قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / همه مطالب / اجتهاد و اصول فقه / تورم علم اصول فقه و زوائد آن، آوردگاه آراء و اندیشه/ استاد حیدر حب‌الله؛
تورم علم اصول فقه و زوائد آن، آوردگاه آراء و اندیشه

اختصاصی «شبکه اجتهاد»؛

تورم علم اصول فقه و زوائد آن، آوردگاه آراء و اندیشه/ استاد حیدر حب‌الله؛

چندی است موضوع «زوائد علم اصول فقه» به مساله‌ی روز، بین فرهیختگان حوزه‌ی علمیه قم تبدیل شده و نشست‌ها و مصاحبه‌هایی که برخی از فضلای حوزه در رابطه با این موضوع ترتیب داده‌اند، واکنش‌هایی را در پی داشته است.

شبکه اجتهاد: «زوائد علم اصول» اصطلاحی است که قائلین به (طرفداران) تورم منفی علم اصول فقه بر آن نام نهاده‌اند. تعبیری که علامه محمدمهدی شمس‌الدین به پدیده‌ی «تورم علم اصول» از آن یاد کرده است؛ زیرا آنچه از کلمه‌ی ورم و تورم به ذهن می‌زند؛ صحت و عافیت بدن بر اثر چاقی و سرحال بودن است، اما در واقع انباشت امراض و ناخوشی است.

آنچه در این مجال کوتاه در صدد بررسی آنم، سخنی است بس کوتاه، که در گذشته راجع به این موضوع در دو کتاب «دراسارت فی الفقه الاسلامی المعاصر » و «اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع» سخن رانده‌ام.

۱- این‌گونه موضوعات هر از چندگاه تکرار شدنی است، اما آنچه در این مرتبه مایه‌ی شگفتی است، برخی از مخالفین طرح ایده زوائد علم اصول کسانی‌اند که در زمینه بازخوانی علوم حوزوی سرآمد بوده و بسیاری از موضوعات جدید را با سعه‌ی صدر بالا مورد بحث و مناقشه قرار داده‌اند؛ اما با همه اوصاف، از این گروه که انتظار می‌رفت این مساله را نیز با همان روحیه‌ی علمی آرام و بدون تنش واکاوی نمایند، هجمه‌های تندی بر مخالفین برده و نسبت جهل، ناآگاهی به علم اصول (و دیگر اوصاف تأسف‌آور که عموماً در بحث و اختلافات دیده می‌شود)، را به آنان نسبت داده‌اند.

۲- موضوع زوائد علم اصول، موضوعی تازه‌ای نبوده و بیش از یک قرن است که بسیاری از بزرگان همچون امام خمینی (ره)، آیت‌الله خامنه‌ای، علامه طباطبائی، سیدمحسن الأمین، شیخ إبراهیم الجنّاتی، سیّد محمدحسین فضل‌الله، شیخ محمّدمهدی شمس‌الدین، شیخ محمد إسحاق الفیاض، آیت‌الله مکارم شیرازی، شیخ محمدجواد مغنیّه، سید عبدالأعلى سبزواری و دیگر فقهای عظام به آن پرداخته یا به آن اشاره کرده‌اند؛ بنابراین دلیل این‌گونه جنجال بر سر موضوع اختلافی که هیچ‌گونه تهدیدی بر هویت اسلامی، اعتقادی، مذهبی، ملی و دیگر مسائل ندارد، چیست؟ جدیت اختلاف با مخالفین بر سر موضوع زوائد علم اصول، نباید موجب ابتر ماندن ایده و ظلم به آن شود.

۳- اصراری از طرف اینجانب بر بیان و توضیح زوائد علم اصول و یا تورم علم اصول نیست و فرض نیز بر این است که آنچه به‌عنوان “زوائد علم اصول” بیان می‌شود در برخی مواردی مورد استفاده علمی قرار می‌گیرند، اما خصیصه‌ی علم اصول، منهجیت بحث بودن آن در اجتهاد است و این بدان معناست که چنانچه موضوعات این علم مرتبط با موارد خاص است (و به تعبیری دارای ثمره‌ی علمی کمی است)، لازم است به جهت حفظ آن موضوع و وقت گران‌بها، در همان موارد خاص مورد بحث و مداقه قرار گیرد.

بنابراین وارد کردن موضوعی که در دو یا سه مساله از مسائل فقهی کاربرد دارد، در مناهج این علم و الزام طلاب و اساتید محترم حوزه به بررسی تفصیلی و مکرر آن با چه انگیزه‌ای صورت گرفته است؟ به نظرم این مقدار به تنهایی بر ضرورت کنار گذاشتن این مباحث از علم اصول کفایت می‌کند، هر چند به صورت کلی از دروس حوزوی برداشته نشود.

مثال: فرض کنیم مساله‌ی استصحاب تعلیقی یا مسأله مشتق یا قضیه‌ی معنای حرفی در دو یا سه مورد از موضوعات فقهی کاربرد دارد، آیا لزومی بر انگاشتن آن به عنوان قضیه‌ی کلی تعمیمی و ده‌ها بار تکرار و بررسی آن دیده می‌شود؟ یا لازم است در همان موارد جزئی خاص به آن پرداخته شود؟ بنابراین اشکالی ندارد آنکه خواهان بررسی موارد مذکور است، طرداً للباب متعرض این قاعده شود، و بنابر منطق ترجیح و اولویت‌ها، ایراد و اشکال این مساله چیست؟

بر این اساس، وقوع در محذوریت قاعده‌ی استطراد، از محذوریت تکرار و اجبار همه‌ی طلاب و اساتید به بحث درباره‌ی موضوعی که در گستره‌ی توجه و علاقه‌ی آنان نیست، آسان‌تر خواهد بود؛ زیرا همه‌ی طلاب با هدف مرجعیت و عهده‌داری امر فتوی در همه امور وارد حوزه نشده‌اند.

۴- اجازه دهیم فقط به موضوع زوائد علم اصول نپردازیم، بلکه نواقص آن را نیز مورد بررسی قرار دهیم. پس از محاسبه در منطق اولویات به این نکته می‌رسیم که در شرایط فعلی کدام یک دارای اولویت است: آیا درک تاریخی نصوص قرآن و سنت (موضوعی که به شدت عرصه‌ی اسلامی و حوزوی را به چالش واداشته است) یا مساله‌ی مشتق؟

درحالی‌که دل مشغولی حوزویان مسائلی همچون مساله‌ی حقیقت وضع و واضع در لغت، و مساله‌ی وضع عام و موضوع‌له خاص و یا عکس، آن در مباحث الفاظ است، مبحثی گسترده و نظام‌مند مانند تاریخی بودن نص، و تأثیرات قواعد تاریخی بر ده‌ها و بلکه صدها دستاورد فقهی، نادیده انگاشته شده است!

بر فرض که مساله‌ی وضع دارای ثمره‌ی فقهی باشد، اما اولویت امروزه و صرف وقت برای کدام مساله ضروری است: مساله‌ی وضع یا مساله‌ی تاریخی بودن تفسیر نصوص دینی؟ ثمره‌ی کدام یک بیشتر است؟

آیا مسائلی همچون: نظریه‌ی مصلحت و یا نظریاتی مانند فقه مقاصد، عرف، ثابت و متغیر و دیگر مسائلی که امروزه مطرح می‌شود در اولویت است یا بحث شرط متأخر؟

منظور از ذکر مثال‌ها، پذیرش و قبول آن‌ها نیست بلکه هدف مطالعه و بررسی آن‌ها و بکارگیری روش علمی مناسب درباره‌ی آن‌هاست.

بنابراین، زوائد علم اصول به تنهایی مورد مقابله و مناقشه نیست بلکه برقراری توازن در اولویت‌های زمانی درس اصول از اهمیت دو چندان برخوردار است.

مساله‌ای مانند مساله‌ی وضع برای مرکبات، قابلیت بحث و بررسی و وقت گذاشتن دارد، اما به اندازه‌ی شایستگی و استحقاق آن!

اما موضوعات دیگری مانند نقد روش‌های هرمنوتیک معاصر که بسیاری از بنیادهای مباحث الفاظ در علم اصول را از هم پاشیده است، نیز شایستگی وقت گذاشتن دارد.

بحث درباره‌ی این‌گونه موضوعات نوظهور، خارج از مباحث عمومی علم اصول و تألیف کتب جداگانه، نمی‌طلبد. بلکه شایسته است در درون مباحث اصولی و متون تحصیلات عالی حوزه و دروس خارج صورت پذیرد تا مواضع علمی مناسبی درباره‌ی آن‌ها گرفته شود.

در پایان امید است به یاری خداوند متعال، طرح این مباحث نه تنها موجب هیچ‌گونه خللی در روابط دوستانه و معنوی فی‌مابین شود، بلکه ورود اندیشه‌های جدید به عرصه‌ی اسلامی موجب غنای روز افزون آن شده و افق تازه‌ای برای طلاب و فضلای حوزه علمیه می‌گشاید. همچنان که آگاهی روز افزون آن‌ها را به مسائل و اندیشه‌های جدید در پی خواهد داشت.

به عنوان طلبه‌ای از طلاب حوزه‌ی علمیه، از برادران برگزار کننده سلسله جلسات بررسی زوائد علم اصول خواهشمندم، این راه را ادامه دهند و با ارائه‌ی ایده‌ها عمیق و پرمحتوی، از هرگونه بحث‌های تحریک آمیز دوری نمایند.

معتقدم طرح مسائلی نظیر اینکه علم اصول فقه، از اهل تسنن است در این برهه‌ی حساس تاریخی، موجب تحریک احساسات خواهد شد. کما اینکه به باور این حقیر، کشاندن بحث به عرصه‌ی نزاع اخباری – اصولی، زمینه‌ساز عقیم ماندن موضوع و خسران خواهد شد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics