آیتالله سید عبدالأعلی سبزواری، صاحب مهذب الاحکام میگوید: بعضی از روایات حتماً دال بر وجوب زیارت امام حسین (علیهالسلام) دارد اما چه کنیم مشهور اعراض کردند و فتوی ندادند، ولی اگر ما باشیم و برداشت خودمان باشد، وجوب است. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار جلد ۹۸ باب اول میگوید: «ان زیارته صلوات الله علیه واجبه مفترضه مامور بها» بعد ایشان در ملاذ الاخیار میگوید: ممکن است بگوییم وجوب عینی، ولی چه کنیم، لم یقل له احد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، در ادامه سلسله نشستهای علمی «گفتمان معرف» مرکز تحقیقات اسلامی مشهد (تحت اشراف آیتالله مصطفی اشرفی شاهرودی)؛ نشست علمی «تمرین حل یک مساله فقهی؛ زیارت امام حسین علیهالسلام، استحباب یا وجوب؟» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین سیدمحسن حسینیفقیه، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد با حضور اساتید و فضلا بهصورت حضوری و مجازی برگزار شد که گزارش تفصیلی آن از منظرتان میگذرد.
مقدمه: اصل زیارت بهعنوان یک بحث مسلّم در فرهنگ امامیه و غیر امامیه و حتی اهل سنت مطرح بوده و از جایگاه عمیق و وثیقی برخوردار است؛ به غیر از وهابیت که یک انحراف فکری پایهگذاری کردند. من دو مورد در ارتباط با زیارت وجود نورانی امام رضا (علیهالسلام) عرض میکنم.
اول: ابن حجر عسقلانی سنّی متعصّب در کتاب تهذیب التهذیب جلد هفت، صفحه ۳۳۸ نقل میکند: سمعت أبا بکر محمد بن المؤمل بن الحسن بن عیسى یقول خرجنا مع إمام أهل الحدیث أبی بکر بن خزیمه وعدیله أبی علی الثقفی مع جماعه من مشائخنا وهم إذ ذاک متوافرون إلى زیاره قبر علی بن موسى الرضی بطوس قال فرأیت من تعظیمه یعنی بن خزیمه لتلک البقعه وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحیرنا؛ محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزیمه، (استاد بخاری و مسلم و متوفی ۳۱۱)، میگوید: به همراه امام اهل حدیث ابن خزیمه و ابوعلی و جمعی از اساتیدمان خارج شدیم، همه آنها به زیارت قبر علی بن موسی الرضا در طوس رفتند، از تعظیم و تواضع ابن خزیمه و تضرع او نزد آن قبر چیزهایی دیدیم که در شگفت ماندیم. حتی در تعبیری دیدم خودش در محضر ضریح مطهر امام رضا (علیهالسلام) روی زمین انداخته است.
دوم: ابن حبّان، یکی از سه رجالی برتر اهل سنت، متوفی ۳۴۵ هجری قمری، بیش از هزار سال قبل در کتاب الثقاه جلد هشت صفحه ۴۵۷، از امام رضا (علیهالسلام) این طور میگوید: قد زرته مراراً کثیره و ما حلّت بی شدّه فی وقت مقامی بطوس فزرت قبر علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) صلوات الله علی جدّه و علیه و دعوت الله ازالتها عنی الا استجیب لی و زالت عنی تلک الشدّه و هذا شئ جرّبته مراراً فوجدته کذلک؛ آخرش هم میگوید: أماتنا الله علی محبت المصطفی و اهلبیته صلّی الله علیه و آله وسلّم الله علیه و علیهم اجمعین؛ زمانی که من در طوس بودم، هروقت برای من مشکلی پیش میآمد به زیارت امام رضا میرفتم و در کنار قبر امام هشتم متوسل میشدم و دعا میکردم مشکلم برطرف میشد. این مطلب را بارها تجربه کردم و نتیجه گرفتم.
دو رویکرد در حل مساله فقهی
در حل مساله فقهی معمولاً دو رویکرد عمده به چشم میخورد. رویکرد اول: انسان اقوال و ادله را بررسی میکند و از مجموع اقوال و ادله، قول مختار به نظر خودش را انتخاب میکند.
رویکرد دوم: انسان ذهنش را بر روی اقوال ببندد و خود مستقیماً به ادله متصوره موجوده مراجعه کند و ببیند از ضربوجرح این ادله به چه نتیجهای میرسد سپس آن نتیجهای که به دست آورد را با اقوال و ادله بزرگان فن مقایسهای نماید و مقارنه ایجاد کند و ببیند محل لغزش خود کجاست و محل توجه و لازم خود کجاست؛ اینگونه بسیار سریع ملکه استنباط در وجود انسان زنده میشود. به نظر میرسد کیفیت و نهج و روش دوم برای طلابی که مقدمات را قوی و عمیق خواندهاند، شخص را بسیار زودتر به نتیجه میرساند.
چهار محتمل در مساله زیارت امام حسین (ع)
در این بحث سعی میکنم بیشتر از روش دوم استفاده کنم. در مساله زیارت امام حسین (علیهالسلام) حداقل چهار محتمل وجود دارد؛ اگر نگویم قول که بعضی قائل هم دارد.
احتمال اول: زیارت حضرت وجوب عینی دارد، بر هر فردی واجب است حداقل در تمام عمرش یکبار زیارت حضرت مشرف بشود، چیزی شبیه حج تمتع؛ مضافاً با این تفاوت که در حج تمتع شرط استطاعت است اما در زیارت امام حسین (علیهالسلام) حتّی اگر استطاعت طریقی نباشد، اگر استطاعت مالی هم نباشد در بعضی از تعابیر بهگونهای است که برود قرض کند و به این سفر مشرف بشود. حالا بعد وجوب عینی را آیا تفصیل بدهیم بین غنی و فقیر، باز بین غنی و فقیر تفصیلی که میدهیم آیا غنی یک سالی یکبار فقیر سالی دو بار، آیا به نحو مطلق سالی یکبار، آیا توانمند هر چهار ماه یکبار، آیا بعید الدار هر سه سال یکبار و آیا از چهار سال بیشتر طول نکشد؛ اینها روایتش را استخراج کردم و هرکدام از این محتملات در ضمن احتمال اول، روایتهایی برای آن هست.
احتمال دوم: زیارت حضرت وجوب کفایی میباشد که این هم قائلانی دارد و بعد از بررسی ادله اشاره خواهم کرد.
احتمال سوم: استحباب مؤکد است.
احتمال چهارم: وجوب است علی الاحوط.
اقوالی که در این زمینه هست را تعمداً اول، اسم صاحبان اقوال را اشاره نمیکنم که ذهن را درگیر خود نکند.
ادله موجود در مساله عمدتاً روایات هست که من به شش دسته از روایات اشاره میکنم.
دسته اول: روایاتی که این زیارت را تعبیر به واجب فرض کردهاند.
دسته دوم: روایاتی که میگویند حتی در حال خوف و تقیه هم این زیارت تعطیل نشود. خب ما میبینیم حج را میگویند در حال خوف معتنی به دیگر استطاعت طریقی نیست؛ اما نسبت به زیارت امام حسین (علیهالسلام) در حال خوف و تقیه هم فرمودهاند انجام بشود.
دسته سوم: روایاتی که وعید در ترک زیارت دادهاند مثلاً میگویند اهل النار است یا تعبیری از امام صادق (علیهالسلام) داریم: مَن لَم یَأتِ قَبرَ الحُسینِ حتّی یَمُوتَ کانَ مُنتَقَصَ الدِّینِ، مُنتَقَصَ الإیمانِ.
دسته چهارم: روایاتی که ترک زیارت حضرت را جفای در حق ایشان دانستهاند. البته مرحوم آیتالله سید عبدالاعلی سبزواری در مهذب الاحکام نسبت به این مطلب فرمایشی دارد که عرض و نقد خواهم کرد.
دسته پنجم: روایاتی که بین غنی و فقیر تفصیلهای مختلفی دادهاند.
دسته ششم: روایاتی که در زیارت ترغیب کردهاند و ثواب عظیم زیارت را بیان کردهاند.
دسته اول عمدتاً محل کلام ما است، برای این دسته چهار روایت از کتاب شریف کامل الزیارات مرحوم جعفر بن محمد بن قولویه عرض میکنم که این روایات را بزرگان هم نوعاً متعرض شدهاند، مرحوم شیخ در تهذیب جلد شش و دیگران هم این روایات را آوردهاند.
روایات وجوب زیارت امام حسین (ع)
۱- روایت اول باب ۴۳ کامل الزیارات حدیث ۳۰۹، حدیث اول از این باب. روایت سندا این است: حدثنی ابی رحمهالله، مؤلف کامل الزیارات که خود معلوم است، پدر بزرگوارش هم مرحوم نجاشی میگوید: کان ابوالقاسم من ثقاه اصحابنا و اجلائهم فی الحدیث و الفقه که مرحوم «جعفربن محمد» باشد.
پس پدر این بزرگوار معلوم و مراد از محمد بن الحسن ابن ولید است که استاد شیخ صدوق هم بوده، ایشان هم شخصیتی تمام عن الحسن بن متیل از چهره برجسته و مشهور عالمان شیعه، شاگردانش مرحوم ابن ولید، مرحوم محمد بن قولویه، مرحوم محمد بن الحسن صفار قمی و دیگران. (حقیر بنابر مبنای رجالی که بهتبع آیتالله شبیری زنجانی اتخاذ کردهام که شاید استاد بزرگوار آیتالله اشرفی شاهرودی هم معتقد باشد، این است که اگر اجلاء از یک شخصیتی روایت نقل کردهاند و آن هم متعدد، خصوصاً از این انسان اطمینان پیدا میکند که آن فرد از نظر وثاقت حدیثی مشکلی ندارد غیر از اینکه نجاشی از ایشان تجلیل کرده)؛ بعد از ایشان و قال محمد بن الحسن (یک سند دیگری هم دارد حدثنی محمد بن الحسن صفار که ایشان هم ثقه حالا این دو طریق جمیعاً) عن احمد بن عبدالله البرقی از مرحوم برقی این هم معلوم، قال حدثنا الحسن بن علی بن فضال که ثقه هست، قال حدثنی ابو ایوب ابراهیم بن عثمان الخزاز که ایشان را مرحوم شیخ طوسی تصریح به وثاقتش کرده است و شاگردانش یونس بن عبد الرحمان، محمد بن ابی عمیر که ایشان هم از آن ثقاتی که لایرون ولایرسلون الا عن ثقه و به ادله، معلوم ایشان هم ثقه است. ایشان هم میگوید: عن محمد بن مسلم، سند تمام البته موثقه به خاطر ابن فضال؛ عن ابی جعفر (علیهالسلام) قال: «مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ- یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ (علیهالسلام) بِالْإِمَامَهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
انصاف به خرج بدهیم لو خلینا و انفسنا، اولین بار ما با این روایت مواجه بشویم، برداشت خودمان از این روایت چیست؟ به این تعابیر دقت کنید میخواهم در جمعبندی از آن استفاده کنیم.
روایت دوم؛ کارهای سندی روایات را تمام و کمال انجام دادهام، به نظرم از روایت دوم وجوب زیارت استظهار نمیشود ولو علامه مجلسی در «ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار» جلد ۹ صفحه ۱۹۸ میگویند ایماء به وجوب دارد؛ روایت سندش تمام است اما وقت مقتضی نیست والا یکی به یکی بررسی میکردم. میگوید: «أَبُو عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ عبدالله بْنِ مُوسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ اَلْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ اَلْأَدَاءِ زِیَارَهَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَهً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ»: براى هر امامى برعهدۀ اولیا و شیعیاش پیمانى است و از تمام و کامل بودن وفاى به عهد و بهتر ادا نمودن آن زیارت قبور آن بزرگواران است. پس هرکس با میل و رغبت آنها را زیارت نماید و مواردى را که آنها رغبت دارند قبول نماید ائمۀ ایشان در روز قیامت شفیعانشان خواهند بود.
من از این روایت استظهار وجوب نمیکنم اما مرحوم علامه مجلسی میگوید: ربما یستدل به علی وجوب زیاره کل امام فی العمر مره، چون تعبیر کل امام داشت؛ در تعبیر روایت امام حسین (علیهالسلام) تنها نبود، ایشان میگوید: ربما یستدل اما و فیه نظر، اما علامه مجلسی تعبیری دارد: و ان کان الاولی قصد القربه فی الزیاره الاولی، در اولین زیارت بنا بر اولی این است که قصد قربت حتماً داشته باشد چون شاید واقعاً بر او زیارت آن امام در اولین مره واجب باشد. ایشان باز در ملاذ الاخیار شبیه همین را میگوید و همین روایت را باز مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی نقل کردهاند (جلد ۴ صفحه ۵۶۷ حدیث دو)، سند این روایت را هم بررسی کردهام، کاملاً سند درست و معتبر است، تهذیب هم این را نقل کرده است.
استاد بزرگوار آیتالله اشرفی میفرمودند اگر دوتا از محمدبن ثلاثون یک روایتی را نقل کرده باشند که دلیل خاصی بر ضعفش انسان پیدا نکند، انسان به ظهور آن حدیث از معصوم (علیهالسلام) اطمینان پیدا میکند.
روایت سوم؛ این روایت خیلی عجیب است و کامل الزیارات و دیگران نقل کردهاند. روایت را مرحوم جعفر بن محمد بن قولویه نقل میکند: حدثنی محمد بن جعفر الرزاض، ایشان از مشایخ مرحوم کلینی بوده و روایت فراوان از ایشان نقل کرده و جناب ابوغالب زراری در رسالهای که دارد میگوید: احد رواه حدیث و مشایخ شیعه (شخصیت درجه یک)، ایشان نقل میکند: حدثنی محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، ایشان از اصحاب سه امام، امام جواد، امام هادی، امام عسکری علیهمالسلام، نجاشی میگوید از اجلاء محدثان شیعه کثیر الروایه ثقه عن ابی داوود المسترق، مرحوم آیتالله خوئی میفرماید این آقا همان سلیمان بن صفیان است، تعبیر مرحوم آیتالله خوئی این است که میفرمایند لاینبغی الشک فی وثاقته، کشّی از عیّاشی نقل میکند، ایشان از علی بن حسن بن الفضال نقل میکند که میگفت این آقا ثقه هست. آیتالله خوئی بنابر این و موارد دیگر میفرمایند شکی در وثاقت ایشان نیست. نفر بعد جالب است، ام سعید الاحمسیه، ایشان هم شخصیتهایی مثل ابن ابی عمیر، عبدالله بن سنان، یونس بن یعقوب و دیگران از ایشان نقل میکنند، باز ما از لایرون و لایرسلون الا عن ثقه قائلیم که اصحاب اجماع، اولین نفری که از آن نقل کنند وثاقتش ثابت است غیر از اینکه محمد بن ابی عمیر به شکل خاص مضافاً اکثار الاجلاء از ایشان نقل کردهاند، اینها را باهم ضمیمه کنیم شکی در وثاقت این خانم نمیماند.
از آقا امام صادق علیهالسلام: «قَالَتْ قَالَ لی یَا أُمَّ سَعِیدٍ تَزُورِینَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِی زُورِیهِ فَإِنَّ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ وَاجِبَهٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاء».ببینید بعضی از واجبات دینی ما از خانمها برداشته شده، بعضی کراهت دارد حتی اقدامش، شاهد عرضم اینجاست فقال لی زوریه، امر کردند حضرت؛ ما در اصول خواندیم امر ظهور در وجوب دارد مگر اینکه قرینه صارفهای موجود باشد (تعبیر را دقت کنید) باز علاوه بر امر آن هم امر به خانم؛ فان زیاره قبر الحسین واجبه علی الرجال والنساء. سند روایت هم عرض کردم مشکلی ندارد، این قابل تامل است.
روایت چهارم؛ حدثنی ابی، پدر ابن قولویه و محمد بن الحسن، یعنی ابن ولید استاد شیخ صدوق (جمیعاً هردو) عن الحسن بن متیل عن الحسن بن علی الکوفی عن علی بن حسان الهاشمی عن عبد الرحمان بن کثیر مولا ابی جعفر (علیهالسلام) عن ابی عبدالله علیهالسلام، حسن علی الکوفی مرحوم نجاشی میگویند موثق، فقط علی بن حسان الهاشمی و عبد الرحمان کثیر هاشمی این دو نفر متهم شدهاند به اینکه غالی هستند؛ حالا ما مع غض النظر سند این روایت، متنش را دقت میکنم امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ یَزُرِ اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَکَانَ تَارِکاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ اَللَّهِ وَ حُقُوقِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّ حَقَّ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَرِیضَهٌ مِنَ اَللَّهِ وَاجِبَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ.»؛ اگر یکى از شما طول دهر و عمرش را به حجّ رفته ولى به زیارت حسین بن على علیهماالسّلام نرود حتما و محقّقا حقّى از حقوق خدا و حقوق رسول خدا (صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم) را ترک کرده زیرا حق حسین (علیهالسّلام) فرضیه و تکلیفى است از جانب خداوند که بر هر مسلمانى واجب مىباشد.
روایات زیارت امام حسین (ع) در حال خوف و تقیه
۲- دسته دوم روایات زیاراتی که در زمان خوف و تقیه است. نه تنها اهلبیت (علیهالسلام) نفرمودند زیارت ساقط میشود بلکه راوی وقتی میگوید آقا میروم زیارت، حضرت تشویقش میکند و به او یاد میدهد و میفرماید به این نحو زیارت کن که اصل زیارت ترک نشود، اما در عین حال جان شیعیان محفوظ باشد. خب ببینید باز از این روایت اگر استفاده وجوب نشود که علیالظاهر و الله عالم نمیشود، اما حداقل قرینه و تأییدی بر مطلب هست. روایات متعددی در این زمینه وجود دارد.
روایات وعید در ترک زیارت امام حسین (ع)
۳- دسته سوم روایاتی است که بر ترک زیارت حضرت وعید آوردهاند مثلاً یکی از روایات میگوید: «من اهل النار» ولی این روایت مرسله است، وسطش عمن حدثه است، ولی سند قبل و بعدش درست است که البته شاید بلد نبودم و نتوانستم از ارسال خارجش کنم اما میگوید هر که به زیارت امام حسین نرود «من اهل النار» است. تعبیر خیلی خطرناکی است، ولی تعبیری داریم «منتقص الایمان منتقص الدین» اصلاً دینش ناقص است.
کامل الزیارات ابن قولویه میگوید حدثنی الحسن بن عبدالله ابن محمد بن عیسی تعریف کردند ثقه عن ابیه پدر ایشان که راوی از شخصیتهای درجه یک، سعدبن بعدالله اشعری علی بن ابراهیم، محمد بن یحی شخصیت و دیگران و دیگران از ایشان نقل کردند، این آقا ثقه عن الحسن بن محبوب ثقه و مورد بعدی که نجاشی میگوید ثقه عین صدوق با این جایگاه عن محمد بن مسلم که معلوم عن ابی عبدالله (علیهالسلام) قال: «مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع وَ هُوَ یَزْعُمُ أَنَّهُ لَنَا شِیعَهٌ حَتَّى یَمُوتَ فَلَیْسَ هُوَ لَنَا بِشِیعَهٍ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهِ فَهُوَ مِنْ ضِیفَانِ أَهْلِ الْجَنَّه»؛ کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود.
ممکن است شما بگویید این که حضرت فرمودند ممکن است وارد بهشت بشود، شاید زیارت واجب نباشد! لکن ممکن است آدم بعضی از واجبات دیگر را هم ترک کند خدای متعال او را ببخشد، آن هم تازه گفتند و ان کان، یعنی تعلیقی است. عرض میکنم اگر بگویند وارد بهشت هم میشود این قرینه بر اینکه واجب نیست نمیشود. بله فقط منتقص الایمان و دین است، ممکن است بعضی از شما بفرمائید این نقص که اشکالی ندارد، خیلیها بودند ناقص الایمان و ناقص الدین بودند، اما آیا تکمیل ایمان و تکمیل دین واجب نیست؟ چرا، ولی راه تکمیل ایمان و تکمیل دین و خروج و فرار از نقص ایمان و نقص دین را به چه بیان کردند، به زیارت امام حسین (ع)، اگر این کار را نکند نقص ایمان و نقص دین به قوت خودش باقی است. پس از این دسته از ادله هم شایسته است وجوب را استفاده کنیم.
روایات ترک زیارت و جفا در حق امام حسین (ع)
۴- دسته چهارم روایات متعددی در جفا بودن در ترک زیارت امام حسین (علیهالسلام) داریم. روایت ششم سندا درست است. دلالتا جفا در حق امام حسین (علیهالسلام) را مرحوم آقا سید عبدالاعلی در مهذب الاحکام جلد ۱۵ صفحه ۶۸ آورده و میفرماید: ان الجفا بمعنی البعد و عدم الخیر والبعد له مراتب و ترک المندوب مع التمکن منه نحو بعد من الشر، اذ لیس کل بعد مما یوجب استحقاق العقاب. عرض میکنم به ایشان جفا، در لغت به چه معنا به کار رفته؟ جفا را مرادف با ظلم معنا میشود، خب اگر مرادف با ظلم باشد، بعد این ظلم جایز است یا جایز نیست؟ مضافاً بر اینکه شما از کجا میگویید که ممکن است استحباب باشد و آدم مستحب را ترک بکند، جفا بشود! البته اگر فقط بر آن لغتی که ایشان ارتکاز دارند.
روایات زیارت امام حسین (ع) توسط غنی و فقیر
۵- دسته پنجم روایات زیارت شخص غنی و فقیر، اینها خودشان طوایف دارند. فقیر سالی یکبار، غنی سالی دوبار. حدیث اول و حدیث پنجم از این باب روایتش معتبر است. تعبیر میشود «حق علی الفقیر حق علی الغنی» که از این تعبیر بزرگان استظهار وجوب کردهاند. شبیه این تعبیر داریم که حضرت میفرمایند: حق علی الله ان لا یدخل الجنه من کان فی قلبه مثقال حبه من خردل من حبهما. روایتش هم سندا معتبره است.
دسته دوم از طایفه این روایات، روایاتی هست که سالی یکبار گفتند. حدیث دو، سه، چهار، شش، هشت، نه، دوازده و چهارده؛ سند بعضی از این احادیث هم مثل حدیث هشت درست است.
دسته سوم توانمند سالی یکبار، شخص ناتوان لا یکلف الله نفسا الا وسعها حدیث هفت این باب است.
طایفه بعدی بعید الدار است، هر سه سال یکبار، حدیث سیزده و هفده که میگوید اگر ترک کند «فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ الله»، ببینید چه تعابیر عجیبی! ما اگر لااقل تواتر اجمالی را لحاظ کنیم، اگر نگوییم تواتر معنوی دارد که دارد؛ بعضی از بزرگان دیدم گفتند فوق تواتر! خب این را چه کنیم؟
طایفه آخر این گروه، بیش از چهار سال طول نکشد که دارد لا ینبغی، حدیث پانزده و شانزده که البته لا ینبغی همیشه دلالت بر وجوب ندارد.
وجوب زیارت امام حسین (ع) در تعابیر برخی بزرگان
شیخ مفید در کتاب المزار، باب وجوب زیاره الحسین صفحه ۲۶، صفحه ۲۸ میفرماید: وجوبها فی الزمان علی الاغنیا والفقراء. مرحوم آشیخ حسین آل عصفور برادرزاده مرحوم صاحب حدائق در کتابش میگوید: «و تجب زیاره الحسین علی الرجال و النساء من القادرین علی ذالک لتعبیر فی جمله من المتعبره وغیرها بانه فریضه واجبه علی الرجال و النساء» تازه ایشان یک تتمیم هم دارد «ومن لم یقدر علی ذالک فلیجهز غیره و المشهور» البته بله «بین اصحابنا الاستحباب الموکد» که صاحب جواهر استحباب مؤکدی دارد «و منهم من جمع بالواجب الکفایی کمحدث الوسائل». مرحوم صاحب وسائل در جلد چهارده باب چهل وچهار صفحه ۴۴۳ از چاپ موسسه آل البیت علیهم السلام میگوید: واجب کفایی است، باب وجوب زیاره الحسین والائمه علی شیعتهم کفایه.
صاحب حدائق در کتاب خود، جلد هفده صفحه ۴۳۰، الاخبار فی فضل زیارته (علیهالسلام) میگوید: «مستفیضه والظاهر فی کثیر منها الوجوب و الیه یمیل کلام بعض اصحابنا ولیس ذالک ببعید» یعنی من هم میگویم استفاده وجوب از آن میشود.
مرحوم آیتالله سید عبدالأعلی سبزواری، صاحب مهذب الاحکام در جلد پانزده صفحه ۶۸ میگوید: بعضی از روایات حتماً دال بر وجوب زیارت امام حسین (علیهالسلام) دارد اما چه کنیم مشهور اعراض کردند و فتوی ندادند، ولی اگر ما باشیم و برداشت خودمان باشد، وجوب است. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار جلد ۹۸ باب اول میگوید: «ان زیارته صلوات الله علیه واجبه مفترضه مامور بها» بعد ایشان در ملاذ الاخیار میگوید: ممکن است بگوییم وجوب عینی ولی چه کنیم، لم یقل له احد.
نکات و برخی اشکالات
نکته اول: ممکن است شما بگویید ما بعضی روایاتی داشتیم که ظهور و صریح در وجوب دارد، آیا روایاتی در مقابلش داریم؟
من هرچه گشتم – البته جستجوی من دلیل بر نبودن نیست- حتی یک روایت پیدا نکردم که نص یا ظهور قوی باشد در اینکه واجب نیست. تنصیص بر عدم وجوب یا ظهور بر عدم وجوب را ندیدم.
نکته دوم: ان قلت: این همه روایاتی که ثواب را نقل میکند، پس معلوم میشود، زیارت مستحب است.
انگار ما قسم خوردیم که اگر ثواب بر عملی بیان شد این عمل فقط مستحب باشد، نه، واجبات هم در شریعت ثواب بسیار برایشان نقل شده است مانند نماز یومیه، روزه، جهاد، نماز جمعه در عصر حضور و … پس صرف نقل ثواب فراوان دالّ بر استحباب نیست.
نکته سوم: ان قلت: اگر وجوب عینی منظور میبود باید به نحو تفصیل جوانب مختلف زیارت را در روایات بحث میکردند و احکام مختلفش بیان میشد.
چگونه جوانبش باید بحث میشد؟ زیارت، مفهوم زیارت، کیفیت زیارت، نماز در حائر حسینی و… را گفتند و معلوم است، خب چه کار باید میکردند! با آن تعابیری که میگوید مفترض و واجب و به آن خانم بگویند ترک نکن و تعبیرهایی از آن دست؛ بنابراین صرف این مطلب هم دال بر عدم وجوب نیست.
نکته چهارم: تعابیر واجبه علی الرجال والنساء، تارک من اهل النار، زوریه و مروا، عق رسول الله والی آخر و اگر هم قرار باشد با ترک زیارتشان خدای ناکرده تعظیم شعائر نشود بلکه وهن در شعیره لازم بیاید که قطعاً حرام است، لاتحلوا شعائیر الله که میفرمایند «احلال» یعنی عدم عمل به مقتضی شعیره و وهن در شعیره را همه میگویند حرام است و ترکش به نحوی که تعطیل بشود، یقیناً حرام خواهد بود.
نکته پنجم: من حیث المجموع ممکن است وجوب زیارت امام حسن (علیهالسلام) را استظهار کنم، البته در مقام فتوی نیستم والا اگر نظر خلاف مشهور نبود، مسئله میسر بود. اگرچه علامه حلی در بحث بئر یکمرتبه خلاف نظر مشهور را گفتند، اما هر خلاف مشهوری الزاماً یک حرف غلطی نیست و فقط بیان آن یک مقدار جرئت میخواهد. از اینجا به بعد، این دست مباحث تحقیق بیشتر شما طلاب را میطلبد. والسلام علیکم و رحمهالله برکاته
عرض ادب و احترام و خداقوت
سزاوار بود در همین گزارش (تاکید میکنم همین نوشته) ادله ی سایرین هم بررسی میشد و یا حداقل بحث تعارض بین مشهور و … و راه حل آن هم مطرح میگشت
مضاف بر اینکه طبق قول محدث بحرانی لفظ واجب از الفاظ متشابه اهل بیت هست (در مورد غسل جمعه هم داریم که واجب است بر همه)
سلام
احسنت، فوق العاده است. مخصوصا استظهار وجوب.
سئوال:
به نظر معظم له آیا می توان به این اشکال: ان قلت: اگر وجوب عینی منظور میبود باید به نحو تفصیل جوانب مختلف زیارت را در روایات بحث میکردند و احکام مختلفش بیان میشد.
این جواب را داد:
این امر واجبی است، متفاوت از سایر واجبات.
احکام و قواعد و وقوانین خاصی ندارد.
همانطور گرد آلود و… به زیارت بروید.
فقط بروید، به ایّ نحو که میسور است.
بروید، فقط بروید…
لانجاه لنا الّا بظهور الحجّه
سلام علیکم . اتفاقا توی صوت بعدش می فرمایند و نتیجتا می فرمایند که خب دیگه اهل بیت چی باید می گفتند که نگفتند؟ یعنی می خواهم بگویم شما مویدی.
یا حسین❤
سلام علیکم
اولاً وقتی عنوان «تمرین» می آید اینطور لحاظ می شود که بحث آموزشی در میان است و حداقل لازمه آموزشی بودن یک بحث، ارائه روش قبل از ارائه بحث و سپس تطبیق روش بر محتواست. در حالی که این گزارش منعکس کننده غیر از این است.
ثانیاً آیا الفاظ وجَب و فرَض در مستحبات به کار برده نشده است و اگر شده است چگونه متذکر این امر نمی شوند و از این الفاظ وجوب را برداشت می کنند ؟
ثالثاً یک احتمال نقص ایمان و دخول در آتش فرد بی توجه به زیارت ابا عبدالله الحسین، این می تواند باشد که با وجود ترغیب و تشویق و ثواب های فراوان جهت زیارت سیدالشهدا ، باز فردی از آن سر باز زند. در این صورت مشخص است که این فرد ایمان ناقص دارد و با وجود این ایمان ناقص از اهل نار خواهد بود. پس باز می تواند دلالت بر وجوب نداشته باشد.
محمد آقا سلام. ما چطور به خودمان اجازه می دهیم در جلسه ای که نبودیم و صوت رو نشنیدیم ودر کانال درسی استاد معظم حسینی فقیه نبودیم تا در خارج فقه شعائر ایشان که این امر را کامل مطرح وبحث درمدرسه آیه الله العظمی خوئی شده در مشهد مقدس کرده اند اظهار نظر این قدر زود کنیم . شایسته است سریع قضاوت نکنید و تقریر در کانال خود ایشان به آیدی @hosseinifaghihostad مراجعه بفرمائید. در ضمن ایشان ۱۴ سال و ۱۸ سال فقط محضر آیه الله فلسفی و آیه الله اشرفی شاهرودی بوده اند مضافا در کلام و معارف شاگردی والد مرحومشان و حضرت آیه الله سیدان و در فلسفه هم شاگردی استاد م
سلام علیکم. آقای محمدحسین. متشکر از نصیحت مشفقانه و بیان برادرانه تان. بنده هم در ابتدا ذکر کردم «این گزارش…» که به معنی نقد آنچه در این گزارش آمده است. اما اگر هم این را نمی گفتم، باز جای اعتراض بود که چرا استاد گرامی در تک جلسه ای مستقل -و نه سلسله جلساتی از قبیل جلسات درس خارج- به ارائه ناقصی از اندیشه خود پرداخته اند.
همچنین در مورد قدمت تعلّم و اساتید ایشان، که شایسته تقدیر است، ولی الحاق آن به دفاع از استاد محترم نباید این معنا را در ذهن متبادر کند که این امور مانع نقد و بررسی گفته ها و اندیشه ها است. چرا که نقد و بررسی آثار بزرگان و شاگردان بزرگان، از نیک ترین سنتهای حوزوی است.