی آنها در تقابل با وحدت اسلامی است.
این افراد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱. افرادی که متوجه تضاد مبنای جمهوری اسلامی در موضوع وحدتاسلامی با رویکرد مذهبیِ خودشان هستند، ولی نمیخواهند این تضاد در رویکرد مذهبی را به تضاد سیاسی با نظام بکشانند. به دیگر سخن، این عده طرفداری سیاسی را از ابعاد مذهبی تفکیک میکنند و بدون موضعگیری سیاسی علیه نظام، اقدامات مذهبی خودشان را پیش میبرند.
۲. افرادی که خودشان را طرفدار سیاسی ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی معرفی میکنند اما به تضاد رویکرد مذهبیشان با استراتژی وحدت اسلامی در جمهوری اسلامی باور ندارند.
راه حل این عده برای رفع این تضاد، ارائه تفسیری از وحدت اسلامی است که با مجادله و مخاصمه مذهبی همخوانی داشته باشد.
در واقع این افراد که نگاهی شعاری و تاکتیکی به وحدت اسلامی دارند، چنین برداشتی از وحدت را به رهبری نسبت میدهند و آن را راهبرد جمهوری اسلامی بیان میکنند.
برای اثبات آن نیز به تکهوبریدهها و اجمالگوییهایی از سخنان رهبری استناد میکنند و کلامهای مفصل و صریح ایشان را نادیده میگیرند.
افزون بر این، آنها معتقدند رهبری در کنار سخنان صریح و پرحرارتِ عمومیشان درباره وحدت اسلامی، نظرات خصوصی و پشت پردهای نیز در تأیید مجادلههای مذهبی آنها دارند.
اینکه رهبری در چند سال اخیر چندینبار بر نفیِ تاکتیکی بودن وحدت اسلامی تأکید کردهاند، نشان از آن دارد که ایشان نیز در جریان برداشتهای ناصواب از وحدت اسلامی در درون طرفداران جمهوری اسلامی هستند. نمونهاش این سخنان ایشان در سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰:
«بعضیها تصور میکنند یا وانمود میکنند که این یک تاکتیک سیاسی است؛ نه، این جور نیست؛ این یک ایمان قلبی است؛ معتقدیم به این و معتقدیم که خدای متعال این را از ما خواسته است.»( ۱۳۹۸/۰۸/۲۴)
«وحدت و اتحاد مسلمانها یک امر تاکتیکی نیست که بعضی خیال کنند حالا به خاطر شرائط خاصی ما بایستی باهمدیگر متحد باشیم، نه یک امر اصولی است.» (۱۴۰۰/۰۸/۰۲)
البته طیف مورد اشاره ما در اینجا تأکید خواهند کرد که ما وحدت را تاکتیکی نمیدانیم. به این صورت که در عین حال که معتقدند باید در جمع عمومی و رسانهای با اهلسنت مجادله و مناظره کرد، ضلالت و گمراهی مذهبی آنها را فریاد زد، اختلاف مذهبی را برجسته کرد و آشکار و پنهان برای تغییر مذهب آنها تلاش کرد، اما همچنان هیچکدام از اینکارها نیز خلاف وحدت و توافق دینی نخواهد بود و وحدت اصیل همین است!
تعریف وحدت در نگاه این افراد محدود به فحش ندادن (از نوع صریحش) به اهلسنت و نمایش مصافحه و لبخندهای تصنعی با آنها در رسانههاست. ولی ورای اینها هر رفتار تنش برانگیز مذهبی دیگری تضادی با وحدت اسلامی ندارد!
ان شاءالله در آینده در نقد رویکرد مذهبی این افراد توضیح بیشتری میدهم.