عضو هیات علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: نمیتوانیم اولاً و بالذات برای هیچ موجودی تقاضای سلب رحمت بکنیم و از خدا بخواهیم که رحمتش را از او سلب کند یا تلاش بکنیم که او به رحمت خدا نرسد که یکی از این تلاشها همین لعن و نفرین است چون در مضمون بعضی روایات هست که ما نباید حتی سنگی را بدون جهت و بدون استحقاق لعن بکنیم.
به گزارش شبکه اجتهاد، بیست و سومین کرسی از کرسیهای نقد، نظریهپردازی و آزاداندیشی پژوهشگاه مطالعات تقریبی؛ با حضور و ارائه حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا باقرزاده با موضوع «بررسی و تحلیل برخی از روایات مخالف تقریب» و با نقد حجتالاسلام والمسلمین رحیم سالمی در پژوهشگاه مطالعات تقریبی قم برگزار گردید.
باقرزاده: قاعده اولی از نظر عقلی و فلسفی عدم جواز لعن است و اساساً نگاه ما به لعن، نگاه احترازی است نه نگاه اشتیاقی، یعنی ما نمیخواهیم لعن کنیم مگر یک دلیلی برای وجوب یا استحباب آن باشد.
به لحاظ فلسفی که اصل در اسلام عدم جواز لعن احدی از مخلوقین است. طبق اصل عقلانی حق نداریم هیچ موجودی را لعن کنیم و سبّ بکنیم، چرا؟ به دلیل اینکه خدا خالق همه موجودات است و برای آنها کمالاتی لحاظ نموده که باید به آن کمال برسند و ما بهعنوان یک مخلوق اگر اهداف خداوند مشخص و معین شد، باید در جهت اجرای آن اهداف تلاش کنیم و نمیتوانیم در جهت خلاف آن اهداف حرکت کنیم یعنی اگر خدای متعال اراده کرده است یک مورچهای به هدفی که خدا خواسته برسد و ما نباید بیاییم هدف را قطع کنیم و این مورچه را بکشیم و یا یک حیوانی مثلاً آهو یا بز کوهی یا پرنده را به جهت تفریح شکار کنیم.
فقها و عقل گفتهاند که ما حق نداریم خلاف هدف الهی قدمی برداریم اگر هدف خدا از خلق مخلوقات و موجودات اعم از انسان و غیر انسان حصول کمالی است که آن موجود برای آن در نظر گرفته شده است، ما حق نداریم خلاف آن هدف کاری انجام دهیم و لعن در خواست این امر است. لعن یعنی چه؟ یعنی تقاضای سلب رحمت و دوری از خدا، پس ما نمیتوانیم از خدای متعال بخواهیم که رحمت خدا به یک نفر نرسد، چون خدا او را خلق کرده که به رحمتش برسد و به کمال برسد.
نمیتوانیم اولاً و بالذات برای هیچ موجودی تقاضای سلب رحمت بکنیم و از خدا بخواهیم که رحمتش را از او سلب کند یا تلاش بکنیم که او به رحمت خدا نرسد که یکی از این تلاشها همین لعن و نفرین است چون در مضمون بعضی روایات هست که ما نباید حتی سنگی را بدون جهت و بدون استحقاق لعن بکنیم.
در روایات هست که اگر کسی به غیر مستحق لعن بکند لعن به خودش بر میگردد خودش از رحمت خدا دور میگردد: «إِنَ اللَّعْنَهَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الَّذِی یُلْعَنُ فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلَّا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ کَانَ أَحَقَّ بِهَا فَاحْذَرُوا أَنْ تَلْعَنُوا مُؤْمِناً فَیَحِلَّ بِکُم؛ لعنت هرگاه از لعنت کننده صادر شود، میان او و کسی که لعنت می شود، به چرخ در میآید . اگر مجوّزی نیافت، به خود لعنت کننده بر میگردد که او، خود، به آن سزاوارتر است. بترسید تا مؤمنی را لعنت نکنید که دامن خودتان را میگیرد.»(وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۱)
یعنی اصل اولی در لعن این است که جایز نیست هیچ موجودی را تقاضای سلب رحمت از خدا بکنیم، درواقع ما باید بدانیم این شخص یا این شیء را میتوان لعن کرد یا نه باید دنبال دلیل باشیم، اگر کسی دلیل قطعی دارد که ما هم تابع دلیلیم اما اگر دلیل نباشد خلاف اصل اولی است، ما باید اصل را بر این بگذاریم که هیچکس مستحق لعن نیست الا ما خرج بالدلیل.
وجوب حب و بغض یک اصل مفروض در اسلام است ما در واقع باید نسبت به برخی افراد که بیشترین تأثیر را در انحراف جامعه و مسلمانان از هدف اصیل اسلامی داشتهاند تبری داشته باشیم، چون این امر بحث قلبی و درونی هست ما باید در اعتقادات خودمان محب و دوستدار اهلبیت (ع) و مبغض دشمنان اهلبیت (ع) باشیم. بحث رفتارهای اجتماعی با بحث اعتقادات ما نسبت به افراد و صفات و رفتارشان متفاوت است.
امام حسن عسگری (ع) میفرماید شما در تشییعجنازهشان و عیادت از مریضهایشان شرکت کنید، در مراسم ایشان شرکت کنید در جلساتشان شرکت کنیم با آنها مراوده خوب داشته باشیم این روایات تقریبی از امام عسگری (ع) در دست هست که فرمودند در سجادههای مسلمانان بوده تا مرور کنند خوب دقت کنند. ما در دورانی هستیم که باید این دوران را بگذرانیم تا برسیم به یک وضعیت تمدن اسلامی برای رسیدن به تمدن اسلام چارهای جز تقریب نداریم.
امروز ما باید به دنبال این باشیم که به سمت اتحادیه جهان اسلام برویم یا ایالات متحده کشورهای اسلامی یا اتحاد جماهیر اسلامی. ما در زمانی هستیم که باید برای این کلید واژهها تولید محتوا شود.
امیرالمؤمنین (ع) در یک جامعه کوچکی که البته در آن زمان از لحاظ بینالمللی اقتداری داشت، برای حفظ آن اقتدار حاضر نشد بر نقاط افتراق تاکید کند. در این زمان که تکیه بر نقاط افتراق نتیجهاش خونریزی در جهان اسلام میشود، باید تابع معیار اهم و مهم باشیم که تقریب و وحدت جهان اسلام است.
سالمی: در باب روش بررسی ادله نقلی، سیر بحث آقای باقرزاده بسیار خوب بود، در بحث تقدم تقریر مسئله عقلیه با مسئله نقلیه است که ورود بحث باید بر اساس عقل باشد اگر مسئلهای است که عقل حکم داشته باشد و بعد ببینیم ادله نقلیه ما نسبت به آن ادله عقلی چه تناسبی دارند.
پس بحث سازگاری و ناسازگاری ادله نقلی و عقلی یک بحث روششناسانه هست و ایشان هم درآمد بحثشان به این مسئله بهخوبی اشاره و بیان کردند هرگونه قانونی و فتوایی و رفتاری که ایجاد تنش و محدودیت بکند قبیح است و از یک حکیم صادر نمیشود.
این یک نگاه. نگاه دیگر بر اساس عقلی نقش سبّ و لعن در بازدارندگی است. آیا سبّ و لعن نقش بازدارندگی برای یک مکتب دارد؟ یا نه؟
نباید غفلت کرد از این نگاه. روایات متعدد میگوید اهل بدعت رو سبّ بکنید. تا و لعن و کوچک کردن و تحقیر مجموعهای که بدعتگذار هستند تضادی با هدایت دارند اندیشهها و رفتارهایشان و تضعیفکنندهها است. این حسن است و یک مبنای عقلایی دارد.
مجموعه آیات و روایت تقریباً موافق با همان اصل عقلی هست و هیچ منافی با آن ندارد.
مبنای رفتار جامعه دینی بر اساس فتواست. نه آیات و روایات؛ در بحث رفتار اجتماعی و مناسبتها؛ جناب دکتر در حقیقت تحت بیانی این مسئله رو بیان کردند. اما من مسئله تقریب را به این صورت میگویم که مسئله تقریب یک فتواست و این فتوا ادله عقلی، قرآنی و روایی دارد و مستند یک ادله فوقانی هست. یکی اصل امنیت که حاکم بر تمام ادله اولی حتی مسئله توحید است، حتی فقیه هم مکلف است در باب حفظ جان دیگر مسلمانان، فتواهایش را تنظیم کند.
بنابراین مسئله تقریب یک مسئله فتوایی و فتوای ولایت است و به لحاظ فنی تقریب اصولش بر میگردد به بحث تزاحم جمع بین این ادله نقلی با ادله عقلی و ارائه تقریب که ادله تقریب در حقیقت بر اساس ادله قرآنی و روایی است.