کتاب «کنش دینی و نوسازی عقل» نوشته طاها عبدالرحمن و ترجمه هادی بیگی توسط نشر ترجمان علوم انسانی به چاپ رسیده است.
به گزارش شبکه اجتهاد، «بیداری دینی»ای که جهان اسلام در دو دهه اخیر از سر گذرانده است نزد موافقان و مخالفان، موضع گیریهای متفاوت و متباینی برانگیخته است. این موضع گیریها، حتی اگر باعث افزایش اشتباهات و وقوع فتنه نشده باشد، بیداری دینی را از عواقب خود بی نصیب نمیگذارد.
این بیداری عقیدتی، به رغم گسترش در آفاق عالم و تاثیرگذاری آن بر انسانها، نیازمند پشتوانهای فکری است که بنابر اختصاصات روشهای عقلی و معیارهای علمی جدید تحریر شود، ولی ما نزد اصحاب این بیداری، چارچوب روش شناختی استوا، نظریه پردازی مثمر و آگاهی بخشی فلسفی تاسیسیای نمییابیم. مسلمان آگاهی که در دو پدیده سوال برانگیز «غلو در اختلاف مذهبی» و «فقدان پشتوانه فکری» نظر میکند امکان ندارد در نتایج وخیمی که ممکن است بر این دو پدیده مترتب گردد اندیشه نکند و دیرزمانی به بدترین شکل این نتایج، یعنی بازگشت به ماقبل بیداری، نیندیشد.
ازاین رو، بی درنگ این بیداری عناصر خود را به اجتهاد برای فراچنگ آوردن ابزارهایی فرا میخواند که باعث دفع عوامل به قهقرارفتن این نمایش اسلامی میشوند. این ابزارها که اسباب انسجامند این حرکت را از چندپارگی و پراکندگی مصون میدارند. آنها اسباب نوسازی محسوب میشوند و از این رهگذر از حرکت یادشده در برابر جمود و ایستایی محافظت میکنند. با این وصف، چه کنیم که این بیداری هم منسجم و یکدست شود و هم نوزا و ناایستا؟ یا بهعبارتی، چگونه این بیداری را آگاهانه سازیم؟
هدف اصلی در کتاب «کنش دینی و نوسازی عقل» آن است که به بیان شروط انسجام بخش و نوسازانهای بپردازیم که در آگاهانه ساختن این بیداری دینی لازم است. دستیابی به این هدف متضمن بررسی دو گونه اساسی از این شروط است که یکی تحت عنوان «تجربه» و دیگری تحت عنوان «تعقل» قرار میگیرد.
کتاب دربرگیرنده سه باب است؛ باب اول «عقل مجرد و حدود آن»، باب دوم «عقل مسدود و آفات آن» و باب سوم «عقل موید و کمالهای آن» میشود. در هر باب سه فصل قرار داده شده است. باب اول به بررسی عقل مجرد و حدود آن اختصاص دارد. فصل اول این باب مشتمل است بر دو مقدمه که عقل مجرد به آنها استناد دارد و عبارت است از اینکه عقل مجرد نه ذاتی از ذوات بلکه فعلی از افعال است و اینکه محدودیتهایی بر این فعل عارض میشود که برخی از آنها خاص و برخی عام اند.
فصل دوم شرحی است بر محدودیتهای خاص عقل مجرد در پرتو ممارست نظری اسلامی. فصل سوم به بیان محدودیتهای عام این عقل میپردازد. این محدودیتها شامل محدودیتهای منطقی، واقعی و فلسفی بوده و گریبان گیر فعالیتهای علمی هستند.
باب دوم به نظر در عقل مسدد و آسیبهای آن میپردازد. به این منظور فصل اول آن مشتمل بر دو مقدمه است که عقل مسدد بر آنها تکیه دارد. این دو مقدمه عبارتند از اینکه نخست عقل مسدد عمل شرعی را پذیراست و دیگر اینکه این عقل در معرض آسیبهای اخلاقی و علمی است.
فصل دوم به آسیبهای اخلاقی و از جمله به تظاهر و تقلید با توجه به ممارست فقهی میپردازد. فصل سوم نیز به بررسی آفات علمی و از جمله انتزاع گرایی و سیاست گرایی از رهگذر ممارست سلفیه میپردازد.
باب سوم به عقل موید و کمالات آن اختصاص دارد. فصل اول این باب مشتمل بر دو مقدمه است که این عقل بر آنها استوار است: اول اینکه این عقل مبتنی بر تجربه زنده است و دیگر اینکه این عقل کمالات تحقیقی و اخلاقیای را میطلبد که در ممارست صوفیه جلوه گر شده است.
فصل دوم به کمالات تحقیقیای میپردازد که مشروط به اصل تحقق افضل و اصل تخلق اکمل است. فصل سوم اما متعرض کمالات اخلاقی شده و به بیان نقش الگو در تربیت دینی و کارکرد بیان اشاری در این نوع از تربیت پرداخته و به ویژگیای اشاره میکند که برای ماموریت ارشاد اخلاقی الزامی است. همچنین به پیامدهای تصدی این منصب توسط نااهلان میپردازد.
بنابر گزارش مهر، از مطالب این کتاب روشن میشود که عقل درجاتی دارد و بالاترین این درجات در عقلانیت مرتبهای است که تجربه ایمانی زنده را پایه و اساس قرار دهد.
در بخشی از این کتاب درباره شروط کمال عقل آمده است: «واجب است که در ممارست عقلی علم از عمل جدایی نداشته باشد. عامی را سراغ نداریم که مردم به آموزههای آن رجوع کنند الا اینکه میان علم و عمل پیوند برقرار کرده باشد. این رابطه را به شکلهای گوناگونی تعبیر کرده اند مانند اینکه علم ریشه عمل و عمل همه علم است یا علم باعث عمل است یا کمال علم در اتصاف عملی به آن است. پس هر معرفت عقلی کاملی به ناچار باید از سطح نظر مجرد به سطح تخلق رفتاری کشیده شود، حتی هرچند که عملی نظری یا ابزاری مانند زبان، منطق و ریاضیات باشد، چراکه تخلق به آن باعث رسوخ معانی و ارزشها در آن معرفت میگردد و همین رسوخ است که آن را از نقایص شیوه نظری محض حفظ میکند.
کسی که افق دیدش را در سطح مجرد تعریف کند بهرهای از شناخت این ریشه نخواهد داشت زیرا او به کلی از دایره عمل بیرون است. همچنین کسی که در سطح عقل مسدد بماند از اینکه ناخودآگاه در ادعای علوم یا مراتبی قرار گیرد که اتصاف به آنها نداشته باشد در امان نخواهد بود.»
کتاب «کنش دینی و نوسازی عقل» نوشته طاها عبدالرحمن در ۲۸۷ صفحه، توسط نشر ترجمان علوم انسانی در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است.