شبکه اجتهاد: مذاهب فقهی شیعی تابع نظرات امامان اهل بیت هستند که از آن میان مکتب شیعی دوازده امامی که عمده ترین نحله شیعی است از آراء امامان دوازده گانه مشهور خود به خصوص امام ششم ابو عبد الله جعفر بن محمد الصادق (ع) پیروی میکند و به همین جهت به «جعفری» نیز شهرت دارد.
۱.۱ توثیق مذهب امامیه
در خصوص توثیق مذهب امامبه (مشروعیت درون دینی) باید دو مطلب بیان شود: ۱ـ اهل بیت چه کسانی هستند؟ ۲ـ مشروعیت اتباع از اهلالبیت.
اما در تعیین اهل البیت: ۱ـ آیه تطهیر ۲ـ روایات نازله در مورد آیه، که آمدهاند آنها را نام بردهاند.
اما نسبت به توثیق اهلالبیت: ۱ـ حدیث ثقلین ۲ـ حدیث سفینه ۳ـ حدیث حطّه ۴ـ حدیث ائمه اثنی عشر ۵ـ حدیث أمان
مفاد حدیث ثقلین:
– پیوستگی و همراهی عترت با قرآن نشانه علم اهل البیت به قرآن است.
– تمسک به یکی کافی نیست بلکه باید هم از عترت و هم از اهل البیت استفاده کرد و به آن دو با هم تمسک نمود.
– اعلمیت اهل البیت نسبت به دیگران؛ چون دیگران را به آنها ارجاع دادهاند.
– دوری از اهل البیت و جلو یا عقب افتادن از آنها جایز نیست پس مرجعیت دینی منحصر به ایشان میشود.
– عدم افتراق اینها از یکدیگر تا روز قیامت نشانگر استمرار اهل بیت (ع) است.
مسئله شخصیتی و سیره علمی و عملی و دینی ائمه و نوع آرائی که دادهاند نشانگر و دلیل توثیق فقه شیعه و منهج اهلبیت است.
۱.۲. منابع استنباط نزد امامیه
قرآن: قرآن در همین شکل و مفاد ظاهری خود حجت، و شکل دهنده روح حاکم بر فقه شیعی است.
سنت: گفتار و کردار و تقریر پیامبر یا امام، باید با وسائط موثق و معتبر رسیده باشد که البته در این مورد وضع مذهبی راوی تاثیری ندارد. حدیثی که وسیله یک غیر شیعی راستگو نقل شده باشد به همان اندازه معتبر و مورد عمل است که حدیث شیعی راستگو.
اجماع: اجماع یعنی وحدت نظر همه دانشمندان شیعی در یک موضوع، به خودی خود حجت نیست لیکن گاه به تفصیلی که در کتابهای اصول فقه هست از راه آن «سنت »به اثبات میرسد.
عقل: مراد از عقل به عنوان یک منبع برای حقوق شیعی، حکم قطعی عقل مجرد انسانی است چنان که در خوبی عدالت و بدی ستم. در تعالیم اسلامی قاعده ای است که به مقتضای آن هر آنچه عقل بدان حکم کند شرع نیز برابر آن حکم خواهد نمود و از این رو، در این گونه موارد بر حکم این قاعده که «قاعده ملازمه »خوانده می شود حکم شرعی از حکم عقلی ناشی و استنتاج خواهد شد. تلازم میان وجوب چیزی با وجوب مقدمات آن، یا میان امر به چیزی با نهی از ضد آن، همچنین این که امر و نهی در یک مورد نمی تواند جمع شود (که همه از مسائل علم اصول فقه و منشاء آثار و احکام فقهی است) همه از قبیل همین احکام عقلی است. عقل در حقوق شیعی همچنین به عنوان ابزار فکر، اساس کار و مورد استفاده است که البته مقصود از عقل در این مورد، استدلال عقلی و شیوه تحلیل منطقی است.
برخی دانشمندان متاخر شیعی معتقدند که عقل یک منبع بالقوه برای فقه شیعی است نه یک منبع بالفعل، به این معنی که اگر چه بر اساس ضوابط علم اصول فقه عقل به تنهایی می تواند حکمی فقهی را کشف کند و ما را به یکی از احکام و تکالیف مذهبی راهنمایی نماید لیکن این مطلب عملا در هیچ موردی اتفاق نیافتاده و تمامی احکام شرعی که بر اساس احکام قطعی عقل مجرد انسانی قابل کشف است در همان حال در قرآن و سنت، مورد راهنمایی قرار گرفته و با دلیل شرعی (سمعی) بیان شده است.(۱)
ملاحظه: قیاس به خاطر آن که دلیلی قطع آور نیست در اصول فقه شیعه به صورت یک منبع فقه شناخته نمی شود. مقصود از قیاس سرایت دادن حکم یک موضوع است به موضوع مشابه بر اساس کشف و استنتاج احتمالی علت، بدون دستیابی بر علت واقعی و قطعی حکم. این کار برابر است با «تمثیل» منطقی که در استدلالات عقلی و فلسفی آن را حجت نمیدانند. اما «قیاس» منطقی که کشف قطعی علت است، در استدلالات عقلی معتبر و حجت است.
۱.۳. مهم ترین مدارس و مراکز فقهی شیعه
مهمترین مراکز و مدارس فقه شیعه، به ترتیب زمانی از این قرار است(۲)
– مدرسه مدینه منوّره: این مکتب از ابتدا تا اواسط قرن دوم هجری (حیات امام صادقعلیه السلام) ادامه داشت.
– مدرسه کوفه: این مکتب از اواسط قرن دوم تا ربع اول قرن چهارم هجری (غیبت کبرا) ادامه داشت.
– مدرسه قم و ری: از ربع اول قرن چهارم هجری تا نیمه اول قرن پنجم (زمان مرحوم سیدمرتضی و مرحوم شیخ طوسی) ادامه یافت.
– مدرسه بغداد: از نیمه اول قرن پنجم تا زمان سقوط بغداد به دست هولاکوخان ادامه داشت.
– مدرسه نجف اشرف (آغاز دوره اول)
– مدرسه حلّه: پس از سقوط بغداد و برچیده شدن بساط علم و دانش از این سرزمین، علم و دانش در سرزمین حلّه رشد و نمو یافت و تازمان حیات مرحوم شهیداوّل ومرحوم شهیدثانی ادامه یافت.
– مدرسه شام (حلب و جبل عامل)
– مدرسه اصفهان
– مدرسه بحرین
– مدرسه کربلا
– مدرسه نجف اشرف (آغاز دوره دوم)
– مدرسه قم (آغاز دوره دوم = عصر حاضر)
۱.۴. مکاتب فقهی امامیه
۱.۴.۱. مکتب فقیهان راوی
منظورمان از این فقیهان آن کسانی است که فقیه بودنشان بستگی داشت به روایت احادیث مثل زراره، محمد بن مسلم، و…. روایتی است از امام رضا(ع): علینا ابلاغ الأصول و علیکم تفریع الامور. این دلیل است بر این که در آن زمان هم قواعد و اصولی بوده است. این وضعیت تا پایان زمان غیبت صغری یعنی اوائل قرن چهارم ادامه یافت.
روش و ماده فقهی: ماده فقهی اینها عبارت بود از روایات دریافتی از معصوم(ع) و روش فقاهتی ایشان: سماع از امام و انتقال به اتباع و پیروان امام بود. وقتی ماده و روش آنها، احادیث باشد طبیعتاً مصادر هم کتاب و سنت است، البته آیاتی که امام تفسیر نماید. با این حال، بعضی از این فقیهان، به خاطر دوری از معصوم به بعضی از قواعد و اصول ملتزم شدند. بنابراین روش آنها استفاده از آیات و روایات صریح به علاوه بعضی از اصول و قواعد منصوص بود.
اعلام فقهای محدثین:
ابان بن تغلب، احمد بن محمد بزنطی، ابان بن عثمان بجلی، برید عجلی، ثعلبه بن میمون، جمیل بن درّاج، حسن بن محبوب سرّاد، زکریّا بن آدم اشعری، زراره ابن اعین، فضیل بن یسار، ابوبصیر اسدی، محمد بن مسلم، یونس بن عبدالرحمن، محمد بن ابی عمیر.
۱.۴.۲.متون فقهی مکتب فقهای روات
در زمان ائمه علیهم السلام مخصوصاً زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تا اواسط قرن سوم، فقه بصورت بیان روایات معصومین (ع) همراه با اسانید بوده است و اجتهاد در این دوره در واقع بمعنای تمییز روایت صحیح از غیر صحیح، و تبویب احادیث بر اساس ابواب فقه بوده است. بعضی از کتب فقهی که به این روش تدوین شده اند عبارتند از:
۱) الصلاه: تألیف «حریز بن عبدالله سجستانی» از فقهاء اواخر قرن دوم. نجاشی درباره این کتاب می گوید: «کتاب بزرگی است که منبع فقهی برای شیعیان آن دوره بوده است و بزرگانی از فقهاء شیعه مثل «حماد بن عیسی جهمی» (۱۱۹-۲۰۹ق) تمامی آن را از حفظ داشتند.
۲) یوم و لیله: تألیف «یونس بن عبدالرحمن موسی ال یقطین» (متوفای ۲۰۸ ه) از بزرگان شیعه که امام رضا (ع) او را در علم و فتوی به مردم معرفی می نمود ابو هاشم داود بن قاسم جعفری میگوید: کتاب «یوم و لیله» یونس را خدمت امام ابی محمد عسگری (ع) عرضه نمودم امام (ع) فرمود: خداوند برای هر حرفی از این کتاب نوری به او (یونس) داده است. یونس بن عبدالرحمن بیش از ۳۰ کتاب تألیف نموده است.
۲.۱.۱. مکتب فقیهان محدّث:
این مکتب از قرن چهارم شروع شده و تا قرن پنجم ادامه داشته است. رهبران این دوره که بزرگترین محدثان و فقهای شیعه امامیه محسوب میشوند غالباً در دو شهر مهم مذهبی و فرهنگی آن روزگار، یعنی قم و ری، زندگی میکردند و در تهذیب و تنقیح و تنظیم حدیث شیعه نهایت تلاش خود را مبذول داشتند. این گرایش دنباله رو و استمرار مکتب راویان در دوره حضور بوده، و همت خود را بر جمع آوری احادیث و ضبط و حفظ آن مصروف میداشت. هواداران این مکتب عموماً با اجتهاد به عنوان یک کوشش فکری بر اساس استنباط تعقلی میانهای نداشتند.
مکتب فقهاء محدث از رهگذر پیروی از احادیث به دو گروه تقسیم میشدند:(۳)
گروهی که روایات را با اصول درست علم رجال و علم حدیث نقادی می نمودند و هر روایتی را با هر کیفیت و وضع نمی پذیرفتند و به روایات وارده درمسائل فقهی احاطه و اطلاع داشتند و چه بسا قواعد و ضوابط اصول فقه را در مورد حالات مختلف ادله، و لو به صورت ساده آن می دانستند و حتی قسمتی از این ضوابط را که در روایات راهنمایی شده است عملا به کار می بستند. با این همه به رعایت شیوه محافظه کارانه و سنت گرای خود هرگز به فکر جدا کردن فقه از حدیث، و تدوین و ترتیب کتاب های فقهی مستقل برنیامدند و از نوشتن مطالب فقهی با عباراتی جز نص عبارات روایات مذهبی هراس و وحشت داشتند. نوشته های فقهی این گروه از محدثان مجموعه ای از متون روایات بود که به ترتیب موضوعی دسته بندی شده، و گاه اساتید روایات نیز حذف گردیده بود. محدثانی چون محمد بن یعقوب کلینی (م ۳۲۹ق) ، و محمد بن علی بن بابویه قمی – صدوق (م ۳۸۱ق) از این گروه بودهاند.
گروه دیگر طرفدار پیروی بی قید و شرط از احادیث بوده و با مبانی اصول فقه و قواعد جرح و تعدیل حدیثی یک سر بیگانه، و از قوانین استدلال و آداب بحث به کلی بی اطلاع بودهاند. تمایلات افراطی این گروه در جانبداری از احادیث، افراطیتر و خشک تر بود. در کتابهای علم رجال از برخی از فقهاء این مکتب و گرایش آنان صریحا یاد شده است مانند ابوالحسین الناشی، علی بن عبد الله بن وصیف (م ۳۶۶ق) که گفتهاند در فقه به روش اهل ظاهر سخن می گفت. لیکن به خاطر عدم وجود استدلال و مبنای اجتهادی در این مکتب، و نبودن هیچ گونه فکر نو و تازه ای در میان آنان، آراء و انظار فقهی هواداران این روش که چیزی جز مفاد احادیث مذهبی نبوده است ارزش فقهی مستقل نیافته و در متون و مآخذ مربوط بدان اعتنا نشده است.
این مکتب در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم با کوشش و تلاش شیخ مفید و شاگردش شریف مرتضی در هم کوبیده شد و گرچه چند تنی به صورت پراکنده تا دوره های بعد از هواداران آن باقی مانده بودند. با این وجود باید توجه داشت که مکتب محدثان به خاطر آن که مدتی طولانی بر جامعه علمی شیعه حکمفرمائی داشت تاثیرات بسیاری بر طرز فکر کلی پیروان تشیع به جای نهاد که با زوال و انحطاط خود مکتب، آن آثار از میان نرفت و به صورت اجزاء و عناصر ثابت فکر شیعی درآمد. اختلافاتی که گاه در برخی مسائل میان بینش شیعی در دوره حضور امام و دوره های متاخرتر دیده میشود از همین حقیقت سرچشمه میگیرد.
ویژگی این مکتب:
۱ـ تحول در تدوین حدیث: الف) تدوین احادیث براساس موضوعات فقهی. ب) ارزشیابی سند، با ارزشگذاری سندی، حدیث مفید علم را انتخاب میکردند و این افاده علم را در دو چیز میدانستند ۱ـ وثاقت راوی ۲ـ قبول اصحاب.
۲ـ اکتفاء به افتاء به متن حدیث: نهایه شیخ طوسی متن حدیث است، شیخ صدوق در ابتدای رساله فقهی خودش مینویسد همه اینها را که من گفتم متن خبر صحیح است.
روش و ماده فقهی:
ماده فقهی آنها احادیث بوده است و روش آنها تغییر کرده است به ۱ـ ارزشگذاری احادیث ۲ـ به جمعآوری اخبار صحیح مفید علم ۳ـ اکتفاء به متن حدیث در فتوی.
فرق زیادی بین این دو مکتب (مکتب فقیهان راوی و مکتب فقیهان محدّث) نمیبینیم مگر همان ویژگیهایی که گفتیم.
اعلام مکتب فقیهان محدث:
– علی بن حسین بن بابویه قمی (م۳۲۹ ق)
– شیخ کلینی، محمد بن یعقوب کلینی رازی (م۳۲۹ق)
– محمد بن الحسن بن احمد بن الولید (م ۳۴۳ق)
– ابوالحسین الناشی، علی بن عبد الله بن وصیف (م ۳۶۶ق)
– شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م۳۸۱ق). شیخ صدوق نزدیک به دویست تألیف در حدیث، فقه و کلام دارد. به او و پدرش، صدوقین میگویند.
متون فقهی مکتب فقهای محدثین
در قرن چهارم و دوره مکتب محدثان، کتب فقهی به لفظ روایات فقهی اما بدون ذکر اسانید نوشته میشد. نمونههایی از کتب فقهی این روش:
– الفقه الرضوی: در مورد مؤلف او تردید وجود دارد که آیا محمد بن علی شلمغانی «معروف به «ابنابیالعزاقر» (مقتول در سال ۳۲۲ق) است، یا پدر شیخ صدوق «علی بن حسین بن بابویه قمی» (م۳۲۹ ق) است. مؤلف این کتاب با آشنائی به متون روایات و مطلق و مقیده و عام و خاص آن، فروعات فقهی را عیناً به لفظ روایات آورده بدون اینکه بیان کند اینها همان احادیث هستند.
– المقنع: تألیف شیخ صدوق
– النهایه: تألیف شیخ طوسی.
۲.۱.۲. مکتب فقیهان اصولی
این مکتب از حدود آغاز غیبت کبری به وسیله قدیمیین: ابن ابی عقیل عُمانی معاصر کلینی (۳۲۹) و ابن جنید اسکافی (۳۸۱ق) آغاز شد، و مکتب فقهای محدث را برچید.(۴)و تاکنون ادامه دارد.
روش و ماده فقهی:
ماده فقهی آنها فراتر از متن احادیث بوده است. روش کار آنها متکی بر قواعد مختلف است، لغوی و اصولی و فقهی، و به این ترتیب استنباط فقهی، یک کار تطبیقی است.
مصادر فقهی:
کتاب و سنت و اجماع و سپس عقل اضافه شد. این ادله و مصادر برای دست یافتن به حکم شرعی بود، و در صورت نبود حکم شرعی به اصول عملیه مثل استصحاب، برائت و …رجوع میکنند.(۵)
مهمترین اعلام مکتب اصولی:
– ابن ابیعقیل عمانی، حسن بن علی (م۳۴۰ق)
– ابن جنید اسکافی (م۳۸۱ق)
– شیخ مفید، محمد بنمحمد نعمان (م۴۱۳ ق)
– سید مرتضی، علی بن حسین (م۴۳۶ ق)
– شیخ طوسی، محمد بن حسن (م۴۶۰ق)
– ابن ادریس حلی، محمد بن احمد (م۵۹۸ق)
– محقق حلی، جعفر بن حسن (م۶۷۶ق)
– علامه حلی، حسن بن یوسف (م۷۲۶ق)
– شهید اول، محمد بن مکی (مقتول ۷۸۶ق)
– محقق کرکی یا محقق ثانی، علی بن عبدالعالی (م۹۴۰ق)
– شهید ثانی، زینالدین (مقتول ۹۶۶ق)
– مقدس اردبیلی، احمد بن محمد (م۹۹۳ق)
– شیخ بهایی، بهاءالدین محمد عاملی (م۱۰۳۱ق)
– محقق سبزواری، ملا محمدباقر (م۱۰۹۰ق)
– وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمد اکمل (م۱۲۰۵ق)
– بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی (م۱۲۱۲ق)
– کاشف الغطاء، جعفر بن خضر (م۱۲۲۸ق)
– میرزای قمی، ابوالقاسم بن حسن گیلانی (م۱۲۳۱ق)
– سیدعلی طباطبائی صاحب ریاض (۱۲۳۱)
– مجاهد، محمد بن علی (م۱۲۴۲ق)
– نراقی، ملااحمد بن مهدی (م۱۲۴۴ق)
– صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر (م۱۲۶۶ق)
– محقق انصاری، شیخ مرتضی (م۱۲۸۱ق)
– میرزای شیرازی، میرزا محمدحسن (صاحب فتوای تنباکو)، (م۱۳۱۲ق)
– آخوند خراسانی، ملا محمدکاظم (م۱۳۲۹ق)
– سید محمدکاظم یزدی (م۱۳۳۷ق)
– میرزای شیرازی یا میرزای دوم، محمد تقی (م۱۳۳۸ق)
– محمدحسین نائینی (م۱۳۵۵ق)
– عبدالکریم حائری یزدی (م۱۳۵۵ق)
– محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی (م۱۳۶۱ق)
– آقا ضیاء الدین عراقی (م۱۳۶۱ق)
– سیدابوالحسن اصفهانی (م۱۳۶۵ق)
– سید حسین بروجردی (م۱۳۸۱ ق = ۱۳۴۰ش)
– سید محسن حکیم (م۱۳۹۰ ق = ۱۳۴۹ش)
– سیدمحمدباقر صدر (م۱۴۰۰ ق = ۱۳۵۸ش)
– امام سید روحالله خمینی (م۱۴۰۹ ق = ۱۳۶۸ش)
– سید ابوالقاسم خویی (م۱۴۱۳ ق = ۱۳۷۱ش)
متون فقهی مکتب اصولی:
– المتمسک بحبل آل الرسول: تألیف «حسن بن علی بن ابی عقیل عمانی» (متوفای حوالی ۳۲۹ه). ظاهراً این کتاب تا قرن هشتم موجود بوده، چون «علامه حلی» آراء و نظرات او را در کتاب «مختلف الشیعه» نقل میکند.
– تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه: تألیف «محمد بن احمد بن جنید ابی علی اسکافی» (متوفای ۳۸۱ ه). شیخ طوسی در تمجید از این کتاب می گوید: «کتاب عظیمی است و مشتمل بر بیست جزء است» نجاشی در مورد مقام و منزلت مؤلف می گوید: «او از اصحاب امامیه، ثقه جلیل القدر و دارای مصنفات زیادی است
– المبسوط: تألیف شیخ الطائفه «ابی جعفر محمد بن حسن بن علی طوسی» (۳۸۵۴۶۰) این کتاب در واقع رد ایرادات بر فقه شیعه است که می گویند: «فقه شیعه بلحاظ اینکه قیاس و استحسان و سایر ظنون را حجت نمی داند، لذا توان استنباط احکام غیر منصوصه را ندارد و فقه غیر اجتهادی است و فقط نقل روایات است». شیخ در این کتاب اولا: اثبات می کند نصوص شیعه در احکام فقهی از نصوص اهل سنت بیشتر است و ثانیا از همین نصوص می توان احکام غیر منصوصه را استنباط نمود بدون اینکه احتیاجی به معیارهایی که هیچ دلیل شرعی بر حجیت آنها نداریم، داشته باشیم و لذا شیخ متعرض متفرعات زیادی که در نصوص نیامده می شود. این کتاب در ۸ جلد به چاپ رسیده است.
– المهذب: تألیف «سعد الدین ابی القاسم عبد العزیز بن براج طرابلسی» (۴۰۰-۴۸۱ق) . مولف، این کتاب را بعد از اینکه سالیان درازی در منصب قضاوت بوده تألیف نمود؛ و لذا مشتمل بر مسائلی است که خودش در ایام قضاوت بدان مبتلی بوده است. این کتاب در دو جلد به چاپ رسیده است.
– غنیه النزوع إلی علمی الاصول و الفروع: تألیف «سید حمزه بن علی بن زهره حلبی» (۵۱۱-۵۸۵ق) مباحث این کتاب بر حول سه محور است: الف): فقه اکبر که مسائل مهم کلامی را مطرح میکند؛ ب) اصول فقه: قواعد اصولی که از آنها احکام شرعیه استنباط می شود؛ ج) فروع: از این جهت یک دوره فقه استدلالی مشتمل بر تمام ابواب فقه است. این کتاب اخیراً با مقدمه آیت الله سبحانی چاپ شده است.
– السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی: تألیف «ابی جعفر محمد بن منصور بن احمد بن ادریس حلی (۵۴۳-۵۹۸ق). اهمیت این کتاب در باز نمودن باب اجتهاد است که بعد از شیخ طوسی تا زمان مؤلف تقریبا بسته بوده است. ابن ادریس فقهای جدیدی را در حرکت فقهی اجتهادی به روی فقها گشوده است. از جمله: شاگرد مؤلف «محقق آبی» که شرحش به نام «کاشف الرموز» است. و دیگری شرح فقیه معاصر سید احمد خوانساری (۱۳۰۹-۱۴۰۵ ق) به نام «جامع المدارک» است.
– المعتبر: تألیف «محقق نجم الدین جعفر بن حسن» معروف به «محقق حلی» (۶۰۷-۶۷۶ق). این کتاب از تعمق، دقت نظر و قوت استدلال خوبی برخوردار است. گرچه تمام ابواب فقه را ندارد و تا کتاب حج جلوتر نرفته است.
– تذکره الفقهاء: تألیف «حسن بن یوسف بن مطهر اسدی حلی» معروف به «علامه حلی» (۶۴۸-۷۲۶ق) . مؤلف این کتاب، دوره های فقهی بزرگی نوشته، مهمترین آنها از نظر استدلال و بحث همین کتاب است، آنچه امروزه از این کتاب به دستمان رسیده تا اواخر کتاب نکاح است. و حقیقتا ثروت علمی فقهی غنی هست و مثل آن در متقدمین و متاخرین دیده نشده است، این کتاب به روش فقه مقارن نگارش یافته است.
– مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام: تألیف «زین الدین الجبعی العاملی» معروف به «شهید ثانی» (۹۱۱-۹۶۶ق). این کتاب شرح کتاب «شرایع الاسلام» محقق حلی است. از ویژگیهای این کتاب دقت همراه با اختصار آن است. و نشان دهنده اطلاعات گسترده، مؤلف از علوم اسلامی بخصوص حدیث، رجال، هیئت و ریاضیات است، و اگر بگوئیم مثل این کتاب هنوز تألیف نشده است غلو نکرده ایم. و اخیرا در ۲۰ جلد به چاپ رسیده است.
– مجمع الفائده و البرهان: تألیف «احمد بن محمد اردبیلی» معروف به «مقدس اردبیلی» (م۹۹۳ق). از ویژگیهای این کتاب، طرح نظرات جدید و خدشه در بعضی اجماعات و اسانید بعضی روایات است. و اخیرا در ۱۴ جلد چاپ شده است تصنیف دیگر مؤلف کتاب «زبده البیان فی تفسیر آیات الاحکام» است.
– کشف اللثام عن قواعد الاحکام: تألیف «بهاء الدین محمد بن حسن اصفهانی» مشهور به «فاضل هندی» (۱۰۶۲-۱۱۳۷ق). صاحب جواهر عنایت خاصی به این کتاب داشته و مورد اعتمادش بوده است.
– مستند الشیعه لاحکام الشریعه: تألیف «احمد بن محمد مهدی نراقی» (۱۱۸۵-۱۲۶۵ق). امتیاز این کتاب در دقت زیاد، اسلوب بدیع، بیان تعارض آراء همراه با نقد و ابرام و عبارت مختصر است. مباحث قبله وارث این کتاب نشان دهنده تبحر مؤلف در فلکیات و ریاضیات است. سید محمد کاظم یزدی طباطبائی صاحب کتاب «عروه الوثقی» به این کتاب عنایت داشته و شاگردانش را نیز سفارش می کرده که به آن رجوع داشته باشند.
– جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام: تألیف فقیه بزرگ «شیخ محمد حسن نجفی» (۱۲۰۰-۱۲۶۶ق) ، که یک دوره کامل فقه استدلالی است، و پر است از تحقیقات و فروعات نادر، و یکی از مهمترین کتب مرجع فقهاء متاخرین است بطوریکه هیچ عالم فقیه بی نیاز از آن نیست، و اخیرا در ۴۳ جلد به چاپ رسیده است.
– مصباح الفقیه: تألیف «شیخ رضا همدانی (متوفای ۱۳۲۲ق).
متون فقهی فتوایی و درسی:
– النهایه: تألیف «شیخ طوسی محمد بن حسن طوسی» ، که تا عصر محقق حلی یعنی تقریبا سه قرن محور تدریس و شروح و تعالیق بوده است.
– شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام» تألیف محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق) کتاب جالبی است که به زبانهای مختلف هم ترجمه شده است، و بهترین متن فقهی شیعه است. مؤلف در این کتاب قدرت بیان و مهارت در تعبیر و تبویب خود را نشان می دهد. تألیف دیگر مؤلف «المختصر النافع» است که خلاصه کتاب «شرایع الاسلام» است که مورد توجه فقها قرار گرفته و بر آن شروحی نوشتهاند.
– تبصره المتعلمین: تألیف «حسن بن یوسف بن مطهر اسدی.
– اللمعه الدمشقیه: تألیف شهید سعید «محمد بن مکی بن محمد بن حامد بن احمد الدمشقی النبطی العاملی» (۷۳۴-۷۸۶ق). این کتاب همراه شرحش که شهید ثانی تألیف نموده به نام «الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه» و از کتابهای درسی حوزههای علمیه شیعه است.
اهم منابع اصولی:
– الذریعه إلی الأصول الشریعه سیدمرتضی
– عده الأصول شیخ طوسی
– معارج الأصول محقق حلّی
– نهایه الأصول علامه حلّی
– تمهید القواعد شهید ثانی
– معالم الأصول شیخ محمدحسن بن شهید ثانی
– زبده الأصول شیخ بهائی
– الفوائد المدنیه محمدامین استرآبادی
– الفوائد الحائریه وحید بهبهانی
– الوافیه فی الأصول فاضل تونی
– شرح الوافیه سیدصدرالدین قمی
– قوانین الأصول میرزای قمی
– الفصول فی علم الأصول شیخ محمدحسین بن عبدالرحیم
– فرائد الأصول شیخ انصاری
– بدائع الافکار میرزا حبیبالله رشتی
– بحرالفرائد میرزامحمدحسن آشتیانی
– کفایه الأصول محقق خراسانی (آخوند)
– نهایه الدرایه محقق اصفهانی (کمپانی)
– فوائد الأصول تقریرات نائینی توسط کاظمی
– اجود التقریرات تقریرات نائینی، تألیف آیت الله خوئی
– دُرر الفوائد شیخ عبدالکریم حائری
– مقالات الأصول آقا ضیاءالدین عراقی
– نهایه الافکار تقریرات آقاضیاءالدین عراقی، تألیف محمدتقی بروجردی
– بدائع الافکار تقریرات آقاضیاءالدین عراقی، تألیف میرزاهاشم آملی
– مناهج الوصول إلی علم الأصول امام خمینی
– تهذیب الأصول تقریرات امام خمینی، شیخ جعفر سبحانی
– محاضرات فی اصول الفقه تقریرات آیت الله خوئی، تألیف فیّاض
– مصباح الأصول تقریرات آیت الله خوئی، تألیف سیدمحمد سرور واعظ حسینی بهبودی.
– دراسات الأصول تقریرات آیت الله خوئی، تألیف سیدعلی شاهرودی
– جواهر الأصول تقریرات آیت الله خوئی، تألیف فخرالدین زنجانی
– مصابیح الأصول تقریرات آیت الله خوئی، تألیف علاءالدین بحرالعلوم
– بحوث فی علم الأصول تقریرات آقای صدر، تألیف شیخ محمود هاشمی
۲.۱.۲.۱. مکتب فقیهان اخباری
در قرن یازدهم هجری انشعابی در مکتب اصولی رخ داد به نام: اخباریگری. سلسله جنبان مکتب فقهای اخباری، مولی محمد امین استرآبادی است که م۱۰۳۶ هجری است که کتاب الفوائد المدنیه بود را به منظور ردّ مجتهدان نگاشت. البته این مکتب نتوانست بیش از دو قرن در مقابل مکتب اصولی تاب بیاورد.
اخباریها بعدها به دو شعبه انشعاب پیدا کردند: ۱ـ اتباع میرزامحمد اخباری نیشابوری ۲ـ اتباع مکتب بحرین بحرانیها.
ماده فقهی:
ماده اینها اندکی فراتر از متن حدیث است.
مصادر فقهی:
اخباریین عملاً عقیده داشتند منبع استباط فقه شیعه منحصراً سنت است بدون کتاب، اجماع و عقل.
روش فقهی: از ظاهر سنت حکم شرعی را بدست میآوردند و در صورت دست نیافتن به حکم شرعی احتیاط میکردند، در صدور حکم غالباً قائل به احتیاط هستند.
تفاوتهای عمده بین اخباریان و اصولیان:
– در منابع فقه، اخباریین میگویند: استدلال به ظاهر کتاب لایجوز مگر در محدوده تفسیر سنت از ظواهر کتاب، اما اصولی استدلال به ظاهر قرآن را مطلقاً حجت میدانند.
– قطعیت روایات کتب اربعه در نظر اخباری و اشتمال کتب اربعه بر قطعیات و ظنّیات در نظر اصولی.
– اخباریین روایات را به صحیح (مفید علم به صدور) و ضعیف (غیرمفید علم به صدور) تقسیم میکنند، ولی اصولیین به ۴ دسته تقسیم میکنند: ۱ـ صحیح ۲ـ موثق ۳ـ ضعیف ۴ـ حسن
– اخباری در صورت فقدان نصح به احتیاط رجوع میکند ولی اصولی به اصل برائت رجوع مینماید.
– اصولی در دستیابی به حکم شرعی، یکی از سه راه را علی التخییر جایز میداند (اجتهاد، تقلید، احتیاط) اما اخباریان به رجوع به احادیث اکتفا میکند.
اعلام مکتب اخباریان:
– محمد امین استرآبادی (۱۰۳۶)
– مولی صالح مازندرانی (۱۰۸۰)
– مولی محمد محسن فیض کاشانی (۱۰۹۱)(۶)
– محمد بن حسن حرّعاملی (۱۱۰۴)
– سیدهاشم بحرانی
– مولی محمدباقر مجلسی (۱۱۱۰ق)
– سیدنعمتالله جزائری
– شیخ عبدالله سماهیجی
– شیخ یوسف آل عصفور بحرانی (۱۱۸۶)
– شیخ حسین بن محمد بحرانی
– فیض کاشانی، ملا محسن (م۱۰۹۱ق)
منابع فقهی مکتب فقهای اخباری:
– الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره: تألیف فقیه محدث شیخ «یوسف بحرانی» (۱۱۰۷-۱۱۸۶ق) کتاب جامع و مبسوطی است و مشتمل بر آراء و اقوال و دلائل اصولی و جمیع احادیث وارده از پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام است. ولی مؤلف تا کتاب طلاق بیشتر بحث نکرده است. این کتاب در ۲۵ جلد چاپ شده است.
– ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل: مشهور به «شرح کبیر» تألیف «سید علی بن محمد علی طباطبائی حائری» (۱۱۶۱-۱۲۳۱ق) که شرح مزجی بر «المختصر» و متین، دقیق و مورد توجه فقهاست.
مهمترین منتقدان اخباریان:
– شیخ فخرالدین طریحی، صاحب مجمع البحرین (۱۰۸۵)
– سید حسین خوانساری
– مولی محمدباقر بن محمد اکمل، معروف به وحید بهبهانی (۱۲۰۵)(۷)
– سیدعلی طباطبائی (۱۲۳۱)
– شیخ محمدبن حسین عبدالرحیم طهرانی.
پینوشت:
- رک: محمد باقر الصدر، الفتاوی الواضحه ۱: ۹۸٫
۲٫ رک: تاریخ التشریع الإسلامی؛ علامه عبدالهادی الفضلی.
۳٫ مقدمهای بر فقه شیعه؛ مدرسی طباطبایی، سیدحسین.
۴٫ شیخ عباس قمی میگوید: اول کسی که علم فقه را تهذیب کرد ابن ابی عقیل بود، آغازگر این دو نفر بودند و بعدها مثل شیخ طوسی این کار را ادمه دادند، ابن جنید این روش را به شاگردش شیخ مفید و او به شاگرد خودش شیخ طوسی تحویل داد و شیخ طوسی به شاگردان خویش.
۵٫ رجوع کنید به همین جزوه: منابع اجتهاد در مذهب امامیه (مکتب اصولیان)
۶٫ ملا محسن فیض کاشانی، محمد بن مرتضی (م۱۰۹۰) نگارنده الوافی و معتصم الشیعه و مفاتیح الشرائع را نیز باید به فهرست بالا افزود چه او اگرچه پیرو مکتب اخباری بود لیکن روش آزادیخواهانه مقدس اردبیلی را می پسندید و در فقه اخباری خود از همین روش حقوقی پیروی می نمود. از این رو در بسیاری موارد که مقدس با فقهاء پیشین شیعه اختلاف نظر دارد او نیز مانند پیروان مقدس به خصوص سبزواری و صاحب مدارک با وی همفکر است
۷٫ کتابهای مهم وحید بهبهانی در این زمینه: الاجتهاد و الاخبار در ردّ اخباری، ابطال القیاس، الفوائد الحائریه، حجیت ادله الاربعه، الرّد علی شبهات الاخباری؛ رک: تاریخ فقه و فقهای دکتر گرجی، ص۲۵۳٫