بر اساس نظرات فقهی آیتالله عبدالله جوادی آملی امانتداری، تقوا، مدبر بودن و داشتن تخصص کافی از ضروریات کسی است که ادره کشور را به دست میگیرد.
به گزارش شبکه اجتهاد، قبل از اینکه انسان در رابطه با هر موضوعی دست به نوشتن ببرد یا بخواهد ایراد خطابهای بکند، باید ایدئولوژی خود را مشخص کند که با چه نوع جهانبینی در رابطه با یک موضوع خاصّ، قصد ارائه اندیشههای خود به دیگران را دارد.
طبعاً آنچه از یک مسلمان و یک شیعه دوازده امامی توقّع میرود این است که اگر در صدد تبیین اندیشه خود برای دیگران است، این اندیشه را از چهار منبع اسلامی یعنی کتاب و سنّت و عقل و اجماع برگرفته باشد و الّا آن اندیشه از نظر اسلام و تابعین این دین مقدّس فاقد اعتبار خواهد بود.
یکی از موضوعاتی که در جامعه امروز و به خصوص در این برهه زمانی بسیار از آن سخن گفته میشود و مورد توجّه اقشار مختلف سیاسی و اجتماعی قرار گرفته، موضوع «انتخاب اصلح و بررسی مبانی آن از منابع اسلامی» است که چون متأسّفانه در این زمینه کار زیادی نشده، هر یک از احزاب و گروهها سعی دارند با تفسیر منابع دینی و تطبیق آن بر فرد مورد نظر، از این آب گلآلود ماهی بگیرند و کاندیدای مورد نظرشان را فرد أصلح معرفی کنند.
مدیریت حضرت یوسف در سطح کلان کشور
ما در این مختصر کوشیدهایم با تکیه بر آیه ۵۵ سوره مبارکه یوسف که موضوع آن مدیریت حضرت یوسف در سطح کلان و مسئولیّت او در سطوح بالای حکومت است، راهبردی صحیح در خصوصیّات شخص أصلح ارائه کنیم تا با تبیین مشخّصات أصلح از این آیۀ شریفه، امر تطبیق أصلح بر افراد جامعه سهل و آسان شود و به راحتی بتوانند در انتخابات پیشرو و سایر انتخابات، در این وظیفه خطیر، عملکردی صحیح داشته باشند و با انتخاب أصلح جامعه را به سمت رشد و تعالی سوق دهند.
تقوا و علم و تخصص حضرت یوسف در اداره کشور
در آیه ۵۵ سوره مبارکه یوسف آمده است: «قالَ اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ/ (یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین(مصر) قرار ده، که امانتدار و علیم (متخصّص) هستم».
آیه فوق به قسمتی از زندگی یوسف اشاره دارد که پس از اینکه سختیها و مرارتهای تهمت و افترای همسر عزیز مصر را تحمّل کرده بود، سرانجام پاکدامنى او بر همه ثابت شد و حتى دشمنانش به پاکیش شهادت دادند، و ثابت شد که تنها گناه او که به خاطر آن وى را به زندان افکندند چیزى جز پاکدامنى و تقوا و پرهیزکارى نبوده است.
در ضمن با جلوهای که یوسف از علم و تخصّص خود در زمان زندانی بودنش نشان داد معلوم شد این زندانى یک انسان معمولی نیست بلکه کانونى است از علم و آگاهى و هوشیارى و استعداد مدیریت در یک سطح بسیار عالى، چرا که در ضمن تعبیر خواب «ملک» (سلطان مصر) راه نجات از مشکلات پیچیده اقتصادى آینده را نیز به آنها نشان داد.
یوسف در زندان بود که نماینده ویژه «ملک» در حالىکه حامل پیام گرم او بود، وارد زندان شد و به دیدار یوسف شتافت، سلام و درود او را به یوسف ابلاغ کرد و اظهار داشت که او علاقه شدیدى به تو پیدا کرده است، و به درخواستى که داشتى (دائر به تحقیق و جستجو از زنان مصر در مورد تو) جامه عمل پوشانیده، و همگى با کمال صراحت به پاکى و بىگناهیت گواهى دادهاند؛ اکنون دیگر مجال درنگ نیست، برخیز تا نزد او برویم.
یوسف به نزد ملک آمد و با او به گفتگو نشست و هنگامى که ملک با وى گفتگو کرد و سخنان پر مغز و پر مایه یوسف را که از علم و هوش و درایت فوق العادهاى حکایت مىکرد شنید، بیش از پیش شیفته و دلباخته او شد و گفت تو امروز نزد ما داراى منزلت عالى و اختیارات وسیع هستى و مورد اعتماد و وثوق ما خواهى بود تو باید امروز در این کشور، مصدر کارهاى مهم باشى و بر اصلاح امور همت کنى، چرا که طبق تعبیرى که از خواب من کردهاى، بحران اقتصادى شدیدى براى این کشور در پیش است، و من فکر مىکنم تنها کسى که مىتواند بر این بحران غلبه کند تویى.
امانت دار بودن حضرت یوسف
در این هنگام یوسف خود پیشنهاد کرد، خزانهدار کشور مصر باشد و گفت: «مرا در راس خزانهدارى این سرزمین قرار ده چرا که من هم امانتدار و هم متخصّص خوبى هستم و به اسرار این کار واقفم.
ضعف مدیریت ریشه نابسامانی و ظلم در کشور
یوسف مىدانست ریشه مهم نابسامانیهاى آن جامعۀ مملو از ظلم و ستم، در مسائل مدیریتی نهفته است، اکنون که آنها به حکم اجبار به سراغ او آمدهاند، چه بهتر که نبض مدیریت کشور مصر را در دست گیرد و به یارى مستضعفان بشتابد، از تبعیضها تا آنجا که قدرت دارد بکاهد، حق مظلومان را از ظالمان بگیرد، و به وضع بىسر و سامان آن کشور پهناور سامان بخشد.
یوسف در این ماجرا فرصت را غنیمت شمرد و منتظر آن نماند که به او پیشنهاد پُست و مقامی شود و چون در وجود خود میدید که میتواند با قبول این منصَب، مردم و بهویژه مستضعفان را یاری کند، خود پیشقدم شد و پیشنهاد مدیریت اقتصادی حکومت را به «ملک» داد و او نیز از این پیشنهاد استقبال کرد.
نکته قابل توجّه در این داستان این است که یوسف هنگامی که میخواست خود را برای تصدّی مدیریتِ بخشی از مسئولیتهایِ مصر معرفی کند، به وجود دو صفت «امانتداری» و «تخصّص» اشاره کرد و خود را با این دو صفت دارای صلاحیّت تصدّی این امر دانست و به نوعی خود را به عنوان «أصلح» به پادشاه مصر عرضه داشت و پادشاه که دو صفت «امانتداری» و «تخصّص» را منطبق با یوسف میدید او را بر مقام مورد درخواست او تنفیذ کرد.
امانتداری از خصوصیات ضروری کارگزار در نظام حکومتی
«امانتداری» خصوصیتی است که طبق آیه ۵۵ سوره یوسف از ضروریّات و ملزومات یک کارگزار در یک نظام حکومتی است و هر چه درجه و منصَب در حکومت بالاتر رود، اهمیّت این خصیصه نیز بیشتر خواهد شد و لذا از یک مسئول جزء گرفته تا مسئولینی که دارای مدیریّت کلان در یک نظام حکومتی هستند باید واجد این وصف باشند و الّا جامعه دچار اختلالاتی نظیر فاصله طبقاتی، حقوقهای نجومی، املاک نجومی، اختلاسهای نظام یافته و … خواهد شد.
بنابراین، حاکم و کارگزار باید شرایط امانتداری را بشناسد و همه حقوق صاحب اصلی امانت را مراعات کرده و در نهایت به صاحب آن بازگرداند و صد البته مراعات حقوق حکومت به عنوان ودیعه و امانت الهی برای کسانی که از این امانت بهره میبرند، آثار و برکاتی دارد که در آیات قرآن و روایات به آن اشاره شده است.
همانطور که در آیات و روایات برکاتی برای رعایت امانت بیان شده، همچنین در منابع دینی و متون اسلامی تبعاتی نیر برای خیانت و عدم رعایت امانتداری بیان کرده که با مطالعه سطحی و غیر عمیق در یک جامعه و تطبیق آن تبعات بر وضع موجود جامعه، میتوان به امانتداری کارگزاران یک جامعه یا خیانت مسئولان آن جامعه در اموال و امورات مردم پی برد.
در جامعهای که حقّ مظلوم از ظالم ستانده نمیشود، انحصار طلبی و خودبرتربینی بیداد میکند و بیتقوایی و ستمورزی به اوج خود رسیده و مسئولین در خانههای میلیاردی و اشرافی زندگی میکنند در حالیکه زیر دستان آنها و رعیّت عموماً زیر خطّ فقر هستند و از حدّاقلّ امکانات رفاهی بهرهای ندارند، نشان از این دارد که کارگزاران کلان آن جامعه و به تبع آنها مسئولین جزء، «امانتدار» خوبی برای حکومت که از طرف مردم به آنها سپرده شده است نبودهاند.
خیانت در امانت تخطی از راه ائمه اطهار
در سیره اهلبیت «امانت داری» به وجه أکمل آن مشاهده میشود که این سیره، نقشۀ راهی را جلوی مسئولین ترسیم میکند که تخطّی از آن، انحراف از راه ائمه اطهار است حال این انحراف با هر لباس و منصبی صورت گیرد، هیچ توجیهی ندارد و تخلّفی است که باید از آن جلوگیری شود.
امانت داری امیرالمومنین نسبت به بیت المال مسلمین
ابن شهر آشوب در جلد دوم، صفحه ۱۰۹ داستانی را از حضرت علی نقل میکند که عقیل از امیرالمومنین (علیه السلام) در خواست مبلغ صد هزار درهم جهت پرداخت دیون خود کرد و چون متوجّه شد حضرت مال شخصی ندارند که به او بدهند از ایشان خواست تا از بیت المال مبلغی را به او قرض بدهند و حضرت ضمن رعایت کامل مسئله امانت داری نسبت به بیت المال، در جواب برادرشان فرمودند: «اگر از مال یک نفر دزدی کنی، بهتر از آن است که از اموال همه مسلمانان دزدی کنی، چرا که بیت المال ، مال همه مسلمین است.»
بسیاری از مدیران در حکومت، هر چند خود انسانهای خوبی هستند ولی به سبب فرزند دوستی، برادر دوستی و رفیق دوستی گرفتار خیانت در امانت میشوند و دنیا و آخرت خودشان را به خاطر این حبّ بیجا، آلوده و خراب میکنند و رستگاری و ارجمندی نزد خدا و خلق خدا را که میتوانستند با امانتداری کسب کنند با جهنّم سوزان و رسوایی دنیوی عوض میکنند.
تخصص از ضروریات شخص اصلح برای تصدی امر حکومتی
خصوصیّت دیگری که در آیه ۵۵ سوره مائده به آن اشاره شده بود و از ضروریّات شخص أصلح برای تصدّی امور حکومتی عنوان شده بود، خصیصه «تخصّص» است که یوسف خود را در آیه مذکور، به وصف «علیم» به معنای متخصّص و دانا در امور، به عنوان أصلح به پادشاه مصر معرّفی کرد.
با توجّه به محدودیت حکومت در زمان حضرت یوسف به دخالت حکومت در بعضی از شئون زندگی مردم، یوسف خود را متخصّص در آن شئون معرّفی کرد امّا امروزه با توجّه به گسترش حکومتها و ورود حکومت در همه ابعاد زندگی رعیّت، نظیر حوزه سلامت و بهداشت، حوزه آموزش و پرورش، حوزه رفاه و امور اجتماعی و ابعاد دیگر، شخص متصدّی حکومت طبعاً نمیتواند شخصاً واجد تخصّص در همه این امور باشد امّا میتواند با تشکیل یک دولت متخصّص و کارآمد خصیصۀ «تخصّص» را در منصَب خود تحقّق بخشد.
پس شخص أصلح به جز دارا بودن امانت داری و تقوا، باید تخصّص و کارآمدی لازم را نیز داشته باشد تا بتواند از منابع موجود و ثروتهای بیت المال، در رفع حوائج مردم در همه زمینهها استفاده کند.
ما در کشوری زندگی میکنیم که دارای ذخائر سرشار نفت و گاز و معادن بسیار زیادی وسعت سرزمینی مناسبی است اما با این حال نتوانستهایم نسبت به دارایی و امکاناتمان به رشد و توسعه قابل قبولی برسیم و از این منابع به نحو أحسن استفاده کنیم و علّت این امر چیزی به جز ناکارآمدی دولتها در استفاده تخصّصی از این منابع نبوده است.
متأسفانه در برخی از نهادها و سازمانهای دولتی گزینش افراد بدون در نظر گرفتن تخصص و تجربه قبلی فرد صورت میگیرد و بعضاً در مصاحبهها، صرفاً شرایط و مسائل تعهدی و دینی فرد مورد بررسی قرار میگیرد و هیچگونه بررسی تخصصی و کارآیی و توان انجام کار مورد توجه واقع نمیشود که باید توجّه داشت هر چند امانتداری وصف لازم برای انتخاب یک فرد صالح در تصدّی یک مسئولیت است، امّا نمیتوان انتظار داشت این امر ملاک تایید تخصص و مهارت فرد در مشاغل مختلف قرار گیرد.
لذا با تکیه بر آیه ۵۵ سوره مائده میتوان نتیجه گرفت شخص أصلح در انتخاب مردم باید کسی باشد که از دو فضیلتِ حکومتی یعنی امانتداری و تخصّص برخوردار باشد و اگر فاقد هر یک از این دو باشد قطعاً لیاقت تصدّی امر زمامداری مردم را نخواهد داشت؛ چون اگر امانتدار نباشد، مال و جان و ناموس مردم که در حکومت به او سپرده شدهاند ایمن نخواهند بود و او ممکن است که در جایی که بخواهد منفعت شخصی یا حزبی خود را تأمین کند هر آینه به این امانت چنگاندازی کرده و آنرا تباه و نابود سازد و اگر متخصّص نباشد منابع ملّی را هدر داده و موجب تضعیف بُنیه نظام و مردم خواهد شد و اگر هیچیک را نداشته باشد وضع مملکت را به جایی میکشاند که ظلم و فساد و تبعیض و رانت، روز به روز گسترش و عدالت اجتماعی روز به روز کاهش پیدا کند و در حالیکه خود و کابینهاش در بهترین وضع رفاهی به سر میبرند، مردم و رعیّت و زیر دستانش در حاشیه شهرها و خانههای فرسوده بدون بهرهمندی از امکانات عمومی در فقر و فلاکت سپری کنند./ وسائل