شبکه اجتهاد: وقتی میگوییم تقریب، کدام تئوریها مدنظر ما نیست؟ وقتی میگوییم میخواهیم تقریب صورت گیرد یعنی نمیخواهیم کدام خوانشهای دیگر که بهدنبال وحدت هستند، رخ دهد؟ [یعنی وجه تمایز تقریب، چیست؟]
رابطه وحدت و تقریب این است که وحدت، کنشگری عملی است و تقریب، همگرایی نظری و تئوریک است، یعنی ما میگوییم هیچگاه اندیشهها به وحدت نمیرسند و یکی نمیشوند. اندیشهها با گفتوگو و فهم به یکدیگر نزدیک میشوند و این تقریب است، منتها [تقریب نتیجتا] در عمل همصدایی دارد و [گرچه] هرکسی، دیدگاهی برای خود دارد ولی [در] موقع عمل، همه همصدا میشوند.
ما معتقد هستیم وحدت و همصدایی وقتی اتفاق میافتد که قبلش تقریب نظری اتفاق بیفتد و نظرها بههم نزدیک شده باشند. ما با تقریب بهدنبال باطلکردن نظریههای دیگر نیستیم و نمیخواهیم آزادی اندیشه در جهان اسلام از بین برود [بلکه] اتفاقا میخواهیم نظریهپردازی اتفاق بیفتد، منتها با تقریب دنبال این هستیم که با گفتوگو و [در] کنار هم بودن، این نظریهها بههم نزدیک شوند.
حال باید بدانیم تئوریهای رقیب چیست. قبل از پرداختن به این موضوع باید بدانیم تا بحثهای مفهومی تقریب منقح نشود، هرکس میخواهد از تقریب حرف بزند [آزاد است و مانعی نیست] ولی در عمل متناقض عمل خواهد کرد. ما متأسفانه داعیهداران تقریبی داریم که چون خوانش تقریب برایشان مشخص نیست، اتفاقا با تئوریهای بدیل [و] رقیب به میدان آمدند [و در نتیجه] اینها تقریب را نابود کردهاند. لذا بحث تقریب و تئوریهای رقیب یک بحث جدی است تا روشن شود منظور از تقریب این است. شما چیز دیگری میگویید [ولی] تقریب دنبال داعیه این نیست [یعنی مبانی نظری تقریبا با سخن شما موافقت ندارد گرچه شما] با نشان تقریب میآیید و این حرفها را میزنید.
برخی تئوریهای تقریب را تعطیلالمذاهب نامیدهاند و گفتهاند ما معتقدیم وحدت زمانی اتفاق میافتد که مذاهب تعطیل شود و شیعه، سنی، حنفی و شافعی، دیگر [تعطیل شده باشد و در میان] نباشد. [یعنی تفسیرشان این است که تقریب یعنی] همه فقط مسلمان باشند [و تقریب طبق این تفسیر یعنی] باید روزی برسد که کلا مذاهب از بین برود و فقط صدای اسلام باشد. برخی گفتهاند این نگاه منسوب به سیدجمالالدین اسدآبادی است ولی ما با تقریب مذاهب، این تئوری را دنبال نمیکنیم [و نظر بنده و اهل تقریب، این نیست]. این تئوری برای رسیدن به وحدت، [به] دنبال حذف و تعطیلکردن مذاهب است [ولی] ما معتقد هستیم اتفاقا تقریب یعنی پویایی مذاهب و بودن مذاهب، [یعنی باید] مذاهب هم [حاضر و موجود] باشند.
هویت مذاهب، دینی و اجتماعی است و باید باشند اما اینها باید باهم گفتوگو کنند و حرف همدیگر را بفهمند. فرق دیدگاه «تقریب مذاهب» با «تعطیل مذاهب» در اینجاست.
یک دیدگاه [هم] میگوید ما تغییر مذاهب کنیم. این هم یکی از تئوریهای بدیل است، وقتی ما میگوییم تقریب مذاهب آنها خیال میکنند [میگوییم] تغییر مذاهب؛ لذا میگویند [لابد باید] با تقریب مذاهب شیعه سنی شود و بالعکس و اینکه [لابد باید] کسی از مذهب خود دست بکشد. تقریب مذاهب هرگز بهدنبال تغییر مذهب نیست. این [مطلب] صدای رسای افرادی است که از تقریب مذاهب صحبت میکنند و اتفاقا افرادی که تقریب مذاهب را به این معنا [یعنی بهمعنای تغییر مذاهب] میبینند، با آن مخالف هستند [یعنی تفسیر تقریب مذاهب به تغییر مذاهب، از جانب برخی مخالفان تقریب صورت گرفته است نه از جانب موافقان تقریب]. [اهل تقریب] میگویند ما میخواهیم همه در مذهب خودشان باقی بمانند ولی از مذهب دیگر نیز آگاه شوند؛ ناعادلانه قضاوت نکنند؛ نگویند چنین و چنان شده است؛ که مطرح کردن هرکدام از این موارد، دروغ است.
تقریب مذاهب بهمعنای تغییر مذاهب نیست، بلکه بهمعنای آشنا شدن مذاهب با یکدیگر است، اگر کسی خواست مذهب خود را تغییر دهد، آزادی وجود دارد. ما هیچکس را نه تهدید میکنیم و نه اجبار میکنیم که دینش را تغییر دهد و نه کسی که دینش را تغییر داد، تهدید میکنیم. دین یک مقوله قلبی است. پس وقتی افرادی [بعضا] حرف از وحدت اسلامی میزنند ولی در عمل تغییر مذهب دغدغه آنهاست، [اهل تقریب نیستند]. این دغدغه تقریب مذاهب؛ تغییر مذاهب نیست.
گزینه [رقیب] دیگر معتقد است منظور از تقریب، یعنی تکفیر مذاهب، اینکه بیاییم به اعتقادات دیگران توهین کرده و آنها را تخریب کنیم. این تکفیر اینجا معنای اعم دارد یعنی تخریب کرده و به همدیگر توهین کنیم؛ اینکه تقریب مذاهب نمیشود! شما نمیتوانید مذاهب را کنار هم بیاورید یا اینکه دیگران را حذف کنید، هدف از تقریب مذاهب این بوده که همه باشند، متأسفانه در سالهای اخیر صدای تکفیر صدای خشنی بود که به گوش رسید و اینها آمدند به بهانه تکفیر مذهبی از پیروان اسلامی، گفتند مذاهب دیگر بیایید ما باهم باشیم! شما چطور یک مذهبی را تکفیر میکنید و بعد میخواهید دیگران را زیر چتر خود قرار دهید؟ شما آنها را فردا تکفیر میکنید که اتفاقا کردند.
پس [مقصود از تقریب] نه تعطیل و نه تغییر و نه تکفیر و نه تکثیر مذاهب است. عدهای معتقدند تقریب مذاهب یعنی اینکه مذاهب با هم گفتوگو کنند تا به یک مذهب دیگر برسیم که همه مشترکات را دارد و مذهبی است که سایر مذاهب دیگر با آن کنار میآیند، [یعنی میگویند] ما باید مذهب دیگری بسازیم که [آن مذهب میان] شیعه، سنی حنفی و شافعی نقطه تلاقی وهارمونی است. [این مدعیان به] دنبال تکثیر هستند [درحالیکه] تقریب مذاهب بهدنبال این است که اتفاقا خود مذاهب بمانند و مذهب دیگری تأسیس نشود. مذاهب هم مشترکات و افتراقات را بشناسند و این افتراقات نباید مایه نزاع باشد، اختلافاتی است که اتفاق افتاده است. همچنانکه این اختلاف بین خود اهلسنت [هم در کار] است و ممکن است بین شیعیان [نیز] باشد. مگر فتوای مرجعی با مرجع دیگر فرق نمیکند و مگر بین اهلسنت حنفی، شافعی و مالکی باهم فرق نمیکنند؟ چرا این تنوع وقتی داخل مذاهب اتفاق میافتد قابل پذیرش است، ولی [آنگاه که میان] مذهب اتفاق میافتد، مایه نزاع میشود؟ تقریب مذاهب میگوید این نقطه خطاست و نباید اتفاق بیفتد همچنان که تنوع صدا در درون یک مذهب قابل پذیرش است، در بیرون مذهب هم باید قابلپذیرش باشد.
پس تقریب مذاهب دغدغهاش شناخت مذاهب دیگر است. میگوید مذاهب دیگر را هم بشناسید، نشناختنها سبب جهل شده است. این یکی از نقطههای اصلی تقریب مذاهب است. دوم اینکه اگر اختلافاتی داریم، به این اختلافات احترام بگذاریم. نمیتوانیم در اختلافاتی که داریم خود را حق بپنداریم و دیگران را کلا توهین و تخریب کنیم. تقریب مذاهب تأکید بر گفتوگو دارد. میگوید ما باید در تمام عرصههای افتراقی و اشتراکی باید باهم گفتوگو کنیم و این سبب میشود به فهم و دغدغه مشترک برسیم.
تقریب مذاهب میگوید ما خواهان نابودی افتراقات نیستیم، اشتراکات را مورد تأکید قرار دهیم و در عین حال افتراقات هم -که جداکننده هر مذهب از دیگری است- باقی بماند. تقریب مذاهب بهدنبال این است که اشتراکات برجسته شود. تقریب معتقد است در کنار همه افتراقات و اشتراکات به دغدغههای امروز، به فلسطین و تکفیر که امروزه مشکل اصلی جهان اسلام است، توجه کنیم. با دشمنی که امروزه میخواهد چهره خشنی از اسلام معرفی کند و فوبیاسازی میکند، باید نبرد کنیم و اینها [لازم است که] دغدغه ما باشد. پس تقریب با این مولفههایی که گفته شد با آن تئوریها[ی رقیب] تفاوت جدی دارد. فرهیختگان