شبکه اجتهاد: این متن جهت بررسى فقهى ویروس کرونا و نحوه مواجهه با آن از منظر فقه تدوین میگردد. مباحث در سه محور زیر عرضه خواهد شد:
۱- شناخت موضوع: ویروس کرونا
۲- اصول حاکم بر شناخت موضوع، از نگاه شریعت
۳- بیان حکم فقهى موضوع.
محور نخست؛ شناخت موضوع کرونا:
برخی از ویژگیهای این ویروس که از مراجعه به منابع اطلاعات پزشکی به دست آمده است:
یکم: تبار ویروس: ویروس کووید ۱۹ (COVID-19)، یا ویروس بیماری تنفسی حاد کووید دو هزار و نوزده، از خانواده ویروسی کرونا (Coronaviruses) است.
دوم: گستردگی و فراگیری فزاینده نرخ شیوع آن: عوامل مؤثر در این گستردگی و فراگیری را میتوان اینگونه طبقهبندی نمود:
۱. شدت واگیری ویروس کرونا:
توان واگیری کرونا نسبتاً بالا است و انتقال ویروس از شخصی به شخص دیگر نسبتاً بهراحتی اتفاق میافتد. در واقع میانگین سرعت انتقال منجر به همهگیری این نوع از کرونا از برخی از دیگر ویروسهای خطرناک دیگر، هم چون ویروس سارس (سندروم تنفسی حاد) که عضو دیگر خانواده ویروسی کرونا است، بهمراتب بیشتر است. به همین دلیل مبتلایان به این ویروس را «نشر دهنده فوقالعاده مرض» نامیدهاند و شیوع آن را «شیوع فوقالعاده» آن دانستهاند.
۲. طولانی بودن دوره نهفتگی و سرایت آن در این دوران:
دوره اختفاء و سرایت این ویروس نسبتاً طولانی است و در این دوره، سرایتپذیر است. افراد مبتلای به این ویروس، در حالی که هنوز علامتهای بالینی ابتلای به مریضی را بهصورت آشکار نشان نمیدهد، ممکن است، موجب سرایت ویروس به دیگران گردند. برخی ویروسهای مشابه دیگر نیز اگر چه در دوران کمون و نهفتگى خود سرایت میکنند و منتقل میشوند؛ اما این دوران نهفتگی کوتاهتر از این ویروس است و یا آنکه شدت انتقال و شیوع پذیری آنها در دوران نهفتگی کمتر از این ویروس است.
۳. در دسترس نبودن دارویی بر ضد آن:
هیچ واکسنی بر ضد این نوع تا به امروز تولید نگشته است؛ در حالی که برای مقابله با بسیاری از ویروسهای مشابه دیگر، واکسنهای لازم و مؤثری تولید شده است. این وضعیت بهدشواری مبارزه با کرونا انجامیده است و دامنه سرایت و شیوع آن را گسترش داده است.
۴. امکان بازگشت ویروس پس از بهبودی:
از ویژگیهای تمایزبخش ویروس کرونا، امکان بازگشت شرایط مریضی ناشی از ویروس آن، پس از بهبودی است. این رفتار ویژه ویروسی که اخیراً در چین و ژاپن مشاهده شده است، در صورت تائید و صحت، میتواند از عوامل گسترش شیوع و فراگیری ویروس باشد
۵. میانگین مرگومیر ۲ تا ۳ درصد:
میانگین مرگومیر ناشی از این ویروس بین ۲ تا ۳ درصد است. این پایین بودن نسبی مرگومیر (در مقایسه با ویروسهای دیگر هم خانواده هم چون سارس یا مرس) به توانایی این ویروس برای گسترش انتشار و در نتیجه افزایش مرگومیر ناشی از آن، افزوده است. نکته آنجا است که هنگامی که یک ویروس میزبان خود را از پای در میآورد، به احتمال زیاد، نه تنها میزبان و ناقل بیماری بلکه ویروس که خود منشأ بیماری است، نیز از بین میرود یا دستکم شانس انتقال ویروس از بدن ناقل وفات یافته بهشدت کاهش مییابد. به این ترتیب، نرخ ۲ تا ۳ درصدی مرگومیر مبتلایان به ویروس منجر به افزایش تعداد ناقلان و حاملان آن و سپس افزایش تعداد مرگومیر در سطح جامعه، در مقایسه با ویروسهایی هم چون سارس که نرخ مرگومیر مبتلایان به آنها بیشتر است، میگردد. در واقع میتوان گفت: آنچه ممکن است از جانب عموم مردم نقطه ضعف این تهدید ویروسی شناسایی میگردد نقطه قوت تهدید ناشی از این ویروس باشد. چرا که هرچند نرخ مرگومیر مبتلایان به ویروس چندان بالا نیست؛ ولی به دلیل آنکه خود عاملی میگردد برای شیوع و همهگیری ویروس در نهایتاً شدت کشندگی ویروس را در سطح جامعه افزایشی چشمگیر میبخشد. این بدان معنا است که آنچه ویروس را از دیگر موارد مشابه خطرناکتر میسازد توانایی آن برای همهگیری منجر به مرگومیر در مقیاس یک یا دو درصد است.
سوم؛ راههای انتقال ویروس: انتقال این ویروس از راههای زیر انجام میگیرد:
۱. مصافحه: ممکن است از فرد مصدوم به هنگام سرفه یا عطسه قطرات یا ذراتی از دستگاه تنفسی او خارج شود و از رهگذر مصافحه، به دهان یا بینی یا چشمان شخص غیر مبتلا برسد و باعث ابتلاء او گردد.
۲. تماس با سطح: ممکن است فرد مبتلا، سطح یک شی را لمس و آلوده کرده باشد، تماس با این سطح، آلودگی میآورد.
۳. استنشاق: فرد مصدوم ممکن است در جایی عطسه یا سرفه کند، در نتیجه، قطرات آن در هوا پخش شود، اگر دیگران این ذرات معلق را استنشاق کنند، باعث آلوده شدن آنها میشود.
اصول حاکم بر تبدیل موضوع جدید به مساله فقهی و تطبیق آن بر کرونا
اصل ۱) شناخت میزان اهتمام شرع به موضوع:
پیش از استنباط، باید تحقیق کنیم، که آیا موضوع، مورد اهتمام شدید شارع است یا نه؟ در صورت احراز این اهتمام، بازتعریف آن را به مسالهای فقهی در این چارچوب انجام دهیم و عمل استنباط را مطابق با حساسیت و اهمیت نهفته در آن مسئله، کنترل و مدیریت کنیم. روشن است این ویروس، عامل مرگ انسان است، پس تعامل با آن یک مساله فقهی مهم است.
اصل ۲) دوری از شبیهسازی موضوع:
طبق این اصل باید از شبیهسازی هر موضوع نوظهور (که در پی استنباط حکم آن هستیم) با موضوعات دیگر پرهیز کنیم. شبیهسازی موضوعی – در صورت بروز – ما را به سمت دور شدن از واقعیت آن موضوع سوق میدهد و دور شدن از واقعیت یک موضوع، یعنی نادیده گرفتن، غفلت ورزیدن و غیرمهم انگاشتن همه یا بخشی از اطلاعات دقیق مربوط به موضوع. کرونا مهمترین خصلت آن سرایت در حال خاموشی و سکوت است، از شهری به شهری و از کشوری به کشوری میپرد.
اصل ۳) تحقیق نسبت به فردی یا اجتماعی بودن موضوع:
اصل میگوید: برای احراز اینکه آیا موضوع موضوعی فردی است یا ماهیت اجتماعی دارد؟ باید بررسی صورت بگیرد.
“نگاه فردی به ابتلائات کرونایی” به این معناست که، در استنباط توجه به طرح مجموعهای از سؤالها پیدا کنیم که بر حول مسائل “ابتلاء شخص به این ویروس” دور میزند؛ نگاهی متمرکز بر شخص و با قطعنظر از اینکه این ابتلاء، جزئی از یک “پدیده انتشار اجتماعی گسترده” است.
طبق نگاه اجتماعی بدون توجه به رابطه متقابل بین اجزاء این پدیده نمیتوان تصویر و تصور و درستی از این بیماری و آثار آن در جامعه به دست آورد.
یک شخص (طبق دیدگاه اجتماعی) حتی اگر اطمینان داشته باشد که ویروس در بدن او فعال نمیشود یا اینکه برای او مشکلی به وجود نمیآورد، با این وصف، حضور او در جلسات شرعاً ممنوع است؛ چون که او در همان حال که از ویروس فعلاً بهصورت شخصی آسیبی نمیبیند در یک نگاه فرآیندی اجتماعی ممکن است حامل و عامل انتقال ویروس به دیگران و دارای سهم در اشاعه آن باشد؛ بنابراین از این جهت حضور در اجتماعات برای شخص، در پارهای از شرایط غیر مباح میشود.
قواعد قابل تطبیق بر موضوع مقابله با ویروس کرونا
قاعده: حرمت همکاری بر پلیدی و تعدی
این قاعده یکی از مهمترین قواعد قرآنی است که چتری گسترده دارد و میتواند بر سر مسائل زندگی متحول بشرى، سایه بیاندازد.
تطبیق قاعده بر موضوع: این قاعده با توجه به محتوا و ساختار مضمونی آن، قابلیت تطبیق بر موضوعی همچون: بیماری کرونا و نقش افراد در این انتشار را دارد.
چگونگی این تطبیق با توجه به دو نکته زیر به دست میآید: نکته اول: معنی کلمه تعاون در این آیه، جمع شدن مجموعهای از افراد برای ایجاد یک امر است. آیتالله خویی میگوید: “تعاون عبارت است از اجتماع چندین نفر برای ایجاد امری از خیر یا شر تا که از همه آنها صادر شود، مانند غارت اموال، کشتن نفوس و ساخت مساجد و پلها” (مصباح الفقاهه، ۱: ۲۹۲). نکته دوم: تعاون بر یک امر، به دو صورت شکل میگیرد:
صورت اول: تعاون بر اساس تبانی: مقصود، تبانی و توافق مجموعهای از افراد با هم است، برای صدور عملی؛ خواه عمل نیکوکارانه، مانند: ساختن پل یا مسجد، یا عمل مجرمانه، مانند غارت اموال، یا آسیب زدن به کسی. این نوع تعاون را میتوان “تعاون بسیط” نامید.
صورت دوم: شکل دادن به یک روند اجتماعی: این نوع تعاون در صورتی شکل میگیرد که همه، بی آنکه از قبل، تبانی کرده باشند، به یک طریق رفتار کنند و این رفتارها با ترکیب خود، فرآیند اجتماعی واحدی را شکل بدهند.
به دلیل نقش مجموعه در ایجاد این فرایند، نتیجه را میتوان به همه نسبت داد. این قسم را میتوان “تعاون غیر بسیط” نامید که برای آن، مصادیق متعدد و متنوعی وجود دارد. نوعاً این قسم، در مسائل اجتماعی متأثر از شرایط پیچیده اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، … و حتی غذایی شکل میگیرد. موضوع آیه، شامل این نوع از تعاون هم میشود؛ البته مشروط به اینکه افرادی که در ایجاد فرآیند اجتماعی مشارکت میکنند، آگاه باشند به اینکه رفتارهای آنها بهصورت همزمان با همشکل میگیرد و این رفتارهای همزمان است که یک روند اجتماعی منتهی به پیدایش وضعیت خاص را ایجاد میکند. به تعبیر دیگر آنها از طریق رفتار واحد همزمان، مشغول ساختن یک فرآیند هستند که منتهی به شکلگیری یک حالت یا وضعیت (مثلاً بیماری) میشود
نتیجه: بر اساس این قاعده، کسانی که رفتارهای نسنجیده و خارج از چارچوب اصول بهداشتی آنها، روند اجتماعی گسترش بیماری کرونا را شکل یا عمق میبخشد، چنانچه آگاه از کار خود باشند، رفتارشان مصداق تعاون بر “اثم” و “عدوان” به حساب میآید.