تطور ادوار اجتهاد و قانون‌گذاری؛ از نص تا الگوریتم/ محمدرضا فارسیان

تطور ادوار اجتهاد و قانون‌گذاری؛ از نص تا الگوریتم/ محمدرضا فارسیان

اختصاصی شبکه اجتهاد: اجتهاد به‌مثابه موتور پویای استنباط در فقه اسلامی، در گذار تاریخ تحولاتی ژرف را پشت سر گذاشته است. از دوران نخستین که تنها بر علم به ظواهر نصوص تکیه می‌شد، تا عصر شکوفایی تفریع و تطبیق، و سپس دوره‌های رکود و بازگشت، هر مرحله نمایانگر رویکردی خاص به منابع شریعت و نیازهای زمانه بوده است. آنچه در این سیر قابل تأمل است، رابطه دائمی‌ اجتهاد با «مسائل واقعی» است؛ مسائلی که گاه در قالب رویدادهای نوپدید تجلی یافته و گاه در پیچیدگی‌های تطبیق قواعد کلی بر مصادیق، متغیر شده‌اند.

تطور ادوار اجتهاد از علم نظری تا پویایی عملی

بر اساس یک نگاه، تطور اجتهاد را می‌توان در سه گام کلان خلاصه کرد:

۱. دوره نص‌محوری بدون تطبیق که در آن ایام اجتهاد بیشتر به فهم ظواهر محدود بوده و به مقام تفریع و انطباق نائل نگردیده بود.

۲. دوره نظریه‌پردازی بدون استمرار که در این زمان علی‌رغم شکل‌گیری تفریع و تطبیق، چالش‌هایی مانند رکود، تقلید از پیشینیان، عدم توجه به تحول موضوعات و عدم سنجش نظام‌مند فروع با اصول به‌چشم می‌‌‎آید.

۳. دوره اجتهاد پویا و نظام‌مند که در آن علاوه بر به‌کارگیری منابع معتبر، ابعاد قضایا، تحول موضوعات و ارتباط منطقی فروع با اصول مورد بررسی قرار می‌گیرد. حضرت امام خمینی(ره) به‌حق پرچمدار و پیشوای این عصر سترگ در اجتهاد فقهی محسوب می‌شوند.

با آنکه زمان چندانی از بلوغ و استقرار این مرحله از پویایی و نظام‌مندی تفریع و تطبیق نمی‌گذرد، لکن حوزه‌های علمیه بلکه تمامی جهان اسلام، شاهد نهضتی عظیم در فقه اجتهادی بوده‌اند؛ نهضتی که در آن مسائل نوپدید در تمامی عرصه‌های فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، کیفری، جزایی، بین‌المللی و حکومتی مورد مداقّه و استنباط قرار گرفته است. ایشان از سویی به اعلی مراتب استدلال و ژرف‌نگری در فقه اجتهادی متصف بودند و از سوی دیگر به عناصر و اقتضائات حکومت اسلامی آگاهی تام داشتند. از این رو، توانستند سبک و شیوه‌ای نوین در اجتهاد فقهی پایه‌گذاری نمایند و آن را به اوج شکوفایی علمی و عملی رهنمون سازند. با به‌کارگیری این مکتب فقهی در تمامی ساحت‌های فردی، اجتماعی و حکومتی، پاسخی درخور و پویا به تمام مسائل و ابتلائات زمانه شکل گرفت و فقه از چارچوبی درخشان و ساختاری ماندگار بهره‌مند گردید.

در این دوره با تکیه بر منابع قطعی (کتاب، سنت، عقل و اجماع) و فاصله از منابع ظنی شخصی (مانند قیاس و استحسان) اجتهاد نه به‌مثابه منبعی مستقل در عرض نص، بلکه به مثابه «ابزاری در خدمت نص» مجتهد را قادر ساخت تا با پدیده‌های نو همگام شود و برای حل مسائل نوپدید چاره‌اندیشی نماید.

اجتهاد و قانون‌گذاری؛ دو بال حکمرانی اسلامی

در نظام‌های حقوقی مدرن، قانون‌گذاری فرآیندی مبتنی بر شناخت جامعه، پیش‌بینی نیازها و تدوین قواعد و راهکارهای بشری برای رفع چالش‌ها است. در فقه، اجتهاد نقش مشابهی ایفا می‌کند؛ با این تفاوت که پایه‌های آن به جای اراده بشری، بر منابع شریعت استوار است. در عصر جدید، بزرگترین گام عملی برای هم‌سوسازی فقه و قانون‌گذاری تأسیس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود که عدم مغایرت یا انطباق قوانین عادی با آن از مهم‌ترین ثمرات این عینیت‌بخشی به‌شمار می‌رود. با این حال، چالش اصلی هنگامی رخ می‌نماید که سرعت تحولات اجتماعی از سرعت استنباطات فقهی پیشی می‌گیرد و مجلس شورای اسلامی به جای رجوع به منابع تشریع برای تحقق مقاصد قانونگذاری در نظام اسلامی به کپی‌برداری ناقص از نسخه‌های قوانین عادی و مقرره‌های موجود در سایر نظام‌های حقوقی دست می‌زند و در این تطویل نه تنها مسائل جامعه حل نمی‌شود بلکه گاهاً آن مسئله با متورم‌سازی به مسئله‌ای جدید بدل می‌گردد.

عصر الگوریتم و هوش مصنوعی و پارادایم نوین برای اجتهاد

امروزه در عصر هوش مصنوعی قرار داریم. عصری که حکمرانی بدون رجوع به داده‌ها غیر ممکن است. در این عصر:

۱. مسائل پیچیده و چندبعدی شده‌اند (مانند حقوق دیجیتال، بیوتکنولوژی، قراردادهای هوشمند).

۲. داده‌ها به منبعی برای استنباط تبدیل شده‌اند (کلان‌داده‌ها می‌توانند موضوعات احکام را دقیق‌تر تحلیل کنند).

۳. سرعت تولید پرسش‌های جدید از توانایی پاسخ‌دهی سنتی فراتر رفته است.

در چنین شرایطی، اگر اجتهاد صرفاً در مرحله‌ی پویایی و نظام‌مندی خود [دوره سوم تطور اجتهاد] متوقف شود، خطر «جمود در پویایی» آن را تهدید می‌کند؛ این خطر عبارت است از پویایی روش‌ها و توقف در انگاره‌ها و نگاه‌ها. عصر الگوریتم و عصر حاکمیت داده‌ها به عصری جدید برای ظهور پارادایم‌های اجتهادی بدل شده است که در صورت فهم آنها می‌توان حاکمیت بر داده‌ها را نیز دراختیار گرفت و الا این داده‌ها و الگوریتم‌ها خواهند بود که بر فهم اجتهادی غلبه و حکمروایی خواهند کرد.

راهبردهایی برای تفوق بیشتر دستگاه اجتهاد در عصر هوش مصنوعی

برای جلوگیری از خطری که اجتهاد را در عصر جدید تهدید می‌کند تعریف راهبردهایی برای مواجهه عالمانه با تحولات این عصر بیش از هر چیز از اهمیت برخوردار است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

۱. اجتهاد مسئله‌محور با محوریت تحلیل موضوع

اگر چه موضوع‌شناسی می‌تواند بیرون از دستگاه فقاهت نیز محقق شود، اما در عصر جدید مجتهد باید «تحلیل موضوع» را در صدر فرآیند استنباط خود قرار دهد. این اتفاق با در اختیار گذاشتن داده‌های اجتهادی و تعریف الگوریتم‌های فهم موضوعی می‌تواند توسط هوش مصنوعی به فقیه در تحلیل دقیق‌تر موضوع کمک کند. هوش مصنوعی می‌تواند با تحلیل هدفمند داده‌های گسترده اجتماعی، اقتصادی و زیستی، تصویری دقیق‌تر از موضوعات ارائه نماید.

۲. توسعه «فقه الگوریتمی» به مثابه زیرشاخه‌ای از فقه نظام‌ساز

همان‌گونه که برای تفوق بیشتر در دستگاه اجتهاد به تأسیس فقه اقتصادی، فقه سیاسی و فقه پزشکی دست زده‌ایم، اکنون نیازمند تأسیس «فقه الگوریتمی» هستیم که به چارچوب‌های حاکم بر هوش مصنوعی، داده‌کاوی‌ها، خودمختاری سیستم‌ها و حریم خصوصی دیجیتال بپردازد و ضمن جلوگیری از تحریف داده‌های اجتهادی توسط هوش مصنوعی به تحلیل هدفمند این داده‌ها نائل شود.

۳. استفاده از هوش مصنوعی به عنوان دستیار مجتهد

طراحی سامانه‌های هوشمند استنباط که توانایی بازیابی، تحلیل و تنقیح روایات، آرای فقهی و قواعد اصولی را دارند، می‌تواند دقت و سرعت اجتهاد را به‌طور قابل توجهی افزایش دهد.

۴. گسترش اجتهاد جمعی و شبکه‌ای

مواجهه با مسائل پیچیده امروز، نیازمند همکاری تیم‌های تخصصی (فقه، حقوق، فلسفه، علوم کامپیوتر، زیست‌شناسی و…) در قالب «هیأت‌های اجتهادی» است. شکل‌گیری این هیأت‌های تخصصی می‌تواند ضمن افزایش تبادلات علمی میان‌رشته‌ای به افزایش سطح کیفیت تولیدات علمی نیز منجر شود.

 فرجام سخن

عصر حاضر، عصر الگوریتم و مسئله‌محوری است. اجتهاد برای تفوق بیشتر در این عصر باید از «اجتهاد در متن» به «اجتهاد در متن و زمینه» گذر کند؛ یعنی هم به نصوص و قواعد وفادار بماند و هم زمینه‌های اجتماعی، فناورانه و انسانی مسئله را در نظر داشته باشد.

این امر ممکن نیست مگر با پاسداشت میراث پویای مکتب فقهی امام خمینی(ره) و گشودن دروازه‌های اجتهاد هوشمند و نظام‌آفرین. پویایی اجتهاد نیز در گرو آن است که فقه نه تنها پاسخگو باشد، بلکه مسئله‌یابِ دقیقی برای جهان پیچیده امروز و پرسش‌ساز باشد. هدف نهایی تکامل دستگاه اجتهادی است که نه منفعل و پاسخ‌ده، که کنشگر و پرسش‌ساز باشد. فقهی که پیش از آنکه قانونگذار، در پی تقلید از الگوهای بیگانه برآید، خود نیازساز آگاه و چاره‌اندیش حکیمانه باشد. در این صورت، اجتهاد، نه موتور محرکه گذشته، که قطب‌نمای آینده خواهد بود؛ آینده‌ای که در آن، حاکمیت از آن داده‌ها نیست، بلکه داده‌ها، خدمتگزاران حکمت شریعت خواهند بود.

نویسنده: دکتر محمدرضا فارسیان، محقق و مدرس دانشگاه و معاون پژوهشکده شورای نگهبان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics