اختصاصی شبکه اجتهاد: تکتم آزاد، سال ۸۲ وارد حوزه شد و سطح ۲ را در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) و سطح ۳ را در جامعه المصطفی به اتمام رساند. از وی، پایاننامه سطح ۲، با عنوان «نقش تمدن اسلامی در رنسانس عقلی اروپا»، به صورت کتاب و همچنین مقالات علمی پژوهشی «تأثیر آراء ابنسینا در فلسفه اروپا در قرون وسطی» و «مبانی مشترک اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک» منتشر شده است. او که مشغول به تحصیل در دوره سطح ۴ است، از سال ۹۴ دبیری پژوهشی گروه فقه جامعه المصطفی را بر عهده دارد. استاد حوزه علمیه خواهران مشهد، در این یادداشت شفاهی، نظرات خود در رابطه با حوزه خواهران و آینده بانوان طلبه را بیان میکند.
با نگاهی دقیق به تحصیل زنان در طول تاریخ، با شواهد تاریخی بسیاری در منع زنان از تحصیل مواجه میشویم و اینکه فقط در چند سده اخیر تحصیل زنان در زمینههای علمی مورد توجه قرار گرفته است. حتی تحصیل زنان در زمینه علوم حوزوی نیز از یک قرن بیشتر تجاوز نمیکند لذا اگر نسبت تعداد حوزویان مرد را به حوزویان زن در طول تاریخ در نظر بگیریم متوجه میشویم که تعداد مجتهدین خانم خیلی هم انگشت شمار نبودهاند. در مقابل، خیل کثیری از طلاب برادر، در عین حالی که از امکانات مادی حوزه هم بهرهمند هستند، به درجه اجتهاد نرسیده و نمیرسند.
طلاب خواهر با وجود همه مسئولیتهای خانوادگی، عدم دریافت شهریه و حمایت مالی و از همه مهمتر، نگاه منفی بسیاری از آقایان به تحصیل ایشان، درعینحال به فعالیتهای عمیق علمی خود ادامه میدهند و تعداد قابل توجهی از آنان نیز به درجه اجتهاد رسیده و یا قریب الاجتهادند.
با این وصف، شاید بهتر باشد به جای بحث از لزوم یا عدم لزوم تحصیل بانوان، این پرسش را مطرح کنیم که آیا ادامه مسیر دروس اجتهادی برای طلاب آقا با توجه به هزینهبردار بودن تحصیلشان برای حوزه، مفید است یا آنکه به سازماندهی بهتری نیاز دارد؟
تمرکز بر تبلیغ و فقه بانوان؟ اجحاف است!
اگر بخواهیم فعالیتهای علمی طلاب خواهر را در تبلیغ و فقه مسائل زنان را محدود کنیم، اجحاف در حق توان علمی خواهران است چراکه با فضای مناسبی که برای فعالیتهای حوزوی خواهران بعد از انقلاب اسلامی فراهم شده لازم است استعدادهای علمی خواهران در تمامی بخشهای علوم اسلامی سازماندهی شده تا شاید قرائت و افقهای جدیدی از نگاه زنانه به علوم حاصل آید. البته مسلماً اولین بستر، فقه مسائل زنان است اما نباید به آن محدود شویم.
لزوم تعامل مجتهدین زن و مرد
به نظر من، باید میان مجتهدین آقا و خانم تعامل علمی مستقیمی به وجود آید؛ چراکه در تمامی تعاملات انسانی، پدیده دوجنسیتی وجود دارد و نمیتوانیم همه چیز را از منظر مردانه یا از منظر زنانه نگاه کنیم. در مسائل فقهی نیز بحث بر سر مکلفینی است که یا زن هستند یا مرد؛ لذا باید هر دو منظر و زاویه دید را لحاظ کرد.
کارهای منزل باید تقسیم شوند!
همانطور که در یک جامعه بزرگ انسانی، ارتقای هر عضوی در گروی ارتقای اعضای دیگر جامعه است، در یک خانواده نیز وقتی هر عضو برای پیشرفت علمی عضو دیگر تلاش میکند، در واقع برای پیشرفت علمی خودش نیز تلاش میکند. بر ساختار فرهنگی «یکی فدای بقیه» را باید کنار بگذاریم.
شاید همان فرد فدا شده، استعدادهای نهانی داشته که هیچگاه مجال شکوفایی پیدا نکرده و چه بسا بدین واسطه خللهای زیادی به جامعه وارد گردد که متوجه آنها نیستیم.
مشکل رسیدگی خواهران طلبه به امور منزل، با رعایت بسیاری از اصول اخلاقی از جمله اصل تساوی در انجام مسئولیتهای خانگی در خانوادههایی که زنان شاغل یا در حال تحصیل دارند، حل خواهد شد.
در بسیاری از سخنرانیها و منابر، وعّاظ محترم داستان تقسیم کاری که پیامبر اکرم(ص) برای حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) انجام دادند را مثال میزنند ولی نمیآیند همین دیدگاه را در عصر و زمان حاضر که بسیاری از فعالیتهای بیرون منزل با خانمهاست تطبیق دهند.
در زمان پیامبر (ص)، کار منزل همواره به عهده بانوان نبود!
البته به نظر میرسد حتی در زمان پیامبر(ص) هم عرف و یا عادت غالب مردم آن عصر، این نبود که حتماً خانمها در منزل بمانند و آقایان در بیرون از منزل کار کنند، بلکه چهبسا خانمها هم در بیرون از منزل کار میکردند؛ زیرا اگر عادت غالب این بود، دیگر تقسیمکار پیامبر(ص) وجهی نداشت.
به عبارت دیگر اگر عادت غالب در آن زمان، کار زن در منزل بود، پس در منزل حضرت زهرا(س) نیز همین تقسیمکار غالبی صورت میگرفت و نیازی نبود که پیامبر(ص) این تقسیم را انجام دهند.
باری، نکته اساسی این حرکت و فعل نبوی در این است که ایشان بدینوسیله میخواستند وظیفه تأمین اقتصادی خانواده را از دوش زنان بردارند نه اینکه لزوماً زن در خانه بماند.
تولیدات علمی حوزه: بسیار پایین
با توجه به فرصتهای زیادی که بعد از انقلاب اسلامی ایران برای حوزهها چه خواهران و چه برادران فراهمشده است، اگر نسبت فعالیتهای انجامشده را به فعالیتهایی که باید انجام میشده در نظر بگیریم راندمان بسیار پایین است.
بهطور مثال ما در حوزهها نهایتاً اگر بخواهیم فراملی فکر کنیم مبلغان ماهری را تربیت میکنیم که به فعالیتهای تبلیغی در خارج کشور بپردازند. اما تقریباً میتوان گفت اصلاً به فکر پرورش استاد علوم اسلامی برای اعزام به دانشگاهها و پژوهشگاههای بینالمللی نیستیم و صد البته قبل از آن هم میبایست زیرساختهای این کار صورت میگرفت.
یکی از نکاتی که خصوصاً در حوزه مشهد وجود دارد، عدم وجود امکانات کافی برای تحصیل خواهران در سطح عالی حوزه است. چرا نباید امکانات تحصیل خواهران در سطح ۴ در کل استانهای خراسان وجود نداشته باشد که امثال بنده با وجود تدریس در حوزه مشهد هر هفته برای تحصیل در سطح ۴ به قم برم؟ افراد دیگری را میشناسم که از استانهای خراسان به قم یا تهران میروند و این نشان دهنده این است که در حوزه مشهد، استعداد خواهران طلبه فراتر از امکانات موجود هست.
دیر بجنبیم، علوم انسانی هم به دست غرب خواهد افتاد
هرچند حوزهی امروز از حوزهی دیروز صدها قدم جلوتر است اما نسبت به جریان اندیشه معاصر و نیازهای روز افزون جامعه عقبتر است. واقعیت اینست که حرکتهای ما در حوزهها، حرکتهای حداقلی است و اگر نخواهیم با جریان اندیشه جهان آشنا و از میراث جهانی با حفظ مبانی دینی خود بهره مند شویم، همچنان که غرب گوی سبقت را در عرصههای مهندسی، پزشکی، تکنولوژی و …. از ما ربود، در علوم انسانی نیز همین اتفاق خواهد افتاد.