قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / تبیین سیستمی فقه سیاسی امام خمینی(ره)
نسبت بین ایمان و دموکراسی در اندیشه شهید مطهری

در دوره آموزشی«رویکردشناسی فقه حکومتی» صورت گرفت

تبیین سیستمی فقه سیاسی امام خمینی(ره)

امام(ره) معتقد است: اسلام احکام اخلاقی صرف نیست. بر مسلمانان واجب است که در برابر تبلیغات دشمنان اسلام بایستند تا روشن شود که اسلام برای حکومت عدل آمده است. اسلام نه استبداد فردی است نه بر مبنای قوانین بشری و امیال اکثریت که مشروطه و جمهوری باشد. حکومت اسلامی در تمام ساحت‌ها از قانون الهی استمداد می‌کند. قانون الهی در فقه است.

به گزارش شبکه اجتهاد، هفته دوم دوره آموزشی «رویکردشناسی فقه حکومتی» با سخنرانی حجت‌الاسلام نجف لکزایی، رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پنجشنبه گذشته در قم و به همت مدرسه آفاق برگزار شد.

به لک‌زایی در آغاز ارائه خود، دو نوع اسلام‌شناسی را از هم تفکیک کرد و گفت: یک نوع اسلام‌شناسی جزیی و غیرراهبردی و نوع دیگر اسلام‌شناسی سیستمی، راهبردی و جامع است. برای خوب بودن باید همه چیز خوب باشد اما برای بد بودن کافی است یکی از اجزای سیستم درست عمل نکند. در منطق ما می‌گوییم نتیجه تابع اخص مقدمات است. بعضی از احادیث مانند «من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین» احادیث سیستمی است. می‌خواهد بگوید آن دینداری که نتیجه‌اش بی‌تفاوتی نسبت یه دیگران باشد، دینداری نیست. این نگاه راهبردی است. یعنی اجزا در نسبت با هم هماهنگی دارند تا ما را به هدف مشخصی برسانند.

او نگاه رهبری انقلاب را که تحقق اهداف اسلام را در پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و امت اسلامی می‌بینند، راهبردی قلمداد کرد و گفت: دین‌شناسی امام خمینی (ره) هم جامع و هم راهبردی است. در رویکرد جامع نگاه ما به انسان و دین جامع است. طبق نظر حضرت امام (ره) ، انسان از سه لایه وجودی برخوردار است؛ یک لایه عقل و روح است. یک لایه نفسانی داریم. یک لایه هم حواس و رفتارهای ماست. امام معتقد است که دین هم سه بخش دارد. چراکه دین برای انسان آمده است. «یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه». دین آمده است برای اصلاح اندیشه‌ها و انگیزه‌های انسان‌ها. بخشی مربوط به حوزه اندیشه‌ها و اعتقادات است. بخشی مربوط به نفس ماست مثل فضایل و رذایل. بخشی هم مربوط به تنظیم رفتارهای ماست مانند فقه. فقه جواهری ما پاسخگوی مسائل ما قبل از تولد تا بعد از مرگ ماست.

لکزایی تاکید کرد که برای زندگی عزت‌مندانه به پنج نهاد نیازمندیم که فقه آن را پوشش می‌دهد.

۱- بهداشت؛ ما اگر سلامت‌مان به خطر بیفتد بقای‌مان به خطر افتاده است. فقه با کتاب الطهاره شروع می‌شود.

۲– اقتصاد؛ مکاسب و متاجر و بیع و شرکت و مضاربه و… همان نهاد اقتصاد در فقه است.

۳- خانواده؛ احکام شکل‌گیری و فروپاشی خانواده در این بخش آمده است.

۴- امنیت؛ نهاد حکومت تأمین امنیت را به عهده دارد. کتاب‌الجهاد، کتاب‌القصاص و… به امنیت مربوط می‌شود.

۵- تعلیم و تربیت؛ این نهاد عهده‌دار انتقال فرهنگ اعم از اعتقادات و فقه و اخلاق است.

او بیان کرد که که در نظر امام فقه، چیزی جز پرداختن به امور حکومت و جامعه نیست و اضافه کرد: فقه تئوری اداره جامعه از گهواره تا گور است. فقه فلسفه عملی حکومت است. همین فقه جواهری مترقی‌ترین فقه است. جلد ۲۱ جواهرالکلام مربوط به جهاد و امنیت است. اگر ما جلد ۲۱ را مطالعه نمی‌کنیم تقصیر فقه نیست. ساختار این فقه محکم است و فردی هم نیست. اگر ما این فقه را فردی ببینیم آن را خراب کرده‌ایم. این فقه نهادی و اجتماعی است. خود دین در این فقه فرانهادی است. بعضی از جامعه‌شناسان دین را تبدیل به یک نهاد کرده‌اند درحالی‌که دین فرانهاد است. سایر نهادها را می‌توان با دین ساماندهی کرد و می‌توان بدون دین ساماندهی کرد.

لکزایی اظهار کرد که امام دارای مکتب فکری است و به همین دلیل برای هر چیزی جواب دارد. او افزود: کسانی می‌توانند مخاطب اندیشه امام باشند که راهبردی بیندیشند. انسان راهبردی کسی است که می‌خواهد در ساختن آینده سهیم باشد. امام اهل اینکه مسجد و بیمارستان و مدرسه علمیه بسازد نبود. یک صفحه درباره مبارزه با مارکسیسم مطلب ننوشت. یکی از انقلابیون می‌گوید در سال ۴۲ که نهضت شروع شد ما دیدیم در تهران مسیحیت تبلیغ می‌کند. کتاب‌هایشان را جمع کردیم و شد ۳۲ کتاب که بردیم به امام نشان دهیم. امام فرمودند دو کتاب دیگر هم هست! ما گفتیم الان امام به ما می‌گوید بروید پدر این تبلیغات را درآورید. اما امام پاسخ داد که ولکن الان مساله ما این نیست. انسان راهبردی مسائل را اولویت‌بندی می‌کند. قبل از انقلاب عده‌ای فقط با بهاییت مبارزه می‌کردند.عده‌ای فقط با مشروب‌فروشی‌ها مبارزه می‌کردند. عده‌ای فقط با مارکسیسم مبارزه می‌کردند. امام فرمود مشکل ما حکومت شاه و اسراییل و آمریکاست.

او بیان کرد: غرب می‌خواست برای شیعه‌ها الگوی پهلوی و برای سنی‌ها الگو آتاترک را معرفی کند و خمینیزم بساط هر دو را جارو کرد و گفتمان اسلام ناب را آورد و اسلام آمریکایی را کنار زد. فرانسوا توال می‌گوید رهبر ایران کاری کرده که سنی‌ها هم از نظر سیاسی شیعه شده‌اند. او پیشنهاد می‌کند که باید جنگ سنی و شیعه را راه بیندازیم. اسلام ناب می‌خواهد سلطه از دنیا جمع شود.

لکزایی با طرح این سؤال که سیاست اندیشه امام چیست، گفت: قانون یکی از ارکان است. باید امر و نهی و دستوری وجود داشته باشد. جوامع پیش از قانون جوامع پیش از سیاست هستند اما اسلام این‌گونه نیست. سؤال اینجاست که قانون را چه کسی وضع می‌کند.

در جوامع سکولاریستی قانون را انسان وضع می‌کند. در اسلام قانون را خدا وضع می‌کند و فقیه هم تلاش می‌کند حکم خدا را استخراج کند. البته در اسلام آن‌جایی که حکم خدا مشخص نشده است و شاورهم فی‌الامر داریم. خدا حوزه‌ای را هم برای مردم گذاشته است. غایت‌الغایات قرب الهی است اما اهداف پایین‌تر عدالت و… است. ما دو مفهوم پایه در سیاست داریم؛ یکی قدرت و دیگری سعادت. هدف سیاست سعادت است و ابزار آن قدرت است.

او تاکید کرد که قلمروی اندیشه سیاسی امام بسیار گسترده است و افزود: فلسفه و کلام سیاسی مربوط به حوزه عقل است. تفسیر سیاسی قرآن هر سه لایه فقه و اخلاق و اعتقادات را پوشش می‌دهد. سیره سیاسی معصومین در نظر امام و اخلاق سیاسی امام، همه اندیشه سیاسی امام را تشکیل می‌دهد. مباحث تفسیر سیاسی امام را در کتابی با نام درآمدی بر مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) نوشته‌ام. در کتابی هم با نام «سیر تطور تفکر سیاسی امام خمینی (ره)» ثبات و تغییر در اندیشه سیاسی امام را آورده‌ام.

او با اشاره به روش‌شناسی در فهم اندیشه سیاسی امام گفت: من از روش سیستمی برای بررسی فقط فقه سیاسی امام، آن هم مبحث نظام سیاسی استفاده می‌کنم. در هر سیستمی ما یک بخش ساختاری داریم و یک بخش کارکردی. در بخش ساختار سیاسی چهار بحث مطرح است؛ دلایل ضرورت وجود دولت اسلامی، عناصر دولت اسلامی، مرزهای دولت اسلامی و شبکه قدرت در دولت اسلامی. در بخش کارکردی هم چهار بحث مطرح است؛ مرکز تصمیم‌گیری، حوزه قلمرو دخالت دولت، جریان قدرت و بازخوردها. این هشت بحث را در کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی توضیح داده‌ام.

لکزایی با اشاره به فرازی از کتاب‌البیع امام خمینی (ره)، جلد دوم، صفحه ۴۵۶ گفت: نخستین تیتر امام ضروره الحکومه اسلامیه است. نخستین بحث سیستم هم ضرورت است. یکی از بزرگان گفت امام در اواخر عمر به این نتیجه رسید که ولایت مطلقه و مصلحت را به اندیشه‌اش اضافه کند. من به او گفتم هم مصلحت و هم ولایت مطلقه در البیع آمده است. کتاب ولایت فقیه فارسی امام (ره) برای عموم انقلابیون نوشته شد اما بحث‌های فنی امام (ره) درباره ولایت فقیه در البیع آمده است.

او در بخش بعدی سخنانش شواهدی را برای تکمیل بحث خود، از کتاب البیع امام آورد و گفت: به نظر امام حاکم همان فقیه جامع شرایط است. آنچه از این پس می‌گویم بیانات امام است. اسلام احکام اخلاقی صرف نیست. بر مسلمانان واجب است که در برابر تبلیغات دشمنان اسلام بایستند تا روشن شود که اسلام برای حکومت عدل آمده است. اسلام نه استبداد فردی است نه بر مبنای قوانین بشری و امیال اکثریت که مشروطه و جمهوری باشد. حکومت اسلامی در تمام ساحت‌ها از قانون الهی استمداد می‌کند. قانون الهی در فقه است.

لکزایی گفت: امام معتقد است در موضوعات مختلف می‌توان بر طبق مصلحت عمل کرد. حاکم اسلامی رایش مثل عملش تابع مصلحت است. چرا باید حکومت اسلامی در عصر غیبت داشته باشیم؟ استدلال امام این است؛ احکام اسلامی نسخ شده است یانه؟ اگر نشده اجرایشان حکومت می‌خواهد. تمام! امام به ضرورت حکومت و ولایت اشاره می‌کند؛ یعنی ولی اگر موفق به تشکیل حکومت هم نشود باز هم واجب‌الاطاعه است. دلیل دیگر امام این است که حفظ نظام اجتماعی از واجبات اکیده است که این هم بدون حکومت اقامه نمی‌شود.

حدود و ثغور اسلامی هم بدون حکومت حفظ نمی‌شود. خلاصه ضرورت حکومت در بیان امام این‌هاست:

۱- بسط عدالت

 ۲- تعلیم و تربیت

۳- حفظ نظم

۴- رفع ظلم

۵- حفظ مرزها

۶- جلوگیری از تجاوز اجانب.

امام دلایل نقلی را هم ذکر کرده است. امام در نهایت نتیجه می‌گیرد که در عصر غیبت حکومت متعلق به فقیه عادل است و بقیه فقها تبعیت می‌کنند. اگر تشکیل حکومت مگر به اجتماع فقها میسر نشد، بر آن‌ها واجب است که گروهی قیام کنند. اگر این هم نشد منصب آنها ساقط نمی‌شود و ولایت از بین نمی‌رود. منشأ مشروعیت شارع است.

او درباره تکلیف در نظر امام گفت: امام قدرت را شرط تکلیف نمی‌داند. ایشان قائل به خطابات قانونی است. شارع خطاب می‌کند، اگر من نتوانستم انجام دهم عذر دارم اما تکلیف متوجه من هست. ثمره‌اش این است که من باید تلاش کنم که از معذور بودن خارج شوم. اگر اقتضا کند که برای دستیابی به قدرت انجام تکلیف، افرادی جان خود را از دست بدهند، فقیه می‌تواند دستور دهد.

او تاکید کرد که از نظر امام (ره) حکومتی قانونی بدون دو صفت میسر نیست؛ یکی علم به قانون (فقه) و دیگری عدالت. لکزایی ادامه داد: در نظر امام تمام اختیارات حکومتی پیامبر (ص) و ائمه (عهم) برای فقیه جامع‌الشرایط وجود دارد. معصوم دو دسته مقام دارد. یک مقام خلافت الهی تکوینی و یک مقام اعتباری و جعلی. اولی منظور امام نیست. ریاست ظاهری منظور اوست. امام معتقد است اگر معصوم بتواند همسر کسی را طلاق دهد، بدون اینکه مصلحت عمومی اقتضا کند، این اختیار برای ولی فقیه ثابت نیست اما اگر برای مصلحت عمومی اقتضا کند او این اختیار را دارد.

بنابر گزارش صبح نو، لکزایی به این جمله امام (ره) که «ولایت فقیه تصورش موجب تصدیق می‌شود» اشاره کرد و گفت: به نظر امام ولایت فقیه بدیهی است.

اگر قانون داشته باشیم اما مجری نداشته باشیم عقلانی است؟ باید بهترین شخص جامعه آن را اجرا کند. اینکه ولایت فقیه نیاز به اثبات پیدا کرده به‌دلیل این است که ما همه اسلام را بیان نمی‌کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics