شبکه اجتهاد: اگر سعودی با همین وضعیت سفیانیگری در مذاکره با بخشی از علماء شیعه به توافقی برسد که حرم برای ائمه بقیع بسازد نظر شما چیست؟! کمک میدهید؟! امام خمینی درباره حرم رسول الله(ص) فرمود: «رسول الله نیازی به مساجد اشرافی[مسجدالنبی] و منارههای تزییناتی ندارد.» اما درباره آستان قدس میفرماید: مرکز ایران است! و به خادمی آن حسرت میخورد.(۱)این دو چگونه قابل جمع است؟ چگونه پیامبر به تزیینات نیاز ندارد اما پیامبر زاده دارد؟!
پاسخ اجمالی: در فقاهت انقلابی امام در این وضعیت فرضی نباید به سعودی برای ساخت حرم کمک کرد. اسلام آمریکایی سعودی هم تعمیر و توسعهاش و هم تخریب بقیعاش، هردو محکوم است. تعمیر و توسعه در اسلام اصیل موجه است.
تفصیل نظر امام
۱. امام مثل سایر فقهای معاصر، بناء و توسعه حرمهای ائمه و امامزادگان و حتی علماء و شهداء را جایز میشمارد.(۲)
۲. تفاوت دیدگاه و اوج اندیشه ایشان در این است که: گنبد و بارگاه و تزیینات و تعمیر و توسعه، اصل نیست و موضوعیت ندارد که همواره حکم جواز یا استحباب داشته باشد بلکه تابع یک اصل است اگر آن اصل تأمین بود، اینها جایز اما اگر آن اصل آسیب دید، کاسته شد یا متوقف شد، توسعه و تعمیر غیرجائز میشود!
۳. آن اصل: «ساخت بینش کفرستیز» در کلام ایشان و همان تبری از دشمنان خدا است. اگر ساخت و ساز حرمی به هر طریق این اصل را آسیب زد، جایز نمیباشد.
۴. شواهد این مساله در سیره امام:
الف) پس از تخریب قبور بقیع، برادران شیرازی (آیتالله سید حسن و سید محمد) تلاش میکنند از طریق نامهنگاری علماء نجف و ارسال هیأت برای مذاکره با شاه سعودی، او را قانع کنند اجازه بارگاه و تجدید بناء دهد. از امام هم با اصرار نامهای میگیرند و هم آیتالله خویی. قرار بوده آیتالله حکیم هم در حج با شاه سعودی دیدار و هیأت سیاسی هم ارسال شود. امام در نامهای به یکی از علماء این کارها را بی ثمر و «مذاکره و مباحثه را مضر میخوانند» و توجه میدهند که «اساس مذهب در این بلاد در خطر کفر است».(۳)یعنی وقتی اساس مذهب در خطر کفر است به نظر ایشان ساخت بقیع مشکل گشا نیست. اساس مذهب هم نماز و حج و… نیست. «یؤمن بالله و یکفر بالطاغوت»، «تولی و تبری» است.
ب) وقتی ۳۰ مرداد ۴۸ صهیونیستها بیتالمقدس را آتش زده و به آن خسارت جدی زدند، برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران (زمان پهلوی) دست اندرکار ساخت و تعمیر آن شدند. شاه حسابی افتتاح و خود یک میلیون ریال واریز کرد و کمک طلبید درحالیکه با اسرائیل رابطه حسنه داشت! امام در تبعید متنی در جراید عراق منتشر کرد و تعمیر را جایز ندانست!.(۴)در مصاحبه با الجمهوریه عراق فرمود: «تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است مسلمانان مسجد الاقصی را نباید تجدید بناء کنند بگذارند جنایت صهیونیزم هماره جلوی چشمان مسلمان مجسم باشد و مایه حرکتی برای آزادی فلسطین گردد».
ببینید سخن از عدم همکاری با شاه نیست سخن از این است که ساخت بیت المقدس با وجود جنایات اسراییل، کفرستیزی مسلمانان را کند میکند و لذا جایز نیست.
ج) در تجدید بنای قبر شهید مدرس -که پهلویها در تخریب آن میکوشیدند- هم به تقدم ساخت بینش کفرستیز مدرس توجه دادند: «باید تلاش کنیم تا ابعاد روحی و بینش سیاسی، اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف و در افتاده او را تعمیر و احیاء کنیم»(۵)امام صرفا گنبد و بارگاه برای شهید مدرس نمیخواهد که مثل هر محترمی او هم داشته باشد بلکه احیاء قبر او را برای ایجاد روحیه انقلابی او در مردم و بینش کفر ستیز او در جامعه میخواهد.
د) در دستور ساخت مصلای پایتخت هم به این اصالت در مقابل آن فروعات (خود بناء و نحوهاش) توجه میدهد: «ان شاء الله در کنار ساختن مصلای تهران در ساختن بینش کفرستیزی مسلمانان موفق باشید.»(۶)
تفاوت فتاوای مبتنی بر این مبنا
مبنای رقیب گنبد و بارگاه را فی نفسه خوب و مطلقا جایز میداند مگر مفسده خاصی پیش آید و توجه به این اصل ندارد که در خدمت ساخت بینش کفر ستیز هست یا نه؟ لذا برایش گنبد و بارگاه عهد صفوی و افشاری، صدامی یا انقلابی فرقی ندارد و همه جایز است.
معلوم نبود اگر امام زنده و مرجع عراق بود با تعمیر و بازسازی گنبد و عتبه امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) پس از انتفاضه شعبانیه که صدام حرم را به توپ بست و سپس خود متصدی بازسازی برای نگهداری وجههاش شد، موافق باشد و کمک به آن را جایز بداند.
امام مناره و تزیینات حرم پیامبر (ص) را مثل تخریب قبور بقیع میداند! یعنی هردو حرام و غیرجایز. چون مناره تزییناتی پیامبر برای اختفای کفر سعودیها و کند کردن روحیه کفرستیزی مسلمانان است و روی دیگر سکه خباثت آنها در تخریب بقیع است. لذا در دولت آنها که «اساس مذهب در خطر کفر است»، «پیامبر نیازی به مناره تزییناتی ندارد». بخلاف آستان قدس که پشتوانه اسلامیت[اسلام ناب] جمهوری اسلامی است.(۷)از آستان قدس ندای اسلام کفر ستیز بلند است پس عمارت و توسعه آن ارزشمند است.
مبنای فقهی امام مستند به سیره و سخن معصوم
۱. روایات منع از رفتن به مساجد ملعونه و وعده تخریب آنها در دولت امام عصر(ع).
این چهار مسجد در کوفه از سوی منافقانی چون اشعث یا جنایتکاران کربلا چون شبث بن ربعی ساخته شد تا کارهای خود مقابل علی(ع) و اباعبدالله را وجیه نشان دهند و بغض مردم را بکاهند [در روایت تصریح شده فرحا للقتل الحسین ساخته شد].
توجه: اینجا ملاک و معیار مسجد ضرار نیست که قرار بود نوعی خانه تیمی و به قصد محاربه با رسول الله باشد تا بگویید همه بر تخریبش فتوا میدهند. اینجا فقط نام و عمل آنها را تطهیر و تبری را میکاهد و الا درش مثل همه مساجد نماز و قرآن میخواندند. اما معصومین این مساجد را ملعونه نامیدند و از رفتن منع کردند. این یعنی تقدم بینش کفر ستیز بر عمارت مسجد و…
۲. روایت امام صادق(ع) که درباره همکاری با سلاطین جور فرمود: در ساخت مسجد یاری شان نکنید.(۸)[نباید در تظاهر به اسلام برای این شیاطین و مصادیق کفر، همکاری کرد]
۳. در کنار تخریب مکرر قبر و بارگاه سیدالشهدا(ع) توسط مثل منصور دوانیقی و هارون الرشید و متوکل عباسی، برخی خلفاء آنها نیز با سیاسی کاری رو به ساخت و تعمیر و توسعه این حرم آوردند! سفاح موسس عباسیان (سال۱۳۲ق)، مهدی عباسی (۱۵۸ق)، مامون (۲۰۱و۲۰۲ق) و منتصر (۲۴۷ق) تجدید بناء و توسعه حرم سیدالشهدا (ع) را دستور دادند. منتصر بخلاف پدرش متوکل حتی فراخوان زیارت داد و میلهای بلند هم برای راهنمایی زائران نصب کرد.
در این دورهها چندین معصوم زنده بوده و طبیعتا در این خصوص هم تقیه راه نداشته چون خود شاه جلو دار بوده است، اما هیچکدام حرکت آنها را تأیید نکرده و همراهی ننمودهاند!
نمیتوان گفت شاید تأیید کردهاند اما به ما نرسیده است! چون موارد متعدد است و این احتمال بسیار ضعیف میشود. چگونه خبر جلسه روضه امام رضا (ع) در دربار مأمون به ما رسیده اما همراهی او در تعمیر و توسعه کربلا-اگر بوده- به ما نرسیده باشد؟!
این تبلور همان اصل است که امام خمینی به خوبی درکش میکند. ساخت حرم حتی برای حسین بن علی (ع) با وجودی که همین معصومین گفتند مثل کمک کردن به سلیمان در ساخت بیتالمقدس است، اگر موجب کاهش تبری نسبت به دشمنان خدا و توقف بینش کفرستیز مسلمانان و شیعیان باشد ممنوع است.
معصومین هم از زهرا(س) آموختند
وصیت به اختفاء قبر توسط حضرت صدیق ه(س) مبارزهای منفی از طریق مزار و حرم با خلفای جور بود. حق بزرگی که در مدینه گم و غصب شد باید نمادی ماندگار در تاریخ داشته باشد که همین مخفی بودن قبر ایشان است. پس گاه مزار نداشتن کمک به تبری و کفر به طاغوت است. همیشه مزار و عمارتش خوب نیست.
مزار و عمارت سیدالشهدا (ع) در مقابل، مبارزه مثبت با طواغیت از طریق عمارت و مزار است. اصلا قبه که در لغت به ساختمان خیمه مانند میگویند در عرف عرب قبل از اسلام به خیمه تجهیزات جنگی در جنگها گفته میشد و مامور آنرا صاحب قبه میگفتند. روایات این نام را برای حرم حسینی برگزیدند یعنی زرادخانه است جای تجهیز برای جنگ با طواغیت است. حرمی مانند این و برای این ساختن دارد مثل توسعه کنونی نه ساخت و ساز صدامی.
—————————————–
۱- صحیفه امام ج ۱۲ص ۱۰۶
۲- تحریرالوسیله/ تعلیقه به عروه
۳- صحیفه امام ج ۲ ص ۱۵۶و ۱۵۷
۴- از آن متن با شهید آیتالله سعیدی گفته است – صحیفه امام ج۲ص۲۵۱
۵- ۲۸ شهریور ۶۳
۶- ۲۳ آبان ۶۷
۷- ر.ک صحیفه امام ج ۱۶ص ۳۸۸
۸- التهذیب ج ۶ ص ۳۳۶
چکیدهای از سخنرانی بمناسبت سالروز تخریب قبور بقیع، تیر۹۷